عباس عبدي در روزنامه اعتماد نوشت: پوشش زنان به چالشي جديتر نسبت به گذشته تبديل شده است و ميرود كه يك صفبندي جدي ايجاد كند از اينرو بايد موضوع گفتوگوي عمومي قرار گيرد، بلكه همگان به نقطه مشتركي برسند.
اولين مساله اين است كه آيا از نظر حكومت امكان گفتوگو در اين باره وجود دارد؟ يا آنكه مساله حيثيتي است و جايي براي بحث و گفتوگو وجود ندارد؟ اگر قابل بحث نيست پس پيشاپيش سرنوشت آن روشن است، در اين صورت بايد به ياد سالهاي ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ بيفتيم كه بهرغم ناتواني در پيشبرد وضعيت نظامي در جبهه، كسي به خود جرات نميداد كه درباره راههاي ديگر بحث و گفتوگو كند، ساعاتي پيش از اعلام ناگهاني و رسمي پذيرش قطعنامه راديو در حال پخش گفتوگويي با وزير كشور در رجزخواني براي پيروزي در جبههها و يكسره كردن كار صدام بود و به همين دليل در تدوين قطعنامه ۵۹۸ كه بعدا پذيرفتيم، نيز مشاركت موثري نكرديم.
اكنون نيز چنين است. درباره قانون حجاب از چند منتظر ميتوان گفتوگو كرد. اول از منظر شرعي. فعلا ورودي به اين بحث نميكنم، بهتر است اهل فقه آزادانه نظر دهند. ولي يك امر مسلم است، اينكه ديدگاهها و حتي اجماع درباره اين موضوع، آن چيزي نيست كه در قانون آمده و مهمتر اينكه آن چيزي نيست كه اجرا ميشود.
زاويه دوم فلسفه حقوق است، اينكه چرا و براساس چه منطقي يك فعل يا ترك فعل جرم محسوب ميشود؟ آيا شرع مبناي آن است؟ چگونه اصل دين را نميتوان الزامي كرد، ولي فروع آن الزامي و اجباري است؟ اينكه در پي جامعهاي باشيم كه همه احكام شرعي رعايت شود، فرق ميكند با اينكه همه آنها اجباري و قانوني يا از طريق الزام قانون انجام شوند، چون ذات شرع و دين اعتقادي است.
چنين رويكردي كه مطلوبهاي شرعي را بتوان تماما در قالب قانون اجرايي و از طريق امر و نهي عملي كرد، جزو آرزوهاي دراز محسوب ميشود. دروغ نگفتن، غيبت نكردن، نيكي به پدر و مادر و ديگران و دهها عمل پسنديده و مذموم كه شرع امر به انجام و نهي از آنها ميكند كه بسيار هم مهم هستند ولي هيچ كدام در قالب قانون تعريف نميشوند، بلكه در قالب واجب و حرام در رابطه فرد و خداوند قرار دارند.
آرزوهاي بزرگ در ظاهر جالب ولي در باطن به دليل ذات انسان و محدوديت حكومتها دستنيافتني است. به قول امام علي(ع) كساني كه چنين آرزوهايي دارند، مرتكب اعمال بدي ميشوند و عقلِ آنان را گمراه ميسازد و خدا را فراموش ميكنند و در نهايت اين افراد فريبخورده هستند.
در واقع چنين افرادي براي رسيدن به آرزوهاي دراز خود مرتكب خلاف و گناه ميشوند. در واقع نرسيدن به اين آرزوها را به معناي شكست تلقي ميكنند و چون امكانات و ابزارهاي عادي رسيدن به آن آرزوي بزرگ را ندارند، به هر اقدامي متوسل ميشوند و نه تنها خود را به جرم و گناه مياندازند، بلكه آرزوهايشان نيز برآورده نميشود. حيثيتي كردن موضوع نيز آنان را در وضعيت بدتري قرار ميدهد و براي جبران، گناهان بزرگتري را مرتكب ميشوند.
يكي از مشكلات قانون موجود در مورد حجاب افزايش شديد شكاف فرهنگي و رفتاري ميان خانه و خيابان و در واقع فرهنگ واقعي با رفتار صوري و ظاهري است. ميگويند مطابق قانون كاري به آنچه كه در خانه شما ميگذرد نداريم، ولي در خيابان بايد از چنين استانداردي تبعيت كنيد. قدري از اين شكاف معقول و حتي طبيعي است. ولي اگر مقررات پوشش در خيابان خيلي محدودكننده باشد و در مقابل پوشش در مجامع خصوصي و نيمه عمومي فاقد چنين محدوديتهايي باشد، كمكم فاصله اين دو وضعيت زياد و زيادتر ميشود.
در ميان اين دو رفتار، وضعيت بيروني اصطلاحا قسري است. قسري در براي ارادي و طبيعي است. قسري مثل انداختن سنگ به سمت بالاست كه فقط به دليل نيروي اوليه بالا ميرود ولي طبع آن جذب شدن به سوي زمين است. اين قاعده منطقي مشهور است كه «القسر را يدوم» اجبار دوام ندارد. براي حفظ قانون موجود حجاب، نيروي بسيار زيادي نيازمند است. نيرويي كه حتي با فلسفه حقوق انطباق ندارد و جالبتر اينكه اين قانون اصلا اجرا نميشود و روشن است كه چرا نقض آن را ناديده ميگيرند، چون اجرا شدني نيست، مثل انداختن يك سنگ صد كيلويي به هوا براي خروج از جو است.
وضعيت امروز اجراي قانون حجاب مثل آن است كه نوشيدن مشروب ممنوع باشد ولي در عمل با چند جام آن مخالفتي نكنند و اگر كسي خواست يك پاتيل بخورد با او مخالفت ميكنند. يك بار تبصره قانوني حجاب را بخوانيد و با وضعيت عمومي جامعه مقايسه كنيد، متوجه اين مشكل ميشويد. چرا كامل و دقيق و مطابق قانون اجرا نميشود؟ چرا اقدامات غيرقانوني در مقابله با آنان اتخاذ ميشود؟
كافي است رفتارهايي كه در سطح شهر يا دستورالعملهايي كه در خراسان صادر ميشود را مرور كنيم. براي اينكه تغيير اين رفتار از طريق قانون مجازات عملي نيست، يا حداقل به اين صورت قابل اجرا نيست.
با اين ملاحظات پيشنهاد ميشود كه كليد يك سلسله بحث در عرصه عمومي زده شود. بسياري از نگرانيهاي عمومي درباره حجاب كه قابل توجه هم هست را بايد طرح و رفع كنيم. راه دارد كه در يادداشت ديگري مينويسم.