۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۰۲۱۸
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۰۲-۰۵-۱۴۰۱
کد ۸۵۰۲۱۸
انتشار: ۱۱:۱۱ - ۰۲-۰۵-۱۴۰۱
به بهانۀ دوم مرداد

شاملوی زبان؛ فراتر از شعر و ادبیات

شاملوی زبان؛ فراتر از شعر و ادبیات
در نگاه او شعر «یک حادثه» است. منتها حادثه ای که سبب‌ساز آن زمان و مکان است اما شکل‌بندی آن در زبان صورت می‌گیرد و باید بتوان از همۀ ظرفیت های زبان برای آن بهره گرفت.

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دوم مرداد یا به تعبیر درست‌تر دوم اَمرداد ، یادآور خاموشی احمد شاملو نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار، شاعر، فعال مدنی و چهرۀ فرهنگ‌ساز و فرهنگ‌نویس ایران است که نه تنها ادیب به معنی مصطلح کلمه نبود که با ادیبان کلاسیک نیز سر سازگاری نداشت (و نماد آنان - دکتر حمیدی- را بر دار شعر خود آونگ کرده بود!)

   نام او اما چنان با ادبیات گره خورده که وجه شاعری او را پررنگ‌تر ساخته حال آن‌که شعر تنها یک وجه او بود و بیشتر دل‌مشغول زبان فارسی بود چندان که پیرانه‌سر و در اوج بیماری و بی نیاز مالی دست در کار ترجمۀ دیگری از «دُن آرام» شد تا هم روزها را تنها با درد نگذراند و هم قابلیت‌های زبان فارسی را به نمایش گذارد اگرچه کسانی به حساب اختلافات قدیمی او با مترجم قدیمی کتاب (‌به‌آذین) گذاشتند.


   چون طی این 22 سال که از مرگ شاملو می‌گذرد چند نوبت دربارۀ او نوشته‌ام ، قصد تکرار ندارم چرا که مخاطب با جست‌و‌جویی ساده می‌تواند بیابد و بخواند و با مراجعه به بخش ذیل مطالب این نویسنده نیز در دست‌رس است. اما آنها بیشتر دربارۀ بمداد شاعر بود و این چند سطر معطوف به زبان است، زبان فارسی.


   از این رو این نوشته بی هیچ رجوع و بازخوانی متون قبلی به قصد یادآوری همین وجه دیگر از این مختلف‌الاضلاع (تعبیر دکتر شفیعی کدکنی )است و چنان که اشاره شد دل‌بستگی و نقش او در بالیدن و زایش زبان فارسی ،جدای ادبیات. شعر و ادبیات که جای خود دارد.


   چرا که زبان، همان ادبیات نیست و از این رو می‌گویند «زبان و ادبیات فارسی» یا «زبان و ادبیات انگلیسی». چندان که کم نیستند کسانی که زبان انگلیسی را نیکو می‌دانند و طبعا از عهدۀ خواندن متون به این زبان ومکالمه با آن برمی‌آیند ولی قادر به خواندن و فهم آثار شکسپیر یا رمان‌های کلاسیک به زبان انگلیسی نیستند یا به عکس، استادان ادبیات انگلیسی که در این عرصه محدودند اما به زبان انگلیسی و نقش ارتباطی آن یاری چندانی نرسانده‌اند. شاملو اما دو پروژۀ زبان و ادبیات را جدا پیش می‌برد و نه از جنبه‌های ارتباطی زبان در کار روزنامه نگاری غافل بود نه از توانش زایش زبان فارسی با الهام از گفتار مردمان نه تکیه بر ادبیات ادیبان.*


   دریغا که تا سخن از زبان فارسی می‌رود کسانی موضع می‌گیرند و گمان می‌کنند در نفی خرده فرهنگ‌هاست و آن قدر تاریخ نخوانده‌اند تا بدانند سلطان سلیم عثمانی دیوان شعر به زبان فارسی دارد و شاه اسماعیل صفوی دیوان شعر به زبان ترکی. یا درون دربار قاجار به ترکی صحبت می کرده‌اند و زبان رسمی و اداری فارسی بوده و برخی از پادشاهان یا خلفای اولیۀ عثمانی هم به فارسی سخن می‌گفته‌اند.


   این نکته بیان شد تا کسانی درصدد برنیایند از این زاویه بنگرند که اتفاقا شاملو بر خلاف اشتهار به عنوان شاعر ملی نگاه ملی‌گرایانه نداشته و هرگز ایران‌شهری به مفهوم امروز نبوده است.


   اهمیت زبان نزد شاملو چنان است که یکی از ستون‌های کاخ شعر خود را بر نثر قرن پنجم پایه گذاشت کما این‌که «شیرآهن کوه مردا که تو بودی» یادآور نثر ابوالفضل بیهقی در «حسنک وزیر‌» است آنجا که می‌گوید: «بزرگا مردا که این پسرم بود.»

شاملوی زبان؛ فراتر از شعر و ادبیات


   مهم‌ترین ویژگی شاملو این بود که زبان را از مردم آموخته بود و در گفت‌و‌گو با ناصر حریری در نیمۀ دهۀ 60 خورشیدی می‌گوید: «‌من زبان را مستقیما از مردم آموخته‌ام. یکی از کارهای من گردآوری فرهنگ توده بوده است. قدرت القایی این زبان مبهوت کننده است. چرا نباید از آن بهره جُست و پایش را به تالار سوت و کور فرهنگ رسمی باز نکرد؟»


   در نگاه او شعر «یک حادثه» است. منتها حادثه ای که سبب‌ساز آن زمان و مکان است اما شکل‌بندی آن در زبان صورت می‌گیرد و باید بتوان از همۀ ظرفیت های زبان برای آن بهره گرفت.


   در این توضیح هم روشن است که دغدغۀ تمام وقت شاملو، زبان بوده نه ادبیات و شعر اما هر‌گاه در این میانه ناگهان شعری به ذهن او می‌آمده می‌سروده و می‌نوشته است.


  آیدای نازنین گفته گاهی چنان شتاب داشته در نوشتن شعری که به ذهن او آمده که اگر کاغذی نمی‌یافته روی دیوار می نوشته است.


   یادم نمی‌آید چه کسی بود که گفت نمی‌دانم حافظ شیدایی بود که هنگام شعر گفتن عاقل می‌‎شد یا عاقلی بود که در زمان سرایش شعر شیدا می‌شد.


   دربارۀ شاملو اما با قاطعیت می‌توانیم گفت عاقلی بود که تنها در لحظات شعر شیدا می‌شد آن هم نه از جنس شیدایی دیگران چرا که اشعار او نیز باز همه از جنس خِرَد است از این رو اگر قرار بر تشبیه باشد چون وجه زبانی او بر ادبیات و شعر می‌چربد ماننده کردن به فردوسی شایسته‌تر است تا حافظ هر‌چند از حیث موسیقی درونی بی‌شک حافظانه است و خود گفته بود «شعر در من، عقدۀ فرو خوردۀ موسیقی است. من می‌بایست آهنگ‌ساز می‌شدم اما فقر فرهنکی و مادی خانواده به من چنین امکانی نداد. فقط بعدها توانستم دو سالی از وقتم را صرف آموختن آرمونی و کمپوزیسیون کنم تا شنوندۀ بهتری باشم.» - (‌و شگفتا که سیمایش هم بیشتر به بتهوون می‌مانست تا شاعران خودمان).


   می‌دانم کسانی شگفت زده خواهند شد که شاملو که به فردوسی طعنه زده و رنجش دوست‌داران خود را نیز در پی داشت اما آن سخن‌رانی در نفی سنت بود و برای کاشتن بذر تردید در نگاه به گذشته‌ها و چون رند بود سراغ فردوسی رفت تا هزینۀ  سیاسی و ایدیولوژیک نپردازد و نمی‌دانست همین دست‌مایه انتقام خواهد شد.


   از دُن آرام با برگردان او گفتم. تنها چند سطر را نقل می‌کنم تا ببینید چگونه کلمات را به رقص آورده است:


   «سال‌مرگیِ بی‌سابقه‌ای پیش آمد. هر روز دماغۀ شنی آبشخورهای ساحلِ رود از لاشۀ گاو و گوساله خال خال می‌شد. بعد هم مرگ‌و‌میر به جان اسب‌ها زد و گله‌های علف‌چر بنا کرد تحلیل رفتن و آن وقت بود که زمزمۀ شومی تو کوچه و خیابان از دری به دری خزید.»


   یا این عبارت: 


   «پا شد. تابی به صندلی گهواره‌ای داد. پاهای لختش، تق‌تقِ دم‌پایی‌های گل‌دوزی شده‌اش را درآورد. آفتاب از پیراهن سفیدش گذشت...»


   غرض اصلی از شاملو نوشتن، پرداختن به زبان فارسی است و حتی فراتر از شعر و ادبیات. اگرچه هنوز در معرفی او زبان شعر گویاتراست. هم او که

   «پیش از آن که خشم صاعقه خاکسترش کند 

   تسمه از گردۀ گاوتوفان کشیده بود.»

         ----------------------------------------------------

* در شعر هم البته مراقب زبان بود. چندان که برای خاموش کردن چراغ یا شمع از واژۀ «کشتن» استفاده می‌کند و می‌گوید:

     آن که بر در می‌کوبد شباهنگام

     به کشتن چراغ آمده است

     نور را در پستوی خانه نهان باید کرد  

     اما چرا کشتن به جای خاموش کردن؟ چون سعدی هم گفته است:

     ‌شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن 

      ‌تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی  

 

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Australia
۱۱:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
0
4
عالی، جناب خدیر اگر فرصتی دست داد در باب هوشنگ ابتهاج هم بنویسید لطفا
عصر ایران

سلام. چند نوبت نوشته ام. به این کدها مراجعه کنید:


772436


828542


847974

رها از اهر
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
2
8
درود بر تو خدیر بزرگوار. بسیار زیبا و به جا نوشتی و هزار افسوس که خیلی کم موندن هم طرفای شما و هم طرفای ما کسانی که از ته دل، دلشون بسوزه برای این خاک، ایران بزرگمون و زبان خاکمون همون پارسی.بارها خیلی جاها در دانشگاه و مجازی، به نوبه ی خودم هشدار دادم که دارن مردم رو ایران زدایی میکنن به ویژه طرفای ما رو. خیلی خزنده و آروم با پشتیبانی از آنکارا و باکو...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
2
5
بسیاری از نویسندگان حوزه شعر و داستان تحت تاثیر شدید روسیه بوده اند. شگفت اینکه از روس بدگویی بسیار کرده اند.چه روسیه تزاری و چه روسیه کمونیست...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
1
3
ترجمه ی دن آرام احمد شاملو واقعا در بیان چنان بود که نظیر نداشت مخصوصا بیان شعرهای کازاکها یا همان قزاقها بی اندازه لذت می بردم وقتی اشعار با اون زیبایی برگردان شده رو می خوندم روح احمد شاملو شاد و قرین رحمت باد
ناشناس
Canada
۲۰:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۲
0
3
ادبیات در قرن ۱۹ و اوایل ۲۰ روسیه بسیار غنی تاثیر گذار بر ادبیات کشور های همسایه بوده البته باید اذعان داشت که سیاست روسیه در تمامی ادوار چیزی جز زیاده خواهی نبوده و نیست...!