۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۵۳۴۶
تعداد نظرات: ۴۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۳ - ۰۵-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۵۳۴۶
انتشار: ۱۸:۰۳ - ۰۵-۰۶-۱۴۰۱

آفرین بر رشت!

آفرین بر رشت!
در فضای"خود‌تخریبی" که میل شگرفی درگرفته چوب حراج به همۀ داشته‌های خود بزنیم، وداع با شکوه با سایه در زادگاه او درخور ستایش است...

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر قدر مراسم صبح جمعه در مقابل تالار رودکی در تهران در وداع با امیر‌هوشنگ ابتهاج (سایه) غزل‌سرای نام‌دار معاصر و مدیر موسیقی رادیو در دهۀ 50 خورشیدی، آشفته بود و اگرچه با حضور هزاران علاقه‌مند اما با شکوهی که برای این آیین انتظار می‌رفت، فاصله داشت خبرهای رسیده و تصاویر مراسم امروز شنبه در باغ محتشم رشت حاکی از آن است که حق مطلب دربارۀ او ادا شده و جا دارد به رشت و مردم رشت، آفرین گفته شود.


   این آفرین، انکار همراهی شهروندان تهران نیست چرا که اینجا هم دوست‌داران سایه حاضر بودند و آن که غایب بود نه مردم که چهره‌های سرشناس فرهنگی و هنری بودند و مشخص نیست چرا از همایون شجریان و محمود دولت‌آبادی خبری نبود یا حسین علیزاده و کیهان کلهر یا علیرضا قربانی را ندیدیم؟ بیش از همه هم قربانی که اشعار او را خوانده و گشاده دستانه اجازه داده بود. نمی‌شود که همه در سفر بوده باشند یا از بیم کرونا باشد که حالا رنگ باخته است.


   هر چند که وزن حضور فرخنده اما اندوه‌بار محمد رضا شفیعی کدکنی به اندازۀ تمام چهره‌های شاخص فرهنگی و هنری است که به هر دلیل نیامدند و نبودند اما طی دو هفته فاصله از درگذشت سایه در کلن آلمان تا انتقال پیکر او به تهران و هر چند به خاطر مخالفت یکی از دختران شاعر اختلالی ایجاد شد ولی باز هم امکان برنامه‌ریزی بود و حداقل انتظار این که همایون شجریان همان اشعار سایه را که پدر خوانده بخواند نه این که «ایران، ای سرای امید» با صدای محمد معتمدی پخش شود حال آن که در حافظۀ مردم با صدای محمد رضا شجریان نقش بسته است.


   همچنین بیم آن می‌رفت که پاره‌ای مخالفت‌ها با تدفین پیکر سایه در محیط عمومی بوستان/ باغ محتشم بر ذهنیت شهروندان رشت اثر منفی بگذارد اما آمدند و مراسم به نیکی برگزار شد و سایه همان جا آرام گرفت تا مردم آن سامان بار دیگر نشان دهند در فرهنگ وادبیات ایران چه جای ماندگاری دارند.


  آفرین بر رشت که پیوندهای فرهنگی و ادبی را نگسسته و چند نسل در کنار هم با سایه وداع کردند. یلدا ابتهاج در سخنان دیروز خود در مقابل تالار رودکی گفته بود خود باید به آلمان بازگردد ولی پدر را که به این خاک تعلق دارد، به مردم رشت می‌سپارد و همین اتفاق هم افتاد. جا دارد تندیس درخوری هم در همان محل نصب شود تا شکل مقبرۀ صِرف نداشته باشد و بیشتر به یک یادمان فرهنگی بدل شود.

آفرین بر رشت!


   با همۀ بی‌نظمی‌ها و ناهماهنگی‌ها همین که پیکر سایه سرانجام به ایران انتقال یافت و سه آیین برای او برگزار شد (‌نماز میت در کنار درخت ارغوان در خیابان ایرانشهر تهران، آیین تالار وحدت و سرانجام باغ محتشم رشت) مغتنم است چرا که در این چند‌ دهه کم نبودند  نویسندگان و شاعرانی که خارج از ایران چشم از جهان بستند و پیکرشان همان جا به خاک سپرده شد یا در همین تهران ولی مجال برگزاری مراسم فراهم نیامد و اگر آمد در جایی که دوست داشتند به خاک سپرده نشدند و خوش بختانه هر سه برای سایه محقق شد و کم‌لطفی‌یی اگر شد این بار از جانب برخی بود که انتظار نبود.


   از سازمان زیباسازی تهران هم باید یاد کرد که هر چند محدود اما بیلبوردهای سایه را در دو هفته گذشته در معرض دید شهروندان قرار داد. بیش از آن البته این شایبه را ایجاد می‌کرد که فحش ندادن کیهان به او و نصب تابلو در شهرداری نواصول‌گرا به این معنی است که کاسه‌ای زیر نیم کاسه است!


   آفرین بر رشت و تهران‌نشینانی که وداع درخوری را با سایه رقم زدند و امید که سرشناسان غایب و نه مردم ( چون طبعا همه به این گونه آیین‌ها علاقه‌مند نیستند) دلیلی داشته باشند چون موج "خود‌تخریبی" که ایران ما را فراگرفته و سمی که مدعی‌ترین مدعیان آزادی تزریق می‌کنند نگران کننده است و چونان یک بیماری به جان همه افتاده و میل شگرفی درگرفته که چوب حراج به همۀ داشته‌های خود بزنیم.

آفرین بر رشت!

 از سم و خود تخریبی سخن می‌گوییم نه از نقد که سایه خود در شب بخارای 5 آبان 92 گفته بود: «‌اینجا تعارفات است و بعد از "روز واقعه" برخی از دوستان میدان وسیع‌تری برای تاخت و تاز پیدا می‌کنند و حق هم دارند».


   به منتقدان پس از روز واقعه حق داده بود اما قبل از آن با ادبیاتی در تراز مولانا و خیام سروده بود:


فریاد که از عمر جهان، هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت


شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت


   دوست داشتم در مراسم امروز رشت هم حاضر می‌بودم اما نشد و به جبران آن دو خویش‌کاری برای خود قایل شدم. یکی همین یادداشت و دیگری تماشای سه بارۀ «در دنیای تو ساعت چند است؟» در ساعات بعدی که حال و هوای رشت فرهنگی و خاطره‌ساز با سیمای مدرن و نه سودازده را به زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده است.


   نویسنده و کارگردان این فیلم -صفی یزدانیان - در یادداشتی که دربارۀ سایه نوشته بود (در تارنمایی که اجازۀ بازنشر نمی‌دهد) به دختری به نام «گالیا» اشاره کرده – هم‌کلاسی سایه در رشت- که برای او شعر می‌سروده و " داستانش را همۀ رشت می‌دانند".


   آفرین بر رشت که اگرچه با سایه وداع کرد اما به عاشقی، به شعر و به باران دوباره سلام کرد.


   هویت یک شهر و روح آن ساختمان‌هایی نیست که حالا به تقلید از تهران یا به اقتضای افزایش جمعیت یا به قصد سود‌جویی دیگر با باغچه و حیاط و دو سه طبقه نیست که آپارتمانی و گاه بدقواره شده، حتی به گل‌هایی که کمتر می‌بینیم، به فرهنگ آن است و امروز روح شهر به شهر بازگشته بود.


   منی که اهل آن سامان نیستم ولی دوست‌دار پیوستۀ آن‌ام نیز دوست‌تر می داشتم نه در کنار ارغوان در تهران که در همان رشت آرام گیرد چه رسد در کلن و نمی‌دانم کدام انگیزه دختر دیگر سایه را سر لج انداخته بود که پیکر به ایران بازنگردد و چرا فرزندان مشاهیر فرهنگ و هنر در پی درگذشت پدر راه از هم جدا می‌کنند ولی آفرین بر یلدا ابتهاج که تسلیم نشد و آفرین بر رشت که بر این داستان نقطۀ پایان و البته درخشان گذاشت.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴۵
در انتظار بررسی: ۲۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
6
115
آفرین بر رشت
سعید مقدادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
7
90
درود
سپاس از توجه، تیزبینی، درایت و محبت شما در مورد رشتوندان، فرهنگ، ادبیات، شاعران و مشاهیر
دست مریزاد جناب خدیر عزیز ، هوشمند، فرهنگ دوست، خواستنی و خواندنی
....
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

ارادت
سعید مقدادی

من از دیار بارانم
در کسبِ دانش و کار
سالهاست ساکنِ تهرانم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
3
53
با سلام ، ظاهرا از اهالی موسیقی ، بخصوص کسانی که در گروه چاووش و شیدا با سایه همکاری می‌کردند ، خبری نبود . جز استاد علی اکبر شکارچی . در کتاب پیر پرنیان اندیش سایه چقدر از علیزاده و .... تعریف و تمجید می‌کند . حتی نوشته‌ای در یادبود آن مرحوم ننوشتند ! به قولی انسانها می‌ایند و می‌روند . آنچه باقی می‌ماند مایه‌های خلاق حوادث عظیم تاریخی و افکار و اعمال پر اهمیت انسانی است . اندیشه‌ها و افکار سایه با اشعار او در دسترس فرزندان ایران زمین خواهد بود . روانش شاد و یادش گرامی باد !
پاسخ ها
فرامرز
| France |
۲۲:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
سایه سوسیالیست و مادی گرا بود و به روح هیچ اعتقادی نداشت که حالا شاد باشد یا ناشاد؟!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
عزیز،به علت بی برنامه گر خیلی ها روز قبل از راه دور اومدن ولی مراسم به تعویق انداخته شد و واقعا معلوم نبود آیا شنبه مراسم برگزار خواهد شد یا خیر.هم ورود پیکر ایشون به ایران به تأخیر انداخته شد و هم مراسم در تهران و در نهایت هم برگزاری مراسم تشییع در رشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
2
50
ایکاش همه ی مشاهیر ادبی و هنری و علمی ایران این شانس را داشته اند که در موطن خود، ایران زمین دفن شوند ! نه انکه الزاما چرا که هنر خود را نفروخته اند ببایست خاک سرد غربت را سالها در اغوش گیرند ...
پاسخ ها
مهری قلی نژاد
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
با سلام خدمت تمامی ادب دوستان اهل رشت هستم وخیلی خوشحالم که نویسنده این مقاله در چندین جا جمله افرین به رشت را بیان کردند ووداع با استاد را عالی توصیف کردند . بنده هم بعنوان یک همشهری کوچک استاد بخود میبالم وامیدوارم روحشان قرین رحمت ونامشان به یادگار بماند جهت افتخار شهر زیبایم شهر رشت .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
8
79
آفرین بر رشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
5
102
مردم رشت انسانهای شریف و با فرهنگی هستند
رفتار شایسته ایشان سزاوار تقدیر است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
3
92
روحش شاد. آفرین بر مردم با فرهنگ رشت
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
1
37
آفرین بر رشت .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
2
65
درود به شما جناب مهرداد خدیر و واقعا تاسفبار که بسیاری از مدعیان در این میان غایب بودند و امان از خودتخریبی ها!
فرامرز
France
۲۲:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
26
5
نماز میت؟!
مگر برای سوسیالیست ها و مادی گرایان هم نماز میت می خوانند؟
عصر ایران

    حالا سوسیالیست یا غیر سوسیالیست وقتی کسی از جهان می‌رود برای او نماز میت می‌خوانند. در برخی فرهنگ‌ها آهنگی می‌نوازند. لارش نورن سوئدی نمایش نامه‌هایی نوشته که در فارسی یکی از آنها را محمد حامد به نماز میت ترجمه کرده. چرا؟ چون آهنگی است که به احترام درگذشته نواخته می‌شود و جنبۀ آیینی دارد.


   نگاه انسانی ایرانی داشته باشید. دلِ سایه برای ایران و ایرانی می‌تپید و دین هم بخشی از هویت ایرانی است. به جای این طعنه‌ها از اشعار سایه لذت ببرید. 


   مگر وقتی شعر حافظ و سعدی را می خوانید سراغ ایدیولوژی آنها می روید؟ شعر سایه را بخوانید و لذت ببرید:


  در این سرای کسی، کسی به در نمی زند


  به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند


  یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند


کسی ز کوچه سارِ شب، درِ سحر نمی زند


 

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
چه توضیح و پاسخی. خودش یه یادداشت دقیق و متینه. مرسی واقعا
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
33
5
آخه قبر تو پارک چه توجیحی داره ؟
بنای یادبود نیستا، قبره . قبر
قبر تو پارک.
رها
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
1
25
درود... باید از کودکی در پارک محتشم قدم زده باشی و نگاهت گره خورده باشه به اون درختهای بلند و سبزش تا بفهمی بازگشتن به قدمگاه زمان جوانیت چه مفهومی داره... مردم ما با درک عمیق از عشق به خاک و همشهریشون... با صفای دلشون حضور داشتن در مراسم وداع استاد هوشنگ ابتهاج... گذشته و هویت هنری این آب و خاک، همه عزیزانی هستن که در این عرصه بودند و زیستند... و ایشون جایگاه بلندی دارند در نزد مردم ما... روحشون پر نور و سرور بادا... از همشهریهای عزیزم ممنونم...
ناشناس
Netherlands
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
1
15
ایران ای سرای امید.کسانیکه در ایرانند میخواهند به خارج بیایند وکسانیکه در خارجند میخواهند به ایران بازگردند.دنیای غریبی داریم.
فرهاد راد
France
۲۳:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
6
7
نگاهی به مراسم تشییع هوشنگ ابتهاج
بخش نخست

صبح، یک گروه موقع قرآن خواندن قاری، شروع کردند به دست زدن و درود بر سایه درود بر سایه گفتن؛ که مشخص شد چپی تشریف دارند. قاری کارش را کرد و رفت، چنددقیقه بعد، همان گروه شعار دادند "عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز؛ شاعر محبوب ما پیش خداست امروز".
وضع غریبی بود!

خبرنگار صداوسیما رفت از یک جوان که گوشه‌ای ایستاده بود، پرسید کدام شعر ابتهاج را بلد است؟
طرف، مکثی کرد و گفت: "آی آدم‌ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید و چه و چه و چه"!
شعر نیما را خواند.

سپس رفت سمت یک زن و مردی که آن‌طرف‌تر ایستاده بودند. مرد شروع کرد با بغض "ارغوان" را خواندن؛ به همان سیاق قربانی.
از بس بد خواند، زن دستش را جلوِ دهنِ مرد گذاشت. گریه‌اش شد خنده. زن گفت: "خیلی ..."

یلدا ابتهاج هم رفت پشت میکروفن. نخستین جمله‌‌اش تشکر از وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه بود. یک گروهی، آن وسط شاکی شدند که "چرا تشکر کرد از حکومت " یک عدّه هم گفتند: "این ها اجازه ندادند زیر درخت ارغوانش دفن شود! تشکر برای چه؟"
یلدا در ادامه، از برادرانش، کاوه و کیوان، تشکر کرد؛ ولی حرفی از اسیا خواهرش نزد.
دعوای خانوادگی به دم در تالار وحدت هم رسید.
عصر ایران

کاش نظر خودتان را بنویسید. این متن در فضای مجازی منتشر شده ولی مشکل آن چیست؟

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
کسانی که با نظام زاویه داشتند خودشان را به رشت رسانده بودند تا سوت بزنند و دست بزنند ...
علی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
1
14
درودبرشماکه حق مطلب رااداکردید
میترا افشاری
France
۲۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
12
5
هنر بی نظیرشان به جای خود، ولی از نظر سیاسی و اجتماعی، کاش سایه و لطفی و شجریان و شاملو و اخوان و... مثل اسماعیل خویی بودند
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
اسماعیل خویی شاعری والا که اشعارش بوی نفرت گرفته و سیاه شده ایکاش هیچ هنرمندی به بیماری ان بزرگوار سفر کرده مبتلا نشود جهان شعر فارسی جهان عشق است و معرفت نه نفرت و سیاهی ..... دعای معکوس کرده ای ای خواهر ایرانی
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
اسماعیل خویی از چپ گرایی و انقلابی گری به جایی رسید که در پایان عمر به اسرائیل سفر کرد با ارسال نامه ای به رضا پهلوی از اینکه قبل از انقلاب بر علیه شاه مبارزه کرده است عذر خواهی کرد .و سلطنت طلب شد .اگر بخواهید به کسی نفرین کنید باید بگوئید الهی سرنوشتت مثل سرنوشت اسماعیل خویی باشد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
1
26
مردم رشت دمتون گرم
ناشناس
Germany
۰۰:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
2
14
دقیقا در مورد موج خودتخریبی درست فرمودید.

بنده در آلمان زندگی میکنم و میبینم که این آلمانی ها چقدر بی احساس هستند , حتی روابط والدین و بچه ها چقدر سرد و مکانیکی هست.

طرفداران سایه , قبل از مرگ هم ایشون رو خیلی دوست داشتن و اشعارشون همه جا ورد زبان ها بود
رضا
Germany
۰۰:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
32
4
خودم به عنوان رشتی اصلا هم به این شاعر افتخار نمیکنم چون سازشکار بود
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
3
20
درود بر آقای خدیر عزیز با این ذوق و طبع ادبی فراوان در نوشتن ، و واقعا لذت بردیم از این همه نکته سنجی شما در باره این شهر .زنده باد ایران و زنده باد ایرانی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
2
15
او از دنیا رفت حال در هرکجای زمین اما او گوهری گرانبها بود که متعلق به شهرمان و دیارمان دارد . و باعث افتخار مردم رشت و جواهر گرانبهای رشت است ما به او افتخار کرده و خوشحالیم که چنین انسانی در خاکمان زاده شده .درود بر او . در آرامش ابدی و جایش بهشت باسد.
هاشمی
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
1
17
سلام برشماوسلام به اهالی شهربارن های نقره ای،رشت
یارو
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
0
11
سلام ما همچنان داشته های خود مخصوصا داشته های فرهنگی خود را پاس نمی داریم و گذشته خود را فراموش می کنیم که بزرگان این سرزمین فرهنگی توشه ما برای آینده نه چندان امیدوار است . امیدوارم که بزرگان سیاسی این سرزمین کمی به خود آیند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
2
16
آفرین و هزاران آفرین بر مردم رشت و گیلان زمین که فرهنگ خود را همیشه ثابت کرده اند. جاودان باشید و سبز در همه ایام.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
3
19
بنده هم دیروز در مراسم استاد ابتهاج حضور داشتم بسیار باشکوه برگزار شد و مردم دوست داشتنی و با فرهنگ رشت حق مطلب را ادا کردند روحشون شاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
1
23
گیلانه قوربان رشتی ره قوربان
شفتی
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
16
11
اگر می شد نیت خوانی کرد متوجه می شوید که ۸۰ در صد کسانی که آمده بودند نه بخاطر ابتهاج و نه بخاطر سعر و شاعری و ادبیات و... بلکه به دنبال دوربین و دیده شدن و گرفتن فیلم برای اینستاگرام و جمع کردن لایک و ...بودند . کاش از نزدیک شاهد بودید البته بعید می دانم که در نوشتن شما تاثیر می گذاشت چون شما مطابق خط فکری تان می نویسید و القاء می کند .
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
کاملا صحیح بود اشخاص فراوانی فقط برای دادن شعار ساختار شکن و قاه قاه خندیدن در مراسم تدفین و هنگام قرائت قرآن و عکس و فیلم گرفتن نمایش خود بودند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
3
17
درود برمردم بافرهنگ وفرهیخته رشت. انسانیت را به نمایش گذاشتند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
1
12
سایه مانا در قلب ما
ممنون از نوشته شایسته شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
2
14
درودبر شما جناب مهرداد خدیر با قلم رسا و شیوا.حق مطلب را ادا نمودید.خواص شعر و هنر کجا بودند؟ درود بر مردم عزیز و فرهنگ دوست که همیشه حاضرند و بزرگان عرصه فرهنگ و هنر را فراموش نمی کنند.روح استاد گرانقدر شاد و قرین رحمت الهی. یادشون گرامی باد.
ارسلان
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
0
16
بر سر آرمان هامان چه آمد که شاعری که سروده بود:

ایران! ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید

به جایی برسد که بسراید:

نشسته ام در انتظارِ این غبارِ بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

چرا حال و هوای این دو سپیده با هم این قدر تفاوت دارند؟ به جای حاشیه روی همین تأمل کنیم...
هادی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
7
4
شما مطمئنی در ذهن مردم ترانه "ایران ای سرای امید" با صدای شجریان نقش بسته؟! به‌هرحال، بسیاری این ترانه را مبتنی بر شعر و ملودی و تنظیم می‌دانند و نه صدا. این ترانه با صدای شهرام ناظری و محمد معتمدی هم زیباست. در اصل داستان توفیر ندارد.
محمدعلی رحمانی خلیلی
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
0
5
روح استاد شاد غریق رحمت الهی، ازخطه سرسبز گیلان شخصیتهای برجسته وممتازی هم اکنون درقید حیات ودرخارج از کشور زندگی می کنند و مفاخر ایرانیت واسلامیت را درخود جمع کردند مانند خورشید درعرصه علم ودانش می درخشند و هم اکنون قدردان وسپاس گذار زحمات آنان باشیم استاد بزرگ علم حقوق جناب اقای دکتر محمد جعفر جعفری لنگرودی است .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
12
6
آقای خدیر به مردم رشت آفرین گفته اید گر چه تقریبا نیمی از تشیع کنندگان " سایه " رشتی نبودند. آیا به مردم اضفهان که با شکوه فراوان و جمعیت غیر قابل شمارش پیکر آیت الله ناصری را با احترام و ادب تشیع کردند و جمعیت در خیابانهای اصفهان موج می زد بدون رفتار ناهنجار..
عصر ایران داستان آقای ابتهاج به خاطر اختلافاتی که درگرفته بود و حتی به درون خانواده شان هم کشید خاص و حساس شد. روحانی مرحوم مورد اشاره را شوربختانه نویسنده قبل تر نمی شناخت اما تشییع ایشان هم نشان می دهد پیوند مردم با روحانیت اصیل به رغم پاره ای القائات نگسسته است.
رضا
Germany
۱۵:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
1
4
بسیار عالی بود جناب خدیر
متاسفانه بعضی از هنرمندان و روشنفکران ما نمی‌توانند نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ بگیرند و در افکار خاصی فرو رفته اند.
سایه مایه افتخار ایران بود و هست و خواهد بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۶
6
1
به قلم شما احترام می ذارم آقای خدیر عزیز نوشته های شما در موضوعات مختلف همیشه مورد قبول من بوده و بسیار از نگارش و دیدگاه شما لذت برده ام اما کمی با تهران مهربانتر باشید تهران شهری است که ما در آن به دنیا آمده ایم بزرگ شده ایم و در همین شهر شلوغ اما دوست داشتنی و خاطره انگیز خواهیم مرد بسیاری از بزرگان مملکت ما در همین تهران خودمان فرصت بالندگی و رشد داشته اند پس با شهرمان مهربان باشیم آقای خدیر عزیز
عصر ایران نویسنده زاده و بالیده تهران است و آن قدر دربارۀ تهران نوشته که گاه متهم شده افراط می کند!
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۷
0
1
نه فقط استاد سایه ی عزیز ..بلکه باید برای همه ی کسانی که در راستای هنر، دانش و آرامش مردم تلاش می کنند و کرده اند ایستاد و کلاه از سر برداشت و به اونها افتخار کرد. کسانی که بدون ریا و با ممارست فراوان و بدون فرافکنی و سیاسی بازی و افسارگسیختگیه رسانه ای، کاری که باید در زندگی میکردند رو کردند و می کنند و به خوبی هم آن کار رو می کنند و دیگران از وجودشون محظوظ می شوند .. همه ی این افراد رو باید قدر دونست. به احترامشون ایستاد و در سوگشون عزاداری کرد . اما برعکس برای کسانی که در خلاف انسانسیت و با افسارگسیختگی و شامورتی بازی گذران زندگی میکنند و آرامش رو از مردم و آیندگان سلب می کنند باید گریست و اونها رو از جامعه طرد کرد و با تمام وجود جلوشون رو گرفت...