نشریه شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای مدعی شده: در حالی که ریاض و تهران تقریبا در همه چیز رقیب یکدیگر هستند، اما هر دو از تلاش های جنگی روسیه در اوکراین برای زهرچشم گرفتن از واشنگتن حمایت می کنند.
به گزارش عصرایران، نشریه "فارن پالیسی" آمریکا که بازتاب دهنده دیدگاه شورای (غیردولتی) روابط خارجی آمریکاست، در مطلبی مدعی شده: با تشدید تجاوزات روسیه به اوکراین، دو قدرت خاورمیانه (ایران و عربستان سعودی) که معمولا در بیشتر درگیری ها در طرف مقابل یکدیگر قرار دارند، به مسکو کمک می کنند."
این مطلب در ادامه نوشته است:
گزارش شده است که ایران در حال تحویل تسلیحات، یعنی هواپیماهای بدون سرنشین و احتمالا موشک، برای استفاده در اوکراین به روسیه است. عربستان سعودی نیز در همکاری با روسیه با کاهش عرضه 2 میلیون بشکه ای نفت، تلاش دارد در آستانه آغاز فصل سرد، درد بیشتری را به پایتخت های غربی وارد کند. ریاض (یک شریک قدیمی غرب) و تهران (دشمن قدیمی غرب) هر دو عمدتا یک عامل و انگیزه مشترک برای این سیاست خود دارند: مقابله با ایالات متحده آمریکا.
بحران انرژی جهانی که به دلیل تهاجم روسیه به اوکراین ایجاد شد، به وضعیت ژئوپلیتیک عربستان سعودی کمک زیادی کرده است و ریاض در حال انجام یک بازی تهاجمی است. در این ماه، ریاض با سوق دادن اوپک پلاس (متشکل از اعضای اوپک به اضافه سایر تولیدکنندگان غیرعضو، مانند روسیه) برای کاهش تولید جمعی به میزان 2 میلیون بشکه در روز، این راهبرد خود را تشدید کرد.
این در شرایطی است که ایالات متحده و اروپا خواستار افزایش تولید برای کاهش قیمتها به شیوههایی هستند که هم خزانه روسیه را تخلیه میکند و هم به کاهش بحران هزینههای زندگی در غرب کمک میکند.
تحریم ها روسیه را مجبور کرده است که نفت خود را با ارایه تخفیف و با قیمت کمتر از بازار بفروشد. به این ترتیب، قیمت پایه بالاتر راه اصلی برای مسکو است تا همچنان از فروش منابع انرژی خود سود ببرد و تلاش های جنگی پرهزینه و ناموفق خود را حفظ کند.
حداقل، همانطور که مقامات کاخ سفید بارها از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان خواستند، اوپک پلاس می توانست یک ماه دیگر صبر کند و کاهش تولید درست قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده لازم الاجرا نمی شد، اما سعودی ها به درخواست دولت بایدن وقعی نگذاشتند و کار خود را کردند.
در طرف ایرانی هم، علیرغم ادامه اظهارات رسمی مبنی بر اینکه ایران بازیگری بی طرف است و سلاح به اوکراین منتقل نکرده است، واضح است که درگیری به صحنه جدیدی تبدیل شده است که تهران احساس می کند می تواند روابط خود را با روسیه برای تضعیف ایالات متحده تقویت کند.
مقامات اوکراینی مدعی اند که تعداد زیادی از پهپادهای ساخت ایران توسط روسیه در اوکراین مستقر شده است که تاثیر مرگباری دارد. همچنین گزارشهای ایالات متحده از استقرار مربیان نظامی ایرانی در شبه جزیره کریمه حکایت دارد و اینکه تهران موافقت کرده است موشکهای زمین به زمین ساخت خود را برای استفاده در اوکراین به روسیه تحویل دهد.
واضح است که هم ایران و هم عربستان سعودی از مناقشه اوکراین برای تضعیف منافع غرب استفاده می کنند. آنچه کمتر روشن است این است که غرب چگونه می تواند به طور موثر موقعیت خود را در این وضعیت تغییر دهد.
عوامل متعددی باعث در پیش گرفتن این سیاست از سوی ریاض و تهران می شود، اما بزرگترین انگیزه این است که این دو کشور رقیب می خواهند دست خود را در برابر ایالات متحده در نظم جهانی چندقطبی تقویت کنند.
پس از چندین دهه زندگی تحت فشار و دیکته قدرتهای غربی، بازیگران منطقهای مانند ایران و عربستان سعودی به غولهای جهانی نشان میدهند که روابط آنها اکنون یک خیابان دوطرفه است و به طور فزایندهای به دنبال تقویت روابط با بازیگران غیرغربی برای تایید آزادی عمل خود هستند.
در این زمینه، امتناع عربستان از همکاری در زمینه سیاست نفتی با آمریکا به هیچ وجه به معنای جانبداری از روسیه نیست. برخلاف ایران، عربستان سعودی در تمام قطعنامههای مهم مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره اوکراین علیه روسیه رای داده است، ۴۰۰ میلیون دلار به اوکراین کمک کرده و از توافقی حمایت کرد که اتباع غربی اسیر شده توسط روسیه را در حالی که در کنار اوکراین میجنگیدند، آزاد کرده است. تحرکات اخیر عربستان سعودی بیشتر در جهت عدم جانبداری از واشنگتن است که احساس می کند دیگر شریک قابل اعتمادی نیست.
عربستان سعودی احساس می کند پایه اساسی شراکت چند دهه ای این کشور با ایالات متحده آمریکا - نفت در ازای امنیت - به طور قطعی توسط هر دو دولت اوباما و ترامپ خدشه دار شده است. باراک اوباما، رییسجمهوری اسبق ایالات متحده، پیمان هستهای با ایران را امضا کرد و دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق ایالات متحده، حادثه حمله مهیب پهپادی و موشکی به تاسیسات نفتی آرامکو سعودی (در سپتامبر 2019) را نادیده گرفت. جو بایدن، رییس جمهوری کنونی ایالات متحده هم احتمالا سال ها به طرد کردن محمد بن سلمان (بابت قتل جمال خاشقجی) ادامه می دهد.
سیاستگذاران سعودی اکنون پیامهای روشنی را به دولت ایالات متحده ارسال میکنند: حفظ منافع ریاض در اولویت اول عربستان است، مذاکره مجدد در مورد اصول شراکت آنها مستلزم کاهش انتظارات است، منطقه خاورمیانه چند قطبی شده است و عربستان سعودی احساس میکند که حق دارد بازی کند. یک بازی پیچیده و راهبردی شدید.
در همین حال، ایران هم در حال تنوع بخشیدن به گزینه های خود همزمان با تشدید تنش در روابط با غرب و محو شدن چشم انداز احیای برجام است. در صورت شکست مذاکرات هسته ای، تهران انتظار فشار بیشتر سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب (و اسراییل) را دارد. ایران شراکت نظامی خود با روسیه را دو چندان می کند، برای روابط اقتصادی بیشتر با چین و تعمیق دیپلماسی با همسایگان خلیج فارس و آسیایی خود تلاش می کند. با ایجاد این روابط، تهران قصد دارد غرب را ناتوان از منزوی کردن خود کند،همانطور که دولت اوباما توانست از طریق تحریم ها و با متحد کردن جامعه بین المللی علیه برنامه هسته ای ایران، این کار را انجام دهد.
تهران همچنین به دنبال هر راهی برای تضعیف توانایی ایالات متحده در انزوا و مقابله با ایران بوده است. یکی از راههایی که این کشور برای دستیابی به این هدف تلاش کرده است، برقراری روابط امنیتی عمیقتر با روسیه است – بهویژه، با تعامل نظامی و همکاری با روسیه در سوریه است.
اکنون، در زمان نیاز روسیه، تصور اینکه ایران درخواستهای مسکو را برای تسلیحاتی که انگیزههای مالی و نفوذ ژئوپلیتیکی در صحنه جهانی را به همراه دارد، رد کند، دشوار است. جنگ اوکراین همچنین یک زمین آزمایشی به ایران ارایه می دهد تا توانایی های تسلیحاتی بومی خود را با وجود چندین دهه تحریم به نمایش بگذارد و به عنوان هشداری برای دشمنان منطقه ای خود ایران عمل کند که می تواند با استفاده از تسلیحات ساخت خود خسارت قابل توجهی به آنها وارد کند.
برای به دست آوردن مجدد نفوذ و اهرم فشار در برابر عربستان سعودی و ایران، ایالات متحده باید این روندهای سیاستی جدید ریاض و تهران را به عنوان علایم قطعی ظهور نظم جهانی چند قطبی بپذیرد. در واقع، واشنگتن باید پارادایم های تفکر خود را که بر اساس پیش فرض منسوخ هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه توسعه یافته اند، مورد بازبینی قرار دهد.
طبق معمول در مورد ایران، تمرکز زیادی روی اعمال تحریم ها وجود دارد. اروپا و ایالات متحده تحریم های جدیدی را برای هدف قرار دادن افراد و نهادها به دلیل پهپادهایی که به روسیه برای استفاده در اوکراین ارائه می شود، اعمال کرده اند. اما ایران همچنان یکی از شدیدترین کشورهای جهان است که تحریم شده است. ارتش آن به ویژه ضربه سختی خورده است. اما واضح است که تحریمهای بیشتر غرب رفتار ایران را تغییر نخواهد داد.
اروپا و ایالات متحده باید در عوض روی راه هایی تمرکز کنند که بشود با تسلیحات ایرانی مورد استفاده در اوکراین مقابله کرده و همچنین هزینه های محسوسی را به ایران و مردم این کشور تحمیل کند.
در اینجا با توجه به اینکه حکومت ایران با اعتراضات داخلی که وارد دومین ماه خود شده، مواجه است، دیپلماسی عمومی اهمیت ویژهای دارد. این اعتراضات مشروعیت مقامات دولتی در ایران را بیشتر از بین برده است. و در زمانی که معترضان خواستار پاسخگویی و تغییر رژیم هستند، غرب باید به افشای نقش ایران در حمایت از حمله روسیه به اوکراین ادامه دهد.
با توجه به نقشی که غرب در حمایت از صدام حسین، رهبر وقت عراق در طول جنگ ایران و عراق که منجر به کشته شدن هزاران نفر در ایران شد و بسیاری از جوامع را با جنگ طولانی مواجه کرد، این موضوعی بسیار حساس در مباحثات عمومی ایران است. کمک کشورهای غربی به استفاده از سلاح های شیمیایی صدام علیه ایران همچنان جایگاه غرب را در بین اقشار وسیعی از مردم ایران، از جمله اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج که در خط مقدم جنگ 8 ساله بودند، خدشه دار می کند.
افشای علنی حمایت ایران از روسیه، مقامات ایرانی را در کانون توجه قرار می دهد تا به افکار عمومی خود پاسخ دهند که چرا آنها حمایت از یک متجاوز را انتخاب می کنند. و برخلاف سوریه، جایی که ایران از اقدامات خود مبتنی بر حمایت از بازیگران دولتی برای مبارزه با تروریسم و تجاوز ایالات متحده دفاع می کند، ایران اکنون به روسیه کمک می کند تا یک بازیگر دولتی در اوکراین را تضعیف کند.
از سرنوشت مذاکرات احیای برجام نیز میتوان برای تاثیرگذاری بر ایران بر سر اوکراین استفاده کرد. اگرچه واضح است که بسیاری در تهران نسبت به توافق جدید تردید دارند، اما همچنین واضح است که مزایای اقتصادی احتمالی باعث شده ایران به مذاکرات بازگردد – و با توجه به فشارهای داخلی فزاینده میتواند انگیزهای بیش از همیشه باشد.
فرانسه و بریتانیا، هر دو طرف برجام، ارسال پهپادهای ایران به روسیه را نقض تعهدات ایران ذیل قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل خواندهاند. آنها معتقدند این قطعنامه ایران را (تا سال 2030) از انتقال سیستمهای تحویل - مانند پهپادها – که قادر به حمل سلاح هسته ای هستند، منع می کند.
این امر در سیگنال دادن به تهران حائز اهمیت است که هرچه ایران عمیقتر با روسیه در اوکراین تعامل کند، مسیر دیپلماسی هستهای را بیشتر آلوده میکند. حتی در صورت احیای توافق هسته ای، ایران نمی تواند انتظار داشته باشد که بازار اروپا با آغوش باز از آن استقبال کند، زمانی که تهران با مسکو در اوکراین متحد است.
سیاستگذاران غربی همچنین باید به ایران هشدار دهند که موضع این کشور در اوکراین می تواند در را برای یک جبهه جدید از جنگ نیابتی غیرقابل پیش بینی با اسراییل باز کند. علیرغم مدیریت ظریف روابط اسراییل با مسکو، گزارش شده است که اسراییل اطلاعاتی در مورد پهپادهای ایرانی در اختیار اوکراین قرار داده است.
جنگ در سایه بین ایران و اسراییل میتواند در اوکراین تشدید شود، به روشی که اسراییل پرسنل و داراییهای ایرانی را در سوریه هدف قرار داده است. برای مثال، اسراییل ممکن است به نیروهای اوکراینی کمک کند تا سایتهایی را که مستشاران نظامی ایران با روسیه همکاری میکنند، هدف قرار دهند.
در مورد عربستان سعودی، سیاستگذاران ارشد ایالات متحده و کاخ سفید آشکارا ریاض را به تبانی با روسیه متهم کرده اند. با توجه به اکراه دو حزبی ایالات متحده برای بازگشت به موقعیت امنیتی مسلط در خاورمیانه، واشنگتن باید این فرض را بپذیرد که روابطش با عربستان سعودی نیاز به تعریف مجدد دارد و آن را برای تمرکز بر منافع اصلی مشخص شده هر دو طرف تنظیم کند.
اقدامات تنبیهی نصفه نیمه علیه ریاض تاثیر ساختاری مورد نیاز واشنگتن را نخواهد داشت و روابط را به گونه ای عمیقتر در یک مارپیچ نزولی و همچنین قیمتهای انرژی را به سمت صعودی خواهد برد. اقدام ایده آل این است که مشخص باشد و رابطه عربستان و روسیه را هدف قرار دهد.
اول، ایالات متحده باید اقدامات خلاقانه ای را اتخاذ کند تا انعطاف پذیری خود را نه فقط در برابر عربستان سعودی، بلکه در برابر همه تولیدکنندگان هیدروکربن تقویت کند.
سقف قیمتی G-7 برای نفت روسیه - که قرار است در ماه دسامبر امسال عملیاتی شود - اکنون باید تا نوامبر تسریع شود. اروپا و ایالات متحده همچنین باید همکاری در زمینه تامین بلندمدت گاز طبیعی مایع (LNG) و انتقال نفت ، به ویژه هماهنگی در مورد قیمت گذاری، سرمایه گذاری، مشوق ها و مقررات را تشدید کنند.
دوم، این ایده که جمهوریخواهان پس از بازگشت به قدرت، نسبت به تعامل عربستان و روسیه بسیار ملایمتر خواهند بود، ایالات متحده را تضعیف میکند. در عوض فعال کردن یک تلاش دو حزبی قبل از انتخابات میان دوره ای ایالات متحده، با تمرکز بر بازبینی قانون NOPEC برای هدف قرار دادن تنها بازیگران خارجی بازار نفت و حفظ صنعت انرژی ایالات متحده به نفع منافع ملی آمریکا است.
در نهایت، تاثیرگذارترین استراتژی همچنان یافتن راههای خلاقانه برای یادآوری به تهران و ریاض است که مسکو در درجه اول یک رقیب است، و در این مورد دو کشور باید به نحوه ارایه تخفیف نفت روسیه در بازارهای نفت آسیایی و چین نگاه کنند.
ایران و عربستان سعودی تصمیم گرفته اند به طور مستقیم یا غیرمستقیم از روسیه در تلاش های جنگی خود در اوکراین حمایت کنند. در ارزیابی نحوه مدیریت قدرت های منطقه ای، ایالات متحده باید از این تفکر سنتی که می تواند روی ادامه همکاری راهبردی با عربستان سعودی حساب باز کند یا اینکه سیاست مهار راه حل همه عرصه های رویارویی با ایران است، فاصله بگیرد.
غرب برای پاسخ به قدرتهای منطقهای در نظم جهانی چندقطبی که با برخورد با روسیه تسریع شده است، به سیاستهای جدید، نوآورانهتر و موثرتر نیاز دارد.