اعتماد نوشت: هرچه پیرامون رفتار ناگهانی و شگفتآور اخیر چین با ایران گفته شود، کم است. این رفتار حکایت از تحولات بزرگی دارد که اکنون فقط زمزمهای از آن به گوشمان رسیده و چه بسا فردا صدای دهل کرکنندهاش را بشنویم.
چین طی دهههای گذشته اغلب رفتاری محافظهکارانه با دیگر کشورها داشته است، چراکه باید به هر وسیلهای شده شکم جمعیت میلیاردی خود را سیر کند و هرگز فرصت ماجراجویی برایش باقی نمیماند. چینیان ابتدا به سیاست انزوای بینالمللی رو آوردند. اغلب جایی در تیترهای روزنامههای پرتیراژ جهانی نداشتند. بالاخره در دوران انزوا همه مقدمات توسعه ساختار اقتصادی را فراهم کردند و اصلاحات گسترده کار خود را کرد و فارغ از مزاحمتهای خارجی اقتصاد چین با جهشی خارقالعاده روبرو شد.
چینیان پس از این آهسته و خاموش چنانچه هیچ حساسیتی را جلب نکند روابط اقتصادی با دیگر کشورها را توسعه دادند و در این مهم هیچ محدودیتی برای خود قائل نشدند و به اقتصاد دوم جهان تبدیل شدند و هماکنون برای پیشی گرفتن از امریکا خیز برداشتهاند. محاسبات آنها ازجهات گوناگون درست از آب درآمد و درحالیکه دو رقیب قدر یعنی امریکا و روسیه در اغلب منازعات بینالمللی عامل و بعضا دچار خود گرفتاری بودند یکی از علل موفقیت چینیان حرکت با چراغهای خاموش و هزینه نکردن انواع سرمایههای اقتصادی و نظامی و حتی سیاسی در این منازعات بود.
چین هنوز اغلب در دعاوی بینالمللی به جزصدور بیانههای رسمی و اعلام مواضع نرم کاری نمیکند و مثلا در بلوایی که داعش در جهان پدید آورد نه کوچکترین آسیبی دید و نه مجبور شد از نیروهای نظامی خویش استفاده کند و این درحالی است که هر چهار عضو دیگر دایم شورای امنیت سازمان ملل آسیب دیدند و حداقل مجبور به حملات هوایی گسترده به مواضع داعش شدند. چین در ماجرای اوکراین هم با همین محافظهکاری کوچکترین هزینهای نکرد و چه بسا سود هم برد.
اما هیچ کشوری نمیتواند همواره چراغ خاموش حرکت کند و در هر موضوعی چنان کند که نه سیخ بسوزد نه کباب. پکن فعلا با هر چالشی حتی مشکل بزرگ خود، در تایوان کجدار و مریز رفتار میکند تا به نقطه مطلوب خود برسد و پس از آن دیگر برایش چنین امکانی نیست و ارتش عظیمش برای تزیین نیست.
مثلا کاملا روشن است که اگر حجم سرمایهگذاری این کشور که در سفر اخیر شی پینگ به عربستان به جز سرمایهگذاریهای گذشته 50میلیارد دلار شده است با کوششهای مستمر و همهجانبه بتواند فقط یک صفر به آن اضافه کند دیگر امنیت خلیج فارس را امنیت حیاتی خود میداند و اگر یک تیر در این آب راه مهم جهان بدون اجازهاش شلیک شود لابد ناوهایش به سوی آن سرازیر میشوند و کوچکترین رودربایستی با هیچکس نخواهد داشت. مگر اینکه کسی تصورکند این کشور برای رضای خدایی که وجودش را قبول ندارد با ازدیاد منافعش به استکبار تبدیل نمیشود و در سطح جهان آرمانهای عدالتمحور دارد!
درواقع چین برای اولینبار آنهم در خلیجفارس از محافظهکاری معمول خود خارج شد و چراغهایش را روشن کرد و دورنمای اهداف خویش را به خوبی به همه ذینفعان رساند. متاسفانه چراغهای ظهور یک امپراتوری بزرگ که دهها بار در تاریخ همین روند را داشتهاند درست درمقابل ما روشن شدهاند و حرکتی را نشان میدهد که مغایر تمامیت ارضی کشورمان است.
چین نشان داد که اگر آبی باشد درست مانند انگلیس و امریکا ماهیگیری قابلی است و چه بسا در ابعاد وسیع سیاسی و اقتصادی به صید ترال دست بزند و ما تازه ازخواب بیدار شویم.
اتفاقا اگر اوضاع به همین منوال پیش رود موضوع از جهاتی خطرناکتراست، چین مثل امریکا یا انگلیس فاصله زیادی با خلیجفارس ندارد و حتی برد هواپیماهایش به این آبراه میرسد. جمعیت یک میلیاردوچهارصدمیلیونی و نظام کاملا بسته این کشور ظرفیتهایی هستند که دولتهای غربی از آن بیبهره بودهاند.
دریک نظام بسته سیاسی اصلا افکار عمومی وجودندارد که بن سلمان از اره کردن صد قاشقچی نگران عکسالعمل نهادهای مدنی آن کشور باشد. به نظر میرسد حرکت حساب شدهای که چین برای تبدیل شدن به یک امپریالیست آغاز کرده و اسبابش همه فراهم هستند باید دولتمردان ما را چنان بیدار کند که نه در تاکتیکها بلکه در استراتژیهای خود تجدیدنظرکنند و حداقل در خلیج فارس این کشور را به همان مواضع محافظهکارانهاش برگردانند.
مسلما ما با هیچ کشوری آن هم روی منافع ملیمان عقد اخوت نبستهایم و اگر واقعگرایی پیشه کنیم دستان بستهای نداریم. اگر از درون چالشهای خود در مردمسالاری را برطرف کنیم و در بیرون بر اساس اراده ملت اولویت را به رفاه و عزت و استقلال وروابط همهجانبه با دنیابا همه لوازمش بدهیم هرگز گوشه رینگ قرار نخواهیم گرفت و هر بیگانهای برای سوءاستفاده طمع نخواهد کرد.
به نظر میرسد ما با تاکتیکهای نادرست اجازه دادهایم تبلیغات پرحجم بیگانگان فضایی از ایرانهراسی ایجاد کنند و هر کسی به خود اجازه دهد که به ایران هراسان پناه بدهد و پولش را بگیرد! دو کشور میخواهند با یکدیگر روابط اقتصادی داشته باشند چرا باید متعرض تمامیت ارضی کشور دیگری شوند و زبان سرزنش بازکنند که ایران در مسائل هستهای این کند و آن نکند!؟