عصر ایران؛ مهرداد خدیر- لحن و ادبیات تحقیرآمیز و نامحترمانۀ مهدی تاج رییس فدراسیون فوتبال ایران در گفتوگو با جواد خیابانی و رسول مجیدی در شبکۀ تلویزیونی ورزش نه تنها بر خود آنان که بر همکارانشان درشبکۀ سه و مشخصا محمدحسین میثاقی و محمد رضا احمدی گران افتاده اما نه آن دو نفر اصلیِ طرف گفتوگو توانستند یا اجازه داشتند با رییس صریحاللهجۀ فدراسیون و کاملا پشتگرم (هم به فیفا هم به نهادهای بالادستیِ داخلی و هم با تلقی خیرالموجودین نزد دیگران) مجادله کنند و در نتیجه کوتاه آمدند و نه میثاقی «فعلا» مجوز حمله به تاج و فدراسیون و کیروش را از رییس خود (علی فروغی) دریافت کرده است.
کما اینکه دیشب در حالی که به شدت شاکی بود کوشید خود را کنترل و به این جمله بسنده کند که «فقط می توانم بگویم تأسف بار بود و هر چه تیم ملی ما تدافعی است مسؤولان فدراسیون تهاجمیاند. اما جمعه شب به این موضوع میپردازیم.»
نیک میدانیم مجری هیجانی که به رغم اطلاعات فوتبالی چون حسب دستور جای عادل فردوسیپور محذوف نشسته، چندان محبوب نیست هیچ میانهای با مهدی تاج ندارد و در شهریور گذشته و چند ساعت مانده به انتخابات فدراسیون هر کاری توانستند انجام دادند تا او دوباره رییس نشود اما شد و تا آمد بلافاصله هم دراگان اسکوچیچ را کنار گذاشت و کارلوس کیروش را بازگرداند و باقی قضایا را هم دیدیم و میدانید.
وقتی بازگشتِ تاج و کیروش انتقاد کیهان را در پی نداشت تازه میثاقی و فروغی دریافتند داستان، تصادفی نبوده و پیوندهای تاج با نهادهای پرقدرت، بسی بیش از رییسان آنان است و مجری ترجیح داد از «مدار» خارج نشود و از آن پس انتقاد از فدراسیون و کیروش متوقف شد با توجیه کلیشهای و بیمزۀ یار دوازدهم تیم ملی البته.
در وضعیت عادی و پس از دو باخت به انگلستان و آمریکا در جام جهانی (هر چند در آن میانه برد ولز فضا را تلطیف کرد) حمله به تاج و فدراسیون او و مطالبۀ برکناری کیروش محتمل بود اما میبینیم این اتفاق نیفتاده و میثاقی هم واکنش را به جمعه شب موکول کرده و تاج هم بیدی نیست که با بادهای دستوری بلرزد و انبان پری دارد.
با این حال کاملا قابل حدس است که در این چند روز تلاش خواهند کرد اجازۀ حمله یا پاسخ به تاج و کیروش را پیدا کنند ولی بعید است این اتفاق بیفتد چرا که:
1. اگرقرار بر حذف تاج بود بازنمیگشت و در حال حاضر بنا ندارند به او کار داشته باشند چرا که در حال رتقوفتق بدهیهای فدراسیون است. معیار داوری دربارۀ عملکرد او و فدراسیون نزد اصحاب قدرت هم نتایج تیم ملی نیست و این که چرا 6 تا از انگلیس خورده و به آمریکا باخته بلکه مدیریت تیم ملی در وضعیت ملتهب در میانۀ اعتراضات است که سرود خواندن و نخواندن و شادی کردن و نکردن بعد از گل و موضع سیاسی و اجتماعی گرفتن و نگرفتن محل بحث بود.
2. خیلی از فدراسیونهای دنیا بعد از جام جهانی مربی خود را تغییر دادند. در ایران این اتفاق نیفتاده و این تنها به خاطر در پیش بودن جام ملت های آسیا نیست چون در ایران "چو فردا شود فکر فردا کنیم" و حالا کو تا جام ملتها! پس نگرانی اصلی از تغییر کیروش در پیش بودن جام ملتهای آسیا نیست. محدودیتهای مالی برای انتقال وجه به سرمربی احتمالی جایگزین و واکنش سرمربی پرتغالی در قالب مصاحبه و بیان اسرار مگو از حاشیههای اردوی قطر است و نه فدراسیون و شخص تاج و نه مقامات با ملاحظات امنیتی مایل به آن نیستند. به عبارت دیگر حوصلۀ سر به سر گذاشتن با فیفا و شکایت احتمالی مربی خارجی بعدی و موضع سیاسی مربی داخلی و مصاحبۀ کی روش را ندارند و لابد با خود میگویند آن قدر صنم داریم که دنبال یاسمن نباشیم. تا جام ملتها هم خدا بزرگ است!
جدای اینها اگر کیروش را کنار بگذارند یا باید گزینۀ خارجی بیاورند حال آنکه چشمشان به خاطر پروندۀ ویلموتس بلژیکی ترسیده و یا داخلی که منحصر در این چند نام است: علی دایی، فرهاد مجیدی، جواد نکونام، امیر قلعهنویی و ساکت الهامی. دو نفر اول اهل کرنش نیستند و با برخی به مشکل خواهند خورد. برای نکونام هم به لحاظ اخلاقی شاید درست نباشد که جای کسی را بگیرد که بیشترین اعتماد را به او برای دستیاری داشته و دوست ندارد تصور شود زیر آب او را زده و دوران قلعه نویی هم گذشته و از آخری هم رفتارهای پیشبینینشده سر میزند.
3. با همۀ توضیحات بالا روشن است که دل میثاقی و احمدی لک میزند که سر به سر تاج بگذارند اما اگر او را روی خط بیاورند با لحنی تندتر از آنچه به خیابانی و مجیدی جوان تاخت سخن خواهد گفت ضمن این که مخاطب با آن دو مجری همداستانی کرد ولی اگر تاج بخواهد نام عادل فردوسیپور را برای تحقیر میثاقی بر زبان آورد چه بسا مخاطب مثل فقرۀ قبل جانب تلویزیون را نگیرد. به یاد آوریم یک بار با صراحت لهجۀ مشهور خود به میثاقی گفته بود: "سعی نکن ادای عادل را دربیاوری، او اطلاعات داشت و وابسته نبود".
کوتاه و روشن این که وقتی تاج به خود جرأت میدهد با آن لحن با مجریان صحبت کند و در پاسخ به این پرسش که "پروندۀ ویلموتس کجاست" بگوید "در جیب من است!" وانکار نکند که پول او را با کمک فیفا به توسعۀ زیرساختها تأمین میکند نشان میدهد پشت او گرم است و قضیه فراتر از گیر دادن به نتایج بازی مقابل آمریکا و انگلیس است و بعید نیست اگر میثاقی از او بپرسد بگوید شما چه میدانید که چه اتفاقاتی میتوانست رخ دهد و آبروبری شود ولی کیروش همکاری کرد و اتفاق خاصی نیفتاد؟
در وضعیت عادی نواصولگرایی ایرانی دوست داشت همان طور که مراکشیها استعمارکنندگان خود – اسپانیا و پرتغال- را حذف کردند، سجدۀ شکر گزاردند و با پرچم فلسطین عکس یادگاری گرفتند ایران هم آمریکا و انگلیس را میبرد و سجدۀ شکر به جا میآوردند و شهرها را آذین ببندند ولی این اتفاق نیفتاد منتها نه به تاج و نه به کیروش خیلی گیر ندادهاند چون تیتر کیهان بعد از باخت 6 به دو مقابل انگلیس نشان میدهد دغدغههای بزرگتر داشتهاند.
با این توضیحات حمله و واکنش فوتبال برتر به سخنان تحقیرآمیز مهدی تاج در گرو اخذ مجوز فرافوتبالی برای حمله به او و فدراسیون و مرد پرتغالی است.
اگر داستان تنها فوتبالی بود دست میثاقی باز بود ولی به همان دلیلی که طی یک ماه هیچ کارشناس داخلی را نتوانست به ویژه برنامه های جام جهانی بیاورد (یا نیامدند یا ریسک نکردند و تریبون زنده به آنها ندادند) و گفتوگوهای ضبط شده با فوتبالیستهای سابق خارجی را چند بار پخش کردند و به همان دلیل که تاج و کیروش برگشتند ملاحظاتی مانع خواهد شد که اسب خود را بتازاند. همان ملاحظاتی که خود میثاقی را جای فردوسیپور نشانده است.
تفاوت روزنامهنگار و خبرنگار مستقل با مجریان صدا و سیما اتفاقا در همین است. دیدیم نه جواد خیابانی و نه آن جوان جرأت نکردند یا اجازه نداشتند در آن برنامه یا در فضای مجازی به تاج جواب بدهند در حالی که آشکارا تحقیرشان میکرد. میثاقی و احمدی هم اگر این چند روز نتوانند "اجازه" بگیرند و "هماهنگ کنند" تا "از مدار خارج نشوند" همینگونه خواهد بود.
دلم برای این روزهای عصرایران روزی وزین به شدت می سوزد.
قلم توانای شما و جعفر محمدی عزیز, چون نمی تواند و یا نمی خواهد به دردهای اصلی جامعه ی رنجور و زخم های کاری میهن مجروح بپردازد, برای آن که نوشتن را از یاد نبرد, به این مسائل زرد و حاشیه ای دلخوش کرده است.
آقا, تورابه خدا,اگر نمی توانید, ننویسید و قلم خود را صرف میثاقیان و خیابانی تاج و کی روش نکنید.
قلم حرمت دارد به خدا...
ممنون از لطف شما ولی اشارات سیاسی در آن کم نیست و اتفاقا به خاطر نکات فرافوتبالی است که نویسنده به این موضوع پرداخته. ضمن این که جنبۀ رسانه ای هم دارد و به مقایسۀ خبرنگار مستقل با مجریانی که باید از گوشی فرمان بگیرند پرداخته شده. دو حوزۀ مورد علاقۀ نویسنده - سیاست و رسانه- در متن مستتر است. ادبیات و تاریخ البته نه!