محمد صاحبی، تحلیلگر اقتصاد*
اگر فکر میکنید کار اقتصاد ایران آنقدر خراب شده که دیگر کاری از دست کسی برنمیآید یا اگر معتقدید برای اصلاحات بزرگ زمان کافی نیست، یادی از کمال درویش کنید که در مدت زمانی کوتاه سکان وزارت اقتصاد ترکیه را در دست گرفت و این کشور را از ابرتورم نجات داد.
اما پیش از ادای احترام به کمال درویش بزرگ، از رهبران سیاسی ترکیه یاد کنید که اراده سیاسی برای اصلاحات اقتصادی در کشورشان را به وجود آوردند.
ترکیه آن روزها کلکسیونی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی بود. بدهی دولت سر به فلک گذاشته بود، ابرتورم گریبان اقتصاد این کشور را رها نمیکرد و نرخ ارز ساعتبهساعت افزایش مییافت.
نکته مهم تجربه رهبران سیاسی ترکیه از جمله تورگوت اوزال این بود که نشان داد لازم نیست بنیانگذار تحولات و اصلاحات اقتصادی یک اقتصاددان باشد. اوزال هوش و ادراک بالایی داشت و مدیر خوبی بود و در حوزه اقتصاد هم در داخل و هم در خارج تجربه کاری داشت. سیاستمدار خوبی هم بود چون توانست با گروههای مختلف مذاکره و آنها را با اصلاحات همراه کند. او بیش از شش سال از 1983 تا 1989 نخستوزیر بود و بعد هم چهار سال تا 1993 رئیسجمهور شد. تداوم حضور بیش از 10ساله اوزال در سطح بالای قدرت در ترکیه و چند سالی که به عنوان مشاور و معاون نخستوزیر نقش اصلی هدایت اقتصاد را بر عهده داشت، برای بنیانگذاری و اجرای اصلاحات بسیار مهم بود.
تا اینکه بولنت اجویت سکان دولت را در دست گرفت. به او توصیه شد اگر میخواهد اوضاع را بهبود بخشد، یک اقتصاددانان سرسخت و لجباز شناختهشده را به کار گیرد تا بتواند تورم را مهار کند. آن موقع بود که کمال درویش به عنوان یک اقتصاددان با اصول به ترکیه آمد و از سوی بولنت اجویت بهکار گرفته شد.
کمال درویش در ماههای ابتدایی سال ۲۰۰۱ بهعنوان وزیر دارایی ترکیه منصوب شد.
درویش که با سابقه ۲۲ سال فعالیت در بانک جهانی، سکان هدایت اقتصاد ترکیه را در دست گرفت در ابتدای دوران وزارت با چالشهای فراوانی روبهرو بود.
شدت مشکلات ترکیه در سالهای پایانی قرن بیستم و سالهای آغازین قرن بیستویکم به حدی بود که کارشناسان از این دوران بهعنوان دوره بزرگترین بحران اقتصادی مدرن در ترکیه یاد میکنند. اما عضو سابق بانک جهانی، توانست در سایه سیاستهای درست و حمایتهای سیاسی «بولنت اجویت» در مدت زمانی کوتاه اقتصاد بیمار ترکیه را به محدوده سلامت بازگرداند.
افزون بر دولت که پای جراحیهای دردناک کمال درویش ایستاد، پارلمان ترکیه نیز که از لحاظ فکری نیز با نخستوزیر وقت ترکیه همسو بود، وظیفه پشتیبانی قانونی از برنامههای اصلاحی ترکیه را بر عهده گرفت. کمال درویش همچنین با تکیه بر قدرت چانهزنی خود توانست برای نخستینبار در ترکیه احزاب چپ و میانهرو را در جهت حل معمای اقتصادی ترکیه همسو کند.
به این ترتیب اقداماتی شامل استقلال بانک مرکزی، واگذاری شرکتهای بزرگ دولتی به بخش خصوصی، تقویت نقش بازار در اقتصاد، اصلاح ساختار نظام بانکی و از همه مهمتر کاهش کسری بودجه دولت در دستور کار قرار گرفت و نتیجه داد. به این ترتیب کمال درویش توانست اقتصاد بیمار ترکیه را به یکی از پرشتابترین اقتصادها در دالان توسعه تبدیل کند. حمایتهای همهجانبه نخستوزیر و پارلمان وقت ترکیه از این برنامه اصلاحی، در کنار سیاست خارجی فعال همراه با واقعگرایی اهرمهایی بود که به کمال درویش در برداشتن موانع توسعه پایدار از مسیر ترکیه کمک شایانی کرد.
نتیجه اینکه اقتصاددانان به تنهایی قادر نیستند معجزه کنند و اراده سیاسی برای اصلاحات اقتصادی الزامی است.
اگر رهبران ترکیه در آن دوران ارادهای برای اصلاح امور نداشتند، کمال درویش هم مثل خیلی از اقتصاددانان میآمد و میرفت بیآنکه کاری از دستش برآید.
پس برای اصلاحات اقتصادی نیاز به اراده سیاسی و انتخاب اقتصاددان زبده داریم تا بتوانیم اقتصاد را از شر تورم سنگین نجات دهیم. از این فرمول، فقط اقتصاددانانش را در ایران داریم اما اراده سیاسیاش موجود نیست.
* منبع: تجارت فردا