عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در پی انتشار روزنوشتهای تاریخ هشتم بهمنماه ۱۳۷۸ هاشمی رفسنجانی، کانال تلگرامی عبداللّه نوری متن نامۀ کوتاه او خطاب به محسن هاشمی را که پیش از این و 30 مردادماه 1401 نوشته و فرستاده بود، اطلاعرسانی کرده که در آن آمده است:
«در چند فراز از کتاب خاطرات سال ۱۳۷۸ مرحوم آیتاللّه هاشمی رفسنجانی با عنوان "حضور و انصراف" نوشته شده من از طریق برخی دوستان درخواستی برای رهایی از زندان داشتهام که با وساطت آن مرحوم اقدامی صورت پذیرد.
لازم است تأکید کنم در مدت ۳ سال زندان، هرگز از "هیچکس" تقاضایی تحت عنوان حل مشکل و یا تخفیف زندان و یا آزادی از زندان نداشتهام تا آنجا که حتی برادر عزیزم مرحوم علیرضا را هم از پیگیریهای دلسوزانهای که داشت و گاه در ملاقاتها بیان میکرد نهی کردم.
البته ممکن است دوستان از ناحیۀ خودشان اقدامات یا پیگیریهایی کردهاند که هیچگونه ارتباطی به من نداشته است.»
این یادداشت برای آن است که تصریح شود شواهد تاریخی نیز درستی چنین مدعایی را نشان میدهد. کما این که در دی 1378 که خاطرات مورد اشاره هم مربوط به همین سال است هاشمی رفسنجانی برای توضیح یا توجیه چرایی کاندیداتوری خود در انتخابات مجلس شورای اسلامی یک کنفرانس خبری در محل مجمع تشخیص مصلحت نظام برپا کرد و با این که سردبیر یک روزنامه بودم ترجیح دادم خود در این نشست شرکت کنم و از هاشمی رفسنجانی پرسیدم: "آقای عبدالله نوری که حالا زندانی شده وزیر کشور دولت اول شما بوده و حالا هم عضو مجمعی است که ریاست آن با شماست. چه اقدامی انجام دادهاید". او قدری تأمل کرد و پاسخ داد: دربارۀ نحوۀ دفاع در دادگاه توصیههایی کردم ولی ترجیح دادند به روش خودشان دفاع کنند. این جملات نقل به مضمون است و برای نقل دقیق باید به آرشیو مطبوعات آن زمان مراجعه شود ولی منظور هاشمی این بود که ملاحظات مورد نظر او را اعمال نکرده تا دست او برای وساطت باز باشد. (جالب این که در پخش تلویزیونی این پرسش و پاسخ، سانسور شد! در حالی که اصل پخش مصاحبه در مقام کاندیدا مخالف حقوق دیگر نامزدها بود ولی پخش کردند منتها یکی دو سؤال و از جمله همین مورد را سانسور کردند!)
آزادی زودتر از موعد عبدالله نوری (پس از سه سال در اجرای حکم 5 ساله) نیز چنان که میدانیم در پی سانحۀ رانندگی و درگذشت برادرش دکتر علیرضا نوری نمایندۀ تهران در مجلس اتفاق افتاد تا پدرش که رنج شهادت یک فرزند را متحمل بود و به سوگ فرزند دیگر نشسته بود به خاطر ادامۀ زندان فرزند دیگر در رنج نباشد.
امر دیگری که موجب تأیید مدعای نوری است روحیات اوست. او با سابقۀ چند حکم مهم در نمایندگی از امام خمینی در جهاد و سپاه و شورای بازنگری قانون اساسی، بر اصل محاکمه در دادگاه ویژۀ روحانیت به خاطر اتهام مطبوعاتی به خاطر روزنامۀ خرداد که به صدور حکم زندان انجامید، نقد داشت و از این حیث مانند موسوی خویینی بود که اگرچه به زندان نرفت اما پس از انقضای 5 سال ممنوعیت انتشار روزنامۀ سلام دیگر منتشر نکرد و گفت: از سر علاقه و دلسوزی فعالیت میکرده و اگر تمایل به شنیدن نیست او هم اصرار ندارد. با این روحیات میتوان پذیرفت که شخص نوری از هیچ کس تقاضا نکرده باشد. بر خلاف کرباسچی که هم از هاشمی و هم از خاتمی توقع دخالت داشت بیشتر از این حیث که چون پیش از انقلاب زندانی بوده و بعد از انقلاب صاحب منصب نمیتوانست زندانی شدن در جمهوری اسلامی را هضم کند.
در بیان روحیات عبدالله نوری این خاطره از عزتالله سحابی هم قابل ذکر است که جایی شنیدم گفته است اگر من در مجلۀ خودم - ایران فردا - مصاحبهای از آقای نوری را چاپ میکردم و به خاطر سخنان او در آن مصاحبه از من به عنوان مدیر مسؤول شکایت میشد طبیعی بود که بگویم یک مدیر مسؤول با هر آنچه مصاحبهشونده میگوید موافق نیست در حالی که گوینده خود، روحانی و نماینده و مورد وثوق رهبر فقید انقلاب و وزیر بوده ولی وقتی یکی از موارد اتهامی عبدالله نوری در دادگاه ویژۀ روحانیت یکی از مصاحبههای من در روزنامۀ خرداد بود او به گونهای دفاع کرد که انگار خود گفته است.
با این همه بعید نیست خاتمی از هاشمی خواسته باشد برای خلاصی وزیر هردوشان اقدامی کند و نوری زندانی هم قاعدتا از این ماجرا خبر نداشته باشد. هر چند طبعا میداند که نمایندگان مجلس ششم پس از درگذشت همکارشان علیرضا نوری برای آزادی او نامه نوشتند و در موافقت به جایگاه پدر شهید اشاره شد.
عبدالله نوری در دولت اول هاشمی رفسنجانی وزیر کشور بود و در دولت دوم که مجلس به دست محافظهکاران افتاد کنار رفت. دو سال بعد کارگزاران تازه تأسیس او را در فهرست انتخاباتی خود قرار دادند و نمایندۀ مجلس پنجم و رییس فراکسون مهمی از آن شد. در این انتخابات محاسبه بخشی از آرایی که به نام «نوری» نوشته شده بود برای «ناطق نوری» اعتراضاتی را برانگیخت و سبب شد فائزه هاشمی صدر جدول را به ناطق بدهد اما مانع ورود نوری نشد. در پی دوم خرداد 1376 نوری بار دیگر وزیر کشور شد اما تنها 9 بعد و در 30 خرداد 1377 - در روز بازی ایران و آمریکا در جام جهانی 1998 - مجلس پنجم او را استیضاح و برکنار کرد. در پایان همان سال کاندیدا و بعد عضو و رییس اولین شورای شهر تهران شد و روزنامۀ خرداد را هم راه انداخته بود. قصد شرکت در انتخابات مجلس ششم را داشت که پروندۀ مطبوعاتی علیه او در دادگاه ویژۀ روحانیت به جریان افتاد و محکوم به زندان شد و به جای مبارزه برای ریاست مجلس کنج زندان نشست. با این حال برادر پزشک او نامزد شد و رأی بالایی هم به دست آورد. سه سال بعد وقتی نوری آزاد شد که برادرش به خاک سپرده میشد.