چینی ها تاکنون کمتر درباره قفل و بن بست کنونی ایجاد شده بر سر پرونده احیای برجام به طور صریح اظهار نظر کرده اند و کارشناسان و اندیشکده های چینی غالبا در این موضوع سکوت داشته اند، اما «جین لیانگ شیانگ» پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات غرب آسیا و آفریقا در «موسسه مطالعات بینالمللی شانگهای» با نگارش مقاله ای، بن بست کنونی در مذاکرات احیای برجام را مورد بررسی قرار داده و بر خلاف محافل و رسانه های جریان اصلی غرب انگشت اتهام را به سوی ایران نچرخانده و برعکس، سیستم داخلی آمریکا را مسئول اصلی بن بست کنونی در مذاکرات دانسته است.
به گزارش عصرایران، این پژوهشگر چینی در اندیشکده مطالعات بین المللی شانگهای نوشته است:
سال 2022 مشکلاتی در مذاکرات احیای برجام به وجود آمد و احتمالا سال 2023 نیز همچنان شاهد آن خواهیم بود. دولت بایدن با فشار داخلی برای عدم توافق با ایران و همچنین موانع قابل پیش بینی دیگر مواجه است. با این حال، همانطور که انتظار می رفت، سیاستمداران و کارشناسان آمریکایی این بن بست را نه تنها به ایران، بلکه به عدم همکاری چین و روسیه نسبت دادند.
یک کارشناس برجسته آمریکایی این دیدگاهها را در یک کارگاه وبیناری درباره موضوع منع گسترش سلاحهای هستهای خاورمیانه با حضور کارشناسانی از ایالات متحده، اروپا، روسیه، هند و چین در 23 ژانویه امسال بیان کرد. او استدلال کرد که عدم همکاری چین با ایالات متحده باعث تضعیف فشارهای بین المللی علیه ایران شده است.
مطمئنا ناعادلانه است که چین را به دلیل بن بست مذاکرات مقصر بدانیم. چین مانند سایر کشورها به یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای این بحران علاقه مند است و سابقه مشارکت در تلاش های جهانی منع اشاعه را دارد. با این حال، اگر آمریکا نتواند بر مشکلات داخلی خود غلبه کند، حل این بحران برای چین بسیار دشوار خواهد بود.
از زمان آغاز پرونده هسته ای ایران در سال 2003، چین همواره موضع خود را در این مورد علی رغم تحولات محیط بین المللی حفظ کرده است. موضع چین را می توان به سه بخش تقسیم کرد: تعهد قوی به رژیم معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT)، احترام به منافع مشروع ایران در استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای و حمایت از راه حل های سیاسی برای حل اختلاف نظرها.
علیرغم افزایش تنش ها بین پکن و واشنگتن، چین همچنان متعهد به یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای احیای برجام است.
اول، چین عدم اشاعه را برای حفظ امنیت منطقه حیاتی می داند. 9 کشور هسته ای به طور قانونی و غیر رسمی در سراسر جهان از جمله هند، پاکستان، اسراییل و کره شمالی وجود دارد که بیش از نیمی از آنها در همسایگی چین هستند. چین تمایلی به دستیابی کشور دیگری به سلاح هسته ای ندارد.
دوم، چین از نظر اقتصادی در صورت دستیابی به یک راه حل مسالمت آمیز سود خواهد برد. ایران بازار بزرگی با بیش از 80 میلیون نفر جمعیت دارد. با این حال، اقتصاد این کشور به دلیل تحریم های 40 سال گذشته توسعه نیافته باقی مانده است. چین به عنوان یکی از اصلی ترین دوستان ایران، در صورت برداشته شدن این تحریم ها، سود خواهد برد.
سوم، چین نمیخواهد به دلیل تنشهای فزاینده با ابهامات منطقهای مواجه شود. در غیاب توافق، ایران ممکن است تواناییهای هستهای خود را ارتقا دهد، که میتواند واکنشهای غیرمنتظرهای را از سوی ایالات متحده و همسایگانش، بهویژه اسراییل، در پی داشته باشد. چین بهعنوان یک شریک اصلی اقتصادی منطقه، میخواهد از بیثباتی که میتواند بر محیط کلی اقتصادی تاثیر منفی بگذارد، جلوگیری کند.
در مجموع، چین در راه حل مسالمت آمیز مناقشه منافعی دارد و مایل است نقش سازنده ای در دستیابی به آن ایفا کند. علاوه بر این، سایر طرفهای اصلی، از جمله بریتانیا، فرانسه، آلمان و روسیه، منافع کم و بیش مشابهی در ازسرگیری برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) دارند.
ایران هم بیش از اینکه به دنبال تسلیحاتی کردن برنامه هسته ای خود باشد، مشتاق به پایان رساندن مذاکرات با توافقی است که تحریمها را در اسرع وقت حذف کند، زیرا به دلیل مشکلات و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم ها این مساله از اولویتهای اصلی در دستور کار این کشور است.
دلیل تعلیق مذاکرات وین را باید به سیاست داخلی آمریکا نسبت داد. یکی از مهمترین دلایل بن بست مذاکرات این بود که طرف ایرانی پیشنهاد کرد که طرف آمریکایی باید تضمین کند که در آینده دوباره از این توافق خارج نخواهد شد. با این حال، مذاکره کنندگان آمریکایی پاسخ دادند که دولت بایدن نمی تواند تضمینی بابت رفتار دولت بعدی ایالات متحده بدهد.
این ممکن است با توجه به پیچیدگی سیاست داخلی ایالات متحده درست باشد، اما مطمئنا برای سایر دولت ها منطقی نیست. بر اساس گزارشهای متعدد رسانهها، منطقی که طرف آمریکایی در مورد خروج ترامپ از برجام توضیح داد این بود که برجام به جای یک معاهده الزام آور تصویب شده توسط کنگره، یک توافق اداری بوده است.
اما اگر این استدلال همچنان پابرجاست، مذاکره برای یک معامله دیگر چه فایده ای دارد؟ دولت بایدن در حال حاضر بیش از نیمی از دوره خود را سپری کرده است و پرسش هایی را در مورد اثربخشی بلندمدت هر توافق جدید ایجاد می کند، زیرا دولت بعدی آمریکا ممکن است به راحتی از آن خارج شود.
به عبارت دیگر، اگر آمریکا نتواند سازوکارهای داخلی خود را برای اجرای پایدار توافقات تغییر دهد، هیچ پیشرفتی در مذاکرات حاصل نخواهد شد. وقتی دولت بعدی ممکن است هر توافقی را که توسط سلف خود حاصل شده است کنار بگذارد، چرا باید مذاکره کرد؟ از آنجایی که ایالات متحده یک ابرقدرت با نفوذ کلیدی در تمام مسایل مهم حاکمیت جهانی است، چنین مشکل داخلی میتواند یک چالش جدی، اگر نگوییم یک فاجعه، برای جهان باشد.
بنابراین، بن بست فعلی در موضوع هسته ای ایران را باید در درجه اول، اگر نه منحصرا، به مشکلات داخلی ایالات متحده نسبت داد. هیچ طرف دیگری از جمله چین نمی تواند کمک کند و فقط ایالات متحده می تواند این بن بست را بشکند.
در نهایت، سرزنش چین نیز مشروع نیست زیرا ماهیت مستقل سیاست خارجی ایران را دست کم می گیرد. چین روابط دوستانه عالی با ایران دارد. با این حال، ایران یک دولت-ملت مستقل با احساس قوی استقلال ملی است که اساسا از فشار خارجی مصون است.