حسین دلیر - مشخص شدن اعتبار طرحهای توسعه آبادان و خرمشهر، خبری خوشحالکننده است. در شرایطی که همهی راههای پاسخ به نقدها در این دو شهر، ختم به بنبست کمبود بودجه میشود؛ اختصاص 31 هزار میلیارد تومان، باورکردنی نیست.
بهتازگی نماینده آبادان از مشخص شدن اعتبارات و طرحهای کارگروه توسعه آبادان و خرمشهر خبر داده است. سید محمد مولوی با اشاره به جلسه روز پنجشنبه 6 بهمن در استانداری خوزستان گفته: «حدود یکصد و ۱۱ طرح با اعتباری بالغبر ۳۱ هزار میلیارد تومان تخصیص داده شده که ۱۸ دستگاه اجرایی در آن مشارکت میکنند.»
این خبر و رخدادهای مرتبط، بر آنم داشت تا چند نکته و پرسش را مطرح کنم:
1- این اعتبار، حاصل مجموعه نشستهایی ملی و استانی با عنوان «طرح توسعه آبادان و خرمشهر» است. واژه «توسعه» البته بیارتباطترین عنصر با مصادیق ذکر شده در کلیات طرح مینماید. این طرح بیشتر به رفع چالشهای زیرساختی پرداخته تا خود توسعه که مفهومی گسترده و چندبعدی است و به مرحلهی پسازیرساختی اشاره دارد. حتی با مرور برخی ردیفهای ذکر شده در این طرح، میتوان پی برد نظر تصویبکنندگان بیشتر بر جبران ناکارآمدیهای گذشته بوده است. واژه توسعه را به کار بستهاند که زیباتر و هم توجیهپذیرتر جلوه کند. «توسعه» بهتر از واژههایی چون «بازسازی» یا «دوبارهسازی» است که سالهاست در ادبیات مسئولان دیگر به کار نمیرود.
2- رئیسجمهور ٢٧ اسفند سال گذشته در سفر به خوزستان دستور داد تا «طرح توسعه خرمشهر و آبادان» تدوین شود. به همین منظور به معاون اجرایی خود مأموریت داد تا این هدف دنبال شود و بیدرنگ پس از این حکم فروردینماه سال جاری نخستین کارگروه در تهران و دومین نشست آن هم در اهواز برگزار شد.
آنگونه که در خبر اخیر آمده، پیشنهاد تشکیل این کارگروه، اسفند سال گذشته توسط یکی از نمایندگان آبادان –مولوی- به رئیسجمهور ارائه شده است. اگر چنین باشد، باید نقش ویژه نمایندگان در امور مهم را بار دیگر به ایشان یادآور شد. با همهی علاقهای که به تبلیغ و بزرگنمایی در خدمت دارند؛ میتوانند منشأ تصمیمهایی شوند که سرنوشتسازند. باید چنین باشد هرچند بهندرت وکلای ملت در خور جایگاه «نمایندگی» عمل میکنند!
3- خوشحالی سبب نمیشود از تردید و طرح پرسش صرفنظر کنیم. تجربه و حافظهی ما گواهی میدهد از مرحلهی تصویب تا تخصیص و اجرای هر پروژه، تکههای درشتی از بودجههای آبادان و خرمشهر کنده یا ذبیح موارد دیگر شدهاند. باید منتظر ماند و دید از این رقم ادعایی، چه اندازه در واقعیت نصیب و قسمت خواهد شد؟! انتشار گزارشهای شفاف از تصمیمگیریها در این زمینه میتواند رافع سوءتفاهمها گردد.
چه آنکه در نشست خبری مدیرعامل سازمان منطقه آزاد اروند در مرداد سال جاری این بودجه، 80 هزار میلیارد تومان عنوانشده بود و همان روزها فرماندار ویژه شهرستان آبادان آن را درمجموع 53 هزار میلیارد تومان برآورد کرد. و اکنون در آخرین نشست استانداری خوزستان به 31 هزار میلیارد تومان بسنده میشود. از این اختلافهای 49 و 22 هزار میلیارد تومانی نباید و نمیتوان بهسادگی گذشت.
همین 31 هزار میلیارد تومان از محل اعتبارات استانی، وزارت نفت، صندوق توسعه ملی، محل مولدسازی و همچنین سازمان منطقه آزاد اروند است. هرچند باید در مرحلههای بعد مشخص شود سهم هر یک از محلهای اعتباری چه اندازه است. از این نظر دارای اهمیت است که هر بخش یا دستگاه بهطور منظم پاسخ عملکرد بودجهای خود در طرح توسعه دو شهرستان را ارائه دهد.
4- مهمترین متولی اجرای پروژههای شهری، شهرداریها هستند. دستگاههایی که در آبادان و خرمشهر سالها گرفتار رفع ضعفها و نیازهای سازمانی خود بوده و در خدمترسانی و اجرای پروژهها، همواره ناتواناند. اعتبار و بودجه شهرداریهای آبادان و خرمشهر، اندکی بیش از 500 میلیارد تومان برای هرسال است که تنها کفاف پرداخت حقوق کارکنان این دو دستگاه را میدهد. از این نظر 31 هزار میلیارد تومان، اعتبار مهمی است و آن را میتوان برابر با بودجهی 60 سال همین دو شهرداری درجه 11 و 10 دانست!
5- در مقایسه با بودجههای توسعهای در کشورهای دیگر اما اعتبار زیادی نیست. به نرخ بازار متشکل ارزی -9 بهمن-، حدود 738 میلیون دلار!
اگرچه قیاسی معالفارق است و مخاطب را به خنده وا میدارد اما باید دانست قطر طی حدود 10 سال؛ 220 میلیارد دلار صرف آمادهسازی شرایط و زیرساختهای میزبانی جام جهانی کرد. به گفته مسئولان قطری، 10 میلیارد دلار صرف ساخت 8 ورزشگاه و 210 میلیارد دلار در توسعهی زیرساختهای این کشور هزینه شده است. یعنی به ازای هرسال 21 میلیارد دلار! این مقایسه نشان میدهد نباید چندان از اندازهی این اعتبار خرسند بود. همهی بودجهی توسعهای آبادان و خرمشهر، تقریبا معادل یک سیصدم بودجهای است که قطر برای میزبانی جام جهانی 2022 هزینه کرده است.
6- تمام چالشها و مشکلات شهرستانهای آبادان و خرمشهر و کارهای بر زمینمانده را اگر به چاهی عمیق توصیف کنیم و کمی از هزینهها در بخشهای عمرانی آگاهی داشته باشیم، بهسادگی در مییابیم این مقدار که قرار است در چهار سال هزینه شود، نمیتواند همهی مشکلات را برطرف کند. تورم چهار سال آینده را هم در برآوردی جداگانه باید محاسبه کرد. بر اثر افزایش نرخ تورم هرسال 20 تا 25 درصد از ارزش این اعتبار بهطور طبیعی کاسته خواهد شد. درنهایت هزینههایی که در سال سوم و چهارم صورت میگیرد نمیتواند بازدهی سالهای اول و دوم را دارا باشد.
7- بیش از 34 سال از پایان جنگ با صدام گذشته و این اعتبار اگر تقسیم بر همهی این سالها شود، به بهای امروز حدود 912 میلیارد تومان برای دو شهرستان آبادان و خرمشهر در هرسال خواهد شد. یعنی شهرهای آبادان، خرمشهر، اروندکنار، مینوشهر و چوئبده به انضمام همهی روستاها سهمی متناسب با وضعیتشان از این اعتبار خواهند داشت.
بهسازی معابر، اصلاح شبکه دفع آبهای سطحی، توسعه فضای سبز و پارکهای شهری، تأمین تجهیزات و امکانات دوربینهای پایش بهمنظور ارتقا امنیت، ایجاد زیرساختهای گردشگری دفاع مقدس، ایجاد زیرساخت روستاهای هدف گردشگری و همچنین اجرای طرحهای شیلاتی ردیفها و فصلهایی هستند که در این اعتبار نهچندان زیاد دیده شدهاند.
آنگونه که مسئولان اصرار دارند، شاید تاثیر نهایی این اعتبار نتواند منجر به رفع چالشهای این دو شهرستان شود چه برسد به توسعه!
8- اختصاص این بودجه را باید اعترافی دیرهنگام به ناکارآمدی همهی تلاشها در بازسازی آبادان و خرمشهر و بیثمر بودن همهی وعدهها درباره توسعه دانست! 34 سال از آتشبس جنگ با عراق؛ 25 سال از پایان فرایند بازسازی شهرهای جنگزده با انحلال ستاد بازسازی؛ 22 سال از تصویب قانون اختصاص دو در هزار درآمد ناشی از فروش نفت خام برای عمران مناطق نفتخیز و 18 سال از تاسیس منطقه آزاد اروند میگذرد. اینکه با گذشت این همه سال همچنان برای رفع چالشهای آبادان و خرمشهر، نشستهایی برگزار و در آنها اعتبار و بودجه تصویب میشود را باید به چند پرسش مرتبط دانست.
در سه دههی اخیر اگر بودجه کافی برای رهایی این دو شهر از مشکلات تخصیص نیافته؛ باید پرسید و بررسید چرا با این دو شهر چنین شده است؟! اگر اختصاص یافته، «تحقیق و تفحصی» جدی و ملی میطلبد که چه بر سر بودجهها آمده است! آنچه آشکار است اعتباری که به رفع چالشها بینجامد یا تخصیص نیافته و یا سر جایش هزینه نشده است! هر سه وضعیت، نیازمند تفحص و نظارتی ملی است.
9- ساختار تخصیص اعتبار و بودجه در این طرح توسعه؛ بهصورت وزارتخانهای دیده شده و بیشترین تبعیض نصیب فرهنگ و هنر گشته است. نظر کارشناسان اقتصاد و توسعه را دراینباره باید جست که با توجه به مدل بودجهریزی سالیانه کشور؛ آیا فصلبندی اعتبار در قالب وزارتخانهای برای طرح توسعه آبادان و خرمشهر کاری بهجاست یا خیر؟! در همین مختصر اطلاعاتی که نماینده آبادان به رسانهها داده، وزارت فرهنگ و ارشاد با اعتباری بالغبر 18 میلیارد تومان بدترین و ضعیفترین بودجه را داراست. 0.058 درصد از کل اعتبار به هنرمندان آبادان و خرمشهر تخصیص یافته است. برای درک بهتر کیکی را تصور کنید که به 1722 قسمت برش خورده و سهم فرهنگ و ارشاد فقط یکی از همهی این برشهاست!
حدود 80 درصد این اعتبار مربوط به بخشهای عمرانی است. اگر قرار باشد تنها یک درصد از بودجه پروژههای عمرانی به طور قانونی سهم توسعه فعالیتهای فرهنگی گردد، این اعتبار برای فصل فرهنگ و ارشاد میبایست بیش از 240 میلیارد تومان میبود نه 18 میلیارد! شاید همین اندازه هنر برای اهداف توسعهای مدنظر دولتمردان دارای اهمیت بوده است!
به قطعیت باید گفت، هدف توسعه نبوده و نیت اصلی مسئولان جبران خطاهای بازسازی این دو شهرستان در سالهای نخستین آتشبس است. چراکه توسعه بدون اهمیت دادن به فرهنگ و هنر؛ امکانپذیر نیست! بدون درک نیازهای فرهنگی؛ توسعه به فعالیتهایی مخرب منجر خواهد شد که نه بر اساس نیازهای جاری جامعه و نه برآوردهای آیندهی آن صورت گرفته است.