۰۷ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۹۸۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۴ - ۰۳-۱۲-۱۴۰۱
کد ۸۷۹۸۶۳
انتشار: ۱۲:۱۴ - ۰۳-۱۲-۱۴۰۱

انتقاد کیهان از رسانه‌های اصلاح طلب: اکثر محتوای شان، مشکلات و اخبار ناامید کننده ست/ با تیتر‌هایی مانند «تشدید آلودگی کلانشهرها» و «خط فقر تهران در مرز ۱۵ میلیون تومان» پمپاژ ناامیدی می‌کنند

انتقاد کیهان از رسانه‌های اصلاح طلب: اکثر محتوای شان، مشکلات و اخبار ناامید کننده ست/ با تیتر‌هایی مانند «تشدید آلودگی کلانشهرها» و «خط فقر تهران در مرز ۱۵ میلیون تومان» پمپاژ ناامیدی می‌کنند
روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات، همگام با دشمنان ملت، اکثر محتوای خود به‌ویژه عناوین صفحه اول را به انتشار خبرهای ناامیدکننده و برجسته‌‌سازی ضعف‌ها و مشکلات اختصاص داده‌اند. این راهبرد آنچنان فراگیر و عیان است که با مروری بر صفحه اول این روزنامه‌ها در یک بازه زمانی به راحتی مشخص می‌گردد.
کیهان نوشت: برای روشنگری و تنویر افکار عمومی‌، این گزارش مستنداتی از محتوای روزنامه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات را منتشر می‌کند تا نقش آنها در تولید ناامیدی و نارضایتی کاذب در میان مردم از طریق انتشار اخبار کذب و ضعیف و همچنین تحریک افکار عمومی با تیترهای جنجالی و جهت‌دار مشخص گردد.
 
روابط عمومی معاونت مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد در پی برگزاری جلسه هیئت نظارت بر مطبوعات اعلام کرد: «با توجه به بررسی‌های کارشناسی صورت‌گرفته و با عنایت به اصرار بر تخلف در درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی طی ماه‌های گذشته، هیئت نظارت بر مطبوعات رای به توقیف روزنامه سازندگی را صادر کرد.»
 
در پی انتشار خبر توقیف روزنامه سازندگی‌، همان‌طور که انتظار می‌رفت، صدای اعتراض مدعیان اصلاحات بلند شد و البته در این میان‌، آزردگی رسانه‌های معاند جمهوری اسلامی وابسته به آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی نیز از توقیف ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی عیان شد. صفحه توئیتری «اسرائیل به فارسی» با انتشار عکسی از تیتر روز دوشنبه سازندگی که در رابطه با افزایش قیمت گوشت بود، تلاش کرد علت توقیف این روزنامه را این موضوع جلوه دهد و نظام را متهم به عدم تحمل منتقدان و سرکوب آنها نماید.
 
همچنین رسانه‌های صدای آمریکا و بی‌بی‌سی فارسی نیز این مسئله را دستاویزی برای تخریب چهره دولت و نظام قرار دادند.
 
حال آنکه در بیانیه معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به صراحت بیان شده بود که توقیف این روزنامه، ناشی از اصرار بر درج محتوای خلاف واقع و تشویش اذهان عمومی آن در «ماه‌های گذشته» بوده است.
 
در این میان، اکبر منتجبی‌، سردبیر روزنامه سازندگی نیز به ادعای توقیف روزنامه به علت تیتر «گرانی گوشت» دامن زد و در مصاحبه با انصاف‌نیوز، اظهار داشت: «براساس شنیده‌های ما رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت از تیتر طغیان گوشت عصبانی شده‌اند و به تبع آن، وزیر ارشاد از هیئت نظارت خواستار توقیف روزنامه شده است.»
 
درواقع سردبیر سازندگی در یک جمله، نه‌تنها رئیس‌جمهور، اعضای هیئت‌ دولت و وزیر ارشاد را متهم به عدم سعه‌صدر و تحمل مخالفین نمود، بلکه هیئت نظارت بر مطبوعات را نیز به توقیف یک روزنامه صرفا براساس خواست دولت و بدون در نظر گرفتن سازوکارهای قانونی متهم نمود. و عجیب‌تر اینکه همه این اتهامات را صرفا «براساس شنیده‌ها» بیان نمود!
 
در پی اظهارنظر شتابزده و بدون سند منتجبی، تعداد زیادی از رسانه‌های داخلی و خارجی و افراد سرشناس به این موضوع واکنش نشان دادند که نقطه مشترک همه آنها، تکیه بر توقیف روزنامه سازندگی به خاطر تیتر «طغیان گوشت» بود. در واقع بسیاری از افراد از همزمانی توقیف سازندگی و انتشار تیتر مذکور به سادگی ارتباط علی و معلولی میان این دو ایجاد کردند! و در این میان تمامی سوابق این روزنامه و سایر همقطارانش پشت این مغالطه پنهان شد.
 
اما جهت روشنگری و تنویر افکار عمومی‌، این گزارش مستنداتی از محتوای روزنامه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات را منتشر می‌کند تا نقش آنها در تولید ناامیدی و نارضایتی کاذب در میان مردم از طریق انتشار اخبار کذب و ضعیف و همچنین تحریک افکار عمومی با تیترهای جنجالی و جهت‌دار مشخص گردد.
 
پمپاژ ناامیدی راهبرد فراگیر روزنامه‌های زنجیره‌ای
 
تردیدی نیست که امید، اساسی‌‌ترین سرمایه برای پیشرفت یک جامعه و ملت است. هر ملتی حتی اگر گرفتار کوهی از مشکلات باشد، با تکیه بر امید، می‌تواند بر آنها غلبه کند و راه سعادت را برای خود هموار سازد. امید، اکسیری گرانبها است که اگر به مشکلات افزوده گردد، اراده و ابتکار برای حل آنها را موجب می‌گردد و بالعکس مشکلات بدون امید قطعا منجر به سرخوردگی، ضعف روزافزون و در نهایت فروپاشی جامعه خواهد شد. از همین‌رو، رهبر فرزانه انقلاب در سخنان‌شان، بارها بر امیدافزایی و پرهیز از یأس و ناامیدی تاکید ورزیده‌‌اند. ایشان در دیدار دانشجویان و تشکل‌های دانشگاهی در خرداد 97‌، تصریح نمودند: «کسانی که یأس و نومیدی به جامعه پمپاژ می‌کنند، ممکن است دشمن نباشند، اما حتما کار آنها کار دشمن است.»
 
ایشان همچنین در دیدار 28 آبان 1401 با مردم اصفهان فرمودند: «پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملت ایران متمرکز است. این امکانات گسترده‌ای که دشمن به‌کار گرفته، این رسانه‌ها، این ماهواره‌ها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیون‌های مزدورِ مأجور، همه‌ اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند... اینها حتی به مسئولین هم طمع دارند که امید را از آنها بگیرند. خب، حالا یک امتدادی هم متأسفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمی‌خواهد چنین واقعیتی وجود داشته باشد، اما هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که «فایده‌ای ندارد»، «به جایی نمی‌رسیم»،‌ «چه ‌کار می‌خواهیم بکنیم» است؛ از این حرف‌ها می‌شنوید. در داخل هم فلان روزنامه، فلان فعالِ فضای مجازی، متأسفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند».
 
اما روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاحات، همگام با دشمنان ملت، اکثر محتوای خود به‌ویژه عناوین صفحه اول را به انتشار خبرهای ناامیدکننده و برجسته‌‌سازی ضعف‌ها و مشکلات اختصاص داده‌اند. این راهبرد آنچنان فراگیر و عیان است که با مروری بر صفحه اول این روزنامه‌ها در یک بازه زمانی به راحتی مشخص می‌گردد.
 
اما به‌عنوان «مشتی از خروار»‌، برخی از عناوین صفحه اول روزنامه «هم‌میهن» وابسته به غلامحسین کرباسچی در دی‌ماه 1401 از این قرار است: صف‌های طولانی سوخت‌، یخبندان ریلی‌، مُردن به‌دلیل زن بودن‌، افسانه درمان رایگان‌، ضربه 100 میلیارد دلاری نفروختن نفت، خط فقر تهران در مرز 15 میلیون تومان، نفس هیرکانی بند آمد‌، بستن ریه‌های شهر، بی‌سرنوشت‌تر از همیشه و... در این میان شاهکار هم‌میهن در پمپاژ ناامیدی به هم‌میهنان در صفحه اول این روزنامه مورخ یکشنبه 11 دی 1401 نمایان شده است که با کنار هم گذاشتن عبارات ورود سویه جدید کرونا، تشدید آلودگی کلانشهرها، کمبود دارو‌، ریزش کادر درمان و تیتر بزرگ آژیر سلامت به صدا درآمد‌، در نگاه اول موجی از هراس و اضطراب را به خواننده تحمیل می‌کند.
 
این روزنامه همچنین در شماره 133 خود مورخ 4 دی 1401 تیتر زمستان سخت را برای صفحه اول خود برگزیده است. عبارتی که از ماه‌ها پیش برای توصیف وضعیت اروپا استفاده می‌شد. اما این روزنامه اصلاح‌طلب از این کلیدواژه برای انتشار خبر تعطیلی پنجشنبه‌های ادارات گیلان به‌خاطر صرفه‌جویی در مصرف گاز استفاده نموده است! گویا برای هم‌میهن بسیار سخت بوده که استعمال این عبارت را برای اروپای عزیز! تحمل کند و با کوچک‌ترین بهانه‌ای، آن را حواله کشور خودمان نموده است.
 
مثال‌هایی که بیان شد، تنها مربوط به یک روزنامه اصلاح‌طلب در طول یک ماه و آن هم بخشی از عناوین صفحه اول است و اگر ضرب در تمامی محتوای چندین روزنامه مشابه شود، تخمینی از حجم تزریق ناامیدی به جامعه توسط این رسانه‌ها به دست می‌آید. و البته آثار مخرب آن غیرقابل محاسبه است.
 
احتمالا دست‌اندرکاران این رسانه‌ها این‌گونه توجیه خواهند نمود که ما به بیان واقعیت‌ها می‌پردازیم. اما باید از آنها پرسید که چرا در میان واقعیت‌ها، تنها جنبه‌های سیاه و منفی آن را ملاحظه و منتشر می‌کنید؟ به‌راستی چقدر در این روزنامه‌ها، اخبار مثبت از دستاوردهای کشور در زمینه‌های گوناگون منتشر می‌شود؟ آن هم در شرایطی که می‌دانیم دشمنان ملت ایران بر انتشار و بزرگنمایی اخبار منفی و مخفی نگه‌داشتن دستاوردها و موفقیت‌های کشور تاکید ویژه‌ای دارند.
 
وکلای مدافع مخالفین نظام!
 
نکته دیگری که در بررسی محتوای روزنامه‌های مدعی اصلاحات به چشم می‌خورد، دفاع تمام‌قد از هر شخص و جریانی است که به شکلی در برابر حاکمیت قد علم کند! مهم نیست فعال رسانه‌ای باشد، شخصی عادی یا حتی مجرمی سابقه‌دار. مهم این است که اگر حکومت با او برخورد کند، پیش‌فرض این رسانه‌ها، بی‌گناه و بر حق بودن آن شخص و زیرسؤال بودن نظام است.
 
شاهد برای اثبات این ادعا در حوادث پاییز امسال بسیار است. وقایعی که همگی بخشی از پازل یک جنگ ترکیبی علیه ملت ایران بود و لایه‌های مختلفی از اعتراض، اغتشاش، شرارت مسلحانه و اقدامات تروریستی را دربر می‌گرفت. اما روزنامه‌های زنجیره‌ای همه این سطوح را اعتراض و افراد دخیل در آنها را مردم معترض می‌نامند! و طبعا توصیه می‌کنند که حکومت صدای معترضین را بشنود و با آنها هیچ برخورد امنیتی و قضایی نداشته باشد. حتی اگر جرم‌شان محرز باشد.
 
این رسانه‌ها حتی مایل‌اند از لفظ جنبش و امثالهم نیز برای اعتراضات اخیر استفاده کنند تا به این شیوه وجاهت بیشتری به آن ببخشند. چنان‌که روزنامه اعتماد در صفحه اول یکی از شماره‌های خود از لفظ جنبش مهسا استفاده می‌کند و درباره آینده آن سخن می‌گوید.
 
یکی از نمونه‌های تطهیر اغتشاشگران و اخلالگران امنیت توسط مدعیان اصلاحات مربوط به پرونده جواد روحی است. شبکه ضدایرانی «من‌وتو»- منتسب به فرقه ضاله بهائیت- در مطلبی به نقل از روزنامه شرق نوشت: «مجید کاوه، وکیل جواد روحی، در گفت‌وگو با روزنامه شرق گفت موکلش صرفا در میدان نوشهر رقصیده و چند شال و روسری را به آتش انداخته است. این وکیل دادگستری گفت: «جواد روحی در بازجویی‌ها و دادگاه بارها و بارها به‌ صراحت منکر اتهامات وارده شده و سه حکم اعدام علیه او در حالی صادر شده‌ که فاقد ادله اثباتی است و هیچ شاهدی هم در پرونده وجود ندارد. جواد روحی ۳۰ شهریورماه، در جریان اعتراضات سراسری در نوشهر بازداشت و سپس توسط دادگاه انقلاب ساری به «سه بار اعدام» محکوم شده است».
 
فضا‌سازی مشترک این رسانه ضدایرانی و روزنامه شرق در تطهیر یکی از لیدرهای اغتشاشات در حالی است که پیگیری‌ها نشان می‌دهد این فرد لیدری اغتشاشگران را به‌عهده داشته و اقدامات مجرمانه قابل‌توجهی را نیز در اغتشاشات انجام داده است. براساس دادنامه صادره از سوی دادگاه انقلاب اسلامی ساری، اتهامات متهم دایر است بر: افساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، احتراق و تخریب اموال به‌گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظم عمومی کشور و ناامنی و ورود خسارت عمده به اموال عمومی شده است، تخریب، ایجاد حریق و خرابکاری در اموال و تأسیسات مورد استفاده عمومی به‌منظور اخلال در نظم و امنیت جامعه، تحریک برخی از شهروندان به ایجاد ناامنی و اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضدامنیت داخلی کشور، ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن قرآن کریم و توهین به مقدسات.
 
جواد روحی صراحتاً نسبت به اقدامات خود و نقش‌آفرینی جدی در اغتشاشات اعتراف کرده است. وی در بخشی از اعترافات خود گفته است: یکی از خانم‌های حاضر در صحنه، قرآن کریم را به من داده بود، من هم قرآن را داخل آتش انداختم و سوزاندم. من به‌اتفاق چند نفر وارد مقر مأمورین راهنمایی و رانندگی که در مرکز شهر قرار داشت شدیم و لوازم موجود در آن را به پایین پرتاب کردیم و پس از آن مقر مأموران راهنمایی و رانندگی آتش زده شد.
 
براساس این گزارش، در حوادث و اغتشاشات شهرستان نوشهر که جواد روحی لیدری گروهی از اغتشاشگران و افراد حاضر در تجمع را به‌عهده داشته و شهروندان را تحریک و تشویق به آشوب می‌کرده است، متأسفانه 5 نفر جان خود را از دست داده‌اند و تعدادی از مأموران تأمین امنیت نیز مجروح شدند.
 
روزنامه‌های مدعی اصلاحات هر جمعیتی را که با نظام مخالف باشند، «مردم» می‌دانند و همواره تاکید دارند که صدای «مردم» را بشنوید! اما گویا سایر کسانی که پشتیبان کلیت نظام- علی‌رغم پذیرش همه ضعف‌ها- هستند را مردم نمی‌دانند.
 
رهبر انقلاب نیز در این رابطه در دیدار مورخ 5 آذر 1401 با بسیجیان فرمودند: «اینجا آدم واقعاً متأسف می‌شود؛ یک عده‌ای ادعای فهم سیاسی هم می‌کنند لکن تحلیل‌هایشان در بعضی از روزنامه‌ها یا در بعضی از بخش‌های فضای مجازی واقعاً انسان را متأسف می‌کند. می‌گویند برای اینکه بتوانید این اغتشاش‌ها را که در این چند هفته راه انداخته‌اند در کشور، تمام کنید و ساکت کنید- حالا این را کسانی می‌گویند که مدعی سیاست‌ورزی و سیاست‌دانی و اطلاع از اوضاع جهانند!- باید مشکل‌تان را با آمریکا حل کنید... یا می‌گویند باید صدای ملت را بشنوید. من این دو تعبیر را دیده‌ام در نوشته‌ها: با آمریکا مشکل‌تان را حل کنید، صدای ملت را بشنوید.»
 
اگر به عناوین این روزنامه‌ها در ماه‌های اخیر نگاهی کوتاه بیندازیم‌، نمونه‌های فراوانی از مصاحبه اختصاصی آنها با کسانی که به نحوی مخالف نظام هستند، به چشم می‌خورد. این روزنامه‌ها حتی در برابر اجرای حکم قانونی اخلالگران امنیت نیز واکنش منفی نشان می‌دهند که از جمله آنها می‌توان به تیتر نه به اعدام و اعدام نکنید در روزنامه سازندگی مورخ 19 و 22 آذر 1401 اشاره کرد. عناوینی که همسو با رسانه‌های معاند برای مجازات قانونی محسن شکاری استعمال شد.
 
همچنین نباید فراموش کرد که جرقه اغتشاشات پاییز امسال با اسم رمز مهسا امینی توسط خبرنگاران این روزنامه‌ها ایجاد شد. نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه شرق و الهه محمدی خبرنگار روزنامه هم‌میهن که با گذاشتن ذره‌بین روی ماجرای فوت مرحومه امینی و انتشار اخبار و مصاحبه‌های تحریک‌آمیز‌، آتش فتنه را روشن کردند. این دو نفر همان‌طور که در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیان شد، در دوره‌های آموزشی سازمان سیا شرکت نموده بودند و توسط نهادهای امنیتی دستگیر شدند که البته دستگیری آنها نیز خوراک تازه‌ای برای مظلوم‌نمایی و جنجال‌آفرینی همکاران‌شان شد.
 
پروژه کشته‌‌سازی و شریک دانستن نظام در خون هر کسی که به نحوی جان خود را از دست می‌دهد، توسط روزنامه‌های دیگر نیز ادامه یافت و صفحات اول روزنامه اعتماد در دو شماره خود به این راهبرد اختصاص یافت.
 
اما از همه تأسف‌بارتر‌، تلاش برای تطهیر گروهک تروریستی داعش در جریان حادثه شاهچراغ بود. با این که این گروهک روسیاه خود در بیانیه‌ای رسمی مسئولیت این حمله تروریستی را برعهده گرفته بود، آذر منصوری و سعید شریعتی به‌طور جداگانه در توئیت‌هایی این موضوع را زیر سؤال بردند! جالب اینکه که آذر منصوری اذعان کرد تا پیش از روشن شدن همه ابعاد این جنایت نباید درباره عوامل آن قضاوتی کرد. سؤال اینجاست که ایا ایشان و همفکران‌شان در ماجرای فوت مرحومه امینی، کیان پیرفلک‌، آیلار حقی و... نیز همین موضع را داشتند؟
 
نفرت‌پراکنی درباره مدافعان امنیت
 
رسانه‌های مدعی اصلاحات به همان اندازه که وکیل مدافع مخالفین نظام اند، طبعا علاقه زیادی به کسانی که جان خود را برای دفاع از نظام و مردم، کف دست گرفته‌اند، ندارند! در این رسانه‌ها نمونه‌های زیادی از مصاحبه با خانواده‌های کسانی که در اغتشاشات اخیر جان خود را از دست داده‌اند مشاهده می‌کنیم، البته با این قید که هیچ‌کدام خانواده شهدای مدافع امنیت و نیروهای امنیتی و انتظامی نیستند! به‌علاوه بعضی از مدعیان اصلاحات به صراحت علیه این قشر فداکار نفرت‌پراکنی می‌کنند. به‌عنوان مثال علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات در توئیتر می‌نویسد: لباس‌شخصی‌ها وارد جمعیت معترض می‌شوند، شعارهای زشت سر می‌دهند، می‌شکنند، تخریب می‌کنند، چادر از سر زنان می‌کشند، قرآن و مسجد آتش می‌زنند و گاهی به‌طور اتفاقی کشته می‌شوند، اما شهید تلقی شده، مراسم تشییع آنها در رسانه ملی نمایش داده می‌شود و از آنها تجلیل به عمل می‌آید.»
 
حفاظت از منافع آمریکا با تمرکز بر شرق‌هراسی
 
وب‌سایت صدای آمریکا در مطلبی نوشت: «روزنامه جمهوری اسلامی با انتقاد از سفر ابراهیم رئیسی به چین نوشت «براساس قواعد حاکم بر روابط بین‌المللی، سفر رئیس‌جمهور رئیسی به چین قبل از آنکه چین رسماً به‌خاطر مواضع ضدایرانی شی‌ جین پینگ از دولت و ملت ایران عذرخواهی کند، اقدام درستی نبود.» به نوشته این روزنامه نه‌تنها دولت چین حاضر به تصحیح «موضع ضدایرانی شی‌ جین پینگ نشد، بلکه از هیئت بلندپایه ایرانی این امتیاز بسیار مهم را گرفت که بر تعلق تایوان به چین تأکید کند بدون اینکه مابه‌ازای آن را با تأکید چین بر تعلق جزایر سه‌گانه خلیج‌فارس به ایران دریافت نماید.»»
 
صدای آمریکا در ادامه نوشت: «روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به اینکه «در جریان سفر رئیسی به پکن، سه نکته در تبلیغات رسمی برجسته شد» نوشت: یکی استقبال رسمی بود که به تعبیر نویسنده این روزنامه از مصادیق «آفتابه لگن هفت دست» بود و از نظر این روزنامه «چیز تازه‌ای نبود به‌ویژه آنکه رئیس‌جمهور چین حاضر نشد تا کنار خودروی رئیس‌جمهور کشورمان بیاید.» دوم اینکه بر اجرائی شدن قرارداد همکاری ۲۵ ساله دو کشور تأکید شد که به ادعای روزنامه «جمهوری اسلامی» آن‌هم «اولاً به‌مثابه وعده سرخرمن است و ثانیاً از جهات مختلف زیر سؤال قرار دارد؛ و سوم اینکه در بیانیه پایانی سفر، بر چین یکپارچه تأکید شد.» از نگاه روزنامه «جمهوری اسلامی» مسئولین حکومت «نباید تصور» کنند که با «وعده‌های دولت چین گشایشی در اقتصاد» ایران پدید خواهد آمد. نویسنده مطلب برای این ادعای خود به افزایش قیمت دلار «در روز بعد از پایان سفر رئیس‌جمهور به چین» اشاره کرد.»
 
گفتنی است اقداماتی که از سوی رسانه‌های مدعی اصلاحات صورت می‌گیرد، به‌دلیل همسو بودن با مواضع رسانه‌های مزدور خارجی، در موارد زیادی مورد استفاده و استناد آنها قرار می‌گیرد.
 
با این اوصاف، ذهن‌های بی‌طرف و حق‌طلب بایستی قضاوت کنند که این رسانه‌‌‌ها مستحق چه نوع برخوردی از سوی حکومت هستند و رفتاری که تاکنون با آنها صورت گرفته است، چه نسبتی با استحقاق‌شان دارد؟ خوب است افراد دغدغه‌مند و اهل تحقیق، نمونه‌های مشابه اقداماتی که رسانه‌ها در سایر کشورها انجام داده‌اند و برخوردی که از سوی حاکمیت با آنها صورت گرفته است را بررسی و با داخل کشور مقایسه کنند تا روشن گردد جمهوری اسلامی چه میزان مدارا و سعه‌صدر در برابر برخی مطبوعات و رسانه‌ها روا داشته است و آیا توقیف روزنامه سازندگی تنها به‌خاطر یک تیتر اقتصادی بوده است؟ حال آنکه نمونه‌های بسیار بدتر از این تیتر در سابقه این روزنامه و سایر روزنامه‌های زنجیره‌ای به چشم می‌خورد.
ارسال به دوستان