عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سال تازۀ خورشیدی (1402) در حالی آغاز شده که به روشنی میتوان دید ابراهیم رییسی و دولت او با دوراهیهای متعددی روبهرویند و اقتضای مواجهه با دوراهی هم انتخاب یکی و ترجیح بر دیگری است چرا که سیاست، فناولویتها و هنر تصمیم و ترجیح یک گزینه بر دیگری یا دیگران و قبول هزینه و تبعات آن است و نمیتوان تا ابد دلدل کرد و باید دل را به دریا زد.
در این یادداشت(ها) که برای سهولت مطالعه و بسط هر بخش در بیش از یک قسمت ارایه خواهد شد به مهمترین دوراهیهای ابراهیم رییسی و دولت او در سال جدید خواهیم پرداخت. دوراهیهایی که طبعا جز در یکی نمیتوانند قدم نهاد و چون حاکمیت یکدست شده امکان تجربۀ همزمان هر دو دیگر فراهم نیست تا کاستیها به گردن دولت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان انداخته شود و به نیمۀ روشن ببالند بلکه باید کل مسؤولیت آنچه را انجام میدهند بپذیرند زیرا دولت کنونی حاصل ادغام نهادهای انقلابی در دستگاه های اجرایی است و همین واقعیت، کار را برای کسانی که به کار سلبی خو کرده بودند دشوار ساخته و اما مهمترین آن دوراهیها یا دو راههها:
اول: حجاب/ مهمترین و نخستین دو راهی پیش روی ابراهیم رییسی و دولت او موضوع پوشش زنان است. واقعیت این است که بخشی از نسل جدید زیر بار پوشش رسمی نمیرود و حاضر به بازگشت به عصر پیشامهسا نیست و البته الزاما عناد سیاسی و ایدیولوژیک هم ندارد بلکه در دنیای دیگری سیر میکند. آن قدر هم تهدید کردهاند که به موضوع به جای باور مذهبی به چشم تصور یک تخلف مینگرند و مگر استفاده از ماهواره و پیامرسانهای فیلترشده و گوشدادن به موسیقی و رفتن به فلان مهمانی هم منع نشده؟ این را هم میگذارند کنار آنها. برای دختری که در خانوادۀ مذهبی بزرگ نشده یا از مادر شنیده که مثل نسلهای قبل نمیخواهد تحمیل کند و محصل و دانشجو و مخاطب برنامههای صدا وسیما هم نیست و سر در اینترنت دارد فهم چرایی مداخلۀ آنچه فلان مأمور با لباس رسمی با بیلباس رسمی میگوید دشوار است و تهدید و ترساندن در حالی که در سال قبل هزینههای بسیار بیشتری از طرح های نسیۀ نقد علی پرداختهاند نیز پس از مدتی کارایی خود را از دست میدهد. ضمن این که دولت به پایگاه اجتماعی خود هم فکر میکند. یک راه این است که جامعه را به دو بخش تقسیم کند و تنها بخشی را که «متدینین» مینامد راضی کند. اما چگونه؟ وقتی از همه اعم از متدینین مورد نظر و غیر متدینین به تعبیر خودشان مالیات میگیرد؟
حالا رییسی و دولت او در مواجهه با این نسل که کم یا زیاد رفتارشان محسوس است دو راه دارد: یا تحمل وضع موجود که طبعا هر چه هوا گرمتر شود مشکلشان هم بیشتر خواهد شد یا تکرار رفتارهای قبل. اما وقتی یک مهسا کشور را 6 ماه درگیر التهاب کرد و همۀ عرصهها از دیپلماسی و اقتصاد تأثیر پذیرفتند مهسای بعدی احتمالی و خدای ناکردۀ دیگر چه خواهد کرد؟
گردن مجلس هم نمیتواند بیندازد. چون در جاهای دیگر از مجلس فعلی با همۀ هماهنگی سلب مسؤولیت کردهاند و هر قدر هم شورای نگهبان فضا را ببندند و انتخاب شماری از نمایندگان را عملا تضمین کند اما برای انتخابات اسفند به هر حال باید در حوزۀ انتخابیه سری بلند کنند و هر چه جلوتر رویم سعی میکنند خود را کنار بکشند و امثال نقدعلی هم در مجلس زیاد نیستند.
مشکل دیگر ابراهیم رییسی این است که حامیان او به کمتر از حجاب حداکثری راضی نیستند در حالی که تازه اگر موفق شود دختران و زنان روسری برداشته به روسری رضایت دهند باز آن حجاب حداکثری صدا و سیمایی را نمیتوانند بر غیر معتقدین تحمیل کنند و به قبل از 25 شهریور 1401 بازگشته اند که مطلوب شان نبود که اگر بود کل تابستان 1401 را صالح هاشمی گلپایگانی رهنمود نمی داد!
با نگاهی فراتر تجربۀ آشتی با سعودیها نشان داد وقتی قرار است میزبان ملک سلمانی باشند که از 95 به این طرف و بعد از کشتن شیخ نمر مدام به او فحش دادهاند چگونه میتوانند در داخل سخت بگیرند و اگر فرمانی بیاید که کافی است آن وقت هم چوب را خوردهاند و هم پیاز را!
راه دوم این است که دولت، خود را از داستان حجاب بیرون بکشد و میدان را به دستگاه قضایی و نیروی انتظامی و خودسرها بسپارد. منتها باز نمیتواند این را اعلام کند چرا که مردم این دولت را با بقیۀ ارکان یکی میدانند و اکثریت مردم اساسا تعلق خاطری به آن ندارند. از یادنبردهایم بیش از نصف مردم در انتخابات 1400 شرکت نکردند و از آن نصف هم رقابت بین رییس جمهور فعلی با آرای باطله بود! از سوی دیگر رییس جمهوری فاقد گفتمان اختصاصی است و تنها ادبیات رسمی را تکرار میکند و حتی یک جمله مستقل از خود ندارد و مدام ارجاع میدهد حتی وقتی میخواهد درباره قرآن و فعالیتهای قرآنی صحبت کند. چنانچه تماشاگر صرف هم باشد باز به عنوان کارگردان و نقش اصلی شناخته نمیشود حال آن که هاشمی رفسنجانی، خاتمی و روحانی و حتی احمدینژاد دو سال آخر شخصیت مستقلی از خود به نمایش گذاشته بودند.
با این اوصاف دربارۀ پوشش زنان چه سخت بگیرند و چه از دستشان دررفته باشد هر دو به زیان رییسی است. چون اگر سخت بگیرند جامعه عصبانیتر خواهد شد و طرحهای مضحک هم چاره کار نیست. مگر دولت میتواند مالیات بگیرد و خدمات ندهد؟ آسان هم بگیرند صدای حامیان دو آتشهشان درخواهد آمد چون تورم و بی عدالتی و فقر و تبعیض را با مرگ بر آمریکا و حجاب اجباری توجیه می کنند و قابل تحمل میدانند و خیلی برایشان سخت است که هم با آلسعود آشتی کنیم هم دختران حجاب اجباری را به چالش بکشند و رفتار سیاه با سطل ماست سفید در این خشم هم ریشه دارد و خواهند پرسید کِی در زمان روحانی و خاتمی که ما منتقدشان بودیم چنین بود و دیر و دور نیست زبان به نقد رییسی بگشایند.
دو راهی پیش روی رییسی بر سر موضوع حجاب در واقع این دوست: راه اول «مصلحت نظام و اقتضای دولت» و راه دوم «سختگیری مذهبی و جلب نظر نواصولگرایان رادیکال». اگر اولی را برگزیند با دومی چه کند و اگر دومی مصلحت چه میشود؟ مهمتر از همه این که به فرض، بگیر و ببند هم راه بیندازند، تازه از بیحجابی میرسند به بدحجابی یعنی نقطه سر خط! هر چند قراین حاکی از آن است که عجالتا خواستشان همین است که جنبه سیاسی کار حفظ شود نه بخش مذهبی به معنای کامل کلمه. به معنی روشن تر یک چیزی سرشان باشد تا تفسیر سیاسی از آن نشود.
تا اینجا البته رییس جمهوری بر سر دو راهی ایستاده و همچنان باید و نباید میکند و به گونه ای موارد شرعی را بیان می کند که انگار دارد بعد از اقامۀ نماز جماعت در مسجد کوی نصر مسأله می گوید اما حالا که دیگر نه امام جماعت آن مسجد که رییس قوه قضاییه و تولیت آستان قدس رضوی هم نیست و تا کی میتواند بر این جمله که قانون است و باید رعایت کنند تأکید کند؟
یک راه این است که سخت بگیرد که چی بشود؟ که تازه برگردیم به کم/ بد/ شلحجابی؟ راه دیگر این که سر به سر مردم نگذارد. وقتی یک سطل ماست این قدر دردسر ساز شده و تا یکی میگوید ماست فروشی پلمب شد، کانال روزنامه دولت تکذیب میکند و سومی میگوید آمر بد کاری کرد و چهارمی میگوید زنان هم مجرماند معلوم است که برنامۀ واحدی ندارند و نگران اند که در اقلیت قرار گرفته باشند. یا تصور کنید چند دختر بیحجاب در پاساژی از این مغازه به آن مغازه بروند. میخواهند همه را پلمب کنند که چرا وارد مغازه شد و پرسید چند و بعد رفت؟ یعنی مغازهدار از پشت پیشخوان بیاید یقۀ زنان و دختران رابگیرد یا در هر مغازه می خواهند مأمور بگذارند؟ کاری که دولت و پلیس در آن مانده را مغازهدار انجام دهد؟ یعنی به جای فروش کالا و خدمات مأمور امر به معروف شود. آن وقت پول گاز و اجاره و حق بیمه و مالیات و عوارض هم به شما بدهد؟
رییس جمهوری که نشان داده فاقد هر نوع گفتمان اختصاصی و سخن ابتکاری است و منتظر است تا عین موضع کلان نظام را واژه به واژه تکرار کند در این فقره هم به مصلحت نمیبیند زودتر وارد صحنه شود و دستکم تا در کانون انتقادات و حملات نباشد و دیدیم که حسین شریعتمداری هم انتقاد از وزارت کشور به خاطر توصیف بیانیه حجاب با عنوان دوپهلو را پس گرفت و گفت «یک موی سردار وحیدی را با کسی عوض نمیکند» تا معلوم شود سیاست کلی فعلا همین است. دو راهی اما باقی است و آقای رییسی ناگزیر است قدمی به جلو بردارد و یکی از دو راه را انتخاب کند. هر چند به نظر می رسد منتظر است. مثل دو راهی های دیگر که موضوع همین نوشته است و منحصر به پوشش زنان نیست.
دوم: بنزین/ با افزایش قیمت دلار و ازدیاد مصرف حاملهای انرژی دولت چارهای جز افزایش قیمت بنزین ندارد هر چند تأثیری بر میزان مصرف نخواهد گذاشت. اما چگونه؟
در حالی که یکی از انتقادات خود به دولت قبل را نحوۀ اجرای افزایش قیمت بنزین میدانستند و تبعات سنگین اجتماعی در پی داشت ابراهیم رییسی چگونه میخواهد یا میتواند متفاوت عمل کند؟ عجالتا سراغ گران کردن بنزین سهمیه ای 1500 تومانی نمی تواند برود هر چند بعید نیست آن را کم کنند تا عملا انگار نباشد. شاید تنها راهکار سهمیهبندی بنزین آزاد سه هزار تومانی و عرضۀ بیش از آن با 5 هزار تومان باشد. ادامۀ روند فعلی اما ممکن نیست. کافی است به سبد هزینههای خود در همین نوروز نگاه کنید. کمترین هزینه شاید مربوط به بنزین باشد! این گزاره البته هرگز درصدد توصیه و توجیه افزایش قیمت بنزین نیست خاصه این که جناب میرسلیم در پی آن باشد چرا که بنزین در اقتصاد ایران به کالای معیار بدل شده و معنی کالای معیار این است که هر گونه افزایش آن بر اقلام دیگر اثر تورمی بر جای میگذارد و در سالی که قرار است دولت تورم را مهار کند چگونه میتواند دست به اقدام تورم زا بزند؟!
باید دید آقای رییسی در آن برنامۀ هفت هزار صفحهای این موضوع را پیشبینی کرده بود یا نه یا میخواهد چنانکه وعده داده بود اقتصاددانان را به خط کند و راهکار بجوید؟ به هر رو باید تصمیم بگیرد چون بیش از این نمیتواند در دو راهی بایستد خاصه این که دو راهیهای های او محدود به این دو فقره نیست. به قول بابا طاهر:
اگر دردم یکی بودی چه بودی
وگرغم، اندکی بودی چه بودی
به بالینم، طبیبی یا حبیبی؟
ازین هر دو یکی بودی چه بودی...
خداییش لذت بردم از نکته سنجی های ریز و دقیق شما
اینکه چطور یک سیاست اشتباه باعث می شود که رشته یک کار از دست برود .
شش ماه بود که شبکه های مجازی پر شده بود از صحنه های برخورد خشن گشت ارشاد با مردم ، از مادری که جلوی ماشین خوابیده بود تا دخترش را نبرند ، از دخترانی که از ترس جیغ و فریاد می کشیدند ، و از مردمی که هزار بار گفتند نکنید که عاقبت ندارد و مسئولان یک دست شده ای که مطمئن از قدرتشان می خواستند حجاب حداکثری را بر مردم تحمیل کنند.
همه مجری های تلوزیون را محجبه کرده بودن و حالا می خواستند خیابان ها را هم به راه راست هدایت کنند.
اما شد آنچه نباید می شد.
خلاصه بگویم که دوران حجاب اجباری به سر آمد و در آخر مثل بقیه کشورهای مسلمان ، بی حجاب و با حجاب در کنار هم زندگی خواهیم کرد
هنوز داغ خانواده ها در افزایش قیمت قبلی بنزین التیام نیافته است.