۰۵ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۸۵۳۹۷
تعداد نظرات: ۲۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۷ - ۱۶-۰۱-۱۴۰۲
کد ۸۸۵۳۹۷
انتشار: ۱۵:۳۷ - ۱۶-۰۱-۱۴۰۲
یک چهره - یک روایت

کیومرث پوراحمد؛ کودکیِ تمام‌شدۀ کارگردانِ خاطره‌ساز/ مرگ بهاریه‌نویس در بهار

کیومرث پوراحمد؛ کودکیِ تمام‌شدۀ کارگردانِ خاطره‌ساز/ مرگ بهاریه‌نویس در بهار
نمی‌توان از بهاریه های او در مجله فیلم ننوشت که بسیار زیبا و تأثیرگذار بود و مرگ در 16 فروردین 1402 خورشیدی در دهکدۀ ساحلی (‌بندر انزلی) یعنی بهاریه‌نویس در بهاری‌ترین روز بهار از دنیا رفته است و شگفتا که کیومرث پوراحمد چگونه به شعر شاعر توجه نشان نداد که سُروده بود: بودن بهْ از نبود شدن، خاصه در بهار... 

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مرگ کیومرث پوراحمد که به احتمال زیاد «خود‌خواسته» بوده خبری شوک‌آور و غیر‌منتظره است. انگار هر سال در تعطیلات نوروز یا اندکی پس از آن باید رخدادی از این دست را بشنویم. ابتدا شگفت‌زده شویم و بعد بپرسیم چرا و آنگاه نوبت به مرور خاطراتی برسد که آن هنرمندِ رفته برای ما ساخته بود و چند صباحی که بگذرد با هفت‌هزار سالگان سر‌به‌سر شود و افراد به زندگی روزمره سرگرم شوند و رنج فقدان او برای دوستان و خانواده باقی بماند.

کیومرث پوراحمد؛ کودکیِ تمام‌شدۀ کارگردانِ خاطره‌ساز


  کیومرث پوراحمد هم می‌نوشت، هم فیلم سینمایی می‌ساخت و هم سریال و ژانرهای مختلف را آزمود و بسیار شناخته شده بود تا جایی که آثار او به بخشی از حافظۀ جمعی ایرانیان بدل شده و به همین خاطر گزاف نیست اگر گفته شود اکنون هر که اندک آشنایی با او یا آثار او داشته احساس از دست دادن یکی از خویشان را دارد و اندوه‌گین است و این قاعده چه بسا شامل نویسندۀ کیهان هم بشود که دو ماه قبل در بهمن 1401به او تاخت که چرا با این که فیلم او در جشنواره شرکت دارد خود از حضور در آن اجتناب کرده است زیرا در حافظۀ او هم قطعا شخصیت «مجید» نقش بسته است.

   آن نقد به خاطر آن بود که فیلم «پرونده باز است» در غیاب کارگردان در جشنواره به نمایش درآمد و داوری شد حالا پروندۀ زندگی خود او بسته شده و به تعبیر درست‌تر، خود، آن را بسته است.

   پوراحمد دربارۀ «پرونده باز است» گفته بود فیلم متعلق به تهیه‌کننده است و او خواسته در جشنواره فجر 1401 شرکت کند ولی من به عنوان کارگردان، نه.

   خشم کیهانیان به خاطر آن غیبت، چنان بود که نوشتند «خالی شدن سینمایی پور‌احمد به خاطر سن و سال نیست چون کوراساوا در 80 سالگی، کلینت ایستوود در 92 سالگی و استیون اسپیلبرگ هم در 76 سالگی فیلم‌هایی در سطح دوران اوج خود ساختند» و نگفتند که اتفاقات پسامهسا  هم در تصمیم او تأثیر داشته همچنین سانسور و وضعیت نامساعدی که دل و دماغ برای هنرمند باقی نگذارد هم سبب می‌شود هنرمند خالی کند.

 
  کیومرث پور‌احمد تنها با تصویر و دوربین نسبت نداشت و اهل قلم هم بود و به همین خاطر، خطر کرد و سراغ «قصه‌های مجید» رفت. خطر از این حیث که نویسندۀ آن «هوشنگ مرادی کرمانی» خود نویسنده‌ای مشهور بود و هست و داستان را درفضای کرمان و با شخصیت های کرمانی نوشته نه اصفهان. جدای این هر قدر که کارگردان به متن وفادار باشد باز در پایان معمولا نویسندگان بر سینماگران اقتباس کننده خرده می‌گیرند که نتوانسته‌اند ظرایف کار را به تصویر بکشند و غالبا نام نویسندۀ داستان یا فیلم‌نامه بر نام کارگردان سایه می‌اندازد مانند «‌روز واقعه» که اگرچه شهرام اسدی آن را ساخته اما همه به نام نویسندۀ پرآوازۀ فیلم‌نامه - بهرام بیضایی - می‌شناسند و می‌گویند اگر خودش می‌ساخت چه می‌شد!


  قصه‌های مجید اما نه تنها به نام پوراحمد شناخته می‌شود بلکه به عکس موجب توجه بیشتر به مرادی کرمانی نویسنده شد چون فیلم را با نام او شروع می‌کند و این در حالی بود که پوراحمد، نجف‌آبادی است و در اصفهان فیلم را ساخته و مهدی باقر‌بیگی بازیگر نقش مجید هم طبعا به گویش اصفهانی صحبت می‌کند و بازیگر نقش اول مانند قهرمان داستان، کرمانی نیست. شخصیت ماندگار دیگر قصه‌های مجید، بی‌بی است که نقش آن را مادر خود پوراحمد (‌زنده‌یاد پروین‌دخت یزدانیان) ایفا کرد و به یکی از مادران سینمای ایران بدل شد؛ نمونۀ کامل یک زن خانه‌دار ایرانی. جالب این که مادر او که اهل کتاب بود قبل تر قصه های مجید را خوانده بود.

کیومرث پوراحمد؛ کودکیِ تمام‌شدۀ کارگردانِ خاطره‌ساز


  رابطۀ واقعی مادر و پسر چندان عمیق بود که ابتلای سال‌های آخر بی‌بی به آلزایمر موجب رنجش و تلخی پسر شده بود و چه بسا دلیل آن که خود به استقبال مرگ رفت و منتظر مرگ نماند این بوده باشد که نمی خواسته سال های پایانی زندگی او مثل مادر در فراموشی سپری شود و در اوج شهرت و محبوبیت و هوشیاری وداع کرد و رفت.

   پوراحمد کتابی هم به نام «‌کودکی نیمه تمام» دارد و بر اساس آن مهدی اسدی مستندی اتوبیوگرافیک به همین نام ساخته که دو سه بار از شبکۀ مستند تلویزیون پخش شده و در آن مادرش و مهدی باقر بیگی (مجید) هم صحبت می‌کنند.

   این مستند در سال 93 در حالی از تلویزیون پخش شد که دیگر کارگردانان حامی جنبش سبز را تلویزیون بایکوت کرده بود و آنها هم تلویزیون را اما پوراحمد چندان سیاسی به معنی سیاسیت معطوف به قدرت نبود و شاید بتوان گفت اصلا سیاسی نبود منتها در میتینگ اول خرداد 1388 در ورزشگاه 12 هزار نفردی آزادی که کاملا قانونی و انتخاباتی بود نطق کرد و به شماتت خود پرداخت و گفت رأی ندادن من و امثال من در سال 84 باعث شد با این قد و قواره زیر بار آدم‌های کوچک بروم. این بار رأی بدهید تا دوباره بزرگ شویم. 

  هر چند نتیجۀ انتخابات باب میل او نبود اما از مشارکت خود ناخرسند نبود چندان که در سال 92 هم باز برای آن که به سرنوشت 84 دچار نشود تشویق به رأی دادن کرد.  

   اگر بخواهیم از دنیای واقع که او را می‌آزرد بیرون بیاییم و به عرصۀ خیال بازگردیم که هم جهان آن را می‌ساخت و هم به آن پناه می‌بُرد به فیلم‌های او باید اشاره کنیم که هر یک با سلیقه‌ای در جامعه سازگار بود و این نویسنده مثل خیلی های دیگر از میان تمام کارهای او و آثاری چون خواهران غریب، سرنخ و قصه‌های مجید و کفش‌هایم کو و شب یلدا این آخری - شب یلدا- را بسیار دوست می‌دارم و بدون اغراق 5 بار آن را دیده‌ام! خود او البته گفته بود برخی 10 بار هم دیده‌اند آن قدر که کسانی "شب یلدا‌باز" هستند!

    پوراحمد "شب یلدا" را برای دل خود ساخته و حامد احمد زادۀ فیلم کیومرث پور احمد است چنان که به جای پوراحمد، احمد زاده گذاشته و چون از فیلم قبلی پول درآورده بود و انتظار مالی زیادی از این نداشته این را بی انگیزۀ فروش ساخت اما بسیار دیده شد.  محمد رضا فروتن که کشف خود پوراحمد بود و اول بار در یکی از قسمت‌های "سرنخ" معرفی شد بهترین بازی دوران بازیگری خود را در همین فیلم ارایه داده است.

         تقریبا می‌توان گفت این فیلم بازیگر دیگری جز او ندارد و صحنه های مربوط به الهام چرخنده را هم در ویدیو می‌بیند و با این که معمولا این گونه فیلم ها خسته‌کننده است اما شب یلدا و بازی فروتن روان و زیبا و تأثیرگذار است.

   اغلب ما همچنین ترانۀ «مادر من مادر من تو یاری و یاور من/  مادر چه مهربونه درد منو می‌دونه/ بی عذر و بی‌بهونه قصه برام می‌خونه مادر من مادر من تو یاری و یاور من/  مادر مهربونم قدر تو رو می‌دونم/تو با منی همیشه/ من برگم و تو ریشه» را در فیلم «خواهران غریب» و با صدای گرم خسرو شکیبایی به یاد می‌آوریم اما این فیلم را با نام کارگردان – کیومرث پوراحمد- هم باید به خاطر آورد.

   او که پس از مرگ خشایار الوند از این که آمبولانس دیر رسیده بود خشم گرفت و می‌گفت 50 سالگی وقت مردن نیست خود وقتی 25 سال از او بزرگ‌تر بود به آغوش مرگ رفت در حالی که به خاطر فیلم‌هایی چون «کفش‌هایم کو» مانند آثار دیگر تحسین نشد اگرچه منتقدان در میان کارهای متأخر «اتوبوس شب» را مستثنا می‌کردند اما اصلا این چه عادتی است که کارگردانان را نه با آثار درخشان و ماندگار که با چند کاری که با آنها فاصله دارد قضاوت کنیم؟

   کودک درون هنرمندان فعال است و کارگردانی که «کودکی نیمه تمام» را نوشته بود به آن کودکی این گونه پایان داد هر چند یک بار گفته بود «‌از دوران کودکی‌ام نفرت دارم» و چرای این پایان برای زندگی را هیچ‌کس جز خود او نمی‌تواند پاسخ بدهد هر چند در آن 8 صفحه که از خود به جای گذاشته به قاعده باید نکاتی را نوشته باشد ولی دربارۀ آن نوشته نیز باز باید خود او توضیح دهد. خودی که دیگر در این جهان نیست.

   کاش تلویزیون دوباره آن مستند را از شبکۀ مستند پخش کند اما اگر این کار را نکرد، شب یلدا هست. چه، پوراحمد جایی گفته بود «حامد» شب یلدا از همۀ شخصیت‌های فیلم‌های او به او نزدیک‌تر است و اصلا خودش است چون آن رنج را زیسته تنها با این تفاوت که دوری فرزند دربارۀ او رخ نداده است.

   کیومرث پوراحمد را می‌توان با «مجید» قصه‌های مجید به یاد آورد یا با «حامد» شب یلدا یا با کارآگاه سریال «سرنخ» یا با تغییر استفاده از گویش اصفهانی و با نوشته‌های متعدد و در عین حال شخصیت رسانه‌ای که داشت اما او را با این ویژگی به یاد می‌آورم که با آن قامت خدنگ، اهل سر، خم کردن نبود اما صریح و روشن گفته بود: خسته شدم از سانسور و این جمله حالا خیلی تکان‌دهنده‌تر در گوش آدم زنگ می‌زند: خسته شدم از سانسور...

  وقتی به قلم او اشاره شد، نمی‌توان از بهاریه‌های او در مجله فیلم ننوشت که بسیار زیبا و تأثیرگذار بود و مرگ در 16 فروردین 1402 خورشیدی در دهکدۀ ساحلی (‌بندر انزلی) یعنی بهاریه‌نویس در بهاری‌ترین روز بهار از دنیا رفته است و شگفتا که کیومرث پوراحمد چگونه به شعر شاملو توجه نشان نداد که سُروده بود: بودن بهْ از نبود شدن، خاصه در بهار... 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۸
در انتظار بررسی: ۳۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
1
91
روحشون شاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
3
51
آخه چرا؟ تو این سن و با این پختگی؟ حیف شد. کارهاشون رو دوست داشتم. امید که مورد رحمت حق واقع شود
ناشناس
Netherlands
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
1
43
واکاوی زندگی غالب کسانیکه خودکشی کرده اند نشان میدهدکه بیشترشان حرف خود را اغلب فروخورده اند وبه زبان نیاورده اندیا به درستی نتوانسته اند بیان کنند یا از حرفشان بدفهمی صورت پذیرفته و درمجموع نتوانسته اند با کسی دردودل کنندو به اصطلاح سر درون را آشکارکنند.قصه های مجید را بخوبی بیاد دارم و در دوره نوجوانی من از تلویزیون پخش می شد.
ناشناس
Netherlands
۱۷:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
11
20
یادمه یه عده میگفتن فقط فقیرا وندارها خودکشی میکنن.بیا.این الان چندمین مورده که وضع مالی آدم خوبه ولی میره به این سمت که اینطوری بشه؟
بنفشه
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
2
43
یادشون گرامی .هنرمند مردمی ووالا مقامی بودند ..افسوس از رفتنشون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
52
20
روحش شاد و غریق رحمت انشاالله
ولی شما که همه چیزو سیاسی میکنید نمیگید الان یکی پیدا میشه و سوال میکنه چرا هر کی از اهل هنر خودکشی میکنه از همفکران شماست. مگه زندگی شماها چجوریه که خودتون رو هم نمیتونید تحمل کنید؟
یکم دنیا رو بزرگتر ببینید تا زیر سوال نرید.
پاسخ ها
فرهنگی بازنشسته
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
ناشناس۱۷:۳۲اهل درد می فهمندچرااوخودکشی کرد،گاهی دردازحدفزون میشود.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۰۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
اتفاقا به دلیل عمیق دیدن و درک مسایلی که در بطن زندگی میگذرد گاهی از ظرفیت و توان شخص خارج می شود....
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
تو کز محنت دیگران بی غمی...
علیرضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
2
19
سلام جناب خدیر و ممنون از متن زیبایی که برای پوراحمد نازنین نوشتید. آن فیلم مستندی که درباره او از شبکه مستند پخش شد در آدرس زیر قابل تماشا و دانلود است تقدیم به شما و همه دوستداران آن عزیز:
https://www.doctv.ir/program/154269
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
ممنونم
ناشناس
Germany
۱۸:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
0
26
با قصه های مجید و بی بی زندگی ها کرده ایم،RIP
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
4
16
آخر شاد نبودن و نداشتن امید به آینده
یه آذربایجانی
Japan
۱۹:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
8
39
بی بی ! من از ایران خالی از پوراحمدها میترسم ،
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
6
15
خام بدم، پخته شدم، سوختم
فرهنگی بازنشسته
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
5
17
مطلب تان همدردی درآن موج می زدممنون
فرهنگی بازنشسته
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
4
7
مطلب تان همدردی درآن موج می زدممنون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
5
15
چند سال پیش در برنامه ای (الان اسم برنامه یادم نیست شاید برنامه رشید پور بود یا صندلی داغ) درباره موسیقی مورد علاقه اش گفت: ویگن گوش می دم. پیش خودم گفتم چطور نمی ترسه که ممنوع الکار بشه.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
8
41
زیبا زیست و خود خواسته رفت...همین برای یک انسان کافی است...خداوند ایشان و ارواح همه رفتگان و ماندگان را در سایه سار سپید یاسهای سپید جا دهد...فراموش هم نکنیم که کیفیت و عمق زندگی از کمیت و طول آن بسیار مهمتر است
پاسخ ها
حق جو
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
آفرین به شما
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۱:۰۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
خودکشی گناهه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۶
4
2
یقینا شاملو به اندازه کیومرث پوراحمد "خسته از سانسور " نبود .کیومرث به " نبودن به از بودن حتی دربهار " رسید .شاملو کتاب هایش چاپ می شد ، فیلم نامه می نوشت و از از الطاف دربار پهلوی به ویژه شهبانو فرح پهلوی در تامین هزینه های معالجه شاملو در لندن برخوردار بود .کیومرث نماد استیصال جامعه هنری از سانسور بود. ضمنا شما هم از اصطلاحات نوری زاده استفاده می کنی ( 7000 سالگان)
عصر ایران

تعبیر «هفت هزار سالگان» نه ساخت من است نه آقای نوری‌زاده نه دیگری بلکه شعر خیام است: فردا که از این دِیر کهن درگذری/ با هفت هزار سالگان سربه سری....


دربارۀ شاملو سانسور هم به تناوب او نیز گرفتار بود اما از عرثه ای به عرصه دیگر می کوچید. دربارۀ هزینه درمان هم نظرات مختلف است ولی اگر به فرض رخ داده باشد و سفارت ایران هزینه درمان یک چهره فرهنگی را تقبل کند از ارزش آن شخصیت نمی کاهد. این پول ها که اموال شخصی حاکمان نیست و اگر گاهی صرف تولید کننده فکر قرار گیرد چه اشکالی دارد؟ ضمن این که چنین مدعایی رد شده یا پیشنهاد بوده و نپذیرفته

جواد
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
2
3
جناب استاد ارجمند آقای خدیر تبریک عرض می کنم به قلم پرتوان و پر از دانشنتان.و به نوبه خودم کمال تشکر را دارم که چه آگاهانه قلم میزنید.ای کاش اشاره میکردید این هنرمندان که خودکشی میکنند آنقدر غم وغصه را به جامعه پمپپاژ می کنند خودشان در دریای از غم وغصه غرق می شوند.قبل از این عزیز از دست رفته آن خانم هنرپیشه که حودکشی کرد در فیلم های ان چنان با غم وغصه باز ی میکرد که نتوانست از دریای غصه جان سالم به در کند .این هنرمندان با تزریق غم و مصیبت به جامعه ایرانی جنایت بشری در حق این ملت می کنند
مجید
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
0
6
به معنای واقعی ، شریف و صادق...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
4
9
این مرگها خود خواسته نیست وقتی همه جا را غم گرفته و کاری از دستت بر نمی اید و تمام در ها را بسته می بینی و سرخورده می شوی .دست به چنین کاری می زنی .
ناشناس
United States of America
۰۹:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
1
5
روحش شاد باد و يادش در دلها ماندگار
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۱ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
0
4
خدا ایشان را قرین رحمت و آرامش کند
اما یک نکته راجع به متن...
جناب خدیر...
در اینجا فکر می کنم عنوان" مرگِ خود کرده" صحیح تر باشد نه "مرگِ خود خواسته"...
چون هستند کسانی که خواهان مرگ هستند اما این صرفا خواستن، منجر به مرگ آنها نمی شود
یوسف
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
6
3
جناب خود خواسته رفتن قابل تحسین نیست؛ خدا رحمتش کنه
موسیمانه: از دست دادن سه امتیاز مقابل پاختاکور ناامیدکننده بود درگیری عجیب در بازی فولاد نوین؛ حمله برادر سرمربی به داور! علی عسگری همچنان در هیئت مدیره هلدینگ مالک استقلال ماندگار شد ادیب زارعی؛ آینده‌دار فوتبال ایران با آینده‌ای درخشان اینزاگی: طارمی حرفه‌ای تمام‌عیار است و به او ایمان دارم تصویر جدید از سفیر ایران در لبنان وزارت خارجه: بین ۲ تا ۲.۵ میلیون تبعه افغانستانی غیرمجاز در کشور حضور دارند اتحادیه اروپا: مورا با تخت‌روانچی درباره طیف مختلفی از مسائل دیدار می‌کند تساوی استقلال مقابل پاختاکور؛ آبی‌پوشان همچنان در بحران نتایج (+خلاصه بازی) عضو اتاق بازرگانی ایران: تعداد «اسنپی‌ها» بیشتر از نیروی انسانی کارخانه‌ ها هستند رئیس ستاد تیپ گولانی استعفا کرد تغییر رنگ این موجودات به اندازه دویدن انسان به مدت ۲۵ دقیقه انرژی مصرف می‌کند یک مقام راهداری: روشنایی جاده‌های کشور الزامی نیست/ در کشورهایی با سرعت 200 کیلومتر در ساعت هم سیستم روشنایی اجباری نیست مقاومت اسلامی عراق: اگر رژیم صهیونیستی بغداد را بزند، آمریکا را می زنیم معاون ترامپ: بچه‌دار شدن را تشویق می‌کنیم/ بچه‌ها روح زندگی‌اند