عصر ایران؛ هومان دوراندیش - گذار به دموکراسی در لهستان، مصداقی از فرایند جابجایی بود. فرایند جابجایی به رهبرانی در هر دو سو (حکومت و اپوزیسیون) نیاز دارد که به مذاکره و مصالحه علاقهمند باشند.
وویچیخ ویتولد یاروزلسکی (2014-1923) اولین و آخرین رئیسجمهور "جمهوری خلق لهستان" بود. یاروزلسکی از 1981 تا 1989 دبیر اول حزب متحد کارگری لهستان بود و از اواسط 1989 تا اواخر 1990 رئیسجمهور این کشور شده بود.
با اینکه یاروزلسکی در راس یک رژیم کمونیستی بود، ولی ساموئل هانتینگتون او را "دموکراتی ناراضی" توصیف کرده است که در اثر آشوب و بههمریختگیِ رژیم به مذاکره با اتحادیۀ همبستگی کشیده شد.
تشدید ناکارآمدی حکومت کمونیستی (تورم شدید، کمبود کالا و کیفیت پایین محصولات داخلی)، قدرت روزافزون اتحادیۀ همبستگی و اتمسفر حاکم بر بلوک شرق پس از روی کار آمدن میخائیل گورباچف در 1985، عواملی اساسی بودند که شکافهای درونی رژیم کمونیستی را بیشتر کردند و اصلاحطلبانی چون یاروزلسکی را به سمت مذاکره با اتحادیۀ همبستگی سوق دادند.
ژنرال یاروزلسکی
البته وقتی میگوییم یاروزلسکی اصلاحطلب بود، منظور این است که او خواستار اصلاح وضعیت کشور بود نه اصلاح نظام سیاسی. اصلاح شرایط کشور ایجاب میکرد که حاکمان لهستان به عبور از رژیم کمونیستی رضایت دهند.
اتحادیۀ همبستگی مهمترین تشکل سیاسی مخالفان حکومت بود که در سال 1980 تشکیل شد و همۀ اتحادیههای صنفی و کارگری لهستان را شامل میشد. تعداد اعضای این اتحادیه در همان سال تاسیساش، 10 میلیون نفر بود. اتحادیۀ همبستگی در طول دهۀ 1980 با حمایت روزافزون سایر مردم لهستان مواجه شد و وزن اجتماعی فوقالعادهای پیدا کرد.
در فرایند جابجایی، میانهروهای دموکرات باید به اندازهای قوی باشند بتوانند طرف قابل اعتماد حکومت در مذاکرات باشند. در 1989 جناح راست مخالفان حکومت اصرار داشت مذاکرات را تحریم کند اما قدرت میانهروهای مخالف حکومت به رهبری لخ والسا، مانع از تحریم مذاکرات شد.
برای هر مذاکرهای، طرفین مذاکره باید تا حدی برای یکدیگر مشروعیت قائل شوند. مخالفان باید حکومت را طرف مذاکرۀ معتبری بشناسند که در حال تغییر است، حکومت نیز باید گروههای مخالف را به عنوان بخش مهمی از جامعه قبول داشته باشد.
تقریبا در تمام مذاکرات گذار به دموکراسی، مهمترین موضوع "مبادلۀ تضمینها" است. در لهستان طرفین صریحا تضمین کردند در مجلس قانونگذاری به تساوی مشارکت داشته باشند. جناح تجدید نظر طلب حزب کمونیست با نارضایتی خود نه تنها بحران همبستگی هیأت حاکمه را پدید آورد بلکه اساس فرایند جابجایی را رقم زد.
پرچم اتحادیۀ همبستگی
مخالفان رژیم از همان آغاز از تاکتیک عدم خشونت استفاده کردند. وقتی یکی از رهبران اتحادیۀ همبستگی در دورهای که اتحادیه در فعالیت زیرزمینی بود، از ضرورت مبارزۀ مسلحانه سخن گفت، اتحادیۀ همبستگی با هر گونه "اقدام خشونتآمیز، جنگهای خیابانی، دستهبندی، اقدامات تروریستی و تشکیلات مسلحانه" مخالفت کرد.
اتحادیۀ همبستگی برای نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه سایر کشورها الگوی عدم خشونتی معرفی کرد که کارآمد بود و در فرایند گذار در آلمان شرقی و چکسلواکی از آن استفاده شد.
دربارۀ نوع و نحوۀ مذاکرات در لهستان، باید گفت که "مذاکرات میزگرد" نسبتا علنی بود اما موضوعات بسیار مهم مخفیانه و دور از چشم رسانههای گروهی در ویلای ماگدالنکا، دور از ورشو، انجام میگرفت. در چنین مذاکراتی بود که موافقتهای اصولی بین حزب کمونیست (حزب کارگران لهستان) و اتحادیۀ همبستگی حاصل آمد.
مذاکرات اصلی از 6 فوریه تا 5 آوریل 1989 طول کشید و به قانونی شدن مجدد اتحادیۀ همبستگی و برگزاری انتخابات نیمهآزاد در ژوئن همان سال منتهی شد؛ انتخاباتی که با پیروزی اتحادیۀ همبستگی همراه بود و راه را برای تغییرات وسیع بعدی باز نمود.
اما پشتوانۀ مذاکرات، علاوه بر عواملی نظیر سیاست خارجی گورباچف، وزن اجتماعی بالای اتحادیۀ همبستگی، ناکارآمدی حکومت و...، اعتصابات سهماههای بود که از اواخر آوریل تا اواخر اوت 1988 سراسر لهستان را فراگرفت. دامنۀ اعتصاب و اعتراض به حدی وسیع شده بود که میلیشیای حکومت دیگر قادر به سرکوب معترضان و اعتصابکنندگان نبود.
در نتیجه، فرماندۀ نیروهای مسلح برای مذاکره با اعتصابکنندگان اعلام آمادگی کرد. او همچنین با لخ والسا دیدار کرد و یک روز پس از این دیدار، اعتصابات پایان یافتند.
لخ والسا
نقش مهم لخ والسا در روند گذار به دموکراسی در لهستان، دال بر اهمیت وجود "رهبری سیاسی" در میان نیروهای اجتماعی دموکراسیخواه است. کشور لهستان با درخواست لخ والسا غرق در اعتصاب شده بود و با درخواست مجدد او، از اعتصاب خارج شد.
نکتۀ مهم دیگر این بود که لخ والسا رهبر بخش میانهرو و بزرگتر اتحادیۀ همبستگی بود و بخش تندرو و کوچکتر تحت رهبری آندژی گویزدا و آنا والنتینوویچ قرار داشتند. لخ والسا بر تفاهم و مصالحه با حکومت برای تحقق دموکراسی در لهستان اعتقاد داشت، اما گویزدا و والنتینوویچ بر انقلاب بنیادی و تغییرات رادیکال تاکید داشتند.
از آنجا که خواستههای لخ والسا حداقلی بود، شانس توافق او با ژنرال یاروزلسکی بیشتر بود و این توافق نیز سرانجام حاصل شد. درخواستهای حداکثری معمولا شانس توفیق مذاکرات را از بین میبرد.
البته عنصر تعیینکنندۀ نهایی، وزن طرفین (اپوزیسیون و حکومت) است. اگر اپوزیسیون آشکارا دست بالا را داشته باشد، معمولا از درِ مذاکره هم وارد نمیشود. اگر هم وارد شود، امتیاز چندانی به هیات حاکمه نمیدهد. اما وقتی نوعی موازنۀ قوا بین حکومت و اپوزیسیون وجود دارد و به همین دلیل طرفین از درِ مذاکره درمیآیند، طرح مطالبات حداکثری در مذاکرات، مانع از سازش و گذار مسالمتآمیز میشود.
به هر حال پس از پایان اعتصابات، در اکتبر 1988 مناظرههایی سیاسی در تلویزیون لهستان برگزار شد و در ژانویه ۱۹۸۹ در دیدار لخ والسا با نمایندگان دولت٬ گروهی که قرار بود در مذاکرات موسوم به "میزگرد" شرکت کنند مشخص و تعیین شدند.
این گروه شامل ۲۰ نفر از اتحادیه همبستگی٬ ۲۰ نفر از سوی حکومت٬ ۱۴ نفر مستقل و ۲ روحانی بود. مذاکرات این گروه با نمایندگان دولت 59 روز طول کشید و، چنانکه گفتیم، به برگزاری انتخابات نیمهآزاد در ژوئن 1989 منتهی شد.
در این انتخابات، اتحادیۀ همبستگی 99 کرسی از 100 کرسی مجلس سنا و نیز اکثریت مجلس سفلی را بدست آورد. اگرچه یاروزلسکی مجددا برای 6 سال به ریاست جمهوری برگزیده شد؛ چراکه لخ والسا کاندیدای ریاست جمهوری نشده بود و ترجیح داده بود رهبری سیاسی جنبش دموکراسیخواه لهستان را ادامه دهد. شاید اگر یاروززلسکی کاندیدا نشده بود، والسا کاندیدای ریاست جمهوری میشد.
اما یاروزلسکی که میدانست جامعۀ لهستان خواستار ادامۀ حکمرانی او نیست، سرانجام قید حکومت کردن را زد و و به برگزاری انتخابات آزاد تن داد. در این انتخابات، لخ والسا با رای اکثریت قاطع مردم لهستان به ریاست جمهوری رسید.
یاروزلسکی در اواخر عمر
22 دسامبر 1990، روزی بود که یاروزلسکی صندلی ریاست جمهوری را به لخ والسا تحویل داد. ولی یاروزلسکی به دلیل نقش مثبتی که در دموکراتیک شدن لهستان ایفا کرده بود، یعنی از چسبیدن به صندلی قدرت پرهیز کرد و به انتخابات آزاد تن داد و از سرکوب مردم معترض اجتناب کرد، پس از کنار رفتن از قدرت، هدف خشم مردم لهستان قرار نگرفت و تا سال 2014 در امنیت و احترام در لهستان زندگی کرد و حتی تجلیل مردم و رهبران اتحادیۀ همبستگی هم نصیبش شد.
لخ والسا که در سال 1983 نیز برندۀ جایزۀ صلح نوبل شده بود، از یاروزلسکی اعادۀ حیثیت کرد و حتی بعدها گفت که یاروزلسکی با اراده و میل خودش، با برگزاری مذاکرات میزگرد، کشور را به سوی دموکراسی سوق داد و فشارها تاثیر چندانی در این مورد نداشتند.
اگرچه همۀ مردم و روشنفکران و فعالان سیاسی لهستان، با آنچه که لخ والسا و یارانش "نقش مثبت یاروزلسکی در دموکراتیک شدن لهستان" میدانستند، موافق نبودند؛ چراکه به هر حال در دهۀ 1980، که قدرت در اختیار یاروزلسکی بود، سرکوبهایی شامل حال معترضان شده بود. هر چند که اقدامات حکومت یاروزلسکی، در مقایسه با وقایع میدان تیان آن من در چین، مصداق "سرکوب وحشیانه و بیرحمانه" نبودند.