عصر ایران - از نشانه های انحراف جمعی یک جامعه این است که حاکمان و مردمان درباره مشکلات بنیادین، نه صحبت خاصی می کنند، نه برنامه جدی دارند و نه تلاش هدفمند و مستمری می کنند.
بحران آب،
فرونشست وحشتناک زمین در جای جای ایران،
عقب ماندن ایران از کشورهای منطقه،
تضعیف عجیب سرمایه اجتماعی و وحدت ملی،
فرسودگی رعب انگیز اقتصاد،
حاشیه نشینی میلیونی،
عدم رعایت حقوق شهروندی،
فراگیری افسردگی و یأس،
مهاجرت جمعی و فرارگونه ایرانیان،
حاشیه نشینی نخبگان و تمرکز قدرت،
بی دفاع بودن شهرها و روستاها و زیرساخت ها در برابر بلایای طبیعی
و...
مشکلات بنیادین ایران امروز هستند.
ولی ما (همه ما) مشغول چه ها هستیم؟
بخت آزمایی خودرو،
حذف یا عدم حذف کارت سوخت،
حباب سکه،
پوشش زنان،
دعوای حضور خانم ها در ورزشگاه ها،
"بدحالی" دانش آموزان دختر،
سانسور،
تعیین شهریه مدارس غیردولتی بر اساس اقامه یا عدم اقامه نماز در آنها،
چرخش دائمی گرانی در میان مایحتاج اولیه مردم مانند پیاز و گوجه و تخم مرغ و تشکیل ستادهای دولتی برای حل مشکل،
چگونه نفت مان را که قبلا مشتری دائمی و دست به نقد داشت، زیر قیمت بفروشیم و چگونه بعداً پولش را بگیریم؟
گیر دادن به کسانی که در شبکه های اجتماعی به مردم آموزش های زندگی می دهند و بحث های روانشناسی می کنند،
بولتن سازی علیه منتقدان و انگ زنی به دلسوزان
ای وای! فلان بازیگر در توئیتر این را نوشت و آن را نوشت
و هزاران سوژه سطحی دیگر که می آیند و می روند و حواس مان را از مباحث اصلی پرت می کنند.
جمیعاً از مسیر توسعه و تعالی ایران منحرف شده ایم یا نه؟
و آیا واقعاً اصرار داریم برای فرزندان مان چیزی جز زمین سوخته باقی نگذاریم؟
زیاد عرضی نیست!