موسسه مصاف به مدیریت علی اکبر رائفی پور در واکنش به یادداشت عصرایران (رائفی پور ! یکی نیست این دستگاه تولید توهین را از برق بکشد؟ ) جوابیه ای را ارسال کرد.
متن جوابیه به شرح زیر است:
یک "مصاف" با نوزده واحد تخصصی و ساعت ها نفر کار علمی پژوهشی / درخواست اعدام جاسوسان، کلیپ تقطیع شده 12 سال پیش را به میدان آورد!
وقتی در بازیها و موجهای رسانهای گرفتار شوید و بر اساس آنها اظهارنظر کنید، این مسائل پیش میآید. خطاها و جرمهای یک نفر را از نگاه خودتان ردیف میکنید و در انتها میگویید «او مدام در حال توهین و تولید نفرت در جامعه است، اما برخوردی با او نمیشود!». با این رفتار، مخاطب را علاوه بر آن فرد، در واقع به نهادهای ذیربط بدگمان میکنید که اگر واقعاً خطایی مرتکب شده چرا با او برخورد نمیشود؟!
اما از خودتان نپرسیدهاید اگر این کلیپها و حرف و حدیثها واقعیت دارد، چرا مصاف همیشه در دادگاه تبرئه میشود و اتهامزنندگان به آن، محکوم؟
راستش ما تلاش کرده بودیم حمل به صحت کنیم؛ بنابراین آن مطلب روزنامهی جمهوری اسلامی را به خودمان نگرفتیم. اما حالا که شما آن را به مصاف و مدیر آن نسبت دادید، بد نیست چند کلامی دربارهاش با هم گپ بزنیم.
باری، کاش بفهمیم مشکل بعضیها با آقای رائفیپور و موسسهی مصاف چیست. ما که سرمان در کار خودمان است و بدون یک ریال بودجه، هر کاری میتوانیم برای سربلندی ایران و اسلام انجام میدهیم. بودجه نگرفتنمان برای آقایان گران است یا تلاشمان برای ایران و اسلام؟!
شما که با لفظ علامه آشنا هستید، مختصات آن را نمیدانید؟ البته شخص آقای رائفیپور و بچههای مصاف هرگز ادعا نکردهاند او یک علامه است. ولی دستکم به معجزهی همافزایی و توان و تخصص جوانان مسلمان ایرانی ایمان بیاورید!
بارها گفتهایم، باز هم تکرار میکنیم تا «روزنامهی جمهوری اسلامی» و «سایت عصر ایران» و مخاطبانشان هم بدانند. صدها نفر از بهترین جوانان این مملکت در حوزههای مختلف علمی و فناوری، زیر پرچم مصاف به مدیریت آقای رائفیپور، بهطور شبانهروزی مشغول کار و مطالعه و پژوهش هستند و نتیجهی تمام یافتههای خود را در اختیار مدیر مجموعه میگذارند.
مصاف در ۱۹ واحد تخصصی و در ۶ نمایندگی استانی فعال است. واحد فنی و مهندسی، کشاورزی و امنیت غذایی، سلامت، اقتصاد، کسبوکار و کارآفرینی، معماری و شهرسازی، گردشگری و محیط زیست، دشمنشناسی، پوشاک، مهدویت، رسانه، خانواده، ادیان، فرق و قومیتها، نرمافزار و بازیسازی، موسیقی و شعر، تدوین، گرافیک و تصویرسازی، بینالملل، آموزش، نشر، و واحد خیریه، واحدهای تخصصی مصاف هستند.
تصور کنید چه حجمی از اطلاعات در این واحدها به دست میآید و از پژوهشهای کاربردی و بهروز آنها چه مسائل و گلوگاههایی کشف میشود! بر این اساس است که مدیر مصاف روزی در حوزهی کشاورزی طرح مسأله میکند و روزی دیگر میشود داعیهدار مطالبهی شفافیت از مجلس. روزی از اهمیت موسیقی میگوید و چند صباحی بعد، پشت حسینیون آذربایجان درمیآید.
شما کسی را که کارگروههای تخصصی مختلفی از ادیان تا مهندسی زیر نظرش کار میکنند و نتایج تحقیقات خود را در اختیار او قرار میدهند چه مینامید؟ بگویید تا ما هم آقای رائفیپور را همان طور صدا بزنیم!
آقای رائفیپور یک شخص نیست. او فصل مشترک تمام علوم و دانش یافتهشده و تولیدشده در مصاف است که آنها را مثل تکههای یک پازل کنار هم میچیند تا به اطلاعات فرابخشی و استراتژیک دست پیدا کند و آن را در اختیار مخاطب قرار بدهد.
ما چه کنیم اگر شما (و امثال شما) نتوانستهاید جوانان را راضی کنید که در مجموعهی شما و زیر نظر شما فی سبیلالله تمام توان و دانش خود را به کار بگیرند تا مسألهای را در کشور حل کنند و باری را از دوش نظام بردارند؟ لابد خلوص و دلسوزی لازم را در شما پیدا نکردهاند!
جوانانی که زیر بار حرف ناحق و ناحساب نمیروند چطور تا روی سن کیپ در کیپ مینشینند پای حرفهایش و یکی به اعتراض بلند نمیشود؟ ضمیر جوان، پاک است جناب! وقتی نیت درست را در کسی تشخیص بدهد، کنارش میایستد تا توانش را چند برابر کند.
همان طور که شما آزادید در رسانهی این کشور چنین هرزنامهای بنویسید، مصاف و مدیرش هم طبق مجوزهای قانونی آزادند فعالیت کنند. اگر ایراد منطقی در کار و کلام مصاف و مدیر آن میبینید نام ببرید. میدان مناظره فراخ است! بارها منتقدانی چون شما را، از اصلاحطلب تا اصولگرا، به مناظره دعوت کردهایم، ولی ظاهراً زحمت و دردسر تریبون یکطرفه کمتر است. شما اگر مرد میدان مناظرهاید، یا علی!
ماجرای «فاکتورها» هم آن قدر تهمت آشکار و خندهداری است که نیازی به پرداختن ندارد. چه آنکه اگر یک برگ سند در این باره داشتید، تا این لحظه به پشتوانهاش آبرویی برای احدالناسی منتسب به مصاف نگذاشته بودید.
تا اینجا پاسخ مختصری بود به آنچه از آقای «غلامرضا بنیاسدی» در روزنامهی جمهوری اسلامی نقل کردید و به مصاف و مدیرش نسبت دادید!
اما بعد...
دربارهی ماجرایی که به توهین به آهنگسازها معروف شد، مانند تمام ماجرا هایی که از تقطیع صحبتها آب میخورد، ماجرا شفاف و البته جالب توجه است! چرا که دلیل هجمهها نه این صحبتها، که باز هم مثل همیشه موضوعی مهم تر بود؛ درخواست افزایش مجازات جاسوسان از حبس به اعدام!
آقای رائفیپور در چندین ساعت سخنرانی مفاهیم بسیار مهمی را دربارهی موسیقی بیان کردند. گفتند «اهمیت موسیقی در ایران و جهان درست شناخته نشده. ساحت موسیقی آن قدر مقدس است که نباید هر کسی به آن وارد شود. موسیقی دارو است و باید درست و بهجا استفاده شود. موسیقی با وجود انسان آمیختگی دارد.» و بسیاری گزارههای مهم دیگر با فکتهای علمی و معتبر.
دقیقاً به خاطر همین اهمیت و اثرگذاری، در مؤسسهی مصاف نیز واحد موسیقی راهاندازی کردهاند که از فعالترین و محبوبترین واحدهای مؤسسه نزد مردم است. آیا معقول است که چنین کسی با چنین اعتقاد و احترامی به ساحت موسیقی که به اقدام عملی در این حوزه انجامیده، به ساحت آهنگسازان شریف اهانت کند؟! کسی که چنین مطلبی را در یک کلیپ تقطیعشدهی ۱۲ثانیهای (که حتی از نظر محتوا نام «کلیپ» را هم نمیتوان بر آن گذاشت) میبیند، نباید به صحت ادعا شک کند و به دنبال اصل صحبت و دلیل تحریف و تقطیع آن بگردد؟
از این گذشته، آیا عزیزان آهنگسازی که حتی برای بولتن جشنوارهی فجر که فستیوال خودشان است هم تن به یک گفتوگوی کوتاه ندادند و «حال بد» را بهانه کردند، برای کنارهگیری از داوری و... به دنبال بهانهای دیگر بودند که ماجرای این کلیپ به فریادشان رسید؟ اگر این طور است چه بهتر که آن را صادقانه بیان کنند و دلیلش را یک کلیپ ۱۲ثانیهای از میان چند ساعت سخنرانی اعلام نکنند تا پیش چشم مخاطب خود بیاعتبار نشوند.
امید حاجیلی بعد از آنکه کلیپ ۱۲ثانیهای را در صفحهی خود قرار داد، کلیپ حدود ۸دقیقهای مربوطه را هم منتشر کرد و نوشت: «بیانصافی بود اگه اینم منتشر نمیکردم.». وزیر فرهنگ و ارشاد نیز بعد از آنکه آش آن قدر شور شد و دستور پیگیری قضایی موضوع را صادر کرد، در کنفرانس خبری اذعان داشت کلیپ تقطیعشده بوده است.
اگر به آخرت اعتقاد ندارید، دستکم آن قدر به انسانیت و اخلاق حرفهای پایبند باشید که تکذیبیهها را هم منتشر کنید و ذهنیت آسیبدیده و حتی ویرانشدهی مخاطب را دربارهی سوژهی خود ترمیم کنید.
اما در تمام ماجراهایی که عدهای غرضورزانه، با کلیپهای تقطیعشده و توییتها رقم زدند، آیا شنیدید یا خواندید که آقای رائفیپور صفتی را به تمام یک قشر نسبت دهد؟ آیا گفت تمام آهنگسازان؟ تمام سینماگران؟ تمام فوتبالیستها و ورزشکاران؟ این چه شیوهی نگاه و تفکری است که باعث میشود عدهای چشم بر روی بخشی از واقعیت ببندند و برداشت ناقص خود از گفتههای کسی را به عنوان چیزی که او واقعاً گفته در ذهن مخاطب بنشانند، و بر اساس همان برداشت ناقص، یادداشت خیلی تحلیلی بنویسند و به سخره بگیرند و توهین کنند؟!
کجای رسالت خبرنگاری، شما را به این خیانت آشکار در حق مخاطبی که قرار است به رسانهی وطنی اعتماد کند و تحلیلش را بپذیرد وا میدارد؟
شما که ظاهراً لیست حواشی ایجادشده در اطراف مصاف و مدیر آن را از بر هستید، بد نیست همزمانی آن حواشی را با برخی مطالبات و موجهایی که مصاف داعیهدار آن بوده است بررسی کنید تا شاید دلیل بیرون کشیدن یک کلیپ ۱۲ثانیهای را از بین چند ساعت سخنرانی، آن هم بعد از ۱۲ سال، درک کنید.
اگر نه چه بهتر که تحلیل را کنار بگذارید و به کاری بپردازید که تواناییاش را دارید.