در هفتهای که گذشت، فرانسه صحنۀ ناآرامیهای گسترده در اعتراض به قتل یک نوجوان ۱۷ ساله به دست پلیس بود. صبح سه شنبه ۲۷ ژوئن (برابر با ششم تیر) گشت موتوری پلیس راهنمایی و رانندگی شهر نانتر در حومۀ پاریس، خودرویی را با سه سرنشین آن وادار به ایستادن کرد و یکی از افسران پلیس هنگام بگومگو با رانندۀ ۱۷ سالۀ خودرو، از فاصله نزدیک به او شلیک کرد و او را در دم کشت.
به گزارش رادیو فرانسه، انتشار سریع ویدئویی از صحنۀ تیراندازی افسر پلیس به این نوجوان در اینترنت، موجی از اعتراض به ویژه در میان جوانان برانگیخت و بسیاری از حومههای شهرهای بزرگ فرانسه را به صحنۀ رویارویی این جوانان با پلیس و نیروهای انتظامی تبدیل کرد.
روزنامۀ «تایمز» بریتانیا در سوم ژوئیه نوشت: «در جمهوری فرانسه که «برابری» را شعار و رسالت خود میداند، تفاوتهای استوار بر خاستگاه قومی و رنگ پوست نباید به رسمیت شناخته شود. ناظران فرانسوی برای توصیف این گرایش حتی از اصطلاح انگلیسی «کور رنگی» استفاده میکنند. (منظورشان این است که در این کشور به رنگ پوست آدمها توجهی نمیکنند).
حتی مقامهای فرانسوی حق جمعآوری اطلاعات قومیتی ندارند. با این حال، همه میدانند که در آن کشور، برای مثال، مدرسههای عالی در حق «غیر سفیدپوستان» تبعیض روا میدارند، اما جمعآوری دادههایی که این تبعیض را ثابت کنند، ممنوع است. از دیدگاه مردم حومههای شهری، این به اصطلاح «کور رنگی» ابزاری است در دست دولت برای پوشاندن واقعیتها.
در کرواسی «روزنامۀ عصر» در دوم ژوئیه نوشت: در بیست سال گذشته فرانسه چندین بار رئیس جمهور و دولت عوض کرده و توانسته است بحران بزرگ اقتصادی و مالی جهانی را پشت سر بگذارد و سپس بر بحران مهاجرت، امنیت و بهداشت اروپا غلبه کند. اما به نظر میرسد در این مدت اوضاع و احوال در حومههای شهرهای بزرگ این کشور تغییری نکرده است. خشونت حاکم بر آنها نشانۀ نژادپرستی سیستماتیک در دستگاه پلیس فرانسه و شکست سیاست همآمیزی (یا انتگراسیون) دولتهاست. هیچ دولتی در فرانسه نخواسته است به طور جدی به این موضوع بپردازد.
در سوئد، روزنامۀ «اخبار روز» در سوم ژوئیه نوشت: چندین پژوهش نشان میدهند که «تبعیض قومی» در میان پلیس فرانسه حقیقتی انکار ناپذیر است. مدتهاست جامعۀ بینالملل پلیس فرانسه را به سبب ترکیب کم و بیش یکدست قومیاش، نابردباری دینیاش، ستیزه جوییاش با مهاجران و نیز به سبب افراط در کاربست خشونت برضد معترضان از جمله معترضان به اصلاح قوانین بازنشستگی نکوهش میکند. دولت فرانسه همواره میکوشد این رفتارها را رفتارهایی تک افتاده نشان دهد که تنها معدودی از مأموران پلیس به آنها دست میزنند. اما اشتباه میکند. زیرا کل دستگاه پلیس باید اصلاح و پاکسازی شود.
در پرتغال، روزنامۀ «پوبلیکوُ» در دوم ژوئیه نوشت: در فرانسه مشکلی وجود دارد که اگر حل نشود ممکن است به کشورهای دیگر اروپایی نیز سرایت کند. تا زمانی که صاحبان قدرت در این کشور مشکل را در هزاران خودرو سوخته، صدها بازداشتی و در شبکههای اجتماعی جست و جو میکنند، جوانانی که سر به شورش برداشتهاند آرام نخواهند گرفت. رهبران این کشور نمیخواهند پاسخ سیاسی و اجتماعی به مشکلات مشخص این جوانان بدهند.
در آلمان، روزنامۀ « زوددویچه تْسایتونگ» در ۲۸ ژوئن نوشت: در فرانسه برپایۀ یک سنت ناپسند، اُلویت پلیس به جای محافظت از شهروندان، محافظت از دولت است. این فرهنگ را در همۀ یگانهای پلیس از نیروهای دخالتگر ویژه گرفته تا بازرسان راهها و جادهها میبینید. برای بسیاری از مأموران پلیس مفهوم «تنشزدایی» مفهومی ناشناخته است. تا زمانی که این وضع تغییر نکند، چنین رویدادهایی همچنان رخ خواهد داد. خشونت، از هر دو طرف، همچنان ادامه خواهد داشت.
البته در مطبوعات اروپایی مطالبی نیز در دفاع از پلیس فرانسه به چاپ رسید که نکاتی را از یکی از آنها بازگو میکنیم.
در سویس، روزنامۀ فرانسوی زبان «تریبون دو ژنو» در ۲۹ ژوئن نوشت: اشتباهات پلیس در همه جا رخ میدهد و بیشتر آنها گرفتار قانون نمیشوند. اما ما در آن سوی ماجرا نیز با یک قربانی رو به رو هستیم: جوان ۱۷ سالۀ مغربی تبار به نام «ناهل» که کیلیان امباپه، فوتبالیست معروف، او را « فرشتۀ کوچولو» خواند. فراموش نکنیم که این «فرشتۀ کوچولو» دستکم صبح آن روز خلافکار بود و تصمیم به خطر کردن گرفته بود. درست است که هزینۀ سنگینی برای این خطرپذیری پرداخت، اما اگر پشت فرمان نمینشست، اکنون زنده بود. اگر از پلیس اطاعت میکرد، زنده میماند. در بحثهای سیاسی فرانسه این دو حقیقت را در کنار هم قرار نمیدهند. بلکه آنها را رو در روی هم قرار میدهند و به همین سبب، به نتیجهای نمیرسند. دو اردوگاه در برابر هم صف آرایی میکنند و ما باید یکی از آنها انتخاب کنیم. این بحث غمانگیز و بیحاصل سبب میشود که خشونت ادامه یابد. زیرا هر یک از دو اردوگاه تنها میخواهد خشونت دیگری را ببیند.