امین تارخ که بسیاری از سینماگران او را افتخار بازیگری میدانستند، زندگی را دو سوال و دو معما، بین تولد و مرگ توصیف میکرد.
به گزارش ایسنا، حدود یک سال از درگذشت ناگهانی امین تارخ میگذرد و اگر او هنوز در میان ما بود، فردا ۲۰ مردادماه باید تولد هفتاد سالگیاش را جشن میگرفت ولی حالا که نیست، شبی را یاداوری میکنیم که جمعی از همکاران و دوستانش به بهانه تولد او دور هم جمع شدند.
سال ۱۳۹۵ ویژه برنامهای با عنوان «تولد ماه» در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران برگزار شد که به جشن زادروز ۶۳ سالگی امین تارخ اختصاص داشت و هنرمندانی همچون محمدمهدی عسگرپور، مرحوم پرویز پورحسینی، عنایت بخشی، علی دهکردی، اکرم محمدی، شهرام قائدی و الهام پاوهنژاد در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) درباره این بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون صحبت کردند.
در آن شب علی دهکردی با اشاره به اینکه تارخ جزو خاصترینهای حرفه بازیگری است، گفته بود: ستاره به فردی میگویند که سالها در حرفه خود درخشیده باشد و این درخشندگی برایش جاودانه ادامه خواهد داشت و امین تارخ یکی از همین ستارههاست. تارخ از بنیانگذاران و مؤسس آموزشگاه آزاد بازیگری است و در این آموزشگاه، افرادی را تربیت کرده که امروز شاهد درخشش تک تک آنها روی پرده سینما هستیم. او جزو معدود افرادی است که اگر کلمه استاد را در وصفش به کار ببریم، بهجز معنی توانمندی، مفهوم آموزگار بودن را نیز در خود دارد.
همچنین محمدمهدی عسگرپور بیان کرده بود: چنین مراسمی نور امید را در دل هنرمندان روشن میکند و خوشحالم بهمناسبت زادروز امین تارخ در این مراسم حضور دارم چراکه معتقدم شخصیت او، متعالی و قابل ستایش است و حتی پیشنهاد میکنم که درباره او و فعالیتهایش فیلم مستند ساخته شود.
شهرام قائدی که یکی از شاگردان امین تارخ در نخستین دوره «کارگاه آزاد بازیگری» بوده در آن مراسم خاطرهای از نخستین برخورد خود با تارخ را نقل کرده و گفته بود: بار اول که به دفتر ایشان رفتم و گفتم دوست دارم بازیگر شوم، آقای تارخ با دیدن من توصیههایی را برای مقدمات بازیگر شدن مطرح کرد که یکی از آنها کم کردن وزن و از بین بردن لهجه بود. من تا پایان عمر، بازیگری و زندگیام را مدیون او هستم و همیشه قبل از شروع هر پلان، نام او را میآورم و همیشه از او متشکرم که الفبای هنر و بازیگری را به من یاد داد.
زنده یاد پرویز پورحسینی که سال ۱۳۹۹ براثر ابتلا به کرونا از دنیا رفت، نیز در آن مراسم حضور داشت و امین تارخ را آبروی بازیگری ایران معرفی کرده بود.
او گفته بود: افرادی مثل امین تارخ میتوانند الگوی نسل بعدی بازیگری باشند. این افراد در دورهای زندگی کردهاند که زمان زیادی برای تمرین، مطالعه و تحقیق داشتهاند. امین تارخ باعث شد بازیگری نوین در سینمای ایران ایجاد شود و توسعه پیدا کند.
زنده یاد امین تارخ که خودش هم در این مراسم سخنرانی کرد، بزرگترین توقع اهالی هنر از مردم و مسؤولان را گفتن یک خسته نباشید دانسته بود.
وی اضافه کرده بود: زمانی که شخصی به میانسالی میرسد، اساساً با گذشته خود زیاد زندگی میکند یا با آینده خود زیاد درگیر میشود و همینها باعث میشود تا در لحظه زندگی کردن را از یاد ببرد اما برگزاری چنین مراسمی میتواند این موضوع را برای ما تداعی کند که زندگی دو سؤال و دو معما بین تولد و مرگ است. باور کنید در شروع میانسالی تنها چیزی که میتواند این موضوع که انسان در لحظه زندگی میکند را به او یادآوری کند برگزاری چنین مراسمی است. بزرگترین هدیهای که من از این سالن با خود میبرم، این است که تعداد بسیاری از افراد برای شادمانی من زحمات بسیاری کشیدهاند و باید یاد بگیرم که در لحظه زندگی کنم.
تاریخ تولد امین تارخ به زادروز زندهیاد علی حاتمی هم نزدیک است. دو هنرمندی که فیلم «مادر» یکی از آثار مشترک ماندگارشان است.
تارخ درباره نحوه آشنایی خود با علی حاتمی در جایی گفته بود: آشنایی من با زندهیاد حاتمی کاملا اتفاقی و از خوششانسی من بود. در فیلم «جستجوگر» محمد متوسلانی بودم که حاتمی سرصحنه فیلم آمد و گفت که همیشه دغدغه ساخت فیلمی در رابطه با «مادر» داشته و من هم با طیبخاطر پذیرفتم.
تارخ با توجه به جایگاهی که در بازیگری داشت، معتقد بود: علی حاتمی هیچگاه بهدرستی درک نشد. «واقعیت این است که هیچگاه تلاشی از سوی منتقدین نشد تا نگاهی درست و منصفانه به سینمای حاتمی داشته باشند. سینمای بزرگان دیگر نظیر کیمیایی و مهرجویی همیشه یک ما بهازای غیر ایرانی دارند، اما سینمای حاتمی سینمای خاص اوست و ما بهازای خارجی ندارد و سینمای او یک سینمای کاملا ایرانی است. سینمای دیگران شاید بهدلیل نگاه سیاسی یا هر نوع نگاه دیگری که دارند آنچنان که باید و شاید به درد جامعه ایرانی و فرهنگ ما نخورد. نگاه غالب آنها نگاهی تخریبگر است، اما این نوع نگاه در سینمای حاتمی به چشم نمیخورد.»
وی ادامه داده بود: اینقدر در مورد علیحاتمی و سینمایش بیرحمی شد که حتی میزانسنهای فیلمهای وی که کاملا برگرفته از فرهنگ ناب ایرانی بود هم نادیده گرفته شد. گفته میشد که سینمای وی سینمای کاسه و بشقاب است و خیلیها مدام میگفتند که سینمای وی سینمای به رخ کشیدن عناصر معماری ایرانی است. حاتمی حتی در حد یک میزانسن هم تحت تاثیر سینمای هالیوود قرار نگرفت.