عصرایران؛مصطفی داننده- این روزها ایران پر از اتفاقها و حرفهای عجیب و غریب است. یکی از تازهترین نمونههایش، درخواست حسین شریعتمداری از نظام برای مصادره «اسنپ، تپسی، دیجی کالا، ازکی، طاقچه، نماوا، فیلیمو، روبیکا و ... »
مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشته است:« چرا از سکوهای قانونگریز سلب صلاحیت نمیشود و مدیریت آنها به افراد صاحب صلاحیت و تحت نظارت مستقیم مراکز ذیربط واگذار نمیشود؟! مگر امکانات و ظرفیتهای مورد استفاده آنها متعلق به نظام نیست؟! بنابراین چرا مالکیت و مدیریت آنها در اختیار نظام نباشد؟! میفرمایند به نیروی کارآزموده نیاز است. بسمالله! مگر مدیران کنونی این پلتفرمها شقالقمر میکنند؟! توان و هوشمندی نیروهای متعهد و پا به رکاب ایران اسلامی را دستکم نگیرید. و بالاخره گفتنی است که خوشبختانه زمزمههایی برای تحقق این خواسته در میان مسئولان شنیده میشود.»
این ادبیات نشان میدهد که امثال حسین شریعتمداری تا سالهای قبل تنها به دنبال یکسان سازی در نهادهای حکومتی بودند. مثلا میخواستند که دولت و مجلس همصدا باشند اما حالا در عصر تازهای که اتفاق افتاده میخواهند این خالص سازی در تمام ابعاد اتفاق بیفتد و حتی بخش خصوصی هم مثل حسین شریعتمداری و دوستان فکر کند.
نکته جالب این است که این درخواست یعنی نابودی این استارتاپها. یکی از مهمترین ویژگی این شرکتها این است که اینها بدون توجه به ضابطههای استخدامی دولتی سعی کردهاند از متخصصانی استفاده کنند که پیشرفت کارشان کمک کنند.
شاید همین ویژگی است که کیهان را عصبانی کرده است. این روزنامه مینویسد باید از نیروهای جریان انقلاب برای این شرکتها استفاده کرد. نیروهایی که در این سالها نشان دادهاند که فقط نام تخصص را یدک میکشند و کارآیی چندانی ندارند. اگر کارآیی داشتند حداقل حال صداوسیما بهتر از امروز بود و به دنبال این نبود که گلزار و رشیدپور را به تلویزیون برگرداند.
دولتی شدن این شرکتها یعنی تمام شدن آنها! وضعیت دو تیم استقلال و پرسپولیس را ببیند تا بفهمید که دولتی کردن شرکتها چه بلایی سر موفقها میآورد.
حرف اصلی شریعتمداری در یادداشت تازهاش تنها دو کلمه است و آنهم خالص سازی است. بلایی که وضعیت فعلی جامعه ایران حاصل آن است. نگاه کنید از زمانی که این تفکر حاکم شد که همه باید مثل هم باشیم و اجازه ندهیم دیگران وارد چرخه قدرت در هر ساحتی که مربوط به آن باشد، شوند.
شاید جمله معروف آن مجری زن تلویزیون را به یاد داشته باشید« که هرکس که نمیخواهد، میتواند برود» این همان حرفی است که امروز شریعتمداری به گونهای دیگر آن را میزند.
این افراد وقتی دیدن که با امثال ساترا نمیشود شرکتهایی مثل فیلیمو و یا نماوا را کنترل کنند حالا به این فکر افتادهاند که کلا مدیریت آنها را به عهده بگیرند و دسترنج دیگران را به نام خود بزنند و آنها را به سمت نابودی هدایت کنند.
این رفتار به آینده ایران هیچ کمکی نمیکند و تنها تعداد مهاجران از کشور را بیشتر میکند، چون تنها زمینه ساز ناامیدی در بین جوانانی خواهد شد که در این شرکتها کار میکنند.
موج ناامیدی که در بین جوانان موج میزند، به دلیل همین رفتار است و امثال شریعتمداری به تنومند شدن درخت نفرت و ناامیدی در کشور کمک میکنند.
در نهایت یک جمع بندی ساده میشود کرد و آنهم اینکه حرف پایداریها، شریعتمداری و برخی مجریان صداوسیما این است که هرکس مثل ماست میتواند بیاید و کار بگیرد و اگر جور دیگری فکر میکند، میتواند برود و جایی در صحنه مدیریت کشور و حالا در بخش خصوصی هم ندارند؛ به همین سادگی.