۱۸ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۰۵۱۸۵
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۳ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۲
کد ۹۰۵۱۸۵
انتشار: ۱۵:۴۳ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۲
واژه‌خانۀ عصر ایران

پلورالیسم چیست؟

  پلورالیسم صرفا رویکردی به ادیان نیست بلکه وجوه دیگر هم دارد. پلورالیسم اجتماعی و فرهنگی و سیاسی تا حد زیادی با مدرنتیه و لیبرالیسم هم‌سویی دارند. لیبرالیسم، برخلاف مارکسیسم و قرائت‌های سنتی از ادیان، حقیقت را چندان روشن نمی‌داند...

  عصر ایران - پلورالیسم (pluralism) به معنای کثرت‌گرایی، نظریه یا رویکردی است که از اصالت تکثر دفاع می‌کند و به دلایل گوناگون، کثرت‌گرایی را برتر از وحدت‌گرایی می‌داند. یعنی آن را درست‌تر و مفیدتر قلمداد می‌کند و قائل به کثرت‌هایی است که قابل تحویل یا قابل تقلیل به "وحدت" نیستند.

  ایدۀ پلورالیسم تقریبا در اواسط قرن بیستم مطرح شد و خاستگاهی دینی دارد. مهاجرانی که از کشورهای غیرمسیحی به کشورهای غربی رفته بودند، در برابر مبلغان مسیحیت مقاومت می‌کردند و حاضر نبودند از دین‌شان دست بکشند. از سوی دیگر بسیاری از آن‌ها با اینکه بر دین دیگری بودند، مطابق اخلاق مسیحی انسان‌های خوبی محسوب می‌شدند. بنابراین کارل رانر متکلم مسیحی این ایده را مطرح کرد که این افراد "مسیحیان بی‌نام" هستند.

  منظور او این بود که این افراد باطنا مسیحی و بنابراین اهل نجات‌اند، اگرچه ظاهرا مسیحی نیستند. این تزی شمول‌گرایانه بود که همچنان مسیحیت را تنها راه نجات می‌دانست ولی برای غیرمسیحیان نیز جا باز می‌کرد تا وارد جرگۀ "مسیحیت حقیقی" شوند؛ اگرچه آن‌ها خودشان را مسیحی نمی‌دانستند.

 تز کارل رانر به تدریج بسط پیدا کرد و کلیسای کاتولیک در اواخر دهۀ 1960 پذیرفت پیروان سایر ادیان، به ویژه مسلمانان، می‌توانند در آخرت اهل رستگاری و نجات باشند. یعنی کلیسا دیگر آن‌ها را مسیحیان بی‌نام نمی‌دانست بلکه معتقد بود افراد دیگری در جهان هستند که مسیحی نیستند ولی می‌توانند رستگار شوند.

  پلورالیسم در واقع رویکردی متفاوت از مونیسم (یگانه‌گرایی/ انحصارگرایی) و شمول‌گرایی است. انحصارگرایان معتقدند دین یا مذهب آن‌ها تنها راه نجات اخروی است. شمول‌گرایان دین خودشان را دین حق می‌دانند و پیروان سایر ادیان را تا جایی که دینشان با دین حق اشتراک دارد، بر طریق صواب می‌دانند. اما پلورالیست‌ها یا کثرت‌گرایان، قائل به "ادیان حق" و "صراط‌های مستقیم"اند.

  مسلمانان برای اتخاذ موضعی شمول‌گرایانه نسبت به یهودیان و مسیحیان و و پیروان یکی دو دین دیگر مشکلی ندارند چراکه در قرآن آیاتی هست که صریحا دلالت دارند که مثلا یهودیان و مسحیانی که به خدا و آخرت باور دارند و نیکوکارند، در آخرت رستگار می‌شوند (آیۀ 62 سورۀ بقره).

 اما اکثر متکلمان سنتی مسلمان، با پلورالیسم مشکل دارند و مثلا نمی‌پذیرند بودیسم یا شینتوئیسم یا کنفوسیانیسم در شرق آسیا، راهی به سوی رستگاری اخروی است چراکه این ادیان جزو ادیان ابراهیمی نیستند.

  اما مسلمانان مدافع پلورالیسم بر گسترده بودن هدایت خداوند و نکات ظریفی اشاره می‌کنند که در قرآن وجود دارد و چندان برجسته نشده است. مثلا در قرآن واژۀ "سُبُلنا" به کار رفته است: یعنی "راه‌های ما". بنابراین کثرت‌گرایان مسلمان معتقدند برای رسیدن به خدا نه یک "راه" که "راه‌ها" وجود دارند و به همین دلیل نباید روندگان راه‌های دیگر را محروم از نجات اخروی دانست.

  پلورالیسم دینی در ایران با نام عبدالکریم سروش عجین شده است چراکه ابتدا او در اواسط دهۀ 1370 با انتشار مقالۀ "صراط‌های مستقیم" این ایده را مطرح و از آن دفاع کرد. مقاله‌ای که جنجال بسیاری برانگیخت و با انتقادهای تند برخی از متکلمان سنتی مواجه شد.

پلورالیسم چیست؟

  با این حال روشنفکران دینی ایران با گذشت زمان، تا حدی در برابر انتقادها عقب‌نشینی کردند؛ به این معنا که امروزه دیگر بر "حق‌های متکثر" تاکید چندانی ندارند و صرفا "دایرۀ نجات" را وسیع در نظر می‌گیرند.

  منتقدین پلورالیسم دینی می‌گفتند تثلیث و توحید هر دو نمی‌توانند درست باشد زیرا خدا یا یکی است یا سه تا؛ و نمی‌تواند هم یکی باشد هم سه تا! اگرچه مدافعان پلورالیسم دینی جواب‌هایی برای این انتقادات داشتند ولی در مجموع پذیرفتند دو گزارۀ کاملا متناقض در دو نظام فکری را به راحتی نمی‌توان درست دانست و باید یکی از آن‌ها را بر دیگری ترجیح داد.

 بنابراین به تدریج پلورالیسم دینی در ایران به "پلورالیسم نجاتی" تقلیل یافت. یعنی خداباوران نیکوکار، همگی اهل نجات قلمداد شدند؛ فارغ از اینکه چه دینی دارند. این موضع منطقا شامل حال خداباورانِ نیکوکاری که دیندار هم نبودند، می‌شد.

  پلورالیسم البته صرفا رویکردی به ادیان نیست بلکه وجوه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هم دارد. پلورالیسم اجتماعی و فرهنگی و سیاسی تا حد زیادی با مدرنتیه و لیبرالیسم هم‌سویی دارند. لیبرالیسم، برخلاف مارکسیسم و قرائت‌های سنتی از ادیان، حقیقت را چندان روشن نمی‌داند و به همین دلیل بر آزادی بیان تاکید دارد. آزادی حق تعیین سرنوشت نیز، که لیبرالیسم بر آن تاکید دارد، در موافقت با کثرت‌گرایی سیاسی است.

 اما توسعۀ کثرت‌گرایی اجتماعی و فرهنگی، تا حدی که ناقض حقوق طبیعی انسان‌ها باشد و عملا به نتایج زیان‌باری ختم شود، مورد تایید مدرنیته و لیبرالیسم نیست؛ چراکه در لیبرالیسم اگرچه حقیقت چندان روشن نیست، ولی "فایده" و "زیان" امور مبهمی نیستند و هر انسانی بنا به طبیعت خویش قادر به درک این امور است.

پلورالیسم چیست؟

  مثلا محرومیت دختران از حق تحصیل و یا ازدواج اجباری آن‌ها، آشکارا اموری زیان‌بارند و نمی‌توان با استناد به کثرت‌گرایی فرهنگی و لزوم حفظ فرهنگ‌های گوناگون، حقوق طبیعی افراد مونث را نادیده گرفت.

 کثرت‌گرایی را به شکل دیگری نیز تقسیم‌بندی کرده‌اند. کثرت‌گرایی معلل اشاره به واقعیت‌های غیر قابل کتمان جهان انسانی دارد. اگر آدم‌ها عملا متکثرند و شبیه هم نیستند، این امر علل جغرافیایی و فرهنگی و تاریخی و مذهبی و ژنتیکی و ... دارد. بنابراین تا جایی که حقوق طبیعی افراد نقض نمی‌شود باید به این کثرت احترام گذاشت و دنبال یکدست کردن آدم‌ها نبود چراکه جامعه کارخانه نیست که لازم باشد محصولاتش یکدست و مشابه باشند.

 کثرت‌گرایی مدلل اما به علت‌ها تکیه نمی‌کند بلکه مبتنی بر این دلیل اساسی است که اصولا کثرت بهتر از وحدت است چراکه افق وسیع‌تر و قدرت تفکر بیشتری ایجاد می‌کند. از این منظر، حقیقت و حتی پیشرفت محصول تضارب آرا است و لازمۀ تضارب آرا نیز وجود افکار و ایده‌های مختلف است. اگر همه همفکر باشند، تضارب آرا پدید نمی‌آید. ضمنا چون همفکری همگانی عملا ناممکن است، ایجاد آن جز با استبداد و سرکوب امکان‌پذیر نیست.

پلورالیسم مؤول نیز نگاهی تاویلی به عالم دارد. یعنی این ایده را مطرح می‌کند که جهان هستی و عقاید انسانی، لزوما یک تفسیر ندارند و تفسیرهای گوناگون از جهان و دین و سایر پدیده‌ها، امری ممکن است؛ بنابراین باید به تکثر فهم آدمیان احترام گذاشت.

  در مجموع، جامعۀ پلورالیستیک "جامعۀ باز" است و تک‌صدایی بر آن حاکم نیست و "متفاوت بودن" در آن، تا جایی که حقوق طبیعی دیگران را نقض نکند، جرم نیست. به همین دلیل دگراندیشان و دگرباشان ترجیح می‌دهند در جوامع پلورالیستیک زندگی کنند تا مجبور نشوند مشابه دیگران بیندیشند یا بزیَند.    

ارسال به دوستان