میلاد محمدی در تیتر کوتاه نوشت: چند ماهی است که شاهد مهاجرت بلاگرهای ایرانی هستیم. افرادی که بعضا مخاطبان میلیونی دارند و در فضای مجازی تولید محتوا می کنند. به لطف مدیریت نادرست در سطوح مختلف، مسئله مهاجرت سالهاست که گریبانگیر کشور بوده، اما درباره مهاجرت بلاگرها نکات پنهانی وجود دارد که کمتر کسی به آن دقت کرده است.
اوایل تابستان بود که سخنگوی دولت اعلام کرد ۱۲۳ اینفلوئنسر و بلاگر دانه درشت را با گردش مالی ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان (فقط برای سال ۱۴۰۰) شناسایی کردند. این در حالی است که البته ۴۲۷ بلاگر و سلبریتی دیگر هم داریم که از نظر میزان طرفدار و شهرت در رده همان ۱۲۳ نفر قرار دارند اما وضعیت درآمدی آنها نامشخص است.
با یک ضرب و تقسیم ساده و در نظر گرفتن همان عدد اعلام شده اولیه به یک گردش مالی حداقل ۷ هزار میلیاردی برای قشری خواهیم رسید که تا همین چند ماه قبل یک ریال هم مالیات پرداخت نمی کردند.
سازمان مالیاتی در دستورالعمل مالیات اینفلوئنسرها به شماره ۲۰۰/۱۴۰۰/۵۱۵ مورخ ۱۴۰۰/۵/۲۳، درآمدهای کسب شده فعالان مجازی از محل تبلیغات را مشمول مالیات اعلام کرد.
بر این اساس کلیه اینفلوئنسرهایی که دارای دو شرط زیر باشند، مشمول پرداخت مالیات بر درآمد هستند:
- بیش از ۵۰۰,۰۰۰ نفر دنبال کننده داشته باشند
- از محل تبلیغات به کسب درآمد مشغول باشند
ماجرای فرار مالیاتی البته چیز جدیدی نیست و سرمایه داران زیادی هستند که بی حساب و کتاب پول در می آورند و باج و خراج هم نمی پردازند. هرچند این افراد عمدتا در خفا و سکوت پول در می آورند و در سکوت هم خرجش می کنند.
درباره بلاگرها و اینفلوئنسر اما موضوع به کلی فرق دارد. غر زدن بدون داشتن اطلاعات کافی، تبلیغ کالاهای بدون مجوز، ترویج سبک زندگی های لوکس و آنچنانی و در نهایت مصرف بسته های اینترنت مردم بدون دارا بودن خروجی خاص، عصاره فعالیت اغلب این افراد در اینستاگرام، تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی است.
شاید بشود در میانشان تک و توک هم افرادی با کارایی و سبک زندگی آموزنده پیدا کرد اما روی هم رفته آنچه از آن به عنوان بلاگری در ایران یاد می شود، عملا یک جریان زرد و بی خاصیت است.
قصه مهاجرت بلاگرها دقیقا از همانجایی شروع شد که با انتشار اخبار مربوط به دریافت مالیات، جیبشان را در خطر دیدند. حالا هم یکی پس از دیگری در حال خروج از کشور هستند. آنچه به مردم اعلام می کنند اما این است:
«ایران دیگر برای ما امن نیست و ما چون کار سیاسی کردیم و از فلان جریان دفاع کردیم و به دنبال حق خواهی و آزادی بودیم، حکومت عرصه را بر ما تنگ کرد و چنین و چنان شد! حالا هم مجبوریم مهاجرت کنیم...»
فعالیت بلاگرها را شاید بتوان در رسته سرگرمی های عمومی قرار داد. مردم عادی همین که یک تلفن همراه و کمی وقت اضافه داشته باشند، کافی است تا بتوانند از این سرگرمی بهره ببرند.
گردانندگان این صنعت پردرآمد نمی خواهند کمکی به چرخه سالم توزیع پول کرده و خودشان را تافته جدا بافته می دانند که این موضوع آنقدرها عجیب نیست. اما وقتی منت فرارشان از مالیات را هم بر سر مردم می گذارند و ۸۵ میلیون ایرانی را ساده لوح فرض می کنند، دیگر نمی دانیم باید سرمان را به کدام سنگ بکوبیم.