۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۰۹۲۲۸
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۱ - ۰۷-۰۷-۱۴۰۲
کد ۹۰۹۲۲۸
انتشار: ۰۸:۱۱ - ۰۷-۰۷-۱۴۰۲

"هم خانومی هم دافی"! کاش به جای مدیر مدرسه، مدیران فرهنگی را برکنار می‌کردید

پخش آهنگ «هم خانومی هم دافی ...» در یک مدرسه دخترانه در کرمان حسابی سروصدا کرده است. مدیر مدرسه از کار برکنار شده اما همگان می‌دانند که مشکل مدیر مدرسه نیست و کار در جایی دیگر لنگ است.

عصرایران؛مصطفی داننده- «هم خانومی هم دافی ...» احتمالا شما هم مثل من ابتدای این شعر را  البته اگر بشود اسمش را شعر گذاشت، با ریتم آهنگش خواندید.

آهنگی که باعث شده تا مدیر مدرسه‌ای در کرمان از کاربی‌کار شود. اول مهر مدیر مدرسه تصمیم می‌گیرد برای استقبال از دانش آموزان مراسمی برگزار کند و این آهنگ با جیغ و هورای بچه‌ها یا همان رقص خودمان همراه و فیلمش به سرعت در فضای مجازی پخش شد.

آموزش و پرورش کرمان بعد از دست به دست شدن این فیلم اعلام کرد که :« مدیر مدرسه به دلیل اجرای برنامه سخیف و هنجارشکنی، برکنار شد.»

خوب این آسان‌ترین کاری بود که می‌شد در این باره انجام داد. احتمالا مدیران بالادستی هم یک تشویقی در کارنامه مدیر آموزش و پرورش کرمان به خاطر سرعت عمل درج می‌کنند اما آیا بهتر نبود به جای مدیر، مدیران فرهنگی کشور برکنار می‌شدند؟

من هم موافق هستم، انتخاب این آهنگ برای دانش آموزان مناسب نبود، این شعر کلماتی دارد که ربطی به زندگی دانش آموزی ندارد و مدیر مدرسه نباید برای ایجاد شادی و نشاط دست به دامن هر موسیقی شود. اما یک بار دیگر فیلم مدرسه را ببیند. تقریبا همه دانش آموزان در حال همخوانی با این آهنگ هستند. (واقعا هم حفظ کردن این کلمات پشت سر هم سخت است.) این یعنی بچه‌ها قبلا در خانه، ماشین و یا شبکه‌های اجتماعی آن را شنیده و حفظ کرده‌اند.

این یعنی در تمام این سال‌ها مدیران فرهنگی کشور نتوانسته‌اند برای نسل شبکه‌های اجتماعی کاری کنند. بله، شاید نسل دهه شصت یا هفتاد با « باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه» ذوق می‌کردند اما حالا داستان فرق کرده است.

باید کارهایی از نظر فرهنگی در کشور ساخته شود که توانایی رقابت با محتواهای این چنین را داشته باشد. خواننده‌های این مدل آهنگ‌ها بسیار عمیق‌تر و بهتر جامعه هدف خود را شناخته‌اند تا دستگاه‌های فرهنگی با بودجه‌های میلیاردی.

سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی هنوز که هنوز است اندر خم یک کوچه هستند و فکر می‌کنند همچنان دهه شصت است و می‌توانند با آن سیاست‌ها، اهداف خود را پیش ببرند. نه، دنیا عوض شده است و دانش آموزان هزار قدم جلوتر از مدیران و معلمان هستند.

آنها با شبکه‌های اجتماعی سروکار دارند، تلویزیون می‌بییند در جمع هم‌سالان خود حضور دارند و صادقانه باید گفت که در دنیای دیگری زندگی می‌کنند که برای بسیاری از مدیران ناشناخته است.

متاسفانه عرصه فرهنگ در اختیار عده‌ای است که دوست دارند، تنها صدای خودشان شنیده شود و قائل به شنیده شدن صدای دیگران نیستند.

به طور مثال اگر صداوسیما به عنوان رسانه همگانی که بسیاری از مردم به آن دسترسی دارند، اجازه می‌داد مثلا در حوزه موسیقی، سلیقه‌های مختلف خود را در معرض عموم قرار می‌دادند، امروز شاهد جولان دادن امثال ساسی مانکن‌ها و تتلوها نبودیم.

همه، هم سلیقه نیستند و در یک جامعه زنده،  سلیقه‌های مختلفی وجود دارد و باید به همه آنها احترام گذاشت.

 وقتی یک مغازه کالاهای مورد نظر من را نداشته باشد، من منتظر نمی‌ایستم تا او، روزی کالای من را تامین کند، حتما به مغازه دیگر یا فروشگاه‌های زنجیره‌ای می‌روم.

رجوع مردم به شبکه‌های ماهواره‌ای هم به خاطر این است که از تک صدایی و شنیده شدن حرف‌های یک دسته در صداوسیما خسته شده‌اند. اگر ما اجازه بدهیم، حرف‌های همه شنیده شود دیگر نباید نگران یک موزیک ساده باشیم.

آهنگ دافی، باید به مدیران کشور تلنگر بزند که یک جای کارتان می‌لنگد. مدیران این صدا را می‌شنوند و بعد تصمیم می‌گیرند که فقط محدودیت‌ها را بیشتر کنند تا سال بعد.

دنیا برای نوجوان امروز به اندازه یک تبلت است. نشان ندادن ساز در تلویزیون برای او یک لبخند تمسخر آمیز به همراه دارد و خاموش کردن تلویزیون و البته پهن شدن روی مبل و استفاده از موبایل برای رسیدن به تازه‌ترین‌های جهان.

دو دهه اخیر به خوبی نشان داده که سیاست‌های فرهنگ کشور، مسیر درستی را طی نمی‌کند و باید طرح تازه‌ای البته به دور از شعارزدگی در انداخت.

 

ارسال به دوستان