۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۰۳۳۰
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۲ - ۱۵-۰۷-۱۴۰۲
کد ۹۱۰۳۳۰
انتشار: ۰۹:۳۲ - ۱۵-۰۷-۱۴۰۲

« خالص‌ سازی » کافه‌ ها به سبک دانشگاه تهران

« خالص‌ سازی » کافه‌ ها به سبک دانشگاه تهران
یک منبع موثق در مورد دلیل اصلی تعطیلی کافه‌ ها می‌گوید: به هر حال کافه‌ها محل تجمع جوانان و دانشجویان هستند و با توجه به ناآرامی‌های گذشته می‌تواند نقاطی برای شکل‌گیری دوباره نطفه ناآرامی‌های دیگری باشد! برای همین طبیعی است که تلاش شود تا کافه‌های اطراف دانشگاه تعطیل و از تعداد آن‌ها کم شود و در این میان کافه‌های تحت مالکیت راحت‌ترین گزینه برای اجرای این طرح هستند!
اعتماد نوشت: «چرا اینجا این‌جوری شده؟ … پس کافه کجاست؟» اینها بخشی از دیالوگ بین دو دختر حدودا ۲۰ساله است که یکی از آن‌ها کوله‌ای هم بر پشت دارد. دختر دوم اما انگار تازه چیزی یادش آمده باشد، می‌گوید: فکر کنم اینجا هم جزو کافه‌هایی است که دانشگاه آن‌ها را بسته، چون هم مقابل دانشگاه است و هم خیلی شلوغ بود. پسری که گویا او نیز همراه آن‌هاست و تازگی به آن‌ها پیوسته وارد بحث‌شان می‌شود و سوال قابل تاملی را مطرح می‌کند: پس چرا فقط این دو تا کافه را بسته‌اند؟ چون وقتی داشتم می‌آمدم دیدم که هنوز تعدادی از آن‌ها باز هستند! سوالی که به نظر می‌رسد هیچ کدام جوابی برای آن ندارند، چراکه سوار ماشین پسر شده و از محل دور می‌شوند. احتمالا می‌روند تا گعده‌شان را در کافه دیگری برگزار کنند.

یک سناریوی یکساله

اینجا یکی از چند خیابان اطراف دانشگاه تهران است که تا همین چند هفته قبل به نوعی نقطه ثقل کافه‌های تهران بود. خیابان پورسینا در ضلع شمالی دانشگاه تهران که حداقل ۵-۴ کافه در آن قرار داشت اما حالا دو، سه هفته‌ای می‌شود که تعداد آن‌ها به یکی، دو تا تقلیل پیدا کرده است. دلیلش هم برمی‌گردد به سیاست‌های دانشگاه که منجر به تعطیلی آن‌ها شده است. آنچنانکه امروز دیگر حتی آثاری از دکور و تزئینات آن‌ها باقی نمانده است! سریالی که خیلی‌ها معتقدند اولین جرقه‌های آن از تابستان سال گذشته زده شد.
 
یعنی زمانی که محسن منصوری، استاندار وقت تهران در مصاحبه‌ای از جلسه‌ای یاد کرد که در آن گزارشی از اماکنی که در شهر تهران ساختارشکنی می‌کنند همچون برخی کافه‌ها و رستوران‌ها که با اهدافی خاص در اطراف دانشگاه‌ها شکل گرفته‌اند و ارتباط آن‌ها با ساختارهای بیگانه رصد شده، سخن گفت. او همچنین آن زمان تاکید کرد که در آینده‌ای نزدیک برای ساماندهی آن‌ها به زودی طرح عملیاتی اجرایی خواهد شد. او همچنین در حاشیه نشست خبری خود در پاسخ به سوال خبرنگار اعتماد در مورد جزییات این اظهارات تنها به گفتن این جمله اکتفا کرد که فعلا اجازه بدهید از این مساله بگذریم! به وقتش اطلاع‌رسانی خواهد شد!
 
حالا بعد از یک‌سال به نظر می‌رسد با انتشار نامه منتسب به رییس دانشگاه تهران وعده استاندار قبلی تهران محقق شده باشد. رییس دانشگاه تهران در این نامه، با افتخار از حذف و جمع‌آوری کافه‌های اطراف تهران که مالکیتِ ساختمان‌هایش در اختیار دانشگاه بوده، نوشته و اعلام کرده که کافه پنجره، کافه ایما، کافه باراکا، کافه سکو و… به خواست و دستورِ این دانشگاه تعطیل شده‌اند. اما شاید قابل تامل‌ترین بخش این نامه دلیل نویسنده آن، برای تعطیل کردن کافه‌ها باشد. دلایلی از جمله «جلوگیری از اشاعه فرهنگ غیرخودی»، «صیانت از فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی» و «جهاد علمی برای تحقیق دانشگاه کارآفرین»!
 
مهم‌ترین نکته نامه آنجاست که رییس دانشگاه حتی فعالیت‌های کافه‌هایی که مالکیتِ آن با دانشگاه نیست را هم زیر سوال می‌برد و اعلام می‌کند که «همکاران و نیروهای مامور، وظایف خود را با جدیت پیگیری می‌کنند». موضوعی که باعث شده تا بسیاری از کاربران و کارشناسان، از آن به عنوان «خالص‌سازی» کافه‌ها یاد کنند!
 
با این وجود به نظر می‌رسد اعضای کمیسیون فرهنگی نیز حداقل در ظاهر از این ماجرا بی‌اطلاع هستند. مجید نصیرایی، عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی مجلس با اظهار بی‌اطلاعی از وجود چنین نامه‌ای گفته است: اگر این نامه صحت داشته باشد باید اذعان کنیم که نامه عجیبی است! یعنی اولا چرا رییس یک دانشگاه برای پلمب ۱۵ کافه به کمیسیون فرهنگی مجلس نامه بنویسد و ثانیا اصلا دلیل این دانشگاه برای پلمب این کافه‌ها چیست؟ مگر دانشگاه اداره تعزیرات است؟!
 
او البته تاکید کرده که اگر دانشگاه مثلا به خاطر تغییر کاربری این کافه‌ها را می‌بست یا مثلا بعد از اتمام قرارداد آن‌ها این کار را می‌کرد، شاید قابل توجیه بود ولی اینکه به بهانه «جلوگیری از اشاعه فرهنگ غیرخودی» یا مثلا «صیانت از فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی» بخواهد این کار را بکند به نظرم اصلا منطقی نیست.
 
انتشار این نامه عجیب همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد با موجی از واکنش‌ها در رسانه‌ها و البته فضای مجازی همراه بود. با این حال، نه دانشگاه تهران نسبت به این تعطیلی‌ها واکنشی نشان داده و نه وزارت علوم و نه حتی نیروی انتظامی. کما اینکه پیگیری‌ها از نیروی انتظامی تهران و همچنین با استانداری تهران به نتیجه‌ای نرسیده و آن‌ها با وعده «پیگیری می‌کنیم» و طولانی کردن فرآیند معرفی یک مسوول برای پاسخگویی عملا سعی در طفره رفتن از بار مسوولیت در مورد این موضوع و نامه عجیب داشتند!

نامه جعلی

در کنار تمام زوایای عجیب و غریب و پیدا و پنهان تعطیلی کافه‌های اطراف دانشگاه تهران، به نظر می‌رسد نامه منتسب به رییس دانشگاه تقلبی باشد. این را یک منبع موثق به «اعتماد» می‌گوید و اضافه می‌کند: این را هر کسی که کمی از قوانین اداری سررشته داشته باشد هم به سادگی می‌تواند متوجه شود. ولی همین قدر بدانید که این نامه جعلی است.

خودی‌ها و غیرخودی‌ها

همان‌طور که گفته شد تعطیلی تعدادی از کافه‌های اطراف دانشگاه تهران در حالی صورت می‌گیرد که هنوز تعدادی از کافه‌هایی که ملک آن‌ها متعلق به دانشگاه است همچنان به کار خود ادامه می‌دهند. کافه کارسو یکی از همین کافه‌هاست که درست چند پلاک ثبتی با کافه‌هایی که در خیابان پورسینا و در ضلع شمالی دانشگاه تعطیل شده‌اند، فاصله دارد. برای ورود به کافه بعد از گذشتن از یک حیاط نقلی وارد سالنی می‌شوی که با… تزیین شده و داخل آن پر است از کتاب‌های آیینی و مذهبی و دفاع مقدس.
 
جوانی با هیبت مذهبی پشت میز و کامپیوتر رزروشن نشسته و مشغول‌ور رفتن با گوشی موبایل خود است. سالن خلوت است و تنها دو پسرجوان در انتهای آن و پشت میزی مشغول صحبت هستند. به گفته کافه‌دار جوانی که پشت کامپیوتر پذیرش نشسته، آن‌ها نیز ملک کافه را از دانشگاه تهران اجاره کرده‌اند. او در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون اخطاری برای تعطیلی کافه‌تان از سوی دانشگاه دریافت کرده‌اید یا نه؟ می‌گوید: نه، اصلا.
 
جوان که نمی‌خواهد نامی هم از او برده شود، از تعطیلی کافه‌های همسایه خود در همان خیابان خبر دارد و در مورد دلایل آن معتقد است؛ هنگام عقد قرارداد با دانشگاه، کافه‌داران فرمی را امضا می‌کنند که در آن شرایطی لحاظ شده که ملزم به رعایت آن هستند و اگر آن‌ها را نادیده بگیرند، دانشگاه می‌تواند قراردادشان را فسخ و آن‌ها را تعطیل کند. مثل الزام به ممنوعیت دخانیات یا رعایت حجاب. احتمالا دلیل تعطیلی کافه‌های همسایه ما هم همین موارد بوده است. یعنی پلمب نشده‌اند، بلکه فسخ قرارداد شده‌اند یا دیگر قراردادشان تمدید نشده است وگرنه چرا هیچ کس به ما که مفاد قراردادمان را اجرا می‌کنیم تذکری نداده یا نخواسته اینجا را تعطیل کند؟!
 
او البته به گفته خودش خبری از سرنوشت کافه‌های همکاری که تعطیل شده‌اند، ندارد. کافه گلدون در ابتدای تقاطع خیابان قدس و خیابان بزرگمهر یکی دیگر از کافه‌هایی است که هنوز باز است. اینجا نیز ورودی کافه پر است از المان‌های جنگ و دفاع مقدس از فانوس و چفیه گرفته تا کتاب‌های مرتبط و عکس‌هایی از آن دوران. گرچه دیگر خبری از حیاط نیست و بعد از در و طی کردن چند متر راهرو و گذر از دری چوبی وارد کافه می‌شوید. خانم میانسالی که پشت میز پذیرش نشسته در پاسخ به این سوال که چطور شما هنوز باز هستید و توسط دانشگاه تعطیل نشده‌اید، می‌گوید: آخر ما ملک‌مان را به صورت شخصی اجاره کرده‌ایم و با دانشگاه رابطه‌ای نداریم.
 
او نیز که مانند همکارش نمی‌خواهد خودش را معرفی کند با لحن معناداری ادامه می‌دهد: البته از ماجرای پلمب‌ها بی‌نصیب نیستیم. همین قبل از اربعین بود که آمدند و به جرم رعایت نکردن شوونات اسلامی و پذیرش مشتریان بدحجاب کافه را تعطیل کردند. درست مثل همه کافه‌هایی که در خیابان بزرگمهر و سایر خیابان‌های اطراف بودند! بعد هم دو هفته‌ای هر روز ما را بردند و آوردند تا بعد از تعهد گرفتن و هزار جور توپ و تشر، بعد از ۲۵ شهریور اجازه دادند که دوباره باز کنیم.
 
دختری که مشتری کافه است و همراه پسری در حال حساب کردن صورت‌حساب هستند در حالی که چند قدم تا خروج از در فاصله دارد یک دفعه می‌گوید: خب معلوم است چرا… به خاطر سالگرد ناآرامی‌های پارسال بوده دیگه!
 
زن صاحب کافه و دختر نگاه معناداری به هم می‌کنند و زن میانسال به مشتری‌اش لبخندی می‌زند و با این جمله بدرقه‌شان می‌کند: خوش آمدید…به امید دیدار مجدد.
 
دانشجویان نیز تقریبا همین دیدگاه‌ها را دارند. یکی از آن‌ها که دانشجوی سال دوم حقوق است به خبرنگار اعتماد می‌گوید: واقعا نمی‌دانید دلیلش چیست؟ الان همه دانشجویان دیگر مطمئن هستند که تعطیلی کافه‌ها به بهانه توسعه دانشگاه است. اما کاری از دست کسی بر نمی‌آید.
 
دوستش که به گفته خودش دانشجوی سال سوم فیزیک است، اما نظری مخالف او دارد، می‌گوید: چرا نمی‌توانیم؟ دانشجویان و به خصوص دانشجویان دانشگاه ما همیشه ثابت کرده‌اند که برای حقیقت و دفاع از حقوق خود و مردم‌شان، نه تنها کوتاه نمی‌آیند که روی خواسته‌های بحق‌شان اصرار می‌کنند.

تعطیلی‌های طراحی شده

به نظر می‌رسد این سخنان چندان هم به دور از واقعیت نباشد. به خصوص آنکه یک منبع موثق در مورد دلیل اصلی تعطیلی کافه‌ها می‌گوید: به هر حال کافه‌ها محل تجمع جوانان و دانشجویان هستند و با توجه به ناآرامی‌های گذشته می‌تواند نقاطی برای شکل‌گیری دوباره نطفه ناآرامی‌های دیگری باشد! برای همین طبیعی است که تلاش شود تا کافه‌های اطراف دانشگاه تعطیل و از تعداد آن‌ها کم شود و در این میان کافه‌های تحت مالکیت راحت‌ترین گزینه برای اجرای این طرح هستند!
 
کنار هم قرار دادن قطعات این پازل اما وقتی کامل‌تر می‌شود که بدانید از ابتدای سال جاری و به خصوص طی دو، سه ماه گذشته، تقریبا همه کافه‌های محدوده میدان ولیعصر تا کارگر حداقل یک‌بار پلمب شده‌اند! گرچه بسیاری از آن‌ها اصلا در تملک دانشگاه نبوده‌اند.
 
یکی از جوانان کافه‌داری که به گفته خودش بیش از یک دهه است که در این منطقه کافه دارد و حدود ۳ ماه قبل پلمب شده و مانند کافه گلدون بعد از ۲۰ روز رفت و آمد و برخوردهای آنچنانی و البته تعهد گرفتن دوباره بازگشایی شده ماجرای تعطیلی کافه‌اش را این‌گونه تعریف می‌کند: تا چند ماه بعد از ناآرامی‌های سال گذشته همه چیز خوب بود. یعنی کمتر کسی می‌آمد و به ما گیر می‌داد. اما تقریبا از ابتدای سال کنونی ورق برگشت. یعنی سختگیری‌ها بیشتر شد.
 
یعنی هر از چندگاهی ماموران اماکن می‌آمدند و تذکری می‌دادند و می‌رفتند تا اینکه حدود ۳ ماه قبل یک روز چند نفر لباس شخصی آمدند داخل و شروع کردند به فیلمبرداری از مشتریان. بعد هم بدون اینکه تذکری در کار باشد نامه پلمب را دستم دادند! او ادامه می‌دهد: آن‌ها می‌خواستند همان موقع کافه را پلمب کنند ولی اینقدر خواهش و التماس کردیم که رحم و قبول کردند که فردا کافه را ببندند و این آغاز کابوس وحشتناکی بود که حدود سه هفته ادامه داشت.
 
آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: اوایل که اصلا ما را راه نمی‌دادند. بعد هم که راه‌مان دادند طوری با ما برخورد می‌کردند که انگار مجرم هستیم. برخوردهایی که فکر نمی‌کنم تا آخر عمر فراموش‌شان کنم! در نهایت نیز ماموری که آنجا بود پس از توجیه! به من گفت که باید بنویسید، اگر مشتریان شما حجاب را رعایت نکنند دیگر قراردادتان تمدید نخواهد شد.
 
من ابتدا مخالفت کردم. استدلالم هم این بود که وقتی شما یا خانواده این بچه‌ها، نمی‌توانید حریف آن‌ها شوید چطور انتظار دارید که ما و مغازه‌دارها، از آن‌ها بخواهیم که حجاب‌شان را رعایت کنند…؟ ولی بالاخره آن مامور خودش این متن را نوشت و من هم مجبور شدم برای باز شدن مجدد کافه‌ام، آن را امضا کنم!
 
این کافه‌دار نه چندان جوان البته تاکید می‌کند: این پلمب‌های پی‌درپی نه تنها باعث شده تا بسیاری از کافه‌دارها مثل «گودا» خودشان دیگر توان ادامه فعالیت را نداشته و محل کسب‌شان را جمع کنند، بلکه دستاورد دیگری را هم به همراه داشته است، چراکه تا دیروز کافه‌دارها از دانشجویان و کارگران ایرانی برای اداره محل کسب‌شان استفاده می‌کردند ولی حالا دیگر کمتر دانشجو و کارگر ایرانی را می‌توانید پیدا کنید که راغب باشند در کافه‌ها کار کنند. برای همین کافه‌ها به استخدام کارگران افغانی روی آورده‌اند!
 
او در مورد اینکه ماموران چرا باید دست به تعطیلی گسترده کافه‌های اطراف دانشگاه بزنند نیز پاسخی می‌گوید که در جای خود قابل تامل است؛ «نمی‌دانم. احتمالا نمی‌خواهند جوانان در این پاتوق‌ها دور هم جمع شوند! اتفاقا ما هم همین سوال را از ماموران پرسیدیم. آن‌ها می‌گفتند اینها بخشی از طرحی است که از قبل طراحی شده و آن‌ها نیز ملزم به اجرای آن هستند.
 
در واقع به نظر می‌رسد به دنبال این هستند که شبکه‌ای از کافه‌های همفکر و هم‌طیف خود را باقی بگذارند و بقیه را ببندند، چون هنوز تعدادی از کافه‌های همفکر دانشگاه که مالک آن‌ها نیز خود دانشگاه است باز هستند. به عبارت ساده‌تر، آن‌ها تلویحا تایید می‌کردند که این کافه‌ها، «باید» تعطیل شوند. حالا چه بهانه‌ای بهتر از بدحجابی! »

پاسخ قانع‌ کننده دانشگاه!

در این میان مسلما نخستین گزینه‌ای که می‌تواند پاسخگو باشد، دانشگاه تهران است. گرچه دکتر مقیمی، رییس دانشگاه تهران نیز در پاسخ به خبرنگار اعتماد تنها به گفتن این جمله بسنده می‌کند که «من در این زمینه صحبت نمی‌کنم. شما با روابط عمومی صحبت کنید.» بعد از تماس با روابط عمومی، مهدی شایان، مدیرکل این واحد ابتدا تلاش می‌کند تا موضوع را به طرح توسعه دانشگاه ربط دهد.
 
او در این زمینه می‌گوید: از حدود ۲۰ سال قبل طرح ساماندهی پردیس مرکزی دانشگاه‌های تهران و علوم پزشکی تهران آغاز شد و در این راستا و با کمک دولت‌های گذشته بخش قابل توجهی از املاک محوطه دانشگاه که در این طرح قرار داشتند، خریداری و در اختیار دو دانشگاه قرار گرفتند.
 
اما چرا املاک خریداری شده به جای آنکه کاربری علمی پیدا کنند به برخی مشاغل و به خصوص کافه‌ها اختصاص پیدا کردند؟ سوالی که شایان در پاسخ به آن می‌گوید: قرار شد تا زمانی که طرح ساماندهی بر اساس ضوابط شهرسازی به تصویب کمیسیون ماده پنج شهری و شورای عالی شهرسازی برسد، در گذشته به‌طور موقت به بعضی از مشاغل به صورت کوتاه‌مدت اجاره داده شده است. مشاغلی که نوع فعالیت آن‌ها متناسب با ماموریت‌های دانشگاه نبوده است.
 
او ادامه می‌دهد: وقتی دکتر مقیمی، رییس دانشگاه تهران شد، در همان ابتدای کارشان دستور دادند که با توجه به اینکه نوع فعالیت این کافه‌ها تناسبی با فعالیت دانشگاه معتبری چون دانشگاه تهران نداشت، بساط آن‌ها جمع‌آوری شود و این فضاها در اختیار شرکت‌های دانش‌بنیان و پژوهشی قرار گیرد. در واقع بسته شدن این کافه‌ها نیز در همین راستا بوده است.
 
جالب اینجاست که وقتی از شایان در مورد اینکه نامه منتشر شده درست است یا خیر؟ یا اینکه چرا طی این دو سال کافه‌ها تعطیل نشده بودند و حالا در عرض یک ماه - آن هم در شرایط خاص کنونی - تعطیل شده‌اند؟ و از آن مهم‌تر اینکه چرا تعدادی از کافه‌هایی که به نظر می‌رسد از لحاظ ایدئولوژیک جزو همفکران ریاست دانشگاه هستند همچنان فعال هستند و بدون هیچ مشکلی به کار خود ادامه می‌دهند؟ فقط به گفتن این جملات بسنده می‌کند که موضوع همان بود که گفتم! جز این، هیچ گونه بحث ایدئولوژیک و خاصی نمی‌توانید پیدا کنید که دلیل تعطیلی کافه‌ها باشد!
 
دانشگاه تهران و مدیران آن، قرص و محکم و مصمم برای حفظ و صیانت از ارزش‌های دینی و مذهبی و ملی ایستاده‌اند و اگر هم هر از چندگاهی شیطنتی بخواهد غباری روی پیشانی این دانشگاه ۹۰ساله بنشاند، مسلما نمی‌تواند خللی در عزم مدیران آن در مسیر پیش رو و انجام ماموریت‌های آن‌ها به وجود آورد!
 
او همچنین در پاسخ به این سوال که چرا دانشگاه تهران و وزارت علوم هیچ واکنشی به نامه منتشر شده و تعطیلی عیان کافه‌ها و البته احترام به افکار عمومی نداشته است، می‌گوید: هر نهاد و سازمانی سیاست‌های خاص خودش را دارد. سیاست ما هم این است که در گام اول در زمین خودمان بازی کنیم نه در زمینی که تعدادی کاربر فضای مجازی که اکثرا حتی جسارت این را ندارند که هویت خودشان را افشا کنند! از همان یک‌سال قبل و پیش از ناآرامی‌های ۱۴۰۱ مشخص بود که به عنوان نمادی از ریشه‌دارترین بنیاد علمی این کشور، تحت آماج قرار خواهد گرفت و همین هم شد و هر روز یک سوژه جدید دستاویزی می‌شد برای ضربه زدن به این نهاد قدیمی و معتبر کشور.
 
در این میان اگر وزارت علوم یا دانشگاه تهران بخواهند هر روز به این سناریورهای منتشر شده در فضای مجازی پاسخ دهند، در همان دامی گرفتار خواهند شد که در پاییز ۱۴۰۱، رسانه‌های معاند و مخالف نظام آن را پهن کرده بودند. همان کاربران و رسانه‌ها و خبرنگارانی که در نهایت در طراحی‌های رسانه‌ای و تصویرگری‌ها و دروغ‌پردازی‌های‌شان، خیال تعطیلی دانشگاه تهران را در سر می‌پرورانده و همچنان نیز می‌پرورانند!
ارسال به دوستان