عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سه روز پیش دوازدهمین سالگرد قتل معمر قذافی حاکم مطلقالعنان لیبی بود که چون دو سال قبل به بهانه دهمین سالگرد نوشته بودم دوباره به آن نپرداختهام. طبعا این پرسش برای مخاطب شکل میگیرد که با گذشت سه روز از دوازدهمین سالگرد اما چرا باز قذافی؟ علت این است که بعد از مدتها ملاقاتی با یک چهره فرهنگی - مذهبی دانشگاهی دست داد که در دهه 60 چند سالی در چند کشور در شمال آفریقا رایزن فرهنگی ایران بوده است.
او در خلال خاطرات مختلف از اتفاقی هم گفت که در خبرهای آن سالها منعکس نشد یا کمرنگ بود و نیز از دیداری با شخص قذافی که خود تا به حال جایی باز نگفته است. او که فلسفه علم تدریس میکند نقل میکرد در میانۀ دهه 60 غرفۀ ایران در نمایشگاه کتاب طرابلس آتش گرفت و تمام کتابهای آن سوخت در حالی که غالبا قرآن و بعضا بسیار نفیس و یگانه بود و حتی یک نسخه بسیار با ارزش خطی نیز در بین آنها بوده است. شگفتی در این بود که دو غرفه کناری کمترین آسیبی ندیدند اما غرفه ایران کاملا سوخت. در پی آن رایزن مأموریت مییابد موضوع را رسیدگی و به تهران گزارش کند و حتما دیداری هم با رهبر لیبی داشته باشد تا سرهنگ قذافی شخصا دستور رسیدگی دهد و در جریان قرار گیرد.
حسب اظهارات ایشان این ملاقات با پی گیریهای انجام شده رخ میدهد و موفق به ملاقات با رهبر لیبی میشود که او را "اخ القائد" یا "قائد المهیب" توصیف میکردند مشاهده دختران جوان و زیبا به عنوان گارد حفاظتی برای فرستاده ایران با باورهای عمیق مذهبی در وهله نخست شگفتآور به نظر میرسد خاصه این که در دوران جنگ لیبی مهم ترین متحد ایران بود. نقل می کرد در دیدار با من کلاه خود را آن قدر پایین آورده بود که به سختی مقابل خود را میدید ولی از چشم خود بالا نمیبرد و ناگهان بی مقدمه گفت: شما چرا به حضرت معاویه اهانت میکنید؟ پاسخ دادم: در غرفه نه علیه معاویه بن ابی سفیان و نه کسی دیگر هیچ کتابی نبود. همه قرآن بود. نسخ خطی و بسیار نفیس.
قذافی دوباره تکرار کرد: کاری به آن ندارم. پرسیدم چرا به حضرت معاویه از کاتبان وحی و خال المومنین اهانت میکنید؟
دکتر اسماعیل زاده میگوید: با عربی فصیح به او گفتم من برای کار دیگری خدمت شما آمدهام و میخواهم دستور فرمایید به این حادثه مشکوک رسیدگی شود و در مقامی نیستم که وارد بحث عقیدتی با شما شوم. پروتکلها چنین اجازهای به من نمیدهد. حتی مقام اجرایی و سفیر هم نیستم. تنها یک مستشارم و حامل پیام. سرهنگ اما دست بردار نبود و گفت: چون پیداست که شما آدم باسوادی هستید پرسیدم چرا به حضرت معاویه اهانت میکنید؟
رایزن ایران اگرچه اطلاعات تاریخی و دینی فراوانی دارد مباحثه با رهبر لیبی را خارج از وظایف خود میدانسته خاصه این که لیبی در آن مقطع و در اوج جنگ از تامین کنندگان سلاح برای ایران بود و اگر سخنی او را میرنجاند و ناگهان دستور قطع ارسال سلاح و کمک میداد به زیان ایران تمام میشد. با این حال از پرسش او نوعی پاسخ هم بر میآمد. این که توهین به معاویه را تحمل نخواهند کرد در حالی که چنین کتابی اساسا در غرفه نبوده است.
شنیدن این خاطره از این حیث جالب بود که چرا در آن زمان آن آتشسوزی که به احتمال زیاد عمدی بوده بازتابی در داخل نداشت؟ دکتر اسماعیل زاده یادآور میشود: احتمالا به سه دلیل. اول این که امکان دروازهبانی خبر بسیار بیش از امروز میسر بود. حالا با یک گوشی بلافاصله فیلم تهیه می کنند و به آنی خبر جهانی میشود. دوم این که چنان که اشاره شد ایران در جنگ با عراق به شکاف در میان اعراب و حمایت کشورهایی چون لیبی و سوربه نیاز داشت. دلیل سوم اما جایگاه ممتاز آیتالله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری بود که به خاطر روابط نزدیک فرزند شهید خود – محمد – با سرهنگ قذافی موافق با برخوردهای سلبی با لیبی نبود و از این رو عملا قضیه مسکوت ماند.
درباره معاویه این توضیحات خالی از لطف نیست که او فرزند ابیسفیان و هند بود که هیچ یک به میل خود اسلام نیاوردند. معاویه البته یکی ازکسانی بود که آنچه را که بر پیامبر نازل میشد روی پوست (احتمالا آهو) ثبت میکرده است ولی یگانه کاتب نبوده است. در پی فتوحات دوران خلیفه دوم او فرماندار کل شامات شد ولی بعد از قتل عثمان زیر بار والی منصوب علی علیهالسلام به جای خود نرفت و تحویل حکومت به او را مشروط به مجازات قاتلان عثمان اعلام کرد. در حالی که بیش از یک نفر مرتکب قتل خلیفه سوم شده بودند.
معاویه از امام علی میخواست همان گونه که از خلیفه سوم قصاص قاتل هرمزان ایرانی را در پی قتل خلیفه دوم مطالبه کرده بود او را هم مطالبه گر قصاص قاتلین عثمان بداند و نقل است پیراهن خونین عثمان بن عفان را بالای سر نصب کرده بود و یکی از اصحاب پیامبر به او گفت چنان برای این پیراهن میکوشی که انگار پیراهن یوسف است و تو یعقوبی!
همه میدانیم که معاویه به خاطر تقابل با امام علی در نگاه شیعیان در جایگاه منفی مینشیند و اغلب اهل تسنن نیز حساسیتی در قبال نقد و نفی او ندارند و نهایت این است که او را واجد هوش سیاسی میدانند. به همین خاطر در سریال امام علی هیچ محدودیتی برای پرداختن به او به عنوان قطب منفی ابراز نشد. با این توصیفات ستایش معاویه از زبان قذافی جای شگفتی دارد هر چند که اگر قرار بر تعجب باشد حکایتی که مولانا از ناکامی شیطان در نفوذ به معاویه نقل میکند نیز چنین است.خاصه آنجا که معاویه خطاب به ابلیس می گوید:
عنکبوتی تو مگس داری شکار
من نیام ای سگ مگس، زحمت نیار
باز اسپیدم شکار شه کند
عنکبوتی کِی به گِرد ما تَنَد
به هر رو قذافی شیفته معاویه بود هر چند تاریخ نشان می دهد با سیاست و کیاست او فاصلهها داشت.