سید مهدی حسینی دورود
امروز در قم و در فصلی که درختان رنگین پاییزی حالوهوای دیگری به مدرسۀ دارالشفا و فیضیه داده بودند و در میان شور و شوق طلاب و استادانی که راهی حجرهها و مَدرَسها بودند قدمزنان سر از مسجد اعظم و مدرسۀ خان و مدرسۀ آیتالله گلپایگانی درآوردم و در حالی که عبارت " اینالملوک و ابناء الملوک" را زمزمه میکردم ناگهان چشمم به درس استاد سروش محلاتی افتاد.
به یاد جنجالی در همین دو ماه پیش افتادم که کم مانده بود طلاب را از چنین مجلسی محروم کند و خواستم در این باره بنویسم و با خود گفتم این حکایت را گفته و نوشتهایم. آنچه در گفتارها نیامده تلاشهای مدیریت حوزه علمیه قم است و اگرچه عادت به نقد سبب شده تا ستایشی بر قلمی می رود خرده گیرند ولی اگر بنا بر روایت واقعیت است همه آن را باید گفت و این نوشته ازاین روست و باز تکریم و تقدیر همین جنب و جوش و سرزندگی است نه شخص.
به یاد آوریم که سخنان جناب سروش محلاتی در ابتدای سال تحصیلی حوزههای علمیه این شائبه را بهوجود آورد که محدودیت در ثبت دروس ایشان به دلیل برخی مواضع انتقادی و نه بهخاطر موضوعات دیگری چون محل برگزاری درسها صورت گرفته است.
در حالی این موضوع در فضای مجازی تحلیل شد که گویا این امر تنها به شخص آقای سروش و موسسه تحت پوشش او (مفتاحالکرامه) اختصاص یافته در صورتی که طرح مزبور با هدف رونق بخشیدن به برگزاری دروس و تجمیع کلاسهای درس در مرکز حوزه یعنی مدرسه فیضیه و دارالشفاء و مسجد اعظم و اطراف حرم مطهر، نظیر مدرسهخان و مدرسه آیتاللهالعظمی گلپایگانی و در نهایت ارتباط مدام طلاب با حرم نورانی کریمه اهل بیت علیهاالسلام صورت گرفته و طبیعتا شامل افراد و مؤسسات و مّدرسهای دیگری هم میشود.
در این میان اما آنچه مغفول و بلکه مظلوم واقع شد شخص آیتالله اعرافی و مدیریت پرتلاش و دلسوز حوزه علمیه قم بود.
ابایی ندارم تصریح کنم با همه نقدها و کاستیها آیتالله اعرافی قطعاً یکی از نجیبترین و موفقترین مدیران حوزه علمیه قم به شمار است.
او در سختترین شرایط ممکن در حالی به مخاطره قبول مدیریت حوزه علمیه تن داد که اولا؛ هنوز نظام آموزشی حوزه در مرحله "گذار" و کمکارآمدی قرار داشت و تا رسیدن به مرحله تثبیت، راهی طولانی با اتفاقات غیر قابل پیشبینی در پیش بود و ثانیا؛ با چالش بزرگ القای شبهه پیدایش حوزه انقلابی و سکولار در برابر حوزه سنتی و نیز با خطر جناحی شدن حوزه و تبدیل فیضیه به مکانی برای برگزاری میتینگهای سیاسی و جناحیِ خارج از اراده حوزه و همچنین با کاهش شدید بودجه و اعتبارات دولتی و نبود زیرساختهای لازم مواجه شد.
پذیرش مسئولیت دورهٔ گذار در چنین شرایط پرچالشی در حوزه علمیه که عبور از آن، از راه رفتن برروی طناب دشوارتر مینماید توان و اخلاص ویژهای میطلبید و بر این اساس میوان ادعا کرد و گزاف ندانست عصر مدیریت آیتالله اعرافی پر چالشترین دوران در بین ادوار گذشته حوزههای علمیه بوده است.
زیرا همزمانی ایندوره با پررنگ شدن فعالیتهای نشست دورهای اساتيد سطوح عالی و خارج حوزه علميه قم و همچنین تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه از یکسو و شکلگیری مراکزی چون مجمع عمومی جامعه مدرسین و مرکز بسیج اساتید و نخبگان حوزه علمیه قم و غیره از سوی دیگر و تلاش هرکدام برای همراه ساختن بزرگان و اساتید و به تبع بخشی از طلاب با خود، نگرشهای متفاوت و ایدههای مختلفی را در اداره حوزه، فراروی مدیریت و همکاران او قرار داد. با این همه توانست با کمترین تنش و نیکوترین روش، مدیریت و ساماندهی کند.
در نظر داشته باشیم کافی است تا نوع نگاه مدیریت، در تعامل با مراجع عظامتقلید بهعنوان پشتوانههای عظیم و زعمای اصلی حوزههای علمیه و اساتید و بزرگان و ضیق اختیارات مدیریتی در تمشیت امور، با تدبیر و تعقل توأمان نباشد تا همان ابتدا مشکلات از پی یکدیگر جلوهگر شوند.
این که چشم طمع به مناصب دیگر ندوخته و از این مدیریت نردبان نساخته و "هم و غم" خود را معطوف حوزه و حفظ کیان حوزهها کرده هم باید ذکر شود.
چون از پرهیز تارنمایی که این متن را منتشر میکند از متون ستایشآمیز آگاهام بر قلم مهار زدهام و به اشارتی بسنده کردهام وگرنه به لحاظ شخصی نیز دیدهها و شنیدهها فراوان دارم و در اینجا تنها به جنبه اجتماعی و جلوگیری از دلمردگی و سکون و به بهانه تدریس آقای سروش محلاتی اشاراتی آمد.