۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۴۴۳۴۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۵ - ۰۲-۱۲-۱۴۰۲
کد ۹۴۴۳۴۳
انتشار: ۱۴:۴۵ - ۰۲-۱۲-۱۴۰۲

عملیات 7 اکتبر و افزایش مهاجرت یهودیان به اسرائیل

عملیات 7 اکتبر و افزایش مهاجرت یهودیان به اسرائیل
 فارغ از اینکه منفور شدن بیش از پیش اسرائیل در بین غربی‌های سفیدپوست یا رنگین‌پوست، چه نسبتی با یهودستیزی دارد، نکتۀ مهم این است که عملیات 7 اکتبر موجب احساس ناامنی یهودیان کشورهای غربی شده و آن‌ها در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند به اسرائیل مهاجرت کنند.

   عصر ایران؛ احمد فرتاش - یورونیوز فارسی در گزارشی دربارۀ واژۀ "علیا"، که اصطلاحی است دربارۀ "مهاجرت یهودیان به اسرائیل"، نوشته است: «آمار مهاجرت به اسرائیل طی ماه‌های گذشته پس از حمله حماس به این کشور در روز هفت اکتبر و آغاز جنگ غزه افزایش یافته است.»

   این رسانه همچنین افزوده است: «به گفته مقام‌های اسرائیل درخواست برای انجام «علیا» و مهاجرت به اسرائیل از کشورهای غربی به طور خاص طی ماه‌های گذشته افزایش یافته است. مقام‌های اسرائیل از موج یهودستیزی در کشورهای غربی به عنوان عامل افزایش درخواست‌ها برای مهاجرت به این کشور یاد می‌کنند. به گفته مقام‌های اسرائیل درخواست‌ها برای مهاجرت به طور خاص از فرانسه، کانادا، آمریکاو بریتانیا افزایش یافته است.»

  افزایش مهاجرت یهودیان از کشورهای غربی به اسرائیل، رویدادی است برخلاف ادعای بعضی از رسانه‌های اصولگرای وطنی دربارۀ نتایج تقابل جهادگرایان فلسطینی و لبنانی با دولت اسرائیل.

  این رسانه‌ها تا قبل از عملیات 7 اکتبر و نیز پس از آن، مدعی بودند که نیروهای محور مقاومت عرصه را چنان بر اسرائیل تنگ کرده‌اند که موج گسترده‌ای از مهاجرت یهودیان به خارج از اسرائیل راه افتاده و جمعیت این کشور به شکل چشمگیری در حال کاهش است.

  حتی اگر موج ملایمی از مهاجرت معکوس، یعنی مهاجرت از اسرائیل به خارج، تا پیش از عملیات 7 اکتبر برقرار بوده باشد، عملیات حماس نه تنها در تشدید این موج احتمالی تاثیری نداشته، بلکه جهت حرکت موج را عوض کرده و منجر به افزایش مهاجرت یهودیان اروپایی و آمریکایی به اسرائیل شده است.

  رسانه‌های اصولگرا در توجیه عملیات 7 اکتبر، که تا کنون به کشته شدن بیش از 28 هزار نفر و البته ویرانی نوار غزه منتهی شده، نفرت افکار عمومی جهان از دولت اسرائیل را یکی از دستاوردهای مهم این عملیات قلمداد کرده‌اند. اما آنچه که از نظر این افراد "نفرت جهانی از اسرائیل" قلمداد می‌شود، در کشورهای غربی و به  ویژه از نظر یهودیان ساکن این کشورها، مصداق "یهودستیزی" است.

 فارغ از اینکه منفور شدن بیش از پیش اسرائیل در بین غربی‌های سفیدپوست یا رنگین‌پوست، چه نسبتی با یهودستیزی دارد، نکتۀ مهم این است که عملیات 7 اکتبر موجب احساس ناامنی یهودیان کشورهای غربی شده و آن‌ها در چنین شرایطی ترجیح می‌دهند به اسرائیل مهاجرت کنند.

  حتی اگر بپذیریم ادعای مهاجرت یهودیان از اسرائیل به کشورهای دیگر درست بوده، عملیات حماس موجب توقف چنین روندی شده و – چنانکه گفته شد – با ایجاد روندی معکوس، به افزایش مهاجرت یهودیان غربی به اسرائیل منجر شده.

علاوه بر این، عملیات 7 اکتبر موضع آمریکا و اروپا را در قبال تشکیل کشور فلسطین تقویت کرده و این تحول هم در راستای خواست حماس نیست بلکه به سود دولت خودگردان فلسطین است.

 دولت خودگردان به تشکیل کشور فلسطین در کنار کشور اسرائیل رضایت داشت ولی حماس در پی نابودی اسرائیل بود. اما الان کشورهای قدرتمند غربی، به مراتب بیش از پیش بر ضرورت تشکیل دولت مستقل فلسطین تاکید دارند و اگر زور آن‌ها به اسرائیل برسد، در واقع مطالبۀ دولت خودگردان محقق شده نه مطالبۀ حماس.

   همین چند روز قبل، حسین شریعتمداری در نقد جواد ظریف نوشت: «چرا توان موشکی را که برای حفظ جان مردم است، از اهمیت دادن به مردم تفکیک می‌کنید؟!... قدرت‌های وحشی نظیر آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی... اگر از توانمندی و اقتدار جمهوری اسلامی ایران که برخورداری از موشک‌های دوربرد و مدرن از جمله آنهاست، بیم نداشتند تاکنون بارها خاک میهن اسلامی را شخم زده و مردم این مرز و بوم را به خاک و خون کشیده و از میان برداشته بودند... آیا آنچه امروزه در غزه شاهد آنیم برای آقای ظریف درس‌آموز نیست؟! رژیم صهیونیستی با حمایت آشکار و بی‌پرده مالی، سیاسی و تسلیحاتی آمریکا و اروپا و برخی کشورهای بی‌غیرت و دست‌نشانده منطقه، نزدیک به ۳۰ هزار انسان مظلوم و بی‌پناه را در غزه به خاک و خون کشیده است و این جنایت وحشیانه و هولناک همچنان با حمایت قدرت‌های یاد شده و بی‌توجه به اعتراض‌های گسترده مردمی در سراسر جهان ادامه دارد.»

وقتی حسین شریعتمداری هم وضعیت کنونی غزه را "درس‌آموز" توصیف می‌کند، یعنی عملیات حماس، غزه را گرفتار وضع نامطلوبی کرده. حمله به دشمن، قاعدتا نباید چنین خسارتی را برای جبهه و سرزمین خودی در پی داشته باشد. این خسارت ناشی از آن است که حماس فاقد توان نظامی کافی برای طولانی نشدن واکنش تلافی‌جویانۀ اسرائیل بود.

اخیرا سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در توجیه میزان واکنش ایران به ترور حاج قاسم سلیمانی گفت: «حاج قاسم را زدند. ما بیاییم وارد جنگ شویم. شروع کنیم و یک جنگ تمام عیار را راه بیاندازیم. اینکه مثل بیاییم پایگاه‌های آنها را یکی یکی بزنیم و آنها هم درگیری را شروع کنند. یک ضد و خورد سنگین و یک جنگ حالا بگویید یک ماهه. این منطقی بود؟ یعنی ما به نتیجه می‌رسیدیم؟ بالاخره درگیر می‌شدیم. یک سری از آنها کشته می‌گرفتیم و آنها هم می‌آمدند و یک 10 هزار، 15 هزار نفر -مردم عادی و نظامی- کشته می‌دادیم. کشور هم یک آسیبی می‌دید. بالاخره یک ده، پانزده، بیست سال عقب می‌افتاد. این منطق ندارد. بالاخره مسئولین وقتی می‌نشینند دور هم، این نتیجه خوبی نیست برای ما... ما جنگ راه بیاندازیم.»

این پرهیز از آغاز جنگ، قطعا خردمندانه بوده. برافروختن شعلۀ جنگ در مواجهه با کشوری که توان نظامی بیشتری دارد، یعنی کشته شدن انبوهی از مردم و عقب افتادن کشور یا سرزمینی که توان نظامی کمتری دارد. جمهوری اسلامی ایران این پس از ترور حاج قاسم، این احتیاط عقلانی را به خرج داد ولی این ناخواسته پرسش مهمی را متوجه حماس می سازد.

 

برچسب ها: حماس ، اسرائیل ، نوار غزه
ارسال به دوستان