روزنامه هم میهن نوشت: شنبه شب جلسهای در دانشگاه تهران برگزار شد که دهها نفر از استادان دانشگاه، پژوهشگران، فعالان سیاسی و رسانهای و مقامات دولتی در آن شرکت کردند.
این جلسه به دعوت ریاست دانشگاه تهران برای بحث درباره انتخابات بود. جمع حاضر در جلسه دو طیف رسمی و سابقهدار حکومت را به نسبت پوشش میداد.
تعداد قابلتوجهی از حاضران سخن گفتند ولی نکته مهم ماجرا این بود که تقریباً حتی یک نفر نیز درباره نقش احزاب و برنامه های آنها در انتخابات هیچ سخنی نگفت. نهتنها کسی سخن نگفت، بلکه در عرصه جامعه نیز کسی به این مسئله نپرداخته است.
چرا در ایران به این وجه از مسئله انتخابات پرداخته نمیشود؟ به دو علت. اول اینکه مسائل اصلی انتخابات در ایران هنوز حل نشده است. موضوع ردصلاحیتها، سازوکارهای اجرایی انتخابات، قدرت و اقتدار مجلس، امکان قانونگذاری انحصاری و نظارت مؤثر از سوی مجلس، همگی دچار ابهام و اشکال هستند. بنابراین تا هنگامی که این مسائل حل نشود، ورود به مرحله دوم و پرداختن به برنامههای نامزدها بلاموضوع است. این مسائل را نیز نمیتوان در 10 روز مانده به انتخابات بررسی کرد و از گفتوگوها نتیجه گرفت. این را باید از ماهها و سالها پیش بحث کرد و به نتیجه رسید.
در دوره چند ماه آخر منتهی به انتخابات باید از دیدگاههای احزاب و گروهها و افراد از مسائل کشور و راهحلهای آنها مطلع بود و آنها را بررسی و نقد کرد. ولی در فضای کنونی انتخابات دریغ از کوچکترین طرح و ایده و تحلیل و از آن مهمتر دریغ از کوچکترین راهحل که منجر به امیدآفرینی شود، با این وضعیت معلوم نیست که مردم به چه چیزهایی باید رای دهند؟
جلسه دانشگاه تهران از این نظر نوشداروی پس از مرگ سهراب بود، زیرا در فاصله ده روزه تا انتخابات هیچیک از مشکلات مطرحشده درباره کلیت انتخابات قابل تغییر و حل نیست. افراد حاضر در آنجا میتوانستند حرفهایی بزنند که دیگران بشنوند و هیچ ارتباطی هم به روز رایگیری ندارد. مسئله اصلی انتخابات ایران کلیات آن است. فقدان برنامه از سوی احزاب و گروهها از آنجا ناشی میشود که اصولاً یا احزاب و گروههای فعال و رسمی به معنای واقعی واجد ویژگی حزبی نیستند و بیشتر یک گروه و بلوک تقسیم قدرت هستند که برای کسب سهمیه با یکدیگر در تقابلاند و افراد غیرحزبی نیز قادر به ارائه برنامه نیستند، در نتیجه 10 روز دیگر شاهد مراسم آئینی رایگیری هستیم، بدون اینکه فلسفه آن روشن باشد.
مقام محترم رهبری نیز در سخنرانی دیروز خود به این نکته اشاره کردند که راه اصلاح کشور انتخابات است که نکته کاملاً درستی است ولی این راه اصلاح مستلزم آن است که مردم بدانند مشکل کشور چیست و چه کسانی از طریق کدام برنامه میخواهند این مشکلات را حل کنند؟
طبیعی است که برای این کار نمیتوان به وعدههای نامزدهای منفرد و غیرحزبی دل خوش کرد، ضمن اینکه منفردین به تنهایی نه میتوانند توصیفی کامل از وضع موجود و مشکلات ارائه کنند و نه قادر به ارائه راهحلها هستند. چنین نمایندگانی در بهترین حالت اگر سالم باشند و دنبال رانت نباشند و تخصص هم داشته باشند، در یک کمیسیون تخصصی فعال میشوند و بقیه امور خارج از فعالیت حرفهای آنان است.
برای اصلاح امور کشور باید فعالیت حزبی را گسترش داد و انتخابات حزبی برگزار شود. متاسفانه این ویژگی به علل گوناگون از جمله تضعیف نهادهای حزبی و یا وضعیت ردصلاحیتها و ناکارآمدی قانونگذاری و نظارتی در مجلس، فعلاً به حاشیه رفته و امکان اصلاح کشور از این طریق را به کلی تضعیف کرده است. هیچکس نمیتواند بگوید که حزب یا احزابی در این کشور هست که مجاز به حضور انتخاباتی باشد و تحلیلی از وضع کشور و مشکلات و راهحلهای آن ارائه داده باشد، اگر جز این است اعلام کنید.