۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۴۷۸۸۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۰ - ۱۲-۱۲-۱۴۰۲
کد ۹۴۷۸۸۸
انتشار: ۰۹:۳۰ - ۱۲-۱۲-۱۴۰۲

کنایه عباس عبدی به قالیباف و حواشی خانواده و اطرافیانش: یکی که نمی‌خواست رأی بدهد گفت مثل شورای نگهبان صلاحیت‌ها را احراز نکردم

کنایه عباس عبدی به قالیباف و حواشی خانواده و اطرافیانش: یکی که نمی‌خواست رأی بدهد گفت مثل شورای نگهبان صلاحیت‌ها را احراز نکردم
هنگامی که مهم‌ترین سرلیست انتخاباتی از دادن کوچک‌ترین پاسخ به انواع و اقسام مسائل پیرامون خود و فرزندان و لیست خود دریغ می‌کند، چگونه مردم می‌توانند به این لیست واحد رأی بدهند؟ در حالی که در دنیای امروز حتی یکی از این اتهامات برای بیرون رفتن از سیاست کفایت می‌کند. یکی که نمی‌خواست در انتخابات شرکت کند، گفت: «من هم مثل شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای موجود را احراز نکردم.» چه پاسخی به او می‌توان داد؟

عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: روزهای گذشته بیشترین تحلیلها در باره لزوم مشارکت در انتخابات بود. پایه یکی از اصلی ترین تحلیل ها این بود که عدم مشارکت، آیا می تواند راهبرد درستی باشد؟

در میان همه استدلال‌هایی که در دفاع از مشارکت انتخاباتی مطرح شد مهم‌ترین آنها از سوی مقام رهبری بود «اینکه رأی ندادن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند.» یا اینکه انتخابات ضعیف به زیان همه است و انتخابات با مشارکت بالا تجلی قدرت ملی، تضمین‌کننده امنیت ملی و مأیوس‌کننده دشمنان است.

به نظر بنده کسانی که رأی ندادند دنبال این نیستند که از این طریق مشکلی را حل کنند، پرسش مردم این است که انتخابات چه مشکلی را حل می‌کند؟ اگر برای این پرسش پاسخی نباشد، چگونه می‌توانند رأی بدهند؟

‌گر چه عمل رای دادن فرصت چندانی از مردم نمی‌گیرد ولی این مساله مردم نیست. اگر رای دادن مشکلی را حل کند، حاضرند تا ۱۰ ساعت و بیشتر در سرما و برف یا گرما در صف بایستند و رأی بدهند.

واقعیت نامزدهای تأیید شده و فقدان کوچک‌ترین برنامه برای حل مسائل کشور و بی‌پاسخ ماندن پرسش‌های فراوان، جملگی نشان‌دهنده این واقعیت دردناک است.

هنگامی که مهم‌ترین سرلیست انتخاباتی از دادن کوچک‌ترین پاسخ به انواع و اقسام مسائل پیرامون خود و فرزندان و لیست خود دریغ می‌کند، چگونه مردم می‌توانند به این لیست واحد رأی بدهند؟ در حالی که در دنیای امروز حتی یکی از این اتهامات برای بیرون رفتن از سیاست کفایت می‌کند.

لیست‌های دیگر اصولگرایان نیز یک بازی برای تقسیم غنایم درون‌گروهی است که ربطی به مسائل مردم ندارد.

در مورد لیست صدای ملت نیز چرا مردم باید به کسانی رأی بدهند که حتی اگر انتخاب شوند، فردا شرمنده مواضع برخی از آنان باشند؟ چه کسی تضمین‌کننده مواضع و رفتار آنان است؟ چرا مردم نباید نامزدهای مورد تأیید خود را داشته باشند؟

یکی که نمی‌خواست در انتخابات شرکت کند، گفت: «من هم مثل شورای نگهبان صلاحیت نامزدهای موجود را احراز نکردم.» چه پاسخی به او می‌توان داد؟

درباره نقش تقویت‌کنندگی قدرت ملی انتخابات نیز روشن است که احترام این امامزاده یا صندوق رأی بیش از همه به عهده متولیان آن است. شورای نگهبان و وزارت کشور و کلا حکومت حتما می‌دانستند که کشور تا چه اندازه به حضور مردم و امنیت ناشی از آن نیاز دارد؛ در نتیجه ضیافت انتخابات باید به گونه‌ای باشد که مردم امیدوار باشند و همه با رغبت بیایند، همچنان که در انتخابات گذشته می‌آمدند.

تردیدی نیست که این انقلاب مبتنی بر خواست و حمایت مردم بوده و اگر قرار است این حمایت ساری و جاری باشد، باید انتخاباتی شایسته آنان نیز طراحی شود.

چه کسی فکر می‌کرد که سطح نامزدهای نمایندگی و انتخابات در تهران (نمونه کل کشور) ۴۵ سال پس از انقلاب به چنین روزی بیفتد و نامزدهای مشهور آنان سوار بر اسب جلوی مردم گردانده شوند؟ یک نگاه به افراد و سطح نمایندگان و نامزدهای مجلس اول بیندازید و با مجلس فعلی و انتخابات فعلی و رفتارهای آنان و اتهاماتی که علیه آنان است مقایسه کنیم، ماجرا روشن می‌شود.

ارسال به دوستان