رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد نوشت: «هر حکومتی به خودی خود قداست ندارد اگر حاکمان به عدالت رفتار کردند، امنیت برای عموم شهروندان فراهم نمودند، کرامت انسانها را رعایت کردند، جامعه را به چپ و راست و میانه و حزباللهی و غیرحزباللهی و خودی و غیرخودی، تقسیم نکردند، ارزشی برای شعارهای اینچنینی که «صدا و سیما برای ما حزباللهیها است» و یا «هرکس نمیخواهد از این کشور برود» قائل نبودند، آسایش و رفاه نسبی را برای عموم شهروندان از هر نژاد و قوم و طایفه و مذهب و زبان فراهم کردند، امتیازات ویژه به نزدیکان و آقازادگان خود ندادند و در نهایت زمینههایی فراهم نمودند تا هر ایرانی اگر ستمی دیده یا حقی از او تضییع شده بتواند بدون رشوه و پارتی، احقاق حق نماید و بعد از رسیدگی و اثبات ادعا حق خود را بگیرد آن حکومت از جایگاه مردمی برخوردار است و مورد احترام و به یقین باید دستوراتش را اجرا نمود.
مولای متقیان حضرت علی(ع) در فرمان جاودانهاش به مالکاشتر نخعی آنگاه که او را به فرماندهی و امارت مصر میفرستد حدود ۷۵بار به مالک سفارش میکند به امور «مردم و رعیت» رسیدگی نماید چه مسلمان باشند یا مسیحی و از جمله میفرماید: ای مالک: «مهربانی و محبت و لطف به رعیت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعیت همچون حیوان درندهای مباش که خوردن آنان را غنیمت شماری… رعیت را مورد عفو و چشمپوشی قرار ده… باید محبوبترین امور نزد تو میانهترینش در حق و همگانیترینش در عدالت، و جامعترینش در خشنودی رعیت باشد… بدترین وزرای تو وزیری است که پیش از تو وزیر اشرار بوده و در گناهانشان شرکت داشته… نیکوکار و بدکار در برابرت یکسان نباشند… آگاه باش که مردم مملکت گروههای مختلفند که هر گروه جز به گروه دیگر اصلاح نمیشود و با داشتن گروهی از گروه دیگر بینیازی نیست… پس آرزوهای رعیت را برآور و نیکو ستودن آنان را پیوستهدار…
برای قضاوت بین مردم برترین شخص نزد خودت را انتخاب کن کسی که امور قضاوت او را دچار تنگنا نکند و برخورد مدعیان پرونده وی را گرفتار لجبازی ننماید و در خطا پافشاری نورزد… سپس در امور کارگزاران حکومتت دقت کن و آنان را پس از آزمایش به کار گیر از راه هوا و هوس و خودرایی آنان را به کارگردانی مگمار زیرا هوا و هوس و خودرایی جامع همه شعبههای ستم و خیانت است… باید اندیشهات در آبادی زمین از تدبیرت در جمعآوری مالیات بیشتر باشد زیرا مالیات جز با آباد کردن زمین به دست نمیآید… چنانچه در منشیانت عیبی باشد و تواز آن بیخبر بمانی مسئول آن هستی… از جانب خود وقتی را برای آنان که به تو نیازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را برای آنان از هر کاری فارغ کن… تا سخنگوی نیازمندان بدون ترس و نگرانی و لکنت و تردید با تو سخن بگوید که من بارها از رسول خدا(ص) شنیدم میفرمود: امتی به پاکی و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانی کلام بگیرد…
هرگاه رعیت گمان ستمی بر تو ببرد آشکارا عذرت را به آنان ارائه کن و به اظهار عذر، گمانهای آنان را از خود بگردان چرا که اظهار عذر موجب عادت دادن نفس به اخلاق حسنه و مهربانی و نرمی نسبت به رعیت است… از خودپسندی و تکیه بر آنچه تو را آلوده به خودپسندی کند و از علاقه به ستایش و تعریف مردم برحذر باش زیرا این حالات از مطمئنترین فرصتهای شیطان در نظر اوست تا نیکی نیکوکاران را نابود کند… از این که چیزی را به خود اختصاص دهی درحالی که همه مردم در آن مساوی هستند بپرهیز و از غفلت در آنچه که توجه تو به آن ضروری است و برای همگان معلوم است برحذر باش… از خداوند… مسئلت مینمایم پایان زندگی من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد همه ما به سوی او بازمیگردیم و سلام و درود بر رسول خدا(ص) و بر اهل پاکیزه و پاکش باد.»
ای کاش مدیران ارشد جمهوری اسلامی زمینهای آماده مینمودند و ترتیبی اتخاذ میکردند تا روسا و فرمانداران و استانداران و وزیران و نمایندگان و دیگر کسانی که به نحوی موقعیت و منصب اداری دارند از ترجمه فارسی نهجالبلاغه بویژه از مفاد خطبه شقشقیه و داستان بیعت مردم با آن حضرت و نامههایی که به استانداران و فرمانداران یا به کارگزاران خطاکار خود نوشته و آنان را توبیخ نموده و سرزنش آن حضرت به فرمانداری که خانهای را به ۶۰ دینار خریده و همچنین آنچه که عقیل برادر آن حضرت در عدالتخواهی و بزرگی مولا به معاویه گفت آگاهی پیدا میکردند و از عکسالعمل آن حضرت درباره تخلف اِبنهَرمَه مطلع میشدند که آن حضرت وقتی از جنایت اِبنهَرمَه ناظر بازار اهواز مطلع شد به فرماندار خود در اهواز نوشت «هنگامی که نامه مرا خواندی اِبنهَرمَه را از نظارت بازار برکنار دار و او را به مردم معرفی کن و به زندانش افکن و رسوایش ساز و به همه بخشهای تابع اهواز بنویس که من اینگونه عقوبتی برای او معین کردهام» و این بدان معنی است که حاکمان و کارگزاران بدانند اعمال قانون در برابر خودیها و نزدیکان مقامات و مسئولان اولویت دارد و جای هیچگونه پردهپوشی نیست.
با سپاس از دادگستری و قوه قضائیه به علت محاکمه مفسدی چون اکبر طبری و فرزندان معاون اول قوه قضائیه انتظار مردم این است که اینگونه افراد و مفسدان بویژه وابستگان خلافکار آنان و احیانا آقازادگانشان را محاکمه و به سزای اعمالشان برسانند تا مردم یقین کنند قوه قضائیه با کسی عقد اخوت نبسته است اگر مبلغ به غارت رفته فساد «چای دبش» را در نظر بگیریم بیشتر از آن مقداری است که هزینه بازسازی سیل خانمانسوز اسفندماه سال ۱۴۰۲ سیستان و بلوچستان میباشد که به جان و مال و زندگی مردم خسارتها و آسیبهای فراوان وارد کرد در واقع میتوانستند با آن مبلغ خرابیها را ترمیم و منطقه را آباد کنند.
اکنون در نتیجه افشاگریهایی که باید به افشاکننده آن با هر نوع تفکر و سلیقه سیاسی و رفتار و عملکردی که داشته و دارد صدها و هزاران آفرین گفت کاظم صدیقی با آن همه مقام و منصب در مظان اتهام قرار گرفته است گرچه بلندگوها و شبکههای خارجی و دشمنان این ملت با تفسیر و توضیح آن را نقل میکنند اما قوه قضائیه موظف است برابر با اصل ۱۵۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که پنج وظیفه مهم از جمله کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام و همچنین اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین را به عهده دارد، بررسیهای لازم را به عمل آورد، تا در نهایت ناظرین و مراجع قضایی بتوانند پاسخگوی مردم از جمله پرسشهای مطرح در این سرمقاله باشند. چون اگر حتی اندکی از آنچه درباره باغ «ازگل» و عملکرد کاظم صدیقی و عذرخواهیهای وی که در اختیار عموم قرار گرفته قصور و تقصیری متوجه شخص ایشان باشد ابتدا باید علاوه بر اقدامات قانونی که درباره وی صورت میگیرد از سمتهای خویش استعفا دهد در غیراینصورت اثرات منفی این رویداد برای همیشه و بیشتر برای جامعه روحانیت باقی خواهد ماند بدون شک عذرخواهی به تنهایی دردی را دوا و مشکلی را حل نخواهد کرد و در واقع عامل آن اتفاقات تبرئه نخواهد گردید به هرحال فصلالخطاب، نتیجه بررسیهای قانونی و عادلانهای است که من حیثالمجموع دادگستری انجام خواهد داد.
۱- آیا در سال ۱۳۹۱ خانم معصومه ابتکار عضو پیشین شورای اسلامی شهر تهران درباره قطع درختان باغ ازگل در صحن شورا گزارشی ارائه نموده است و در نهایت نتیجه آن گزارش چه بوده و اعضای شورا و شهرداری تهران چه تصمیماتی در اینخصوص اتخاذ کردهاند؟
۲- آیا صحیح است که همسایگان باغ ازگل درباره قطع درختان به شهرداری وقت هشدار دادهاند و در این صورت موضوع چگونه فیصله یافته است و کاظم صدیقی و دیگر مدیران حوزه علمیه امام خمینی(ره) یا درخواستکنندگان زمین مورد نظر با پرداخت چه مبلغ و چگونه زمین را تحویل گرفتهاند؟
۳- مقام ارشد اداری که با اجرای درخواست تحویل زمین موافقت نموده چه کسی بوده و آیا این که گفته شده است محمود احمدینژاد شهردار وقت با واگذاری زمین موافقت نموده صحیح است؟ و آیا حق شهرداری وصول گردیده است؟
۴- این که گفته میشود در صحن علنی شورای پنجم شهر تهران مورخ ۲۲ تیرماه ۱۴۰۰ در مورد تخلف صورت گرفته نسبت به واگذاری زمین باغ ازگل بحث و بررسی شده صحیح است و موضوع به کجا ختم شده است؟
۵- اگر موسسه «پیروان اندیشههای قائم» به عنوان یک موسسه غیرتجاری ثبت شده است چرا تمام فعالیتهای مندرج در اساسنامه و ثبت شده در آگهی ثبتی تجاری میباشد؟!
۶- چرا در سند موسسه «پیروان اندیشههای قائم» نامی از حوزه علمیه امام خمینی(ره) نیامده است؟
۷- آیا درست است که کاظم صدیقی با فردی که وی را جعلکننده امضای خود معرفی کرده است ۱۵ روز بعد از تشکیل مجمع با این که نام جاعل به عنوان شریک حذف شده است به دفترخانه رفته و سند انتقال را باهم امضا کرده و انگشت خود را پای سند زدهاند؟
۸- آیا از اینکه گفته میشود باغ یکهزار میلیارد تومانی را به ۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان (یعنی حدود ۱۵۰ برابر زیر قیمت) نقداً معامله نمودهاند صحیح است و در صورت صحت و درستی موضوع چگونه ۶/۶ میلیارد تومان نقداً رد و بدل شده است؟
۹- آیا برای تاسیس مرکز آموزشی پیش حوزوی نیازی به انتقال سند مالکیت بوده و اصولاً بعد از گذشت ۲۰ سال با حدود ۲۳۰۰۰ متر باغ و حوزه و خانه و ساختمان از ۴۰۰ نفر طلبه آن موسسه چند نفر و با چه مسئولیتهایی در سازمانها و نهادهای دولتی و یا مجلس عهدهدار شدهاند؟
۱۰- آیا واریز ماهیانه یک میلیارد تومان اجاره هتل جهان مشهد به حساب کاظم صدیقی و پسرش صحت دارد و اکنون که کاظم صدیقی به ناتوانی خود در انجام وظیفهای که به عهده گرفته اقرار نموده است آیا نباید دریافتی و پرداختیهای اینچنینی و نحوه هزینه کردن آنها بررسی گردد؟
۱۱- عملکرد جواد عزیزی که سالها در حوزه علمیه امام خمینی(ره) و یا مدتی در موسسه پیروان اندیشههای قائم حضور داشته و اخیراً کاظم صدیقی از وی شکایت نموده چیست و سابقهای که گفته میشود در شهرداری تهران و احیاناً پروندههایی که در قوه قضائیه داشته و دارد به کجا رسیده است؟
۱۲- از عذرخواهیهای کاظم صدیقی اینگونه استنباط میگردد که آشنایی و شناخت کامل از بعضی از اطرافیان خود نداشته بنابراین آیا نباید حسابرسی دقیقی از هرجا نام و رسم و جایگاه وی بوده به عمل آید تا بنابه گفته و درخواست شخص کاظم صدیقی به حساب اشخاص رسیدگی شود؟
دانشمند بزرگ شیخ بهایی گفته است:
آبادی میخانه ز ویرانی ماست/ جمعیت کفر از پریشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست- والسّلام.»