۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۶۰۱۸۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۱۹ - ۰۱-۰۲-۱۴۰۳
کد ۹۶۰۱۸۹
انتشار: ۱۸:۱۹ - ۰۱-۰۲-۱۴۰۳
عکس با مکث

ناصر تقوایی؛ حسرت یک خنده

ناصر تقوایی؛ حسرت یک خنده
گرچه انتشار عکسی جدید از ناصر تقوایی در شبکه های اجتماعی موجب شادی علاقه‌مندان این فیلم‌ساز برجستۀ سینما شد و خنده‌اش را نشان حال خوب او دانسته‌اند اما واقعیت این است که این خبر خوش و عکس شاد می‌تواند نماد تراژدی هم باشد!

  عصر ایران؛ رضا صائمی- گرچه انتشار عکسی جدید از ناصر تقوایی در شبکه‌های اجتماعی موجب شادی علاقه‌مندان این فیلم‌ساز برجستۀ سینما شده و خنده‌اش را نشان حال خوب او دانسته‌اند اما واقعیت این است که این خبر خوش و عکس شاد در عین حال می‌تواند نماد تراژدی هم باشد!

ناصر تقوای

 

   به این معنا که سرگذشت حرفه‌ای یک هنرمند برجسته و فیلم‌ساز مؤلف چون او چنان با بی‌خبری و فیلم‌نسازی گره خورده که حالا انتشار عکسی از او مایۀ دل‌خوشی و امیدواری است. البته  خدا را شکر که استاد سلامت و سرپاست و هنوز می‌خندد اما کاش خنده در پی آفرینش هنری و یک کار تازه می‌بود. 

   فیلم‌سازی که هنوز دو فیلم ناتمام در کارنامه دارد؛ کما این‌که دو پروژۀ مشهور «زنگی و رومی» (۱۳۸۱) و «چای تلخ» (۱۳۸۲) همچنان ناتمام رها شده‌اند. 
  تقوایی در دی ماه سال ۱۳۸۲ فیلم جنگی چای تلخ را کلید زد، اما به دلایل مالی، سانسور و عدم حمایت مراکز دولتی نیمه‌کاره ماند. 

  او فیلم‌سازی است که به هر شرط و شرایطی برای ساختن فیلم تن نمی‌دهد تا احتمالا به تقدیری که برخی از فیلم‌‌سازان برجستۀ هم نسل او دچار آمده‌اند تن ندهد. 

   گفته‌اند روزی یکی از شاگردانش پرسید: «آقای تقوایی! در همه جا از شما به عنوان یکی از استادان سینمای ایران یاد می‌کنند. به ما بگویید راز این موفقیت شما در چیست؟» تقوایی در جواب گفت : « فکر نکنید این جایگاه به خاطر فیلم‌ها و کارهایی به دست آمده که ساخته‌ام. اتفاقا به سب کارهایی است که نساخته‌ام».

   در واقع این فیلم نساختن به سخت گیری‌هایی خود در کار هم ربط دارد اما وقتی یک فیلم‌ساز جریان‌ساز برای سال‌های طولانی فیلم نمی‌سازد این دیگر به دلیل وسواس‌های شخصی نیست، ناشی از نابه‌سامانی شرایطی است که موجب می‌شود تا کسی مثل ناصر تقوایی ترجیح دهد دیگر فیلم نسازد.

از منظر جامعه‌شناسی هنر، اثر هنری صرفا متکی به خلاقیت فردی هنرمند نیست، وابسته به شرایط مناسب تولید و آفرینش‌گری هم هست. به همین دلیل است که باید در کنار «خلاقیت هنری» از ضرورت «مدیریت هنری» هم گفت. فیلم‌‌سازانی مثل تقوایی واجد تقوای کاری و حرفه‌ای هم هستند و در هر شرایطی فیلم نمی‌سازند. او هنرمند نان به نرخ روز خوری نبوده و هیچ وقت حاضر نشد از اصول خود در فیلم‌سازی به دلیل مصلحت‌ها یا فرمایش‌ها دست بکشد. به دلیل  در سال ۶۲ هم ساخت پروژه بزرگ سریال "کوچک جنگلی" را کنار گذاشت و درنهایت بهروز افخمی آن را ادامه داد.

  اکبر عبدی که با او در فیلم «ای‌ایران» همکاری کرده بود یک بار دربارۀ تقوایی گفته بود: «دوست داشتم اگر روزی قرار بود سيمرغ بلورين از جشنواره فيلم فجر بگيرم اين جايزه به خاطر فيلم سينمايی "ای‌ايران" به کارگردانی "ناصر تقوايی" باشد.... هر فيلمی از تقوايی خود کلاس درس بزرگی براي تمامی هنرمندانی است که با او کار می‌کنند، نبايد امروز استادی چون تقوايی خانه‌نشين باشد بلکه بايد شرايطی فراهم شود تا او در سال 10 بازيگر زن و 10 بازيگر مرد به جامعه معرفی کند.»

   آنچه عبدی گفته روایت تراژیک بی‌‌رحمی سینمای ماست که زور هنرمند توانایی مثل تقوایی هم به آن نمی‌رسد و این چقدر با تعریفی که خود تقوایی از ترازدی کرده است منطبق است. آنجا که می‌گوید: « تراژدی را آدم‌های تسلیم شدۀ توسری‌خورده نمی‌سازند! آدم‌هایی می‌سازند که برای زندگی مبارزه می‌کنند اما زورشان نمی‌رسد». 

   بله! تماشای عکس ناصر تقوایی با خنده‌ای بر لب خوشایند است و موجب خرسندی که حال استاد خوب است اما قطعا حال او و ما زمانی خوب‌تر بود که نه عکس تقوایی که فیلمی تازه از تقوایی را به تماشا بنشینیم.

ارسال به دوستان