۰۹ فروردين ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۳:۵۲
کد خبر ۹۷۱۱۹
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۴ - ۲۴-۱۰-۱۳۸۸
کد ۹۷۱۱۹
انتشار: ۱۹:۳۴ - ۲۴-۱۰-۱۳۸۸

آخرین سرمقاله سردبیر آفتاب یزد

اما از آنجا كه اينجانب مايل نيستم دريچه‌اي از در كشور مسدود و دهها جوان ايراني، شغل خود را از دست بدهند از امروز عليرغم ميل باطني، همكاري خود با آفتاب يزد را قطع و خود را با به كساني تقديم مي‌كنم كه تقريبا يك پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام.
‌سردبیر روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله شماره امروز این متبوعه، در مطلبی با عنوان " سپاس و بدرود" نوشته است:

دقيقا 3414 روز پيش (19 شهريور 79) توفيق يافتم با درج سرمقاله، نخستين روز انتشار سراسري آفتاب يزد– پس از حدود 2 سال انتشار استاني– را به اطلاع دوستاني برسانم كه اين روزنامه را براي نخستين بار برپيشخوان روزنامه فروشي‌ها در سراسر كشور مشاهده مي‌كردند. آن روز <مجلس اصلاحات> تازه آغاز به كار كرده بود و <دولت اول اصلاحات> نيز سال آخر فعاليت خود را سپري مي‌كرد. از همان روز تا امروز، تلاش كردم كه آنچه در اين ستون و ساير بخش‌هاي روزنامه نوشته مي‌شود به معناي واقعي، <اصلاح‌طلبانه> باشد و در راستاي دفاع از حقوق ملت.

بر همين اساس، گاه گلايه دوستان اصلاح‌طلب خود در مجلس و دولت اصلاحات را به تن خريدم در مقاطع متعدد، اتهام افكني و بي‌تحملي دوستان جناح مقابل را شاهد بودم. اما آنچه اين قلم را در نوشتن، استوار مي‌ساخت احساس رضايت از انجام تكليف ديني و ملي بود. همچنين ابراز سپاس‌هاي بزرگوارانه بسياري از هموطنان به صورت تلفني و يا در ملاقات‌هاي تصادفي در محافل عمومي، خستگي كار طاقت فرساي روزنامه‌نگاري را از ميان مي‌برد. اينجانب در بارگاه خداوند بزرگ و در پيشگاه ملت عزيز ايران، ‌ شاكر هستم كه آنچه در 9 سال و 4 ماه و 5 روز گذشته نوشته‌ام تـمـامـا مـسـتـنـد بـوده و شـايـد هـمـيـن اسـتـنـادات بـود كـه گاه بعضي از <سوژه‌سازان> را <كم تحمل> مي‌ساخت؛ زيرا نمي‌توانستند با استنادات قانوني، راه را بر اين قلم ببندند. عدم ذوق‌زدگي از تمجيد‌ها و سرخورده نشدن از كم تحملي‌ها، عنايت ديگر خداوند به نگارنده بود و همين مسئله نيز بر افراطيون – در جناح‌هاي مختلف– گران مي‌آمد.

اما هيچ‌گاه شرايط، مانند هفته‌هاي اخير نبوده است. اينجانب از مدتي قبل براي پيگيري برخي امور شخصي از جمله تحصيل، در خارج از كشور اقامت داشته‌ام و با استفاده از فن‌آوري‌هاي پيشرفته، ارتباط لحظه به لحظه با روزنامه را حفظ كرده‌ام و لذا قاعدتا بسياري از مخاطبان، از غيبت اين دوست خود بي‌اطلاع مانده‌اند. در اين مدت، منش نگارنده و نحوه چرخيدن قلم او بر روي كاغذ، هيچ تغييري نسبت به 9 سال قبل از آن نداشت. در اين ماهها، معيار اصلي براي من، رضايت خالق و منافع بندگانش و در مرحله بعد، التزام به ضوابطي بود كه در زمان اقامت در ايران نيز به آنها پايبندي داشتم؛ اگر چه برخي از آنها را قابل تامل مي‌دانستم .همين پـايـبـنـدي و الـتـزام و نـظـارت دقـيـق بـر هـمـه اجـزاي روزنـامـه بـاعـث شـد در فـضـايـي كه دهها روزنامه در كشور با مشكل مواجه شدند، آفتاب يزد بدون هر گونه رانت دولتي يا وابستگي به هر يك از احزاب و گروهها بصورت مستمر انتشار يافت. ‌ ‌

‌ ‌اقامت اينجانب در خارج از كشور اگر چه ممكن است از چشم مخاطبان مهربان آفتاب يزد مخفي مانده باشد اما قطعا تشكيلات رسمي كشور از آن بي‌اطلاع نبودند و يقين دارم در اين مدت، مندرجات روزنامه <به ويژه سرمقاله‌ها> را با حساسيت‌ بيشتر رصد مي‌كرده‌اند. لذا اقدام اخير معاون جديدالورود وزارت ارشاد، بسيار سوال‌برانگيز است. وي در يك گفتگوي يك طرفه تلويزيوني، اتهاماتي را متوجه اينجانب نمود كه يقين دارم هدف اصلي يا نتيجه آن، تحت فشار قرار دادن روزنامه مي‌باشد . البته ظاهرا در دولت جديد، اين يك رويه‌ است كه عده‌اي، خود را در مقام مدعي‌العموم، قاضي و مجري حُكم قرار دهند و با استفاده يك طرفه از تريبون‌هايي كه امانت ملت مي‌باشد به اتهام افكني بپردازند.همچنين هرگاه رئيس دفتر رئيس جمهور <دُرافشاني> جديدي مي‌نمايد كه تمام نيروهاي متدين را به واكنش وا مي‌دارد، عده‌اي ماموريت مي‌يابند سوژه جديدي درست كنند تا اذهان را منحرف نمايند.

‌ ‌آقاي معاون، مدعي شده است كه <سردبير روزنامه در لندن اقامت دارد و لحظه به لحظه، آن چه رسانه‌هاي غرب، بي‌بي‌سي، صداي آمريكا و ديگر رسانه‌هاي صهيونيستي منعكس مي‌كنند، همان را در روزنامه خود بازتاب مي‌دهد... ما تحليل‌هاي بي‌بي‌سي را هر روز در اين روزنامه مي‌بينيم... > آقاي معاون، در اين بخش از اظهارات خود، مستقيما از آفتاب يزد نام نبرد، اما سوال و جواب‌هاي بعدي با مدير مسئول، براي همگان آشكار ساخت كه مقصود، كدام روزنامه است و سردبير مورد نظر چه كسي !؟ ‌ ‌

البته همانگونه كه برخي تشويق‌هاي قبلي دوستان و بي‌تحملي‌هاي رقبا، اينجانب را دچار ذوق‌زدگي يا سرخوردگي نكرد، به خاطر اتهام افكني‌ نامشروع معاون وزير ارشاد، نيز <يقه دراني> نخواهم كرد. لابد مسئولان دستگاه‌هاي امنيتي و اطلاعاتي و اعضاي هيئت نظارت بر مطبوعات هم براي دفاع ازعملكرد خود، تدبيري خواهند انديشيد. زيرا ادعاي غيرمنصفانه آ قاي معاون، به معناي غفلت و بي‌تفاوتي همه دستگاه‌هاي قضايي، امنيتي و اطلاعاتي كشور نسبت به انتشار چند ماهه يك روزنامه تحت‌تاثير محافل صهيونيستي است.

اما از آنجا كه اينجانب مايل نيستم دريچه‌اي از <اطلاع رساني مشروع و قانوني> در كشور مسدود و دهها جوان ايراني، شغل خود را از دست بدهند از امروز عليرغم ميل باطني، همكاري خود با آفتاب يزد را قطع و <بدرود> خود را با <سپاس بي‌كران> به كساني تقديم مي‌كنم كه تقريبا يك پنجم از عمر خود را به طور شبانه‌روز در خدمت آنها بوده‌ام. همچنين از برخي نهادهاي رسمي كشور كه بر خلاف تعدادي از مديران كم تحمل دولتي، رويه انتقادي آفتاب يزد به ويژه ستون سرمقاله را تحمل‌كرده‌اند سپاسگزاري مي‌نمايم و آنها را به بررسي سوابق آقازاده بيست و چند ساله‌اي توصيه مي‌كنم كه با استفاده از رانت‌ پدر، هم اكنون مديريت يكي از شركت‌هاي بزرگ ايراني در آلمان را به عهده دارد و لابد به بركت همين مديريت، شرايط اقامت دائم خود و خانواده در آن <كشور صهيونيست پرور> و... را آماده مي‌سازد!

همچنين نهادهاي ديگر كشور را دعوت مي‌كنم دفاع جانانه آفتاب يزد در 9 سال گذشته از مرزهاي جغرافيايي و عقيدتي كشور را با پيشنهاد مشكوك يكي از پرمدعاترين افراد براي تغيير نام خليج فارس مقايسه نمايند، شايد ريشه بعضي از دشمني‌ها آشكار گردد. مراجعه به شجره‌نامه افراد نيز در كشف ريشه‌ برخي اتهام‌افكني‌هاي خصمانه، مفيد خواهد بود. ‌*‌

اگر عمري بود و تريبوني، در اين موارد بيشتر سخن خواهم گفت. تا آن روز، بدرود!‌

‌ ‌*‌مايل نبودم به دفاع شخصي از خويش بپردازم اما به حكم آيه شريفه قرآن < لايُحِب اللّه الجَهرَ بالسّوءِ مِنَ القول الاّمَن ظُلِم> باستحضار مي‌رسانم اينجانب سيد مجتبي واحدي هستم و افتخار دارم كه سي و سومين <جدِّبزرگوار>اينجانب امام زين‌العابدين (ع) بودند و نسب حقير از آن طريق به حضرت اباعبدالله الحسين (ع) مي‌رسد. ديگران هم اگر مايلند شجره‌نامه خود را ارائه دهند!
ارسال به دوستان
بلیط هواپیما فلای تودی
نظرسنجی
نظر شما درباره مذاکره با آمریکا؟