۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۷۱۳۳۵
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۱۳-۰۳-۱۴۰۳
کد ۹۷۱۳۳۵
انتشار: ۱۰:۱۵ - ۱۳-۰۳-۱۴۰۳
عبدالرضا داوری در گفت‌وگو با عصر ایران

جلیلی ضد توسعه است/ تأیید احمدی‌نژاد مشارکت را بالا می‌برد/ لاریجانی می‌تواند ریل را تغییر دهد

جلیلی ضد توسعه است/ تأیید احمدی‌نژاد مشارکت را بالا می‌برد/ لاریجانی می‌تواند ریل را تغییر دهد
ضدتوسعه‌گراترین جلیلی است. احتمال احراز صلاحیت احمدی‌نژاد نزدیک صفر است اما اگر تایید شود بر کل صحنۀ انتخابات اثر خواهد گذاشت.در صحنه متفاوت سیاست جهانی لاریجانی ماهرتر است...

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - چهاردهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ایران، به شکلی زودهنگام و کمتر از یک ماه دیگر برگزار می‌شود و چهره‌های نامی و کمنام و گمنام مثل همیشه در حال ثبت نام به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری‌اند. اگرچه مشهورترین چهره‌های جناح اصلاح‌طلب همچنان می‌دانند امید چندانی به تایید صلاحیتشان نیست و ترجیح می‌دهند ثبت نام نکنند. متن زیر گفت‌وگویی است با عبدالرضا داوری، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، دربارۀ انتخابات آتی. آقای داوری معتقد است مشارکت مردم در این انتخابات بیش از انتخابات سال 1400 خواهد بود و رئیس جمهور آیندۀ ایران باید فردی کارآمد در عرصۀ کشورداری، غیربنیادگرا و دارای مهارت‌های دیپلماتیک باشد.

عبدالرضا داوری

   به نظر شما در انتخابات آتی، کاندیداهای ریاست جمهوری به گونه‌ای تایید صلاحیت می‌شوند که مشارکت مردم افزایش قابل توجهی داشته باشد یا اینکه شاهد انتخاباتی شبیه انتخابات سال 1400 خواهیم بود و امکان حضور موثری به اصلاح‌طلبان و نیروهای معتدل داده نمی‌شود؟

   این انتخابات بیش از آنکه متاثر از مناسبات داخلی باشد، متاثر از تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است. به همین دلیل باید این امکان وجود داشته باشد تا جریان‌هایی که گفتارها و گفتمان‌های دیگری متفاوت از گفتار حاکم بر دولت سیزدهم دارند، بتوانند به عرصۀ رقابت بیایند و رای مردم را جلب کنند. این انتخابات را نباید در ذیل تضاد گفتمانی اصلاح‌طلب و اصولگرا تحلیل کرد. به نظرم با توجه به شرایط داخلی و خارجی، نظام به نقطه‌ای رسیده است که باید بین دو رویکرد بنیادگرا و توسعه‌گرا انتخاب تاریخی خودش را انجام دهد. به همین دلیل من فکر می‌کنم در این انتخابات بیش از اهمیت مشارکت و قطب‌بندی‌های داخلی، ریل‌گذاری جدید نظام است که خودش را بر صحنۀ این انتخابات تحمیل خواهد کرد.

    بین کاندیداهای بالفعل و بالقوه، چه کسی را نمایندۀ مناسبی برای توسعه‌گرایی یا گفتمان توسعه می‌دانید؟

به نظرم باید به گفتمان توسعه نگاه انضمامی داشت. یعنی این گفتمان باید بتواند در ساختار موجود جمهوری اسلامی پیاده‌سازی شود. بنابراین کارگزاران این گفتمان باید کسانی باشند که اولا به عناصر توسعه و جهت‌گیری‌های توسعه‌گرایانه باور داشته باشند، ثانیا به نظام جمهوری اسلامی پای‌بند و مورد وثوق نظام باشند. در شرایط کنونی به نظر می‌رسد دکتر علی لاریجانی و دکتر محمد باقر قالیباف ظرفیت نمایندگی گفتمان توسعه را در ساختار جمهوری اسلامی و نیز امکان رای‌آوری حداقلی را دارند.

   توئیت اخیر شما دربارۀ قدرتمند بودن سعید جلیلی، ظاهرا حاوی نوعی هشدار دربارۀ ریاست جمهوری جلیلی است. چرا چنین هشداری دادید؟ ضمنا فکر می‌کنید آقای جلیلی می‌تواند کاندیدیا مطلوب نظام باشد؟

  سعید جلیلی در منتهی‌الیه جریان بنیادگرا قرار دارد. یعنی گفتمان و بینش و منش ایشان همۀ شاخص‌های ضدیت با توسعه را در درون خودش دارد. بنابراین ضدتوسعه‌گراترین کاندیدای حاضر در صحنۀ انتخابات، آقای جلیلی است که بیشترین تقابل را هم با آقای لاریجانی دارد که در همین یکی دو روز هم در توئیتر شاهد آن بودیم.

    اما اینکه چرا سعید جلیلی را قدرتمند می‌دانم، دلیلش این است که ایشان سال‌ها کار کرده و شبکه‌ای پدید آورده و در سه سال اخیر هم نیروهای خودش را در دولت آقای رئیسی جانمایی و منصوب کرده. صداوسیما در اختیار اوست. برادر ایشان بالاخره نفر دوم در سازمان صداوسیما است. موقع ثبت نام هم 28 مدیر ارشد دولتی، در سطح معاون بانک مرکزی، معاونین وزرا، مدیران کل ستادی و استانی وزارتخانه‌ها، آقای جلیلی را همراهی کردند. این افراد تازه بخشی از شبکۀ آقای جلیلی در دولت بودند. ایشان کاملا بر دولت مسلط است و در شرکت‌ها و سازمان‌ها منابع بسیاری در اختیار تیمش است و این منابع را می‌توانند به اشکال مختلف در روند انتخابات وارد کنند و در عین حال یک ابزار بزرگ تبلیغی دراختیارشان است.

   بزرگ‌ترین حزب در ایران "دولت" است. دولت در ایران به طور تاریخی، به دلیل نقش نفت، بزرگترین سازمان سیاسی است. تسلط بر دولت می‌تواند ظرفیت‌های زیادی را ایجاد کند. آقای جلیلی بر مسیر حرکت دولت آقای رئیسی کاملا مسلط بوده. اما دربارۀ مطلوبیت ایشان برای نظام، به نظرم چون نظام در حال غلبه دادن خط مشی توسعه‌گرایی بر سایر خط مشی‌ها است، به نظرم آقای جلیلی گزینۀ مطلوبی برای خط مشی و ریل‌گذاری جدیدی که قرار است در نظام صورت بگیرد، نیست.

     محمود احمدی‌نژاد هم ظاهرا کاندیدا می‌شود. [‌مصاحبه قبل از ثبت نام احمدی‌نژاد در صبح یکشنبه انجام شده]. به نظرتان او تایید صلاحیت می‌شود؟ و اگر تایید شود، مشارکت مردم در انتخابات افزایش می‌یابد؟ و نهایتا اینکه شانس قابل توجهی برای پیروزی در انتخابات دارد؟

  احتمال احراز صلاحیت آقای احمدی‌نژاد تقریبا نزدیک صفر است اما اگر تایید صلاحیت شود، نه فقط بر میزان مشارکت، بلکه بر کل صحنۀ انتخابات و قطب‌بندی‌های داخل انتخابات و رقابت بین نیروهای سیاسی اثر خواهد گذاشت و مرزهای جبهه‌های سیاسی را کاملا جابجا خواهد کرد. به نظر می‌رسد که اگر احمدی‌نژاد تایید صلاحیت شود، شانس بسیار بالایی برای پیروزی در انتخابات دارد.

  اوضاع اصلاح‌طلبان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ به نظرتان اجازه می‌کنند با یک کاندیدای موثر وارد و انتخابات شوند؟ و آن کاندیدا چه کسی می‌تواند باشد؟ در غیر این صورت، به نظرتان می‌روند پشت سر علی لاریجانی؟

افرادی نظیر دکتر ظفرقندی و دکتر صدر، چهره‌های ناشناخته‌ای هستند و در این فرصت کوتاه تا برگزاری انتخابات، امکان بسیج افکار عمومی و موج‌آفرینی در جامعه را ندارند. به نظر من این افراد گزینه‌های سر پل‌اند. یعنی کاندیدا شده‌اند تا آرای پایگاه اجتماعی اصلاحات را به سبد رای کاندیدای دیگری سرازیر کنند. مثلا در سال 84 وقتی معین رد صلاحیت شد، این تلقی وجود داشت که الان اصلاح‌طلبان راحت‌تر می‌توانند به اردوگاه هاشمی رفسنجانی بپیوندند. ولی این طرح با بازگشت آقای معین به صحنۀ انتخابات عملی نشد. خود اصلاح‌طلبان هم می‌دانند که در این دوره از انتخابات کاندیدایی که رای‌آور باشد و در چارچوب استانداردهای شورای نگهبان بگنجد، ندارند. به همین دلیل چهره‌هایی معرفی می‌کنند تا از آن‌ها سر پلی بسازند برای رسیدن به یک کاندیدای اعتدالی یا اصولگرای میانه‌رو. این کاندیدا قبلا آقای روحانی بود و در این دوره آقای لاریجانی است.

  اسحاق جهانگیری نمی‌تواند کاندیدای اصلاح‌طلبان باشد؟ او در جامعه شناخته شده است و خوب هم می‌تواند مناظره کند و شانس تایید صلاحیت هم می‌تواند داشته باشد و چه بسا شانس پیروزی هم داشته باشد.

  آن طور که من شنیده‌ام ظاهرا آقای جهانگیری به برخی از نزدیکانش گفته اگر تضمینی از طرف شورای نگهبان دربارۀ تایید صلاحیتش باشد، ثبت نام خواهد کرد. شورای نگهبان هم طبیعتا پیشاپیش چنین تاییدی نمی‌دهد. بنابراین به نظر می‌رسد ثبت نام آقای جهانگیری به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری منتفی است.

  مسعود پزشکیان نمی‌تواند کاندیدای رای‌آوری برای اصلاح‌طلبان باشد؟

  بعید است که تایید صلاحیت شود.

  دربارۀ ثبت نام آقای وحید حقانیان چه تحلیلی دارید؟ ایشان را نمایندۀ کدام جریان سیاسی باید دانست؟

  آقای حقانیان الان چند سالی است که از معاونت اجرایی دفتر مقام معظم رهبری بازنشسته شده‌اند و در واقع دیگر در دفتر رهبری نیستند. جایگاه ایشان همیشه فراتر از گروه‌بندی‌های سیاسی بوده. یعنی همیشه سعی کرده خودش را در موقعیت بالاتری نسبت به طیف‌ها و جریان‌های سیاسی قرار دهد ولی در عین حال فرد روشن‌بین و توسعه‌گرایی است و می‌تواند در پیشبرد گفتمان توسعه‌گرایی کمک کند. او مطمئنا اندیشه‌های بنیادگرایانه ندارد. البته من نمی‌دانم سایر شرایط لازم برای کاندیداتوری هستند یا نه، ولی به نظر می‌رسد که از منظر گفتمانی، ایشان می‌تواند ذیل گفتمان توسعه‌گرایی تعریف شود.

 آیا این تلقی موسعی از توسعه‌گرایی نیست که وحید حقانیان را توسعه‌گرا بدانیم؟ مثلا دکتر سریع‌القم توسعه‌گرا است و آقای حقانیان هم توسعه‌گرا است؟ و اصلا توسعه‌گرا بودن ایشان از کجا و چطور برای شما معلوم شده؟ دفاعیاتی از توسعه داشته‌اند یا اقدام خاصی در این زمینه کرده‌اند؟

جریان توسعه‌گرا یک جریان کیفی است. شما باید یک نگاه فراگیر داشته باشید. من دو شاخص را در مسئلۀ آسیب‌شناسی توسعۀ ایران خیلی مهم می‌دانم. شاخص اول، محدود کردن اقتصاد دولتی و بزرگ شدن اقتصاد بازار. شاخص دوم نیز حل مسائل سیاست خارجی است. هر فرد یا هر طیفی به این دو ضرورت باور داشته باشد، می‌تواند در یکی از اضلاع جریان توسعه‌گرا قرار بگیرد. کسی که به دنبال افزایش سهم بازار در اقتصاد و فرهنگ و حوزه‌های مختلف زیست اجتماعی باشد و به گسترش روابط بین‌المللی و تنش‌زدایی با محیط پیرامون فکر می‌کند، فردی توسعه‌گرا است. البته توسعه ابعاد جزئی‌تری هم دارد ولی این حداقل لازم برای توسعه است.

  چه نشانه‌ای وجود دارد که آقای حقانیان غرب‌ستیز نباشد؟ در جهان کنونی، هر فرد یا دولتی که غرب‌ستیز باشد، عملا نمی‌‌تواند توسعه‌گرا باشد.

  آقای حقانیان در عرصۀ عمومی موضع‌گیری مشخصی در این زمینه نکرده‌اند. من بر اساس روابط فردی‌ام با ایشان و شناختی که از افکار و نگاه ایشان به پدیده‌ها دارم، اظهار نظر کردم. اگر ایشان وارد عرصۀ انتخابات شوند، قاعدتا دیدگاه‌هایشان را با صراحت بیشتری بیان می‌کنند و مورد قضاوت افکار عمومی هم قرار می‌گیرند.

به نظرتان آقای لاریجانی این بار تایید صلاحیت می‌شود؟

بله، به نظرم آقای لاریجانی قطعا تایید صلاحیت خواهد شد. یعنی ایشان با مجموعه‌ای از اطلاعات و تحلیل‌ها وارد صحنه شده که پیش‌فرض همه این‌ها این بوده که احراز صلاحیت ایشان قطعی است. به همین دلیل آقای لاریجانی کارش را در زمینۀ تهیه و ارائۀ برنامه‌های لازم، محکم شروع کرده است.

شانس لاریجانی را برای پیروزی چقدر می‌دانید؟ بویژه اگر رقیب اصلی‌اش سعید جلیلی باشد. آیا حمایت اصلاح‌طلبان می‌تواند به پیروزی او کمک کند؟ و دیگر اینکه خودش چقدر پتانسیل جذب آرای مردم طرفدارا جناح اصولگرا را دارد؟

   آقای لاریجانی را حیث قدرت رای‌آوری، نباید با سال 84 یا دوره‌های دیگر مقایسه کنیم. جامعۀ ایران بعد از سه سال عملکرد دولت رئیسی، به ناکارآمدی دولت ایشان و آسیب‌های جدی دولت آقای رئیسی به زندگی اقتصادی و فرهنگی مردم ایران پی برده است. آمار نرخ مهاجرت نخبگان و افراد دارای مهارت و سرمایه، گویای این واقعیت است. نسل نو آیندۀ روشنی را پیش روی خودش نمی‌بیند و عملکرد دولت آقای رئیسی خیلی تاثیر داشت در ایجاد این فضا. بنابراین میل به تغییر در لایه‌های جامعۀ ما به شدت وجود دارد.

به نظرم شانس پیروزی آقای لاریجانی را در این زمینه باید تحلیل کرد. شاید بدون چنین زمینه‌ای بستر مناسبی برای پیروزی آقای لاریجانی فراهم نمی‌بود اما به نظر می‌رسد که مشارکت در این انتخابات بین 50 تا 55 درصد خواهد بود. یعنی بین 31 تا 34 میلیون نفر رای خواهند داد. کل سبد رای بنیادگرایان و حامیان آقای جلیلی به 10 میلیون رای نمی‌رسد و 22 تا 23 میلیون رای باقی می‌ماند که صاحبان این آرا میل به تغییر فضا دارند.

اگر آقای لاریجانی بتواند مختصات خودش و همراهانش و گفتمانش را تا حدی با این میل به تغییر منطبق سازد، به نظر من شانس بالایی برای پیروزی خواهد داشت. مهم‌ترین [تهدید] آقای لاریجانی عدم مشارکت مردم در انتخابات است. یعنی اگر نرخ مشارکت حدود 30 تا 35 درصد باشد، ایشان شانسی برای پیروزی نخواهد داشت. ولی اگر نرخ مشاکت بالای 45 و 50 درصد باشد، به نظر می‌رسد که علی لاریجانی شانس اول پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد.

  برخی احتمال می‌دادند محمد مخبر یا پرویز فتاح کاندیدای اصلی نظام باشد. ولی این دو نفر گفته‌اند کاندیدا نخواهند شد. در این صورت می‌توان گفت که در این انتخابات، برخلاف سال 1400، نظام کاندیدای ویژه‌ای ندارد و می‌خواهد بین یک سری از نامزدها، که مقبولیت نسبی دارند، بی‌طرف بایستد؟

   این انتخابات برای نظام از این منظر مهم است که بتواند تغییر ریلی را در حوزۀ ادارۀ کشور و حکمرانی ایجاد کند. این تغییر ریل را آقای قالیباف یا لاریجانی می‌تواند انجام دهد. به نظر می‌رسد که نظام خودش را به کاندیدای خاصی سنجاق نخواهد کرد. اما با این حال تغییر ریل ادارۀ کشور برای نظام مهم است. یعنی با توجه به محدودیت منابع کشور و شرایط داخلی و منطقه‌ای و بین‌المللی روش دولت رئیسی حتما تغییر خواهد کرد. مدل دولت مرحوم رئیسی، با توجه به این شرایط، قابلیت استمرار ندارد.

از آنجا که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هم برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد، با فرض پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، به نظرتان بهتر است چه کسی رئیس جمهور ایران باشد؟

   اگر ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، طبیعتا کسی باید در ایران بر سر کار باشد که بتواند مانع اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی شود. یعنی مانع انجام کاری شود که ترامپ در پی آن است. در واقع فردی را لازم داریم که مهارت اصلی‌اش در حوزۀ دیپلماسی باشد تا بتواند روابط خارجی را با کشورهای مختلف به نحوی تنظیم کند که مانع آسیب‌های ناشی از کنشگری‌های ترامپ شود. اگر در ایران هم چهرۀ رادیکالی بر سر کار آید که بنزین بریزد بر آتشی که ترامپ برپا می‌کند، طبیعتا مردم ایران دچار آسیب‌های جدی می‌شوند. به قدرت رسیدن ترامپ ضرورت یک روی کار آمدن یک رئیس جمهور عاقل و با مهارت در حوزۀ دیپلماسی را در ایران بیشتر می‌کند. در چهره‌هایی که تا الان اعلام کاندیداتوری کرده‌اند، به نظر می‌رسد که فقط آقای لاریجانی چنین ظرفیت و قابلیتی دارد.

  پس با این حساب از نظر شما علی لاریجانی از قالیباف هم مناسب‌تر است؛ چون آقای قالیباف در حوزۀ دیپلماسی سابقه و تخصصی ندارد.

   بله، در شرایط کنونی که در حال ورود به صحنۀ متفاوتی از سیاست خارجی هستیم، به نظر می‌رسد آقای لاریجانی در این زمینه مهارت بیشتری نسبت به سایر کاندیداها دارد.

    

 

ارسال به دوستان