در طول تاریخ، شاید هیچ فلسفهای به اندازه اپیکوریسم بدنام نشده باشد. این فلسفه که لذت را به عنوان بالاترین و تنها خیر معرفی میکند، با انتقاد شدید در جهان باستانی یونان و روم و سپس در اروپای مسیحی روبرو شد؛ بسیاری از افرادی که به نحوی نسبتا سطحی با این فلسفه مواجه میشدند، «لذتگرایی» آن را امری کاملا «حسی» و شرمآور تلقی میکردند.
به گزارش فرادید، امروزه نیز کلمه «اپیکوری» به معنای کسی است که به لذتهای حسی، به ویژه غذاها و نوشیدنیهای لوکس توجه دارد و به طور کلی یک زندگی لذتجویانه به لحاظ جسمانی را دنبال میکند. اما حقیقت این است که این تفسیر از اپیکوریسم که آن را فلسفهای بیپروا و حتی پست میداند، تفسیری ناعادلانه است.
اپیکوریسم اگرچه لذت را ترویج و تایید میکند، اما انواع مختلفی از لذت را در یک سلسلهمراتب دقیق قرار میدهد و در این سلسلهمراتب، برای اپیکوریها، مهمترین نوع لذت «آرامش ذهنی» یا «آتاراکسیا» است؛ کلمهای یونانی که به لحاظ ریشهای به معنی «آشفته نشدن» است.
خود اپیکور در نامهای به منوئوس این نکته را توضیح میدهد:
«وقتی ما میگوییم لذت هدف نهایی زندگی است، منظورمان لذتهای حسی و بیپروا نیست بلکه آزادی از درد جسمی و آشوبهای ذهنی است.»
بنابراین، برخلاف آنچه که به نظر میرسد، فلسفۀ اپیکوری به بیپروایی دعوت نمیکند، بلکه در واقع بر حذف درد و اضطراب، لذت بردن از لذتهای ساده و در نهایت رسیدن به یک زندگی آرامشبخش تمرکز دارد.
اپیکور معتقد است که بخش عمدهای از ترسها و نگرانیهای ما ناشی از باورهای نادرست درباره خودمان و واقعیت جهان است. او میخواهد نشان دهد که ما همه چیزهایی را که برای زندگی سعادتمندانه نیاز داریم در اختیار داریم، اما باورهای نادرست ما باعث اضطراب و انحراف میشوند.
اپیکور مثالهای عمدهای از این دردها را شناسایی کرده و راهحلهای فلسفی برای آنها ارائه میدهد. مهمترین توصیههای درمانی فلسفۀ اپیکور از این قرار هستند که:
1. نگران مرگ نباشید، زیرا وقتی ما هستیم مرگ نیست و وقتی مرگ میآید ما نیستیم.
2. چیزهایی که برای زندگیِ خوب واقعا مهم هستند به آسانی به دست میآیند.
3. چیزهای بد را به راحتی میتوان تحمل کرد.
با پیروی از این شعارها، به گفته اپیکوریان، میتوان به زندگی آرامشبخش و سعادتمندانه دست یافت. اما بیایید یکی از این شعارها یعنی شعار دوم را دقیقتر بررسی کنیم؛ چه چیزی برای زندگی خوب واقعا لازم است؟
اپیکور معتقد است که بسیاری از ما به اشتباه فکر میکنیم که رضایت و سعادتمندی بستگی به دستیابی به چیزهای کمیاب دارد. او به این باورهای نادرست حمله میکند و نشان میدهد که تعداد نیازهای «واقعی» ما بسیار اندک است: غذا، آب و سرپناه.
اپیکور خواستهها را به سه دسته تقسیم میکند:
وقتی این دستهبندی را در ذهن خودمان پذیرفتیم، با تشخیص اینکه بسیاری از خواستههایمان غیرضروری هستند، میتوانیم اضطراب ناشی از نداشتن آنها را کاهش دهیم.
در دنیای امروز، ما با تبلیغات مصرفگرایانه مواجهیم که به ما میگوید هر مشکلی با خرید محصولی جدید قابل حل است. اما اپیکور میگوید که نباید لذتهای زودگذر مصرفگرایی را به سلامت ذهنی طولانیمدت خودمان ترجیح دهیم.
با درک اینکه نیازهای واقعی ما به راحتی قابل تأمین هستند، میتوانیم زندگی سادهتری داشته باشیم و از لذتهای گاهبهگاه بیشتر لذت ببریم.
اگرچه اپیکوریسم اغلب به عنوان نوعی لذتگرایی افراطی شناخته میشود، اما زندگی که اپیکور پیشنهاد میکند کاملاً متفاوت است. او بر ابزارهایی تأکید دارد که به ما کمک میکند اشتباهات خود را درک کنیم، اضطراب ناشی از آنها را کاهش دهیم و زندگی بدون درد و در آرامش را دنبال کنیم.