احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت:
پورمحمدی در بین نسل جدید چهرهای ناشناخته بود و برای نسلهای قبلی هم آوازۀ دلپسندی نداشت. از آنجا که او به صورت فردی وارد انتخابات شده بود، از همان ابتدا توسط احزاب و گروههای سیاسی نادیده گرفته شد.
در واقع کسی از او انتظار گفتار تازه و جدیدی نداشت و بیشتر بهصورت کاندیدایی حاشیهای نگریسته میشد که پنداری قرار است «حرفهای آخوندی» از مد افتاده را تکرار کند. او اما با قدرت سخنوری خود، بر تک تک آسیبهای حکمرانی در کشور انگشت گذاشت و وعدۀ اجرای برنامههای علمی و توسعهیافته را داد.
به نظر میرسد افراد کمی به آنچه او در نقد ادارۀ کشور گفت و وعدۀ تغییرش را داد، توجه کرده باشند. با این حال، بسیاری از اقشارمردم، از چالشی که او با سعید جلیلی بر سر قرارداد کرسنت و لایحۀ پالرمو و توافقنامۀ برجام ایجاد کرد، خشنود شدند بهخصوص اینکه مسعود پزشکیان در مقابل تهاجم چندجانبۀ کاندیداهای «جبهۀ نیروهای انقلاب» خویشتندار و مأخوذ به حیا برخورد کرد.
این اتفاق اما برای جلب آراء عمومی به کمک شیخ نیامد چراکه او از یک سو، مورد هجمه و حملۀ شدید شبکههای خارج از کشور به دلیل سوابقش بود و از طرف دیگر، در لباسی در مقابل جامعه ظاهر شده بود که دیگر به سختی قادر به جلب اعتماد اقشار مختلف است.
آن دسته از افرادی هم که نوع لباس کاندیدا برایشان علیالسویه بود و شیفتۀ گفتارش شده بودند، نهایتاً از دادن رأی به او صرفنظر کردند چون به این نتیجه رسیدند که رأی لازم را ندارد و بنابراین نباید رأی خود را هدر دهند!