خشکسالی و تغییرات اقلیمی، در کنار اشتباهات مدیریتی استان ساحلی هرمزگان را با بیش از 20 سال بحران آبی مواجه کرده است. مسئولان راهحل را در نصب آب شیرین کن ها میدانند اما محمد درویش فعال و پژوهشگر محیط زیست معتقد است بازچرخانی آب، راه عقلانیتری برای حل چالش کمآبی استان است؛ چرا که شیرینسازی تبعات جدی برای اکوسیستم منطقه و معیشت مردم دارد.
به گزارش تجارتنیوز، هرمزگان ساحلیترین استان ایران است؛ این موضوع از سالها پیش مد نظر مسئولان پروژه آمایش سرزمینی این استان قرار داشته. آنها نگران بودند که این استان با سهم حدود 43 درصدی از طول سواحل کشور، نسبت به دیگر مناطق ساحلی بیشتر در معرض تخریب اجرای برنامه های توسعه ملی قرار گیرد. بر این اساس سال 1396 بود که ایرنا یکی از نگرانیها در این مورد را فعالیت آب شیرین کن ها اعلام کرد.
هرمزگان اکنون بیش از دو دهه است که در معرض بحران آبی قرار دارد؛ کمبود آب برای مصارف آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی، مسئولان را به سمت اجرای طرحهایی چون سدسازی و شیرینسازی آب دریا سوق داده است.
مسئولان هرمزگان معتقدند این استان «باتوجه به خشکسالیهای پی در پی و همچنین پایین رفتن آبهای زیرزمینی و کاهش آب سدها، سالهای متمادی با مشکل کم آبی مواجه بوده و تامین آب از طریق احداث آب شیرین کن ها و نمکزدایی آب دریا یک ضرورت است.» (ایرنا). اما کارشناسان محیط زیست معتقدند چنین طرحهایی آسیبهای شدیدی را برای اکوسیستم دریایی و ساحلی استان در پی دارد.
البته استفاده از آب شیرین کن ها منحصر به ایران نیست و در کشورهای دیگر هم به دلیل عدم دسترسی کافی به آب شیرین سابقه دارد. این دستگاهها با روشهای فناورانه، نمک آب را تصفیه و آن را قابل مصرف میکنند. اما حاصل این فرایند، آسیبهای جدی برای دریا و در اینجا خلیج فارس و دریای عمان است؛ از جمله، تولید «حجم زیادی پساب»، «افزایش شوری آب»، «از بین رفتن اکوسیستم دریایی، مرگ تپههای مرجانی و کاهش آبزیان».
هفتهنامه تجارت فردا اخیرا در گزارشی، «تخلیه مواد شیمیایی زهرآگین»، «تخریب تعادل طبیعی آبهای شور و شیرین»، «مصرف انرژی زیاد و هزینهبر» و «تهدید امنیت غذایی جوامع حاشیه خلیجفارس» را از دیگر تبعات استفاده گسترده از آب شیرین کن ها دانسته است.
مسئولان و برنامهریزان حوزه آب کشور، با وجودی چنین چالشهایی همچنان بر گسترش استفاده از روشهای شیرینسازی آب تاکید دارند. دولت اعلام کرده است که بیش از 100 پروژه احداث آب شیرین کن در کشور اجرا شده یا در حال ساخت است. از این تعداد ۸۰ پروژه (با ظرفیت ۵۳۳ هزار و ۵۰۰ مترمکعب در شبانهروز) در حال بهرهبرداری و تعداد ۲۱ پروژه با (ظرفیت ۱۴۸ هزار و ۹۰۰ مترمکعب در شبانهروز) نیز در حال ساخت.
این پروژهها از سال ۱۳۸۵ تاکنون، در استانهای هرمزگان، سیستان و بلوچستان، بوشهر، خوزستان، ایلام، یزد، مازندران، گیلان، گلستان، سمنان، البرز، اصفهان، کرمان، مرکزی و شهر کاشان در حال ساخت و بهرهبرداری بوده و از سال 1400 به این سو شدت گرفته است. حال، سه میلیون و ۷۴۷ هزار نفر نیز تحت پوشش پروژههای آب شیرین کن قرار دارند.
در این میان، آنگونه که ایرنا گزارش داده، از مجموع ظرفیت یک میلیون مترمکعبی آب شیرین کن خلیجفارس، ۳۰ تا ۴۰ درصد آن برای استان هرمزگان پیشبینی شده است. سال گذشته اعلام شد برای رفع کمبود آب در استان ۱۰ مجتمع جدید شیرینسازی آب دریا با ظرفیت بیش از ۳۵ هزار مترمکعب در شبانه روز در دست ساخت است. هماکنون ۳۵ درصد منابع آبی استان هرمزگان از طریق شیرینسازی آب دریا و آب شیرین کن ها تامین میشود.
در عین حال، برخی استانهای مرکزی کشور نیز به دنبال اجرای طرحهای شیرینسازی و انتقال آب در سواحل هرمزگان بوده و هستند؛ در یک مورد استان اصفهان قصد داشت با نصب آب شیرین کن در ساحل شهرستان سیریک، آب شیرین شده را برای رفع نیاز صنایع خود منتقل کند. این طرح اخیرا و به دنبال اعتراضات اهالی راسک، با دستور سازمان محیط زیست متوقف شده است تا برای جابهجایی آن تصمیمگیری شود. مردم منطقه نگران تبعات محیط زیستی طرح و تاثیر آن بر فعالیتهای صیادی و معیشت خود بودند.
این در حالی است که برخی کارشناسان محیط زیست معتقدند به جای گسترش طرحهای شیرینسازی با هزینههای گزاف مادی و محیط زیستی، میتوان به سراغ پروژههای به صرفهتر و سبزتر رفت. یکی از آنها بازچرخانی آب و تصفیه فاضلاب است.
چندی پیش روزنامه قدس گزارش داد که در هر ثانیه ۵۰۰ تا ۷۰۰ لیتر فاضلاب خام وارد ساحل و دریای بندرعباس میشود.
کارشناسان معتقدند که این حجم پساب، خود تهدیدی محیط زیستی برای اکوسیستم منطقه است اما در عین حال میتواند منبعی برای تامین آب مورد نیاز بخشهای صنعت و کشاورزی باشد. محمد درویش، فعال و پژوهشگر محیط زیست در گفتگو با «تجارتنیوز» از تبعات گسترش آب شیرین کن ها برای اکوسیستم خلیج فارس و دریای عمان و راهحل جایگزین آن گفته است.
*هرمزگان از سالها پیش درگیر بحران آبی بوده است و مسئولان تاکید دارند برای تامین نیاز بخشهای آشامیدنی، کشاورزی و صنعتی به آب، چارهای غیر از شیرینسازی نیست. آیا واقعا مساله تا این حد ضروری است؟
بدون شک خیر. در بندرعباس روزانه 150 هزار متر مکعب پساب یا فاضلاب خام وارد خلیج فارس میشود. این فرایند حدود 30 سال است که ادامه دارد. مشابه همین اتفاق با اعداد مختلفی در میناب، بندر لنگه، پارسیان و برخی دیگر از شهرهای استان هرمزگان رخ میدهد. در واقع، روزانه حداقل حدود 400 هزار مترمکعب آب خاکستری در سواحل طولانی هرمزگان به دریا میریزد؛ منبعی که در واقع آب شیرین محسوب میشود اما نیاز به تصفیه دارد.
چگونه میتوان این منبع را که هزینه تصفیه آن به مراتب کمتر از شیرین کردن آب شور خلیج فارس است نادیده گرفت و سراغ نصب دستگاههای آب شیرین کن رفت که هزینه بیشتری دارند؟ بهانه دستاندرکاران این است که برای بازچرخانی آب بودجه کافی در اختیار آنها نیست. در حالی که هر مترمکعب شیرینسازی و انتقال آب، به طور متوسط پنج برابر تصفیه همان میزان فاضلاب هزینه دارد؛ چرا برای اولی پول هست ولی برای دومی، نه؟
در این میان، باید نکته دیگری را نیز در نظر گرفت؛ در صورت بهرهگیری از تصفیه فاضلاب به جای شیرینسازی، با یک تیر، چند نشان زده میشود، چرا که هم هزینهها کاهش مییابد و هم جلوی افت کیفیت منابع آب، نابودی اکوسیستم دریایی، کاهش درآمد صیادان و افت کیفیت غذاهای دریایی گرفته میشود.
*پس چرا مسئولان تا این حد بر استفاده از آب شیرین کن ها تاکید دارند؟
مساله نبود پول نیست؛ مشکل همانی است که من به آن میگویم «کسوف خرد». البته در سالهای اخیر شرایط در هرمزگان بهتر شده است. از زمانی که استانداری با صدور بخشنامهای مقرر کرد در صورت وجود فاضلاب تصفیه نشده در بندرعباس، صنایع حق ندارند روی نصب تجهیزات آب شیرین کن سرمایهگذاری کنند، شرایط بهبود یافت. این بخشنامه روند تخریب محیط زیست را کند کرد.
ضمن اینکه بودجهای در حدود چهار هزار میلیارد تومان نیز به پروژه تاسیس تصفیهخانه این شهر تزریق شده و مراحل آن به سرعت در حال پیشرفت است. چنین اقداماتی باید برای همه سواحل جنوب و شمال کشور در اولویت قرار بگیرد. همچنین کلانشهرهایی مانند مشهد، اصفهان، تهران، اهواز و شیراز نیز به چنین پروژههایی برای بازچرخانی آب نیاز دارند.
در حدود پنج هزار میلیارد مترمکعب پساب در کشور تولید میشود که کمتر از دو درصد آن پس از تصفیه، به چرخه استفاده باز میگردد. این آمار هم شگفتآور و هم تاسفآور است؛ به ویژه که ما چنین منبعی را رها میکنیم و سراغ طرحهای گرانقیمتی مانند شیرینسازی آب خلیج فارس و دریای عمان، سدسازی و انتقال آب میرویم.
در واقع تصمیمگیران و برنامهریزان کشور، اولویتها را به درستی تشخیص نمیدهند. سازمان برنامه و بودجه موظف است جلوی تخصیص منابع مالی به چنین طرحهایی را بگیرد اما نه تنها برخورد منفعلانهای در برابر آنها دارد که برای اجرای اینگونه طرحهای مخرب، بودجه نیز اختصاص میدهد.
*اشاره کردید که اجرایی طرحهای آب شیرین کن، معیشت مردم منطقه را نیز تهدید میکند و جایگزینی پروژههای تصفیه آب میتواند اینگونه چالش را برطرف کند. این فرایند چگونه عمل میکند؟
شیرینسازی آب از یک سو هزینه پنج برابری در پی دارد و از سوی دیگر پساب به شدت آلایندهای را از خود بر جای میگذارد که منابع آب و اکوسیستم را آلوده میکند. در صورتی که دولت سرمایهگذاریها را از طرحهای شیرینسازی به سمت تصفیه فاضلاب سوق دهد، هم کیفیت اکوسیستم خلیج فارس افزایش مییابد و هم خطرات کمتری حیات آبزیان را تهدید میکند.
در نتیجه شرایط بهتری برای معیشت مردم منطقه فراهم میشود؛ هم از نظر صیادی و هم افزایش جذابیت گردشگری. در واقع دولت با صرف بودجهای به میزان یک پنجم هزینه شیرینسازی آب، دستاوردهای مهمتری را خواهد داشت؛ ضمن اینکه کیفیت منابع آبی نیز افزایش مییابد.
*مسئولان تاکید دارند یکی از دلایلی که استفاده از آب شیرین کن ها را ضروری میکند، تامین نیاز مردم به آب آشامیدنی است. آیا راهحل دیگری برای این هدف نیز وجود دارد؟
تامین آب شرب، اصلا چالشی جدی برای کشور نیست. کل نیاز آب آشامیدنی مردم ایران را میتوان با تخصیص 9 درصد آب قابل استحصال کشور برطرف کرد. در هرمزگان این رقم به هفت درصد کاهش مییابد. امروز بخش کشاورزی، بیش از 10 برابر نیاز آب شرب را از سفرههای آب زیر زمینی استخراج میکند.
به راحتی میتوان کمبود آب آشامیدنی را با جابهجایی مصارف بخش کشاورزی جبران کرد. در واقع نیاز بخش کشاورزی و صنعت به منابع آبی، با اختصاص فاضلاب تصفیه شده قابل رفع است؛ در آن صورت برای تامین آب شرب، میتوان به سراغ منابع دیگر رفت.
*در سالهای اخیر، استانهای مرکزی کشور نیز به دنبال اجرای طرحهای شیرینسازی و انتقال آب در سواحل هرمزگان هستند. اجرای چنین طرحهایی چه تهدیدهایی برای منطقه دارد؟
آب شیرین کن ها، نه تنها برای استان هرمزگان که برای کل اکوسیستم خلیج فارس و دریای عمان نوعی فاجعه محسوب میشوند. از سوی دیگر، اجرای چنین پروژههایی قدرت بازدارندگی ایران را در منطقه کاهش میدهد؛ چرا که اگر خود ما پروتکلهای محیط زیستی را رعایت نکنیم، دیگر نمیتوانیم از دیگر کشورهای منطقه بخواهیم به آنها احترام بگذارند.
به عبارت دیگر در صورتی که ایران استفاده از آب شیرین کن ها را گسترش دهد، قدرت بازدارندگی لازم را نخواهد داشت که از کشورهای امارات، قطر، عربستان، بحرین و عمان در جنوب خلیج فارس بخواهد از آنها استفاده نکنند. ضمن اینکه، طرحهای شیرینسازی آب و انتقال آن به مرکز ایران، هم فجایع محیط زیستی برای دریا به بار میآورند و هم با مصرف بالای انرژی، منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانهای میشود.
همچنین ممکن است نیازهایی را برای استقرار نیروگاههای جدید در مدار ایجاد کنند؛ چرا که همین امروز نیز کشور با بحران کمبود و ناترازی شدید انرژی مواجه است. در نهایت، اجرای چنین طرحهایی، صنایع انرژیبر، آببر و آلاینده را در مرکز ایران گسترش میدهد در حالی که این مناطق همین امروز نیز با بحران آلودگی هوا مواجه هستند.
برای مثال شاخص آلودگی در شهر اصفهان، گاه از عدد 500 نیز فراتر میرود. در نتیجه تصمیمگیران و برنامهریزان کشور باید از هر نوع بارگذاری جدید صنایع انرژیبر و آببر در این منطقه خودداری کنند. میتوان چنین صنایعی را با رعایت پروتکلهای محیط زیستی به سواحل خلیج فارس و دریای عمان منتقل کرد. در مقابل، مسئولان باید نوعی از اقتصاد را برای مناطق مرکزی کشور تعریف کنند که مبتنی بر آب و انرژی نباشد.