عصر ایران - ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران، همانند 11 سپتامبری است که باید سکوی پرشی برای سیاست های امنیتی ایران شود. همان گونه که آمریکا از فرصت 11 سپتامبر برای از بین بردن مخالفانش در دنیا استفاده کرد و کوشید ساختار امنیتی جدیدی را در جهان بنا نهد، در ایران نیز ترور هنیه باید سرآغاز حمله گسترده داخلی به جریان نفوذ و قلع و قمع نفوذی هایی باشد که می کوشند ایران را به زمین بازی اسرائیل تبدیل کنند. کور کردن خط نفوذ در داخل، نه تنها منافاتی با برخورد با اسرائیل در داخل سرزمین های اشغالی ندارد که مقدمه و لازمه آن نیز هست.
اما چگونه می توان خط نفوذ را تشخیص داد؟ قطعاً نیروهای امنتی بهتر از هر کس دیگری با اصول این کار آشنایند. اما برای روشن شدن کلیت موضوع می توان چند چلسه فرضی در سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) با موضوع "راهکارهای اجرایی زدن ضربات کاری و راهبردی به ایران" تصور کرد. آیا به نظر شما، طرح این موارد در چنین جلسه هایی ای دور از ذهن است؟
1 - صورت مسأله: ایران سرزمینی گرم و نیمه خشک است و در تمام تاریخ این این، "آب" جزو موضوعات محوری این سرزمین بوده است. کاری کنیم که "مسأله آب" در ایران به "بحران دائمی" تبدیل شود.
روش مصوب: جلوگیری از انتقال تکنولوژی های مدرن و کارآمد مدیریت آب با استفاه از تحریم و محدودیت های بانکی و ممانعت از سرمایه گذاری و نیز دستور دادن به عوامل نفوذی در ایران که به اسم کمک به کشاورزان، مجوز کشت در زمین های کم آب و نیز حفر پرتعداد چاه را صادر شود.
نتیجه: با حفر بی ضابطه چاه ها، میزان برداشت آب، از ذخایر زیر زمینی و توان تجدید آن فراتر می رود، دریاچه ها و رودخانه ها (مانند دریاچه ارومیه و زاینده رود اصفهان) خشک می شوند. زمین های جدید زیر کشت می رود و دولت ناگزیر از آب رسانی است و این، به بحران آب ضریب می دهد(در برخی مناطق، در تپه های نزدیک سدها، که هیچگاه کشت انجام نمی شد، ولو با پمپاژ آب، زمین های زراعی جدید و پرمصرف ایجاد شده است). فرو نشست زمین اتفاق می افتد و زمین، از زیر، شهرها، روستاها، تاسیسات صنعتی، جاده ها و زیرساخت های دیگر را می بلعد (کاری که بمباران گسترده نمی تواند انجام دهد).
همچنین با عدم سرمایه گذاری در ایران، این کشور در همه زمینه ها از حراست منابع آبی گرفته تا انتقال و هدررفت و بازچرخانی آب محروم می شود و وارد دوره نابودی سریع منابع آبی و متعاقب آن، زوال تمدنی می شود.
2 - صورت مسأله: در ایران رهبران فکری و نیز افرادی وجود دارند که می توانند در بزنگاه ها افکار عمومی را به سمت منافع عمومی سوق دهند. باید این باید این جریان را از بین برد تا ایران فاقد مرجع فکری و سیاسی شود.
روش مصوب: عوامل ما در داخل، این افراد را شناسایی و برای خنثی سازی آنها اقدام کنند. درباره آنها دروغ و شایعه بسازند و آنان را مرتبط با بیگانگان و ضددین و ضدانقلاب و ضد مردم و غربگرا و حامی همجنسبازان و بی بند و باری جنسی و... معرفی کنند. برایشان پرونده سازی کنند و آنقدر درگیر مصائب نمایند که تمام توان و زمان آنها به جای اثرگذاری بر جامعه صرف خنثی سازی توطئه هایی شود که علیه شان صورت می گیرد.
دوستان ما همزمان افراد خودی را پررنگ کنند و از آنها چهره هایی دلواپس اسلام و انقلاب و ایران بسازند و جایگزین کنند و به مراکز تصمیم سازی نفوذ دهند.
نتیجه: اگر تا دیروز، افرادی - اعم از روحانیون و سیاستمداران و استادان دانشگاه و نویسندگان و سایر گروه های فکری مرجع - بودند که مثلاً یک سوم یا حتی نیمی از جامعه آنان و حرف و مسیرشان را بپذیرند، با ترور شخصیت های مستمری که شده، الان چنین افرادی وجود ندارند و تشتت و چندگانگی به طور آشکاری بر فضای فکری و سیاسی ایران حاکم است.
3 - صورت مسأله: باید موضوع زن و حجاب در ایران به "مسأله اختلافی" تبدیل شود و بخش عمده ای از انرژی روانی و مادی جامعه و حکومت ایران در این زمینه هدر برود.
روش مصوب: عوامل داخلی ما با شعار دفاع از احکام دین و حجاب و عفاف، دو قطبی سازی را شروع کنند و نهادهای تصمیم گیر و اجرایی را به سمت برخوردهای تند و سلبی هدایت کنند.
نتیجه: از آنجا که علم می گوید مقولات فرهنگی و فکری با روش های سلبی همسو نیستند، نهایتاً نه تنها روز به روز بر بی حجابی افزوده می شود که نوعی مقاومت و بیزاری از حجاب در جامعه ایران شکل می گیرد.
4 - صورت مسأله: ایران با اعضای شورای امنیت و آلمان توافقی به نام برجام کرده و تمام تحریم های ایران از بین رفته است. ایران بدون تحریم، یعنی بازسازی یک ابرقدرت اقتصادی در خاورمیانه. باید جلوی اجرایی شدن این توافق را بگیریم و اقتصاد ایران را مجدداً زمین بزنیم.
روش کار: عوامل داخلی ما در ایران، برجام را وادادگی و خیانت تیم مذاکره کننده و منهدم کننده توان هسته ای ایران و نیز محلی برای نفوذ غرب به ایران معرفی کنند. عوامل ما در آمریکا نیز برای لغو این توافقنامه تلاش کنند.
نتیجه: برجامی که رشد اقتصادی ایران را به بالاترین سطح و تورم را به کمترین میزان رسانده و نرخ ارز را کنترل کرده بود، از بین رفت و ایران وارد رکود و تورم و چند برابر شدن نرخ ارز و نارضایتی عمومی و نهایتاً روی کار آمدن دولت جدید با شعارهای ضدبرجامی شد. روند سرمایه گذاری خارجی در ایران متوقف شد که آثار آن در همه جا مشهود است، به عنوان مثال، عدم سرمایه گذاری در صنعت برق، باعث اخلال در توان تولید و انتقال برق در ایران شده که خود این امر، به تعطیلی گسترده کارخانه ها و توقف تولید به منظور تامین برق شهری شده است. با در زمینه بنزین، به دلیل عدم سرمایه گذاری خارجی و عدم استفاده از تکنولوژی های روز، بنزینی که تولید می کنیم، گران تر و کم کیفیت تر است یا هزینه استخراج نفت مان 40 درصد بالاتر از روش های جدید استخراج است که در مقیاس کلان به معنای آسیب نامرئی و واقعی میلیاردها دلاری است و ... .
5 - صورت مسأله: خبر رسیده که ایران موفق شده قراردادی با امارات منعقد کند و گازی را که روی فلرها می سوزد، به شرکت کرسنت بفروشد. این قرارداد گازی، "ارتباط استراتژیک مبتنی بر انرژی" بین دو کشور برقرار و امارات را به ایران وابسته می کند. این ارتباط و وابستگی می تواند طرح های فشار بر ایران را تا حد زیادی خنثی کند. پس باید کاری کنیم که این قرارداد محقق نشود تا هم ایران به درآمد نرسد و هم روابط دو کشور به هم پیوند نخورد.
روش مصوب: به عوامل خودمان در ایران خط می دهیم که به بهانه هایی مانند قیمت گاز ، کل قرارداد را هوا کنند.
نتیجه: گازی که قرار بود صادر شود و برای ایران دلار بیاورد و ارتباط استراتژیک ایجاد کند، روی فلرها سوخت و دود هوا شد. شرکت اماراتی علیه ایران شکایت کرد و موفق به دریافت حکم چند میلیارد دلاری علیه ایران شد. نه تنها ایران پولی نگرفت که باید پول هم بدهد؛ یک موضوع اختلاف برانگیز به اختلافات داخلی ایران افزوده شد. یک تیر و چند نشان! بازی حساب شده تر از این؟!
6 - صورت مسأله: مردم ایران باید درگیر سلامت باشند.
روش کار: باید در گام اول، جامعه پزشکی در ایران بدنام شود. سپس زمینه های خروج آنها از ایران فراهم شود. همچنین با طرح هایی مانند غربالگری، کاری کرد که درصدی از خانواده های ایرانی به طور مادام العمر درگیر فرزندان معلول شوند. عدم ارتباط با دنیا نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم بر سلامت ایرانی ها اثر می گذارد. بنابراین باید برای انزوای ایران از طرقی مانند تحریم و لیست سیاه fatf برنامه ریزی کرد.
نتیجه: جامعه ایران روز به روز از منابع انسانی حوزه سلامت خالی می شود. آلودگی هوای ناشی از خودروها، سوخت و صنایع فرسوده سم 24 ساعته فضای ایران شده است. تجهیزات پزشکی اندک و عمدتاً قدیمی اند و برای یک MRI ساده که در تمام دنیا همان روز تجویز پزشک صورت می گیرد، در برخی مراکز استان ها باید نوبت 3 تا 6 ماهه گرفته شود. داروهای خارجی نمی رسد و بسیاری از داروهای داخلی، به اندازه مشابه های خارجی شان مفید نیستند و دهها مورد دیگر که خروجی اش خواهد بود جامعه ای با مردمانی بیمار و خانواده هایی که جز بیمارداری، کار دیگری نمی توانند بکنند و این یعنی فلج کردن خانواده ها به عنوان سلول های بنیادین توسعه.
7 - صورت مسأله: باید از نوسازی ناوگان هوایی ایران جلوگیری کنیم.
روش کار: به عوامل مان در داخل دستور دهیم وقتی مدیران بوئنیگ به ایران آمدند تا در دوران برجام با ایران وارد مذاکرات فروش هواپیما شوند، شروع به تهدید آنها کنند. حتی در دوران خاتمی نیز که طبق یک توافق قرار شد آمریکا به جای پول های بلوکه شده، به ایران دهها فروند بوئینگ بدهد، با شعارهای به ظاهر ارزشی و مبارزه با استعمار آمریکا، به اتوبوس حامل توریست های آمریکایی که در آن یک مسافر ویژه حضور داشت، حمله شود.
نتیجه: ایران که زمانی خطوط هوایی اش جزو سرآمدان جهان بود، اکنون در شرایطی قرار دارد که نمی تواند یک هواپیمای نو و در خور شأن مردم بخرد. ناوگان فرسوده هوایی ایران، یکی از رنج ها و رنجش های مردم ایران است.
8 - ...
از این دستور کارها بسیار می توان پشت سر هم ردیف کرد. ما البته خبری از آنچه در موساد می گذرد نداریم و نیز مدعی نیستیم آنچه نوشتیم و اتفاقاتی که در زمینه های فوق رخ داده، ریشه در موساد و نظایر آن دارد. بلکه یک حرف منطقی داریم: وقتی مجموعه ای از تصمیم گیری ها و اتفاقات که تقریباً پشت سر همه شان، یک جریان خاص وجود دارد، به طور تکرار شونده ای به زیان ایران تمام می شود، حتماً باید با بدبینی و تردید به آن نگریست. مثلاً خروجی 7 مثال فوق، آیا به زیان ایران تمام نشده است؟
ممکن است یک فرد یا یک جریان سیاسی خاص، اشتباهاتی مرتکب شود که طبیعی است ولی ممکن نیست این اشتباهات - حتی در بدیهیات - تبدیل به فرمول دائمی شوند و دست بر قضا(!) همه شان هم به زیان ایران و به نفع اسرائیل تمام شوند. شناسایی کلیت جریان نفود، کار سختی نیست، فقط باید دید این فرمول کجا و توسط چه کسانی به طور مستمر دارد کار می کند؟
وقتی مجموعه ای از تصمیم گیری ها و اتفاقات که تقریباً پشت سر همه شان، یک جریان خاص وجود دارد، به طور تکرار شونده ای به زیان ایران تمام می شود، حتماً باید با بدبینی و تردید به آن نگریست.
واقعا حق نوشتید
اینکه این عناصر مثلا خودسر چگونه پی به وجود یک جاسوس در گروه گردشگری انگلستان که قرار بود به شیراز وارد شوند، پی بردن همچنان جای سوال برای من دارد
نکند خود گوشهایی که تصور می شود باید شنوا بوده و به این مسائل توجه کنند خودشان نفوذی باشند؟
آیا عدم توجه به این مسائل خود نشان و دلیل قاطعی بر نفوذی بودن و یا خواسته و ناخواسته تحت کنترل نفوذی ها بودن نیست؟
متاسفانه،این افراد به شدت قدرت گرفته اند و در مراکز مهم کشور قدرت دارند
اینکه اصلاح طلبان سربازان آمریکا و اسرائیل هستند... مورد شک نیست.. حتی خودتان هم قبول دارید
روش کار: فقط کافی است سیستمی روی کار بیاید که افراد بدون هیچ تخصصی در پستهای مدیریتی قرار بگیرند که هیچ دانش مدیریتی ندارند.
نتیجه: این افراد با ناتوانی و هدفگذاریهای غلط خود چنان سعی در مصرف منابع و بی ارزش کردن و اسراف آنها سرعت می بخشند که در قبال فروش منابع خام ارز آوری کنند و مردم نیز خیال می کنند که چرخهای صنعت در حال چرخیدن هست. در صورتی که صنعت زنجیره ای از تبدیل نهاده ها به ستاده هاست. در نهایت کسی که خود را مدیر می خواند می تواند چنان اثر منفی ای در چرخه منابع و تولید بزند که به یک باره جان کشور از کار افتاده و به کما برود و آن وقت است که کفتارها، شغالها، شیرها، کرکس ها و حتی مگسها هم می توانند این طعمه را از پا در بیاورند. با کوبیدن مدیران و کسانی که دانش آموخته مدیریت هستند به همه آنچه در پاراگرافهای که نوشته بودید خواهند رسید. فقط بنویسید مدیر
گاها" عوامل داخلی لزوما" وابسته به خارجیها نیستند و از سر نادانی سر لجاجت دارند.
دشمن دانا بلندت می کند بر زمینت می زند نادان دوست
روش کار: نیاز به هیچ نیروی خارجی و مداخله کننده ای وجود ندارد. بگذارید و عوامل مانع توسعه و ضد توسعه خود به خوبی عمل می کنند. موانع توسعه نیافتگی شامل ... فراوان وجود دارد. ایران خود سرشار از موانع و عوامل ضد پیشرفت است نظیر: راستش خیلی دلم می خواد اینها رو با دقت لیست کنم ولی ولش کن. عقب ماندگی و وضع موجود به نفع یک عده قلیل صاحب قدرت است.
نتیجه: تا هست همینی که هست خواهد بود.
اینو برسانید بدست پزشکیان
فراموش نکنیم ۱۱ سپتامبر به عقیده بسیاری از کارشناسان کار عوامل صهیونیست ها با هماهنگی حاکمیت آمریکا بود و به کار بردن این واژه برای ترور یک مهمان توسط صهیونیست ها سر در برف فرو بردن است.
اگر برجام به ضرر ایران بود چرا آمریکا ازش خارج شد؟
البته نباید فقط گروه خاصی را خطاب قرارداد. مثلا رها کردن پروژه های نیمه کاره مسکن مهر باعث هدر رفت میلیاردها دلار سرمایه و افزایش افسار گسیخته قیمت مسکن شد. یا اینکه عدم اجرای پروژه آبرسانی از خلیج فارس به اصفهان و سمنان به بهانه مشکلات زیست محیطی هم به ضرر ایران هست.
البته طرح و بیان و ربط دادنش به موضوع اصلی
باید وزارت اطلاعات آلی کوهن های ما را هرچه زودتر شناسایی کنه
واقعا من دلم واسه این مملکت و مردم خیلی میسوزه.جز نابودی و نا امیدی هیچی جلوشون نیست.دقیقا مثل این متن شما،همیشه من احساس کردم که یه جریانی پشت این همه ویرانی تو این مملکت هست.
امیدوارم زودتر این جریان نابود بشه تا مملکت روی خوش ببینه.
اینقدر زیبا نوشته اید که جای هیچ اظهار نظری وجود نداره
ولی برای نوشتن این مقاله خیلی دیر شده
واقعیت هم همین است
بیدار شوید
نیازی نیست خیلی دنبال عوامل خارجی باشیم!
ولی تا همیشه در بر همین پاشنه خواهد چرخید و ایران درست بشو نیست.
به همین دلیل برای مهاجرت اقدام کرده ام و به دعای خیر شما عزیزان نیازمندم.
باشد که در کشوری دیگر به سعادت دنیا و آخرت برسم.
رویه ناصواب فعلی برداشت آب حق آبه زمین از آب های سطحی در فصول غیر کشت با پمپاژ رودخانه ها و... به استخرهایی غیر مجاز با احجام هکتاری در ارتفاعات اراضی دیم یا منابع طبیعی و مصرف آن در باغات ایجاد شده در این اراضی در فصول کشت می باشد.
در قانون پیش بینی برای قطع درختان توسط جهاد کشاورزی در اراضی غیر مجاز انجام نگردیده و پس از چند سال از کشت نهال و تبدیل آن به درختان مثمر، معمولا مراجه قضایی بر معیشتی بودن باغ و حفظ آن رای می دهند.
جالب است بدانید مصرف آب در یک باغ 50 هکتاری غیر مجاز در 3 ماه کشت، معادل مصرف 12 ماهه یک شهر 10 هزار نفری می باشد.
اینجا خاومیانه سا .
با سلام
اگر واقعا از این نوشته که می گوید باید جلوی نفوذی های خارجی را گرفت ، چنین برداشت کرده اید که باید در برابر غرب دولا شد، دوستانه و مشفقانه پیشنهاد می کنیم در یک دوره آموزش درک مفاهیم زبان فارسی ثبت نام کنید.
موفق باشید