"آلیسون مینور" تحلیلگر اندیشکده "بروکینگز" آمریکا در مقاله ای که در وبگاه این اندیشکده منتشر شده، حوثی ها (انصارالله یمن) را یک نیروی مستقل توصیف کرده و دادن عنوان " نیروی نیابتی ایران" به این گروه یمنی را یک اشتباه فاحش توصیف کرده است.
به گزارش عصرایران، در مقاله این عضو موسسه بروکینگز با عنوان "خطر نامیدن حوثی ها به عنوان نیروی نیابتی ایران" ، آمده است:
از زمانی که حوثیها (انصارالله یمن) حمله به کشتیهای بینالمللی را آغاز کردند، پوشش رسانهای و بیانیههای رسمی آنها را به عنوان "نیروی نیابتی ایران" معرفی کرده اند، اما این تهدید حوثیها را کماهمیت جلوه میدهد و راه حل این بحران را مبهم میکند.
در حقیقت، حوثی ها نماینده ایران نیستند، حتی اگر از حمایت ایران بهره مند شوند. تعاریف دقیق اصطلاح "پروکسی" (نیروی نبایتی) مستلزم آن است که "حامی" ابزاری برای کنترل پروکسی داشته باشد، زیرا این چیزی است که یک پروکسی را از یک شریک/هم پیمان متمایز میکند. اما ایران کنترلی بر رفتار حوثی ها ندارد و حوثی ها عمدتا به نمایندگی از ایران عمل نمی کنند. این مهم است زیرا حوثی ها نشان داده اند که اغلب بازیگر غیرقابل پیش بینی و تهاجمی تر از حامیان ایرانی خود هستند.
حوثیها به جای اینکه بخشی از یک سیستم پروکسی متمرکز باشند، بخشی مستقل از یک شبکه پیچیدهتر هستند که به آنها اجازه میدهد مستقیما با بیش از دوازده گروه دیگر در منطقه برای اشتراکگذاری تخصص، هماهنگی فعالیتها و حتی همکاری در حملات کار مشترک کنند. این شبکه، گسترش هرج و مرج را بسیار فراتر از آنچه ایران می تواند به تنهایی تنظیم کند و فراتر از آنچه که می تواند به طور موثر کنترل کند، امکان پذیر می کند. به همین دلیل، تلاشها برای مقابله با تهدید حوثیها از طریق اعمال فشار یا تعامل با ایران، محکوم به شکست است.
پس از آن که یک پهپاد حوثی در 19 ژوئیه به تل آویو اصابت کرده و یک شهروند اسرائیلی را کشت و چندین نفر دیگر را زخمی کرد، حوثی ها به سرعت برای اثبات استقلال عمل خود اعلام کردند که ایران تنها پس از حمله از آن مطلع شده است.
حوثیها همواره نشان دادهاند که خودشان تصمیم گیرنده هستند. در برخی مواقع، این شامل اقداماتی میشود که در تضاد با منافع ایران است، همانطور که با اعلام آتشبس یکجانبه با عربستان سعودی در سال 2019 انجام دادند، یعنی زمانی که ایران به دنبال استفاده از حوثیها برای تشدید تنشها در منطقه بود.
حوثیها همچنین سعی کردهاند وابستگی خود به تسلیحات ایرانی را کاهش دهند، بخشهای مهم تسلیحات را از چین تامین کنند، طرحهای مالی مستقل برای تهیه تسلیحات را توسعه دهند و اکنون به دنبال جلب حمایت نظامی از روسیه هستند.
حوثیها در حالی که هنوز به بخشهای خارجی وابسته هستند، تواناییهای خود را برای ساخت سلاح در داخل یمن بهبود بخشیدهاند و تخصص مستقل خود را با سلاحهای جدید تقویت کردهاند. تنها در چند ماه گذشته، آنها به سرعت استفاده خود از کشتی های سطحی بدون سرنشین (شهپاد) را بهبود بخشیده اند که به آنها اجازه می دهد در ماه ژوئن گذشته یک کشتی زغال سنگ یونانی را دریای سرخ غرق کنند.
استقلال حوثی ها از ایران مهم است زیرا احتمال تشدید تنش با حوثی ها در حال حاضر بیشتر از ایران است. حوثیها کمتر از ایران در برابر فشارهای آمریکا و بینالمللی آسیبپذیر هستند، به این معنی که میتوانند ریسکهای بیشتری را متحمل شوند. پس از چندین سال حملات هوایی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، حوثیها به محافظت از سلاحهای خود در برابر حملات هوایی عادت کردهاند، به همین دلیل است که حملات اخیر ایالات متحده و بریتانیا نتوانسته است به طور قابل توجهی توانایی حمله حوثیها را کاهش دهد.
حوثیها همچنین کمتر در برابر تحریمهای بینالمللی آسیبپذیر هستند، زیرا عمدتا خارج از سیستم مالی بینالمللی عمل میکنند. ایران مجبور شده است بنا به ملاحظاتی چون مشکلات و بحران های داخلی و تاثیر اقتصادی تحریم های مالیدست به عصاتر حرکت کند. از سوی دیگر، یمنیها طی یک دهه با یکی از بدترین بحرانهای بشردوستانه در جهان مواجه بودهاند و متاسفانه آنها را به محرومیتهای اقتصادی و خشونتهایی که رویکرد حوثیها در این کشور ادامه داده است، عادت داده است.
در یمن، جنگ و درگیری به روشی عادی تبدیل شده است که این موضوع به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست و حوثی ها خود را به عنوان تنها مدافع یمن در برابر تهاجم خارجی معرفی کرده اند - روایتی که به ادامه درگیری بستگی دارد.
برای سالها، این "تجاوز" از سوی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی انجام میشد، اما امسال، این روایت گسترش یافت و شامل ایالات متحده نیز شد. و پس از 20 ژانویه، اسرائیل، که مسلما خونی ترین دشمن حوثیها و حامیان آنها بود، به این مبارزه پیوست.
به این ترتیب، حملات تلافی جویانه اسرائیل به یمن در ماه ژوئیه به جسارت شدید حوثی ها و تشویق آنها برای ادامه درگیری و حتی بیشتر با اسرائیل، حتی پس از برقراری آتش بس در غزه، کمک خواهد کرد. در حالی که حوثیها حملات دریایی و منطقهای خود را در چارچوب جنگ غزه تنظیم کردهاند، تحلیلگران یمن به طور گسترده موافق هستند که حملات حوثیها عمدتا ناشی از الزامات داخلی و جاهطلبیهای منطقهای آنهاست، به طوری که این تهدید احتمالا حتی پس از توقف غزه نیز ادامه خواهد داشت.
تمایل به در نظر گرفتن همه گروههای تحت حمایت ایران به عنوان "نیروی نیابتی" ممکن است به این دلیل باشد که حزبالله لبنان، قدرتمندترین گروه مورد حمایت ایران در منطقه، در واقع نمایندهای است که به عنوان الگویی برای حمایت ایران از سایر گروهها عمل کرده است.
اما این یک سادهسازی بیش از حد موضوع است: سطح و ماهیت حمایت ایران از گروههایی مانند حوثیها و حماس هرگز به حد گروهی چون حزبالله لبنان نمی رسد و این گروه ها هرگز به هسته شراکت راهبردی ایران و حزباللهنزدیک نشده اند. سطح همسویی ایدئولوژیک و دههها سرمایهگذاری عمده ایران در حزبالله، قابل مقایسه با هیچ گروه دیگری در محور مقاومت نیست.
در عوض، حمایت ایران از حوثیها نشاندهنده مدلی متفاوت است: سرمایهگذاریهای اولیه محدود در گروهی که دارای همسویی ایدئولوژیک هستند، اما از یک پیشینه مذهبی متمایز سرچشمه میگیرند؛حوثیها شاخه زیدیه اسلام شیعه هستند که به طور قابلتوجهی از شاخه دوازده امامی غالب در ایران متفاوت است.
سپس این سرمایهگذاری در طول زمان گسترش مییابد، زیرا این گروه به مرور قدرت خود را نشان میدهد، در حالی که ایران کنترل تصمیمگیری برای گروه را واگذار میکند، اما به دنبال تقویت همسویی ایدئولوژیک با آنهاست. از آنجایی که این مدل به منابع بسیار کمتری نیاز دارد و با گروههایی کار میکند که به شاخه شیعه دوازده امامی ایران پایبند نیستند، ایران میتواند به طور موثر این مدل را در سراسر خاورمیانه و فراتر از آن مستقر کند.
زمانی که تحلیلگران و مقامات غربی، حملات حوثی ها را به ایران نسبت می دهند، ماهیت شبکه ای را که بین حوثی ها و سایر گروه های مورد حمایت ایران ایجاد شده است، اشتباه می گیرند. از آنجایی که حوثیها مستقیما با بسیاری از گروههای این شبکه کار میکنند، تهدیدی بزرگتر و پراکندهتر ایجاد میکنند که ممکن است ایران را درگیر کند یا نکند.
در ماه ژوئن، حوثیها مسئولیت حمله مشترک با مقاومت اسلامی عراق به بندر حیفا اسرائیل را برعهده گرفتند. چنین حملات هماهنگ از جهات مختلف می تواند منظم تر شود و تلاش های دفاعی را پیچیده تر کند. همکاری حوثی ها می تواند فراتر از خاورمیانه نیز گسترش یابد.
مقامات آمریکایی اخیرا گزارش دادند که حوثی ها با گروه شبه نظامی سومالیایی به نام "الشباب" همکاری می کنند. حملات هماهنگ بین حوثیها و الشباب علیه کشتیها در خلیج عدن و دریای عرب میتواند هزینههای کشتیرانی دریایی را بیشتر کند و تلاشهای ایالات متحده برای مبارزه با حملات را ناکام بگذارد.
در حالی که تنها بخشی از حملات حوثیها به کشتیها آسیب جدی وارد کرده است، اما این حملات عبور کشتیهای بزرگ را از دریای سرخ متوقف کرده است و این امر باعث انحراف کشتی ها به مسیرهای طولانیتر و پرهزینهتر با پیامدهای جدی برای صنعت شده است. بر اساس شاخص جهانی کانتینر Drewery، هزینه های حمل و نقل کانتینری از زمان شروع حملات حوثی ها تقریبا 4 برابر شده است.
این شبکه به هم پیوسته همچنین باعث تکثیر سریع تسلیحات و تخصص می شود. حوثیها از سالها جنگ برای ارتقای تخصص خود و آزمایش با تغییراتی در تسلیحات ایرانی استفاده کردهاند و به آنها اجازه میدهد تا با موفقیت پهپادهای بیش از 1600 مایلی را بفرستند و کشتیها را با استفاده از قایقهای بدون سرنشین (شهپاد) غرق کنند.
تعامل مستقیم حوثی ها با گروه هایی مانند حزب الله، که به طور مشابه با همسایگان قدرتمندتر خود جنگیده است، برای توسعه آنها مهم بود و اکنون حوثی ها ممکن است تخصص خود را با گروه های دیگر در خاورمیانه و آفریقا به اشتراک بگذارند و به طور تصاعدی تهدید منطقه ای را افزایش دهند.
برای مدتی طولانی، کشورها به دنبال حل تهدید حوثی ها از طریق فشار یا تعامل با ایران بوده اند. این رویکرد فرض میکند که ایران یا حوثیها را کنترل میکند، یا اهرم کافی برای متقاعد کردن آنها برای تغییر اساسی رفتارشان دارد. حتی اگر ایران بخواهد حمایت خود از حوثیها را قطع کند - که بعید به نظر میرسد - تلاش حوثیها برای به حداقل رساندن وابستگی خود به ایران و ماهیت پراکنده شبکه گروههای مورد حمایت ایران، به معنای استقلال عمل حوثیها است.
توافق تنش زدایی عربستان سعودی با ایران در مارس 2023 شاید روشنترین نمونه در اثبات این مدعا باشد. بسیاری از تحلیلگران امیدوار بودند که این توافق بتواند به حل مناقشه در یمن و ارتقای ثبات منطقه کمک کند. اما این اتفاق نیفتاد.
زمانی که چین به میانجیگری این توافق کمک کرد، یمن یک سال بود که به آتشبس با میانجیگری سازمان ملل رسیده بود که همچنان از حملات بزرگ حوثیها به عربستان سعودی جلوگیری میکند.
این توافق با ایران نبود که به عربستان اجازه تنش زدایی با حوثی ها را داد، بلکه توافق یمن بود که فضا را برای سعودی ها ایجاد کرد تا با ایران تنش زدایی کنند. سعودیها متوجه شدند که راهحل مشکل حوثیها از تهران نمیگذرد، بلکه از صنعا میگذرد. اسرائیل و دیگرانی که بر حوثیها به عنوان بخشی از تهدید ایران تمرکز کردهاند و کشورهایی مانند چین که به دنبال درخواست از تهران برای تغییر رفتار حوثیها در دریای سرخ هستند، هنوز این درس را نگرفتهاند.
هیچ راه حل آسانی برای تهدید حوثی ها وجود ندارد. پرداختن به این تهدید یا مستلزم حذف توانایی حوثیها برای انجام حملات مخرب است - کاری که هم ائتلاف بزرگ به رهبری عربستان سعودی و هم حملات محدودتر ایالات متحده و بریتانیا نتوانستند انجام دهند - یا تغییر قصد حوثیها.
روند صلح به رهبری سازمان ملل متحد در یمن به دنبال دستیابی به دومی با تغییر انگیزه های حوثی ها بوده است. با این حال، جنگ در غزه و عدم توازن قدرت عمیق بین حوثی ها و سایر احزاب یمنی، این تلاش ها را پیچیده کرده است. آتشبس آوریل 2022 گواه این است که با کار روی انگیزههای حوثیها، میتوان آنها را از ادامه جنگ دور کرد. در واقع چالش اصلی، ایجاد تعادل دقیقی خواهد بود که به باج دادن به حوثی ها نمی انجامد و همزمان به آنها برای راه انداختن دور جدیدی از خشونت جسارت نمی دهد.