محمد آریاننیا/ عصر ایران
الف: اگر به طور تصادفی در خیابان جلوی ده نفر رو بگیرید و بپرسید که امروز چه روزی است بیشک تمام این ده نفر به شما روز آغاز سال تحصیلی و رفتن به مدرسه را یادآور خواهند شد. شاید مشابه اول مهرماه از این حیث در تقویم شمسی به تعداد انگشتان یک دست هم وجود نداشته باشد.
ب: فکر نمیکنم که هیچ روانشناسی مخالف شکلگیری شخصیت افراد در سنین کودکی و نوجوانی باشد. بسیاری از متخصصان سلامت روان بر این عقیدهاند که نه تنها شخصیت در این سن شکل میگیرد بلکه ریشه بسیاری از تروماها و عقدههایی که در بزرگسالی خود را نشان میدهند نیز باید در رخدادهای سنین قبل از 18 سال جست.
ج: در اینکه معلمی شغل شریفی است و مدرسه خانه دوم است و کلی جملات زیبای اینچنینی؛ که خب بر منکرشان لعنت! اما آیا تا به حال کسی از لزوم وجود تستهای روانشناسی میان داوطلبان معلمی و آموزههای برخورد با کودکان و نوجوانان در سنین حساسشان سخن گفته است؟ آیا فیلتری وجود دارد که این قشر زحمتکش قبل از ورود به کلاس درس از منظر سلامت روان و عدم ایجاد تروما در دانشآموزان از آن عبور کرده باشند؟
پرواضح که موضوع فقط موارد گلدرشتی مانند تنبیه بدنی یا فحاشی نیست که متاسفانه هنوز هم در برخی مدارس دولتی خاصه در مناطق محروم رواج دارد. گاهی اوقات یک حرف ناپخته از یک معلم که در نظر دانشآموز جایگاهی مانند پدر یا مادر دارد میتواند تا سالیان از ذهن بیرون نرود.
د: معلمان با مشکلات صنفی و معیشتی فراوانی دست و پنجه نرم میکنند. بیمعنا است اگر صرفاً بگوییم این عزیزان باید مشکلات خود را پشت کلاس بگذارند و بعد وارد شوند. این مشکلات در تمام ساعات همراه با آنها است و قطعا در زمانهایی حتی ناخواسته اثرات گاه بسیار تلخ خود را در روان دانشآموزان میگذارد. آیا کسی به فکر دومینوی ایجاد چنین مشکلاتی است؟
ه: شاید در نظر برخی انتظار مراقبت از روان دانشآموزان در مقابل آن دسته از معلمانی که باید در فرایند تراپی به حل مشکلات خود بپردازند جزو انتظارات سانتی مانتال محسوب شود اما در عمل جزو ضروریات است. فردی که در آینده میتواند خشونت تولید کند و به دیگران آسیب بزند قطعا برای جامعه مضر است حال درسهایش را خوب بلد باشد یا نباشد.
و: وزارت آموزش و پرورش از منظری یکی از مهمترین وظایف را در حکمرانی مطلوب دارد و آن تربیت صحیح آیندهسازان ایران است. اما در حال حاضر احتمالا همین که از پس کمبود معلمان در مدارس بربیاید هنر کرده است.
تکیه بر این نهاد برای رسیدگی به ضروریات گفته شده در بالا راه را به ترکستان خواهد برد. به گمانم سازمانهایی مانند سازمان روانشناسی این ظرفیت را دارند که به موضوع ورود کنند و بدون نگرانی از قدسیزدایی از مقام معلم، فضای کلاس و آموزش را از «هر نظر» امن نگه دارند.
ز: نمیدانم باید نوشت یا نه اما به هر حال بدیهی است که این نوشته منکر وجود خیل عظیم معلمان شریفی نیست که یک تکیهگاه امن برای دانشآموزان محسوب میشوند و با روانی کاملا سلامت میتوانند نقش مهمی در فردای دانشآموزانشان ایفا کنند.