نیسان، نماد و خداوندگار خودروسازی در جهان بر لبه پرتگاه قرار گرفته است. این غول ژاپنی که روزگاری موتور تولید اتومبیل در دنیا بود، حالا با بدترین طوفان تاریخچه پرافتخارش روبهرو است. شرکتی که خانواده خودروهای محبوبی چون قشقای و آلتیما را تولید کرد، حالا برای زندهماندن دستوپا میزند و در بهترین شرایط یک سال فرصت دارد تا برندی که نشان «سرزمین طلوع خورشید» بود را از غروب ابدی نجات دهد.
آیا موتور نیسان بهاندازهای قدرتمند هست که از تندترین پیچ پیشرویش به سلامت بگذرد و خود را از مارپیچ نزولیاش نجات دهد یا این دور، دور نهایی است و غول نوستالژیک خودروسازی دیر یا زود باید پیست را ترک کند؟ جواب به این سوال، نیازمند پاسخ به پرسش دیگر است؛ اینکه چه اتفاقی برای نیسان افتاده است؟ و سوال اساسیتر اینکه درس نیسان برای خودروسازی ایران چیست؟
بازار جهانی خودرو، میدان رقابت است و خودروسازی در پیست مسابقه میماند که نهایت انعطاف و سازگاری را با بازار داشته باشد. نیسان که سالها بر همین قاعده سوار و پیشرو بود، با سه سرعتگیر مواجه است؛ پرتگاه مالی، بیثباتی مدیریتی و درنهایت غفلت از تغییر ذائقه مشتری که مانند مثلث برمودا، توشوتوان نیسان را بلعیده است. نیسان امروز از یک طرف با بدهیهای عظیم مواجه است و از سوی دیگر با جابهجاییها و انتصابات متعدد و پیدرپی که رأس این شرکت را لرزان و بیثبات کرده و هیچ چشمانداز روشنی پیش چشم سهامداران و سرمایهگذاران بالقوه قرار نمیدهد.
از سوی دیگر، غفلت از ترجیحات مشتریان و تقاضای فزاینده خودروهای برقی باعث کاهش فروش و متعاقب آن کاهش تولید شده که به سهم خود تنشهای مالی این شرکت را تشدید کرده است. سوال اینجاست وقتی زیاندهی و تغییر مدام مدیریت، غول خودروسازی جهانی را در آستانه ورشکستگی قرار میدهد، با شاکله خودروسازهای داخلی که بنیه مالی بهمراتب ضعیفتری دارند و سالهاست بهواسطه تحریم از تکنولوژی و بازارهای جهانی دور ماندهاند چه میکند؟
امروز «ایران خودرو» بزرگترین تولیدکننده خودرو در ایران، دقیقا با همان معضلاتی دستبهگریبان است که غول ژاپنی را زمینگیر کرده؛ یعنی بدهیهای انباشته، روند تولید زیانده و تزتزل مدیریتی.
بر اساس آمار زیان انباشته ایران خودرو در سال گذشته از مرز 120هزار و 500میلیارد تومان گذشت که نسبت به سال قبلتر 35 درصد رشد داشت. بزرگترین خودروساز کشور فقط سال پیش 31هزار و 500میلیارد تومان زیان تولید کرد که از سرمایه ثبتشده ایرانخودروییها در بورس بیشتر است. زیانی که هر ساعت 4 میلیارد تومان دیگر به آن افزوده و سربار میشود.
دومین چالش ایران خودرو، ضعف مدیریت و اشکال ساختاری است که به واسطه دولتیبودن اجازه اصلاح، ترمیم و تصمیمسازی نمیدهد. بر همین اساس است که دو دهه پیش دولت ملزم به واگذاری این برند به بخش خصوصی شد، اما با وجود واگذاری سهام این شرکت در بورس، دولت و وزارت صمت همچنان مرکز فرماندهی و تصمیمگیری این کمپانی را در ید اختیار خود نگه داشتهاند.
به این ترتیب ظرفیت عظیم نیروی انسانی متخصص و مجرب همچنین سرمایهگذاری در خطوط تولید و دستآخر اعتبار خودروسازی وطنی، قربانی مطامع دولتهایی شده است که ایران خودرو را حیاطخلوت خود میدانند.
یک مثل معروف میگوید اگر شما جزئی از مشکل باشید، قطعا بخشی از راهحل هم هستید؛ بر این اساس بزرگترین مشکل ایران خودرو یعنی سیطره تفکر و تصمیمگیری دولتی علاجی جز اصلاح ساختار با واگذاری مدیریت این مجموعه به بخش خصوصی امتحانپسداده، متخصص و مجرب ندارد. همان حقیقتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی بهصراحت بر آن تأکید کردند و اصل 44 قانون اساسی نیز آن را مطالبه میکند. زیرا تنها در چنین شرایطی است که ثبات مدیریت، چشمانداز آتی این مجموعه را روشن کرده و با اصلاح ساختارهای معیوب و سیکلهای زیانده، ایران خودرو را از مخمصه نجات میدهد. همان الگویی که توانست گروه بهمن را طی 9 سال بعد از خصوصیسازی از زیاندهی به سوددهی برساند؛ خطوط تولیدش را اصلاح کند؛ محصولاتش را متنوع و با کیفیتتر کرده و بازار پررونقی برای تولیدات خود بسازد.
ناظران جهانی معتقدند نیسان برای نجات خود باید بهسرعت دندهها را عوض و خط تولید خود را مدرن کند؛ چربیهای عملیاتی را کاهش دهد و تمام اینها را از مسیر پیمان با یکی از خودروسازان ژاپنی پیش ببرد. برخی اخبار حکایت از این دارد که مدیران دو مجموعه نیسان و هوندا، دیگر غول خودروساز ژاپنی گفتوگوهایی در این رابطه انجام دادهاند. به اعتقاد تحلیلگران، این پیوند استراتژیک میتواند مانند ازدواج تجاری قبلی نیسان در سال 1999 با رنو و میتسوبیشی، آینده قویتری برای نیسان بسازد و نیرویی مهیب در بازار جهانی ایجاد کند. به گزارش رویترز، چنین اتصالی میتواند علاوه بر رقبای سنتی خودروسازهای ژاپنی، رهبران نوظهور خودروهای برقی را نیز به چالش بکشد.
به پشتوانه تجارب تاریخی در این عرصه بود که بهمن ماه سال گذشته سهامداران ایران خودرو در حاشیه بازدید رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایشان خواستند مدیریت این مجموعه به سهامداران آن واگذار شود تا با پیوند به تجارب موفق خودروسازانی چون گروه بهمن، ظرفیت بالقوه ایران خودرو نیز به فعلیت تام و تمام دربیاید.
مقام معظم رهبری نیز یک روز بعد از استماع این سخنان، فرمودند: «من دیروز شنیدم که در بعضی شرکتهایی که دولت و بخش خصوصی شریک هستند، با اینکه دولت سهم زیادی ندارد، مدیریت در اختیار دولت است؛ به نظر من این منطق ندارد. از شیوههای قانونی استفاده کنند و به خود مردم و سهامداران در واقع اختیار بدهند؛ منتهی نظارت بشود.» توصیهای که تا امروز اجابت نشده است.
نیسان با نبرد سنگینی برای تضمین بقای خود دستوپنجه نرم میکند؛ کاهش فروش، افزایش بدهی و رقابت فزاینده در بازار و در این مخمصه چارهای جز تصمیمگیریهای جسورانه از طریق مشارکتهای تجاری، تجدیدنظر در ساختار سنتی و اصلاح روندهایش ندارد؛ وضعیتی که نعلبهنعل آن در ایران خودرو نیز حاکم است.
اگرچه همه این مشترکات در جای خود قابل تامل است، اما طلاییترین درس نیسان برای ایران جملهای بود که یکی از مدیران خودروساز ژاپنی مطرح کرد؛ اینکه نیسان در مسابقه با زمان عقب افتاد و حالا زیر شبح سنگین و آزاردهنده فرصتهای از دست رفته برای زندهماندن تقلا میکند. وضعیت شرکت نیسان نشان داد، بازار خودرو تا چه اندازه در حال تغییر است و در واقع مسابقه اصلی هر خودروساز با زمان است.
حال باید منتظر ماند و دید آیا دولت به توصیه اکید رهبر معظم انقلاب اسلامی و اصل 44 قانون اساسی تمکین کرده و از منافع کوتاهمدت برای خود و زیانبار برای صنعت خودروسازی، ایران خودرو و مصرفکنندگان میگذرد یا ترجیح میدهد همانند گذشته پشت فرمان بخوابد و زمانی به خود بیاید که صنعت خودروسازی از لبه پرتگاه به پایین افتاده باشد؟