اين موضوع كه چطور ميتوان فرصتهاي شغلي مرتبط با IT را يافت سوالي است كه احتمالا در هر جامعهاي وجود داشته باشد. با توجه به اينكه آمار و اطلاعات از عوامل با اهميت در زمينهي IT است لازم است آماري در خصوص تعداد كاربران، شركتهاي فعال، بيكاران، دانشآموزان و مديران اين دانش در ايران داشته باشيم، در حالي كه اين آمار و اطلاعات در ايران يا وجود ندارد و يا محدود و نادرست است و مثلا اين موضوع وجود دارد كه بهعنوان نمونه سازمان فني و حرفهيي چگونه ميتواند جوانان جوياي كار و شاغلان را در بهرهبرداري شغلي از IT ياري رساند؟
اشتغال در بخش ICT تابعي از متغييرهاي توليد ناخالص داخلي، رشد سرمايهگذاري، كل رشد اشتغال، ارزش افزوده در رشد توليد ICT، ارزش افزوده در رشد سرويسهاي ICT، رشد صادرات ICT و عقيدهي مردم در مورد اين دانش ذكر شده كرد.
به عقيده كارشناسان استراتژي افزايش اشتغال در بخش ICT بر اساس سرمايهگذاري، رشد صادرات، رشد تحقيق و توسعه، فرهنگ سازي، تقويت بخش خصوصي براي سرمايهگذاري دراز مدت در اين بخش، قبول سفارشات توليد و خدمات از سوي شركتهاي ايراني و ترغيب سرمايهگذاري شركتهاي خارجي در ايران است.
در يك تحليل درباره وضعيت آموزشي ICT در دانشگاههاي كشور آمده است با توجه به اينكه دانشگاههاي ايراني زمينهي آموزش IT را به وجود آوردهاند، اما بيشتر در زمينهي آموزش علوم كامپيوتري فعال هستند، همچنين نسبت افراد ذيصلاح به افرادي با دانش بالاتر بيشتر است، براي بهبود وضعيت دانشگاهها بايد مشخص شود كه براي تربيت افراد به چه تبحر و تخصصي نياز داريم و بر اساس نيازهاي پيش بيني شده، برنامههاي آموزشي دانشگاهها و غير دانشگاهها را تنظيم كنند، همچنين ميتوانند از آموزشهاي شايستهاي كه در كشور ديگر داده ميشود، استفاده كنند.
بنابراعلام ILO در اين پيش بيني به ازاي هر شغل جديد در صنعت نرم افزار، 75 موقعيت شغلي در بخش ICT به وجود ميآيد. در گزارشها آمده است كه در اروپا كميتهي پيشبيني در زمينهي ICT تشكيل شده است كه با توجه به متغيرهاي تاثير گذار در اقتصاد و اشتغال در بخش ICT، جهان در سال 2010 ميلادي با دو سناريوي شكوفايي و ركورد اقتصادي مواجه ميشود.
كشورهاي جهان بر اساس پيشبيني اين كميته، تا سال 2010 ميلادي به 500 ميليون موقعيت شغل جديد دست مييابد و بايد ديد ايران چه سهمي در اين اطلاعات دارد، در هر سال بايد چه ميزان شغل جديد و در بخش ICT چه ميزان شغل ايجاد شود.
اطلاعاتي كه ما امروز در زمينهي IT كسب ميكنيم، چند ماه ديگر استفاده نميشود و كشور ما با اين سطح دانش در مقابل دانشي كه با اين سرعت در حال حركت است، چه قدر ميتواند تلاش كند تا به نيمهي راه آن برسد و بايد بدانيم كه ايران در بخش IT ، نسبت به دنيا، عقب است.
نيازهاي سازمان فني و حرفهيي و مشاغل موجود بايد از IT مشخصتر شود چراكه مشاغل گوناگوني كه در سازمان فني و حرفهيي كشور تدريس ميشود به طور يكسان از دانش IT بهره برداري نميكنند. مثلا سازمان فني و حرفهيي بايد مشاغل مربوط به IT را در نگاهي آيندهگرا تبيين كند تا فرد بتواند همگام با تكنولوژي مربوط به شغلش در جامعه حركت كند و تطابق داشته باشد.
بايد اين مساله مشخص شود كه سازمان فني و حرفهيي چگونه تغييرات ناشي از IT را پوشش ميدهد و افرادي را كه آموزش ميدهد بتوانند با استفاده از تكنولوژي هاي نوين، مشغول به كار شوند.
در هر حال بسياري از مشاغل و وظايف شغلي، تحت تاثير IT تغيير ماهوي دادهاند و وظايف شغلي به سمت اين دانش پيش ميرود و انتظار ميرود تمامي نيروها در مشاغل گوناگون ITMAN شوند. تغييرات ناشي از IT در وظايف و توانايي مشاغل بايد به طور مستقل درك شود و شرايطي را فراهم كرد تا همهي نيروها در مشاغل مختلف، قادر باشند به طور يكسان از IT بهرهبرداري كنند. به گفته كارشناسان براي اقتصاد و اشتغال ICT در ايران بايد مديران مربوطه با مشاركت يكديگر، مدلي را ارائه دهند كه درك شود و بتوان در اين راستا، جهش بلندي كرد.