عصر ایران ؛ مازیار آقازاده - امروز چهارم ژوئیه و روزی است که در 234 سال پیش در چنین روزی آخرین پیوندهای استعماری امپراتوری بریتانیای کبیر از قاره آمریکای شمالی گسسته و بند ناف نوزاد تازه متولد شده یعنی " ایالات متحده آمریکا " از رحم مادر استعمارگرش " بریتانیا " بریده شد .
مردم آمریکا برای استقلال هزینه های زیادی دادند و سال ها با انگلیسی ها جنگیدند و هزاران هزار کشته دادند . پس از استقلال نیز مسیر همواری را نپیمودند و اختلافات سیاسی و داخلی بین دو گروه عمده کنفدرال ها و فدرال ها سبب ساز جنگ ها و آشوب هایی شد که " آبراهام لینکن " رییس جمهور وقت آمریکا در سال 1860 و پس از نزدیک به 9 دهه از زمان استقلال آمریکا توانست با شکست جنوبی های طرفدار نظام کنفدرالی ، نظام سیاسی ایالات متحده آمریکا را از گزند فروپاشی و دو پارچگی برهاند .
بی گمان ایالات متحده آمریکا کشور بزرگی است و مردم آمریکا علی رغم اینکه در تاریخ بنای کشورشان ظلم ها و اجحاف هایی در حق بومیان قاره آمریکا روا داشتند ( که برای همیشه در حافظه تاریخ حک شده است ) اما این مردم که عصاره 5 قاره جهان هستند با تجمع و زیست در آمریکا نشان دادند که ظرفیت انسان ها در بنای جامعه ای
نوین تا چه حد بالا است .
هر چند که جامعه آمریکا تا همین 5 دهه پیش گرفتار موضوعاتی چون تبعیض نژادی و حقوق زنان و ... بود ، اما گذر موفق این جامعه بزرگ از تمامی این دوران ها خود موید بزرگی جامعه ای است که عصاره خوبی ها و بدی های یک جهان است .
واقعیت این است، آمریکا از خود چیزی ندارد و هر چه دارد مدیون دیگر فرهنگ ها ، کشورها ، تمدن ها و مردمان و.... است ، اما در این کشور 234 ساله یک چیز به خوبی دیده می شود و آن چیز در واقع امکان محقق کردن آرزوهای فردی در صورت وجود استعداد خلاقه است .
مردمی که در سده های پس از قرن شانزدهم به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کردند با وجود تفاوت های عمیقی که از منظرهای مختلف داشتند ، اما در یک امرمشترک بودند و آن امر در واقع " آغازی دوباره و سلامی دگر بار برتجربه زند گی در قاره ای جدید " بود .
آرزوهای متلون و متنوع مردمانی که پای در این قاره " تازه کشف شده " گذاشتند همچون یک رنگین کمان هفت رنگ ، رنگ ها و طرح های مختلفی درون خود داشت و پهناوری و فراخنایی سرزمینی ، این مردمان اندک را در سطحی وسیع از جغرافیا گستراند تا در کلونی های مستقل و منفک از یکدیگر بر اساس باورها و اندیشه هایشان نخست دولت های ابتدایی خود را تشکیل دهند و در نهایت با اجتماع 13 کلونی از کلونی های تشکیل شده در ژوئیه 1776 اعلامیه ای حاکی از پیمان اخوت و وحدت 13 کلونی ( از کلونی های واقع در ساحل شرقی آمریکا ) صادر شد و بدین سان استقلال ایالات متحده آمریکا از امپراتوری زیاده خواه بریتانیا اعلام شد .
این اعلامیه نقطه پایانی نبود و تازه نقطه آغازی از 7 سال جنگ و نبرد با بریتانیا بود که در نهایت در سال 1783 با پیروزی کلونی های تازه استقلال یافته و شکست بریتانیا پایان یافت .
اما شکست بریتانیا هم ، تازه آغاز اختلافات داخلی بود و در حالی که در سال های دهه قرن نوزدهم کلونی های جدید یک به یک به ایالات متحد شده می پیوستند ، شکافی عمیق بین ایالت های جنوبی طرفدار نظام کشاورزی و سیستم برده داری با ایالات های شمالی و شرقی صنعتی و تجاری شده در حال عمیق تر شدن بود و تشدید دامنه اختلافات و بنزین این آتش ، با لغو نظام برده داری از سوی دولت واشنگتن کلید خورد ، اما ایالت های جنوبی طرفدار نظام برده داری از این قانون تبعیت نکردند و علم طغیان برافراشتند و چند ایالت جنوبی استقلال خود را از دولت تازه استقلال یافته ایالات متحده آمریکا اعلام کردند و جنگ های شدیدی بین شمالی ها و جنوبی ها آغاز شد و در نهایت در سال 1860 با پیروزی شمالی ها و شکست جنوبی ها شکاف بین شمال و جنوب برای همیشه رخت بربست .
تاریخ پر فراز و نشیب اما کوتاه ایالات متحده این حسن را دارد که هیچ نقطه ابهامی ندارد و روایت های مختلف و نقطه کوری از وقایع گذشته در 234 سال گذشته این کشور دیده نمی شود . ( در حالی که در تاریخ سرزمین عزیز ما ایران ، علی رغم اینکه هزاران سال قدمت دارد ، اما روایت های مختلف و متضادی از وقایع تاریخی ما وجود دارد و گاه فاصله روایت ها از خدمت و خیانت شخصیت های تاریخی آن قدر زیاد است که انسان متعجب می ماند. )
باری ، کشور ایالات متحده آمریکا به مدد کلید زدن انقلابات صنعتی دوم در اواخر قرن نوزدهم به پیشرفتی چشمگیر و برق آسا دست یافت و دهه های ابتدایی قرن بیستم با چنان سرعتی به رشد اقتصادی و اجتماعی رسید که در هنگامه آغاز دومین جنگ جهانی در قاره اروپای متمدن ، ایالات متحده آمریکا یگانه کشوری بود که با دور بودن دامانش از شعله های جنگ اول جهانی ، می توانست با اتحاد و ائتلاف خود نتیجه جنگ را تغییر دهد و چنین هم شد و قرار گرفتن ایالات متحده آمریکا در جبهه بریتانیا ، فرانسه و شوروی در سال 1943 سرنوشت جنگ را به نفع جبهه متفقین رقم زد .
پس از جنگ دوم جهانی ، ایالات متحده آمریکا به عنوان یگانه کشوری که از گزند جنگ مصون مانده بود ، به عنوان قدرتی فاتح از خاکستر بر جای مانده از جنگ سربرآورد و نظم دو قطبی بین شرق و غرب عالم با رهبری اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا برقرار شد که این نظم به مدت قریب به نیم قرن تداوم یافت و تا دسامبر1991 و فروپاشی و تجزیه شوروی ادامه یافت.
ایالات متحده آمریکا بیش از 7 دهه نیست که به طور جدی وارد نظام بین الملل شده و پیش از این این کشور از سیاست انزوای منطقه ای و دکترین " مونروئه " بهره می گرفت که بر اساس آن امور قاره آمریکا می بایست به دست آمریکایی ها حل شود و اموردیگر نقاط جهان به دست قدرت های اروپایی باشد .
خارج شدن آمریکا از لاک انزوا یک بار در سال 1917 و در هنگامه جنگ اول جهانی ( و البته در این بار به صورت موقت و یکی دو ساله) و یک بار به صورت همیشه در زمان جنگ دوم جهانی و پس از آن ، برای مردم آمریکا هزینه های زیادی داشته است .
نخبگان حاکم بر ایالات متحده آمریکا این حضور جهانی را با این مساله توجیه می کنند که " منافع و امنیت " ماشین بزرگ آمریکا جهانی است و لاجرم این کشور باید در اقصی نقاط عالم حضور یابد و به دفع تهدیدات و به حداقل رساندن آسیب ها همت گمارد .
اما این توجیه دیر سالی است که از سوی برخی از نخبگان منتقد در درون آمریکا و در دیگر کشورها به چالش کشیده شده است ، اما در جامعه متکثر آمریکا با وجودی که هر دو گروه با امکانات موجود خود به راحتی حرف خود را می زنند ، اما طبیعتا دست بالا و هدایت افکار عمومی از آن کسانی است که طرفدار ایده مداخله جویی در امور بین المللی هستند .
دولت ایالات متحده آمریکا باید برای کمپانی های نفتی و شرکت های معظم اسلحه سازی بازار و تقاضای جهانی ایجاد کند و این امر مستلزم گسترش نظامی گری در جهان است .
بدین منظور دولت ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم و در 6 دهه اخیر تا کنون دهها بار در اقصی نقاط جهان دست به انجام مداخله های نظامی زده و سیاست انزوا که بیش از 160 سال از زمان تشکیل ایالات متحده آمریکا سنگ بنای سیاست خارجی این کشور بود ، پس از جنگ دوم جهانی به کناری نهاده شد و سیاست مداخله فعال در امور بین المللی سرلوحه سیاست های واشنگتن قرار گرفت .
و امروز جهان در 234 امین سالگرد تاسیس کشوری است که تاریخ کوتاهی دارد و تاریخ تاسیس آن شاید بسیار کمتر از عمر سلسله های پادشاهی در برخی کشورهای آسیایی و اروپایی باشد ، اما به مدد تجمیع انسان های خلاق و سرمایه ، این کشور بزرگ امروز در جایگاهی قرار گرفته که می تواند منشا تحول برای بشریت باشد و ما نا امید نیستیم و امیدواریم این ماشین بزرگ که مجمعی از تمام جهان است ، به نفع انسان و انسانیت بچرخد و فایده آن به همه مردم جهان برسد . آمریکا ، می تواند برادری برای دیگر مردمان جهان باشد و می تواند در مسیر ستمگری نسبت به آنان گام بردارد و این ، دو راهی استراتژیکی است که دولت و ملت آمریکا در 234 مین سالروز استقلال کشور بزرگ شان با آن مواجه اند.