حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشت:
همه نشانه ها حكايت از آن دارند كه برهان الدين رباني، رئيس شوراي عالي صلح افغانستان و اولين رئيس جمهور اين كشور، در جريان يك توطئه و پروژه مشترك از سوي آمريكا و رژيم آل سعود به شهادت رسيده است و شهادت ايشان پيام خشم آميخته به اضطراب و نگراني آمريكا و متحدان غربي و منطقه اي آن از موفقيت بي نظير و بيرون از انتظار كنفرانس بيداري اسلامي در تهران بوده است. اين نظريه، فقط يك «گمانه» نيست، بلكه واقعيتي است كه شواهد و قرائن فراواني بر صحت آن گواهي مي دهند. بخوانيد!
1-منزل مسكوني شهيد برهان الدين رباني كه عمليات ترور در آن صورت پذيرفته، در جاده دهم وزير محمد اكبرخان كابل كه يكي از مناطق و محله هاي معروف كابل است، قرار داشته است. اين ساختمان در فاصله كوتاهي از سفارت آمريكا در كابل واقع شده و منطقه ياد شده تا شعاع چند كيلومتر تحت حفاظت شديد نيروهاي آمريكايي بوده است و سرفرماندهي ارتش آمريكا در افغانستان، اين منطقه را «منطقه امن و حفاظت شده و غيرقابل نفوذ» اعلام كرده و مخصوصا بعد از تلاش دو هفته قبل طالبان در حمله به سفارت آمريكا، بر شدت حفاظت از آن به گونه اي محسوس و چشمگير افزوده بود، تا آنجا كه غير از افسران ارشد ارتش آمريكا و چند مقام رسمي دولت افغانستان، هيچكس بدون بازرسي نمي توانست راهي به درون اين حلقه حفاظتي داشته باشد.
با اين حال دو تروريستي كه برهان الدين رباني را به شهادت رسانده اند علي رغم آن كه مواد منفجره را در ميان دستار و روي سر خود جاسازي و با خود حمل مي كرده اند، بدون بازرسي وارد حلقه حفاظتي شده اند. و يا بعد از بازرسي بي آن كه مانع ورود آنها شوند به درون حلقه راه يافته اند! ممكن است گفته شود از آنجا كه تروريست هاي مورد اشاره به عنوان نمايندگان رسمي مذاكره كننده از سوي طالبان آمده بودند، نيازي به بازرسي بدني آنها احساس نشده است كه اين احتمال با ارائه شواهدي در ادامه همين نوشته، نفي خواهد شد.
2- شهيد برهان الدين رباني يكي از شخصيت هاي برجسته و شناخته شده اي بود كه به اجلاس بيداري اسلامي در تهران دعوت شده و در اين اجلاس مخصوصا به دليل جايگاه و سابقه اسلامي و مبارزاتي خود حضور چشمگير و موثري داشت. ايشان تصميم داشت و اعلام نيز كرده بود كه تا چند روز بعد از پايان اجلاس به حضور خود در ايران ادامه خواهد داد ولي روز دوم همايش آقاي «حامد كرزاي» رئيس جمهور افغانستان كه براي شركت در اجلاس سالانه مجمع عمومي سازمان ملل متحد به نيويورك رفته بود، در يك تماس تلفني به ايشان خبر مي دهد كه دو تن از اعضاي طالبان به نمايندگي از اين گروه قصد مذاكره فوري با ايشان را دارند و از شهيد رباني مي خواهد كه براي انجام اين گفت وگو به كابل مراجعه كند.
اصرار شهيد برهان الدين رباني براي تعويق چند روزه اين قرار بي نتيجه مي ماند و ايشان با عجله و از طريق دوبي به كابل باز مي گردد. قرار ملاقات ساعت 30/5 بعدازظهر به وقت كابل بود و شهيد رباني كه ساعت 30/4وارد كابل شده بود بي آن كه فرصت انجام مقدمات لازم و متعارف را پيدا كند در ساعت مقرر دو فرستاده طالبان -يعني تروريست ها- را به حضور مي پذيرد و فاجعه در همان اولين دقايق ديدار به وقوع مي پيوندد. دراين باره گفتني است كه؛
الف: شهيد برهان الدين رباني از يكسال قبل به عنوان رئيس «شوراي عالي صلح» افغانستان انتخاب شده و در اين فاصله مذاكرات فراواني با گروههاي مختلف افغان داشته است و مطابق روال تعريف شده و شناخته شده اينگونه قرار ملاقات ها، نظير ملاقات مورد اشاره از مدتها قبل برنامه ريزي مي شود و از سوي ديگر طي چند روز اخير اتفاق درخور توجه و تعيين كننده اي در ميان نبوده است كه ترور رئيس شوراي عالي صلح از سوي طالبان، ضرورت فوري و فوتي داشته باشد. بنابراين به وضوح مي توان نتيجه گرفت كه ترور شهيد رباني، طي چند روز اخير طراحي شده و به اجرا درآمده است، چرا كه تروريست ها مي توانستند با بهره گيري از عنوان نمايندگي طالبان- گروه تروركننده كه مسئوليت آن را نيز پذيرفته است- زمان مناسب ديگري را براي ترور ايشان در نظر بگيرند و يا اين كه اقدام تروريستي خود را طي چند ماه گذشته و در فرصت ملاقات هاي فراوان ديگري كه داشته اند عملياتي كنند؟ اين نكته نشان مي دهد كه كانون ترور، از قبل تصميم به ترور شهيد رباني نداشته و يا انجام آن را يك ضرورت فوري تلقي نمي كرده است. و اين تصميم در چند روز اخير اتخاذ شده است.
و اما، طي چند روز اخير، چه رخداد غيرمنتظره اي اتفاق افتاده كه باعث شده كانون مشترك ترور- آمريكا، آل سعود و پياده نظام آنها يعني طالبان- ترور شهيد رباني را در دستور كار فوري و فوتي خود قرار دهد؟ تنها رخداد مهم و سرنوشت ساز اين روزها برپايي اجلاس بيداري اسلامي در تهران و موفقيت بي نظير و فراتر از حد انتظار آن در همراهي ملت هاي مسلمان براي مقابله با سلطه آمريكا و حذف ديكتاتورهاي دست نشانده در جهان اسلام بوده است.
ب: اصرار حامد كرزاي براي مراجعه شهيد رباني به كابل و انجام ملاقات با نمايندگان طالبان نمي تواند به مفهوم اطلاع وي از ماجرا باشد. چرا كه شهيد رباني از مخالفان سرسخت طالبان بود و طالبان از دشمنان سرسخت كرزاي نيز هست اگرچه مخالفت شهيد رباني و كرزاي با طالبان از دو موضع جداگانه بوده است. از سوي ديگر، حامد كرزاي به يقين مي دانسته كه اصرار تلفني و آشكار وي به برهان الدين رباني براي بازگشت به كابل و ملاقات با فرستادگان طالبان از نگاه هيچكس پنهان نمي ماند بنابراين چنانچه از طرح ترور باخبر بود، نبايد با اصرار و آشكارا از برهان الدين رباني مي خواست كه به كابل بازگشته و با نمايندگان طالبان ملاقات كند.
3- بعداز بازگشت شهيد رباني به كابل و استقرار در محل سكونت خود، دو فرستاده طالبان كه در پوشش ملاقات با وي و گفت وگو درباره صلح آمده بودند، وارد محوطه منزل شهيد مي شوند. در اين هنگام، اگرچه شهيد رباني و برخي از اطرافيان و محافظان وي با توجه به مقررات حلقه استحفاظي، اطمينان داشتند كه آنها قبل از ورود به اين حلقه از سوي نظاميان آمريكايي تحت بازرسي قرار گرفته اند ولي براي اطمينان بيشتر خواستار بازرسي بدني فرستادگان مي شوند. اما، دو تن از اعضاي طالبان كه عضو شوراي عالي صلح به رياست برهان الدين رباني بودند، خطاب به شهيد رباني و محافظان وي اظهار مي دارند كه اين دو تن بدون بازرسي نمي توانند از حلقه حفاظتي نيروهاي آمريكايي عبور كرده باشند و از سوي ديگر، آنها به نمايندگي از سوي طالبان آمده اند و بازرسي بدني آنان مي تواند اهانت به آنها تلقي شده و موجب ناخرسندي گروه طالبان شود!
در پي اين توضيح، شهيد رباني و محافظان وي از بازرسي صرفنظر مي كنند. همين جا، بايد به احتمالي كه در صدر اين نوشته آمده و نفي شده بود اشاره كرد و آن اينكه، برخلاف احتمال ياد شده، نمايندگان طالبان نمي توانسته اند با اين عنوان كه نمايندگان رسمي مذاكره كننده هستند بدون بازرسي آمريكايي ها وارد حلقه حفاظتي شده باشند، چرا كه، اولا؛ در گفت وگوي اوليه با محافظان شهيد رباني بر انجام بازرسي آنها از سوي آمريكايي ها- البته به دروغ- تاكيد شده و ثانيا؛ تصميم محافظان به بازرسي آنان نشان مي دهد كه اينگونه بازرسي ها عادي و جاري بوده است و ثالثاً؛ دو تروريست ياد شده از شخصيت هاي شناخته شده نبوده اند كه آمريكايي ها در ضرورت بازرسي بدني آنها ترديد كرده باشند.
و اما، در پي انصراف از بازرسي بدني نمايندگان طالبان، يكي از آنها براي روبوسي و مصافحه به برهان الدين رباني نزديك مي شود و در همان حال، دو عضو طالبان در شوراي عالي صلح كه مانع از بازرسي شده بودند، به گونه اي محسوس، خود را از نقطه ملاقات و اطراف شهيد رباني دور مي كنند و قابل توجه آن كه بعد از چند قدم، با حالت نيم خيز به دور شدن خود ادامه مي دهند!... و شهيد رباني، حامي صديق مردم مظلوم افغانستان و يار ديرينه حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، بي سر به ديدار يار مي شتابد.
تروريست ها چگونه از حلقه حفاظتي نظاميان آمريكايي عبور كرده اند؟ چرا بازرسي نشده اند؟
4- طالبان را مي توان به سه طيف تقسيم كرد.
اول؛ گروه معروف حاكم بر افغانستان طي سال هاي 75 تا 80 كه تحت رهبري - ظاهري و اسمي- بن لادن و ملا عمر قرار داشته و اكنون بعد از كشته شدن بن لادن، رهبري اين گروه برعهده «ايمن الظواهري» است. او اهل قاهره است و به اعتراف حسني مبارك در مصاحبه با نيويورك تايمز، از سوي سازمان سيا در قاهره عضوگيري شده بود. بن لادن نيز عضويت خود در سازمان «سيا» را نفي نمي كرد بلكه مدعي بود كه بعدها از سازمان اطلاعاتي آمريكا جدا شده است! اين گروه به اعتراف آمريكايي ها و اظهارات بي نظير بوتو، ساخته مشترك «مديريت آمريكا، حمايت مالي آل سعود و تدارك محلي سازمان اطلاعات پاكستان» است. ترور شهيد رباني از سوي اين طيف صورت گرفته است. رهبران اصلي اين طيف عمدتا غيرافغاني و از اتباع عربستان و مصر هستند.
دوم؛ طيف ميانه با رهبري ضمني «حكمت يار».اين طيف معتقد به مذاكره براي سهيم بودن در حاكميت افغانستان است و رباني و كرزاي در مذاكرات چندماهه اخير با اين طيف، پذيرفته بودند كه حاكميت 16 استان جنوبي افغانستان به طالبان- تمامي گروه ها- سپرده شود.
سوم؛ طيفي كه از آن با عنوان «طالبان محلي» ياد مي شود و از نظر جمعيت در اكثريت هستند ولي در مذاكرات و معادلات، كمتر به بازي گرفته مي شوند.
بديهي است كه فقط طيف اول يعني طالبان وابسته به آمريكا و سعودي مي توانسته اند براي ترور برهان الدين رباني انگيزه داشته باشند، چرا كه اين طيف بارها نشان داده اند بدون اشاره آمريكا دست به هيچ اقدامي نمي زنند. رهبران اين طيف روابط اعلام شده اي با ژنرال پترائوس- سرفرماندهي سابق آمريكا در منطقه- داشته اند.
5- و بالاخره، اجلاس بيداري اسلامي در تهران كه با حضور بيش از هفتصد نفر از نخبگان و انديشمندان موثر در جهان اسلام تشكيل شده بود از چند ويژگي و شاخصه مورد اتفاق در ميان تمامي شركت كنندگان برخوردار بود كه؛ مقابله جدي با سلطه آمريكا و متحدانش، ساقط كردن ديكتاتورهاي دست نشانده و برپايي نظام هاي حكومتي برخاسته از اسلام در كشورهاي اسلامي، هوشياري نسبت به جريانات سياسي وابسته به قدرت هاي استكباري و پيشگيري از ترفند آنها براي انحراف در خيزش هاي اسلامي منطقه و...
اجلاس بيداري اسلامي در تهران از نخستين روزهايي كه خبر برپايي آن منتشر شد و مخصوصا بعد از برپايي اجلاس و آثار و دستاوردهاي خيره كننده - و به اعتراف دوست و دشمن- بي نظير و غيرمنتظره آن، به ويژه بيانات حكيمانه و گره گشاي حضرت آقا، با خشم و نگراني شديد آمريكا و متحدان غربي و منطقه اي آمريكا روبرو شد. چرا كه اين اجلاس و به ويژه رهنمودهاي حكيمانه رهبر معظم انقلاب كه استقبال همگاني شركت كنندگان را در پي داشت، جايي براي تحريف انقلاب هاي اسلامي اخير باقي نمي گذاشت و...
با توجه به آنچه به اجمال گذشت، آيا مي توان در اين واقعيت كمترين ترديدي داشت كه شهيد برهان الدين رباني، قرباني خشم و كينه آمريكا و متحدانش از نقشه راهي بوده است كه اجلاس بيداري اسلامي پيش روي ملت هاي مسلمان گشوده است؟