ما يادمون مياد ولي مستقيم باهاش درگير نبوديم. اينها بيشتر مربوط به خاطرات پدر و مادرهايي است كه درصد خيلي كمي با اينترنت عجين هستند.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
ولی من مستقیم باهاش درگیر بودم،تازه مادرم کوپن های خواهرام که ازدواج کرده بودند را هم میداد تا جنسهای کوپنی اونا را هم بگیرم.خدا از این داماد های تنبل نگذره
زیاد خاطره خوبی نبود چه در اون سال ها چه در تابستان 86 که به صورت مدرن تر اجرا شد.ولی در کل سیاست های اقتصاد سوسیالیسمی خیلی بهتر توی کشور ما جواب میده.
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را (شهریار)
من که از دهه 60 هرچی یادم میاد این بود که: برای نفت تو صف بودیم
برقامون تند تند می رفت
هرسال سریال اوشین می دیدیم
برای نان، شیر تو صف بودیم برای مواد غذایی کوپنی تو صف بودیم...
من که اینا رو یادم نمیاد ولی الان یک کارتایی می دن که از اینا هم کمتر می تونی باهاش بنزین بزنی فکر کنم
اونم لیتری 400 تومان که معلوم نیست همین قدر هم بمونه ها
فکر کنم فتوشاپه؟!
به این باورم اون اوایل انقلاب یه کشور واقعا مردمی بودیم اما یه عده به انحصار خودشون دراوردن.
چند وقت دیگه باز همینا رو میدن دستمون ، شایدم کردن تو چشمون.
فعلا که هر ماه نقدی نقدی می کننش تو حسابمون
والا بعد از اينهمه سال سهميه اي و كوپني بودن ما براي مسئولين خجالت آوره...
گوشت و از سازمان گوشت میگرفتیم .
سیگار هم همینطور ..................
اما حالاچی ............
سنت قد نمیده عزیزم .
نکنه برات یه جور تخیله ؟؟؟ نه عزیزهمچین چیزایی داشتیم
برقامون تند تند می رفت
هرسال سریال اوشین می دیدیم
برای نان، شیر تو صف بودیم برای مواد غذایی کوپنی تو صف بودیم...
اونم لیتری 400 تومان که معلوم نیست همین قدر هم بمونه ها