من كه چيزي يادم نيومد. عصري جون خيلي چيزهاي خاطره انگيز بهتري هم هست.
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۸:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
احتمالا سن شما خیلی کمه علی جون
این ویدئو هست
وسیله ای برای پخش فیلم
زمانی ممنوع بود و مردم برای دیدن یک فیلم باید یواشکی از این وسیله استفاده می کردن
بعد مسوولین به این نتیجه رسیدن که نمیشه جلوشو گرفت
به صرافت تولید فیلم های ویدئویی افتادن و موسسه رسانه های تصویری شکل گرفت که به مردم فیلم کرایه می داد
بعدها سی دی و دی وی دی و این جور چیزا در اومد
برای ما که 30 الی 40 سال داریم خیلی خاطره انگیز هست
موفق باشی علی جون
ناشناس
||
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
البته این یه ویدئو نوار کوچیک هست.
ناشناس
||
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
دستگاه ما T7 بود اما این روش نوشته C7
امیر
||
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
یادش بخیر اولین فیلمی که با ویدئو دیدم با این مدل ویدئو توی تولد یکی از دوستام در سال 61 بود. یادمه یه فیلم هندی بنام "وقت" بود. چه خاطراتی برام زنده شد.
راستی مدلش T-7 بود نه C-7 ولی همین شکلی بود. اون زمان قیمت این دستگاه تقریبا" معادل قیمت یک ماشین پیکان بود یعنی 40000 تومان!
ناشناس
||
۲۲:۲۰ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
با پتو تابلو بود.تو یه کیسه روزنامه مچاله میریختیم اینو میذاشتیم لای روزنامهها. عمرا" کسی نمیفهمید. فقط خودش نبود که. فیلماش هم دردسر بود به اون گندگی.
ناشناس
||
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۹
اینا بتا ماکس بودن.t7مدل قبل از اینا بود که نوار کوچیک میخورد.
هفت غروب کرایه اش می کردیم تا هفت غروب روز بعد به 500 تومان ، با کلی فیلم که دست چین شان می کردیم و عین 24 ساعت رو پای تلویزیون فیلم می دیدیم ! یادش به خیر ؛ شعله ، اژدها وارد می شود ، بازگشت اژدها ، ده فرمان ،فیلمهای جری لوییس و نورمن ویزدم و ...
بعضی مغازه ها یواشکی این دستگاه رو با فیلم هاش کرایه می دادن
مردم هم اونو می پیچیدن لای پتو و قایمکی می بردن تو خونه تا مثلا یه فیلم هندی ببینن
اگه کسی هم گیر می افتاد که دیگه وای به حالش بود
پاسخ ها
حقگو
||
۰۹:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
همین افراط کاری ها و سختگیری های کوتاه نظرانه بود که این همه معضلات اجتماعی را دامن زده
کنترل از راه دورش هم با سیم به دستگاه وصل می شد .به گوشه پائین سمت راست که توی عکس هم پیداست. البته یک عدد پتو هم برای قائم کردن همیشه با این دستگاه همراه بود.یادش به خیر.
واقعا یادش بخیر !
زیر پتو و با دلهره جابجاش می کردیم و مثل خوره ها تا صبح بیدار می موندیم و فیلم نگاه می کردیم . ولی حالا چی !؟
واقعا ما نسل سوخته ایم.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
اگر شما نسل سوخته اين ما چي بگيم. احتمالاًما داريم جزغاله ميشيم!!!!!!
من برای خرید یکی از اینا
به توپخونه رفتم مغازه دار با موتور سیکلت منو برد کوچه پس کوچه های نازی اباد بعد هم داخل یه جعبه میوه به اسم میوه اونو تحویل من داد و گفت از اینجا به بعد همدیگر رو نمیشناسیم
چه حالی میداد وقتی یه فیلم جدید میومد
یادش بخیر توی مسجد محله ما و همچنین توی مدرسه زمان جنگ از طرف سپاه پاسداران این دستگاه ها را می آوردند و برایمان فیلم پخش میکردند مثل فیلم عقابها و ...
با سلام
من اون موقع حدود 12 سالم بود. برادر بزرگتر من يكي از دوستانش رو دعوت كرد كه بيات و تو خونمون فيلم نگاه كنه مادر و پدر هم كه رفته بودن ديدن اقوام تو يه شهر ديگه. باورتون نميشه اين يارو كه ويدئو سوني رو اورد اون هم كاست كوچيك ديگه گذاشته بود توي پلاستيك مشكي بعد لاي يه پاره گذاشته بود بعد گذاشته بود توي خورجين موتورش و كلي هم قيافش رو كرده بود موجه كه گير بهش ندن. تمام پنجره ها رو با پتو پوشونديم و صداي تلويزيون رو كم كم كرديم و شورع كرديم به فيلم نگاه كردن. اين دوست برادر من به دوستش گفته بود كه خونه فلاني ميخام برم فيلم ويدئوئي مگاه كنم اون همه به دو تا ديگه گفته بود و شب شد كه من ديديم همين طور آدمه كه داره ميات. باورتون نميشه خونه ما ديگه جا نداشت هر چي جوون تو حيابون و محله بود اومده بودن. جالبه كه هيچ دوست نداشت اين فيلم هندي رو نكاه كنه و همش ميگفتن كه يه بار ديگه تبلغ رو برگردن ببينيم آحه بين فيلم خيلي تبلغ ميزاشتن. تا اينكه هد كثيف شد و خلاصه ياور رو صدا زديم اومد كلي غر زد و تميزش كرد و دوباره كقيف شد و بعد هم همه رو جم كردن بردن كميته يادمه. يكي از بچه هاب كميته وفني ديد مت حداقل 40 نفريم گفت ميخام بدونم اين چي بوده كه هخمه شما رو دور هم اينطوري صميمي جم كرده و دوست و دشمن رو تو محله اينطور ساكت كرده خدا خيرش بده فلاني رو ما يه شب از دست شماها راحت شديم و همه با دادن تعهد رفتيم خونه هامون. الن اون آقاهه كه ويدئو ميداد يه شركت داره در زمينه الكترونيك داره كار ميكنه من شدم يه كارمند ارشد برادرم رفته آمريكا همه اهل محل هم الان خيلي وضعشون خوب شده و بعضي هم خونه خراب شدن الان كه دارم اين ها رو مينويسم همه اون چهره ها رو از جلوي روم رد ميكنم. كميته اي ها هم خيلي بچه هاي خوبي بودن خيلي مرام داشتن ياد همشون هم به خير كه خدا وكيلي حتي دست رو كسي بلند نكردن و فقط نصيختمون ميكردن ياد همه به خير و براي همشون آروزي توفق ميكنم. ولي الان چي؟
پاسخ ها
reza
||
۲۳:۱۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
من موندم این منفیه چیه؟ اخه به خدا کجاش منفی داره ای کروه چهل واندل نفری
ما يه زير پله داشتيم تاريك و نمور يه وديدئو از اين بتا مكسها گير اورديم باترس و لرز با بچهاي محل و پسر خاله ودايي و... جمع ميشديم و فيلمهاي بروسلي و هندي (شعله ، رام شام ، اژدها وارد ميشود )نگاه ميكرديم من بيشتر از كميته اي ها از بابا وننه ام ميترسيدم اون وقتي كه فيلم ميديدم انگشتمم ميبريدن خبر دار نميشدم بس كه خيره ميشدم با همه بدي هاش ايكاش آن زمان ها بود .
اي روزگاررر...اي روزگار...با افسوس بخونيد....باهم جمع مي شديم فيلم مي ديديم الان نصفشون باهم قهرن....منهم كه الان بزرگ شدم وبا همه آشتي هستم و خونه همه ميرم بايد براي هردعوتي كه از اين يكي ميكنم به ده تا ديگه توضيح بدم و برعكس...يادش به خير به من ميگفتن سانسورچي يا وزارت ارشاد...كنترل بدست صحنه هاي بد رو مي زدم جلو
ممنون یادش بخیر چه سر و صدایی هم میکرد وقتی می خواست نوارو بده بیرون انگار که میخواست آپولو هوا کنه ... فک کنم که هنوز توی انباری خونه پدرم باشه البته داغونش...
انهایی که میگویند نوار کوچک وبزرگ بدانندواگاه باشند که این یکی ازان نوارکوچک هااست وبه ان میگفتند -بتاماکس- که رویش هم نوشته..اوایل فقط همین هابود ..بعدها نوار بزرگ هاهم یواش یواش امدند واین هارا دمده کردند.اسم ان هاراvhsمیگفتند...دیگرچه بگویم درمورد قدغن بودن شان هم خا طرات وجوک های راست ودروغ خیلی میگفتند..مثلایکی تعریف میکردکه جاده چالوس ماشینم را بازرسی میکردند ومن هم ویدیوداشتم همه چیزراازصندوق عقب پایین ریختند داشتم سکته میکردم زنم توی ماشین ضعف کرده بود .بالاخره گفتند ازادی برو جمع وجورکردم وموقع رفتن باادب پرسیدم خوب حالااین ها برای چه بود؟ جواب داد چه میگویی برادر ..مااینجا ویدیو هم گرفتیم..!!!خودمن اولین باری که نوار کارتون را برای فروش پشت ویترین دیدم خیلی تعجب کردم وبع داز مقادیری بالا وپایین رفتن وکلی محاسبات باخجالت واحتیاط (درشرف فرار!!!)رفتم تو وجرات هم نکردم بیش از یک نوار درخواست کنم....!.اولین باری هم که تابلوی تعمیر ویدیو را دیدم به چشم هایم اطمینان نمیکردم ..وحشت کرده بودم .فکر کردم الان میایند مرامیگیرند..!!!بعدهاهم دوربین ویدیو قدغن بسیاراکیدتر!شد...چه بگویم....عمری گذراندیم دیگر..
واقعا یادش بخیر ....
پدربزرگ و مادربزرگ من که خدا رحمتشان کند اجازه دیدن فیلم به ما نمیدادن یه روز دایی کوچیکم به همراه پسر خالم به دور از چشم همه میومدن خونه ما اونوقت میرفتن ویدئو کرایه میکردن و تا صبح فیلم نگاه میکردیم فقط بیچاره دخترها زمانیکه فیلم شعله ... داشت داییم اونا رو با ترفند بلند میکرد و به قول معروف دنبال نخود سیاه میفرستاد .چقدر میخندیدیم .....
اما الان چی..........
یاد چی بخیر ! من الانم دارم از ویدیو استفاده میکنم مگه با این گرونی میشه دی وی دی خرید دلتون بسوزه دویستا هم فیلم خام دارم
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۱/۰۱/۲۸
سال 67 دائي من و با 1000 تا فيلم خام تو خونش گرفتن. 8ماه رفت زندان 900هزارتومن جريمه داد، خلاصه به خاك سياه نشست و ورشكست شد. اون موقه من و پسر دائيم مي نشستيم نقشه فرار دائيم و از زندان مي كشيديم.
یادم میرفتیم شبانه کرایه میکردیم میزاشتیم توی قابلمه روشم دمکنی که گیر گشت و .... نیفتیم بعد چند خانوادگی تا صبح میشستیم فیلم هندی نگاه کردن . خودمونیم عجب بیچارگیها کشیدیم مثل نسل حالا برای دیدن برنامه های ماهواره ای
دادشم یکی از اینا رو خریده بود و شب اول ما رو به خونش شام دعوت کرد برادر زاده ام که اون موقع 4 سالش بود به دوستاش گفته بود بابام یه ضبط خریده نوارش خیلی بزرگه شب ما که مشغول دیدن فیلم شعله بودیم دیدیم یکی یکی همسایه ها دارن در میزنندو بسمه ا... وارد خونه میشن ما که ترسیده بودیم دستگاه را قایم کردیم اونا اومدن نشستند وقتی دیدن خبری نیست بعد از نیم ساعت نشستن بالاخره گفتن آقا محمد پسرت به بچه های ما گفته یه ضبط خریدی که نواراش این هواس اومدیم ببینیمش لطفا به ما نشون بده بعدش همه چی روشد و بردار زاده عزیزم یه دست کتک نوشان جان نمودند
سلام دوستان یادش بخیر تو شهر ما بهش می گفتن ویدئو تی سون.هرکی یکی شو داشت کلی برا خودش کلاس میذاشت که بابا فیلم با کیفیت می خوای ببینی فقط با ویدئو.اولین فیلمی که باش دیدیم دل هندی بود که وای که چقدر خاطره انگیز بود .آوردن و بردنش تو یزد با شال دستمال یزدی یا سفره های پارچه ای که تو یزد تولید میشه بود.ولی خوشبختانه با اومدن ویدئو های فیلم بزرگ نسل اینها منقرض شد .چون این فیلم کوچیکا هم سنگینتر بودن هم فیلمهاشون کمتر تو بازار بود.
ما دهه ی پنجاهیا همه ی زندگیمون شده نوستالوژیهایی از این دست.
دایی من به خاطر من استفاده از ویدیو زمانی که ممنوع بود به زندان اقتاد وزندگیش از هم پاشید .............................................................................
واقعا یادش بخیر ... اون بهش میگفتن دستگاه و اسم ویدیو رو نمی آوردن.....دوستان دونگ میزاشتیم و دستگاه کرایه میکردیم و تا صبح بیدار بودیم .باور کنید الان کلی فیلم دانلود کرده دارم که ندیدمشون و اگر هم فرصت کنم هر شبی حدود نیم ساعت از فیلم رو میبینم و لی اون لذتی که اون موقع میبردم الان نمیبرم.
اون موقع ها من دانش آموز دبيرستان بودم و براي کنکور درس مي خوندم. ويديو رو هم همه اهل خانواده نگاه مي کردن بجز من که دلم مي خواست فيلم ببينم ولي درس ومشق نمي گذاشت. خلاصه گرفتار درس بوديم.
الان دانشگاه آزاد تدريس مي کنم ولي به اندازه انگشتهاي دستم دانشجو نديدم که مثل اون موقع خودمان دنبال تحصيل و علم باشه ...
این ویدئو هست
وسیله ای برای پخش فیلم
زمانی ممنوع بود و مردم برای دیدن یک فیلم باید یواشکی از این وسیله استفاده می کردن
بعد مسوولین به این نتیجه رسیدن که نمیشه جلوشو گرفت
به صرافت تولید فیلم های ویدئویی افتادن و موسسه رسانه های تصویری شکل گرفت که به مردم فیلم کرایه می داد
بعدها سی دی و دی وی دی و این جور چیزا در اومد
برای ما که 30 الی 40 سال داریم خیلی خاطره انگیز هست
موفق باشی علی جون
راستی مدلش T-7 بود نه C-7 ولی همین شکلی بود. اون زمان قیمت این دستگاه تقریبا" معادل قیمت یک ماشین پیکان بود یعنی 40000 تومان!
خوب بندههاي خدا اين نوع دستگاهها را نديدهاند. نديدهاند و نميدانند كه براي ديدن يك فيلم بايد چه عذابي ميكشيديم.
نوار کوچیک داشت و نوار بزرگ
و اکثر فیلم ها هم کیفیت پایین
اما چه کیفی می داد!
مردم هم اونو می پیچیدن لای پتو و قایمکی می بردن تو خونه تا مثلا یه فیلم هندی ببینن
اگه کسی هم گیر می افتاد که دیگه وای به حالش بود
زیر پتو و با دلهره جابجاش می کردیم و مثل خوره ها تا صبح بیدار می موندیم و فیلم نگاه می کردیم . ولی حالا چی !؟
واقعا ما نسل سوخته ایم.
من هنوز يكي از اونا رو دارم
ولي ماركش ناسيونال ژاپنه.
به توپخونه رفتم مغازه دار با موتور سیکلت منو برد کوچه پس کوچه های نازی اباد بعد هم داخل یه جعبه میوه به اسم میوه اونو تحویل من داد و گفت از اینجا به بعد همدیگر رو نمیشناسیم
چه حالی میداد وقتی یه فیلم جدید میومد
من اون موقع حدود 12 سالم بود. برادر بزرگتر من يكي از دوستانش رو دعوت كرد كه بيات و تو خونمون فيلم نگاه كنه مادر و پدر هم كه رفته بودن ديدن اقوام تو يه شهر ديگه. باورتون نميشه اين يارو كه ويدئو سوني رو اورد اون هم كاست كوچيك ديگه گذاشته بود توي پلاستيك مشكي بعد لاي يه پاره گذاشته بود بعد گذاشته بود توي خورجين موتورش و كلي هم قيافش رو كرده بود موجه كه گير بهش ندن. تمام پنجره ها رو با پتو پوشونديم و صداي تلويزيون رو كم كم كرديم و شورع كرديم به فيلم نگاه كردن. اين دوست برادر من به دوستش گفته بود كه خونه فلاني ميخام برم فيلم ويدئوئي مگاه كنم اون همه به دو تا ديگه گفته بود و شب شد كه من ديديم همين طور آدمه كه داره ميات. باورتون نميشه خونه ما ديگه جا نداشت هر چي جوون تو حيابون و محله بود اومده بودن. جالبه كه هيچ دوست نداشت اين فيلم هندي رو نكاه كنه و همش ميگفتن كه يه بار ديگه تبلغ رو برگردن ببينيم آحه بين فيلم خيلي تبلغ ميزاشتن. تا اينكه هد كثيف شد و خلاصه ياور رو صدا زديم اومد كلي غر زد و تميزش كرد و دوباره كقيف شد و بعد هم همه رو جم كردن بردن كميته يادمه. يكي از بچه هاب كميته وفني ديد مت حداقل 40 نفريم گفت ميخام بدونم اين چي بوده كه هخمه شما رو دور هم اينطوري صميمي جم كرده و دوست و دشمن رو تو محله اينطور ساكت كرده خدا خيرش بده فلاني رو ما يه شب از دست شماها راحت شديم و همه با دادن تعهد رفتيم خونه هامون. الن اون آقاهه كه ويدئو ميداد يه شركت داره در زمينه الكترونيك داره كار ميكنه من شدم يه كارمند ارشد برادرم رفته آمريكا همه اهل محل هم الان خيلي وضعشون خوب شده و بعضي هم خونه خراب شدن الان كه دارم اين ها رو مينويسم همه اون چهره ها رو از جلوي روم رد ميكنم. كميته اي ها هم خيلي بچه هاي خوبي بودن خيلي مرام داشتن ياد همشون هم به خير كه خدا وكيلي حتي دست رو كسي بلند نكردن و فقط نصيختمون ميكردن ياد همه به خير و براي همشون آروزي توفق ميكنم. ولي الان چي؟
in betamax soni to avasete dahe 60 mablaghesh 120hezar toman bod va mamnoe
ama tarfdar dasht kheliha ejaash mikardan
پدربزرگ و مادربزرگ من که خدا رحمتشان کند اجازه دیدن فیلم به ما نمیدادن یه روز دایی کوچیکم به همراه پسر خالم به دور از چشم همه میومدن خونه ما اونوقت میرفتن ویدئو کرایه میکردن و تا صبح فیلم نگاه میکردیم فقط بیچاره دخترها زمانیکه فیلم شعله ... داشت داییم اونا رو با ترفند بلند میکرد و به قول معروف دنبال نخود سیاه میفرستاد .چقدر میخندیدیم .....
اما الان چی..........
یادش بخیر
شلاق داشت یه زمان ... الان شده نستالژی ! :دی
اما من نه یادم نمیاد
ببینم این از اون وسایل لهو لعب هست یا از این وسایل لهو لعب؟
عصری خوب گرفتی ملتو با این عکسها :))
ما دهه ی پنجاهیا همه ی زندگیمون شده نوستالوژیهایی از این دست.
toman in akhara
pole hangofti bod!!!
الان دانشگاه آزاد تدريس مي کنم ولي به اندازه انگشتهاي دستم دانشجو نديدم که مثل اون موقع خودمان دنبال تحصيل و علم باشه ...
زان وفاداران و یاران یاد باد