عصر ایران؛ هومان دوراندیش - رضا منصوری، استاد دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، نخستین رئیس و از مؤسسین انجمن فیزیک ایران است. وی همچنین از بنیانگذاران پژوهشگاه دانش های بنیادی و مرکز نشر دانشگاهی، معاون پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دولت محمد خاتمی و نیز خواهرزاده آیت الله محمود طالقانی است.
رضا منصوری، شاید مهم ترین منتقد "غلو در توصیف مقام علمی دکتر محمود حسابی" باشد.
او در این زمینه، مقالاتی نوشته و در مجموع معتقد است فرزند دکتر حسابی، ایرج حسابی، با انگیزه های گوناگون، سخنانی را به عنوان "واقعیت زندگی دکتر حسابی" به خورد جامعه ایران می دهد که به هیچ وجه صحت ندارند.
وی همچنین از بزرگنمایی دکتر حسابی در کتب درسی آموزش و پرورش نیز انتقاد می کند و تحویل دادن "دروغ های علمی" به دانش آموزان ایرانی را نکوهش می کند.
عصر ایران چندی قبل با ایرج حسابی درباره مساله "غلو در مقام دکتر حسابی" گفتگویی داشت که در آن گفتگو، ایرج حسابی اتهامات متعددی را متوجه دکتر منصوری کرد. به همین دلیل به سراغ رضا منصوری رفتیم تا او نیز درباره دکتر حسابی، مقام علمی وی و البته اتهامات مطرح شده از سوی ایرج حسابی علیه خودش، سخن بگوید.
***
ظاهراً شما معتقدید درباره مقام علمی دکتر حسابی در جامعه ایران، غلو شده است. کمی درباره جایگاه علمی دکتر حسابی در ایران و جهان توضیح می فرمایید؟
متاسفانه واژه غلو درباره دکتر حسابی، خیلی کم است. آنچه در جامعه ما رخ داده، خیلی بیش از غلو است. مثلاً در کتب درسی آموزش و پرورش، دکتر حسابی را در حد نیوتن و اینشتین و یا حداقل در حد ابن سینا در تاریخ علم ایران معرفی کرده اند.
دکتر حسابی فیزیک مدرن را به ایران آورد و خدمات ارزنده ای کرد، اما آن خدمات به هیچ وجه به این معنا نیست که ایشان فیزیکدانی بودند در حد و اندازه ای که در جامعه ما مطرح شده اند. دکتر حسابی متخصصی بود که در اپتیک خدمات ارزنده ای در ایران انجام داد و در زمانی که ما در علم به شدت عقب افتاده بودیم، شاگردان خوبی پرورد و آزمایشگاه خوبی راه اندازی کرد.
این ها همه جزو خدمات دکتر حسابی است؛ ولی اگر دکتر حسابی را به عنوان فیزیکدان بررسی کنیم، می بینیم که ایشان در عین اینکه فیزیکدان خوبی بودند، هیچ کار علمی ارزنده ای که در دنیا بتوان به آن استناد کرد، انجام نداده اند. پس خدمات دکتر حسابی یک چیز است و دانشمند طراز اول بودن ایشان درعلم فیزیک در سطح جهان، چیزی دیگری است.
ادعاهای ما درباره مقام علمی دکتر حسابی، باید مستند باشد. چنین مستنداتی هم وجود ندارند. برعکس، ما مقالات منتشر شده ایشان را داریم و می توانیم با مطالعه آن مقالات، به راحتی بگوییم که ایشان فیزیکدان برجسته ای در جهان علم نبودند. حتی مقالاتی که دکتر حسابی برای مجلات علمی فرستاده، موجود است. داور مقالات دکتر حسابی، غلط های مقالات ایشان را گرفته است و ما همه این ها را به شکلی مستند در ایران منتشر کرده ایم. گزارش داور مقاله دکتر حسابی، که در اواسط جنگ جهانی دوم نوشته شده، استخراج شده و غلط راه یافته در محاسبات ایشان به صورت کاملاً مستند منتشر شده است.
به هر حال، ما دو چیز را از هم تفکیک می کنیم. یکی خدمات دکتر حسابی به رشته فیزیک و بخصوص اپتیک، خدماتی که قابل تقدیرند و به همین دلیل انجمن فیزیک ایران در سال 1365، از دکتر حسابی تقدیر کرد، دیگری جایگاه علمی دکتر حسابی است.
در این مورد دوم، حرف ما این است که نباید شخصیت و موقعیت علمی دکتر حسابی را در حد بزرگان علم فیزیک در سطح دنیا، بالا برد. این کار بسیار اشتباهی است و لطمه سنگینی به شخصیت ایشان، که یکی از خادمان این کشور بودند، زده است.
متاسفانه، بعضی از اعضای خانواده دکتر حسابی، نقشی بسیار اساسی در این زمینه داشته اند.
دکتر حسابی نظریه ای در علم فیزیک داشت؟
نه خیر، دکتر حسابی هیچ نظریه ای در علم فیزیک نداشتند و اصلاً خود او هم تا آخرین روزهای زندگی اش، که ما با او مرتباً در تماس بودیم، در این باره هیچ ادعایی نداشت. این چیزی که به عنوان "نظریه دکتر حسابی درباره ماده" مطرح شده، ادعای پسر اوست.
دکتر حسابی در این باره، دو مقاله نوشته است. البته آن نوشته ها، مقاله هم نیستند بلکه در حد چکیده یک کنفرانس است که در همان دوران در مجلات چاپ شده است.
در مقاله ای که مرتبط با یکی از محاسبات دکتر حسابی درباره ماده است، اشتباه محاسباتی وجود داشته و داور مقاله هم مقاله ایشان را رد کرده است.
وقتی این مقاله دکتر حسابی را مقایسه کنیم با بیش از هزار مقاله ای که دانشجویان و استادان فیزیک ما هر سال می نویسند، می بینیم که این مقاله اهمیت ویژه ای نداشته است. مقاله ای بوده حاوی اشتباه محاسباتی، و "پس فرستاده شده" از سوی داور مقاله.
بنابراین آقای دکتر حسابی در هیچ زمینه علمی، نظریه ای نداشتند. ایشان فقط در زمینه اپتیک، تحقیقات صورت گرفته در دنیا را نسبتاً خوب درک کرده بودند و به دانشجویانشان در دانشگاه تهران منتقل کردند. خود این کار خیلی ارزشمند است.
ولی من یادم است که مجله دانشمند هم در اوایل دهه 1370 به نظریه دکتر حسابی در علم فیزیک اشاره کرده بود. مجله دانشمند یک مجله علمی – همگانی است. شما درباره کارهای علمی نمی توانید به مجله دانشمند استناد کنید. در این زمینه باید به مجلات علمی دنیا و یا حداقل به مجلات علمی داخل کشور استناد کنید. کدام یک از مجلات فیزیک در داخل یا خارج کشور به چنین نظریه ای اشاره کرده اند؟ من به عنوان یک فیزیکدان حرف می زنم نه به عنوان یک سیاستمدار! آنچه مجله دانشمند در این خصوص نوشته است، سند علمی نیست.
دکتر حسابی خودش درباره خودش غلو نمی کرد؟
نه. من هیچ وقت از ایشان چیزی در این زمینه نشنیدم. او هیچ وقت از نظریه خودش در علم فیزیک ذکری به میان نیاورد. من حداقل هفت هشت سال بعد از انقلاب با دکتر حسابی دمخور بودم و مرتب به منزل ایشان رفت و آمد می کردم و هرگز چیزی از ایشان در این زمینه نشیندم.
به غیر از مقاله ای که رد شده و – به قول شما - از طرف بعضی افراد به عنوان نظریه دکتر حسابی مطرح می شود، دیگر چه غلوهایی درباره دکتر حسابی شده است؟
ملاقات دکتر حسابی با اینشتین، اینکه اینشتین را به منزلش دعوت می کند و درباره نوروز و چرخیدن سیب و ماهی ها برای اینشتین حرف می زند، و نیز حضور بزرگان دیگری مثل شرودینگر در منزل دکتر حسابی، همه غلوهایی است که دروغ بودن آنها به لحاظ تاریخی اثبات شده است.
مستند این حرف شما چیست؟
برای اینکه دکتر حسابی و اینشتین و شرودینگر و دیگر افرادی که به نام آنها به عنوان میهمانان نوروزی دکتر حسابی اشاره شده است، همزمان در پرینستون نبوده اند.
ولی آقای ایرج حسابی می گویند دکتر حسابی و اینشتین همزمان در پرینستون بودند.
ایشان سندی دارند؟
ا
یرج حسابی می گوید پروفسور ماسینی در تفرش بالای قبر دکتر حسابی خاطرات خودش از رابطه اینشتین و دکتر حسابی را بیان کرد و نوار آن هم در دانشگاه امیرکبیر موجود است.
شما خودتان این نوار را شنیده اید؟
نه، ولی گفتند می توان این نوار را از دانشگاه امیرکبیر تهیه کرد.
آقای ایرج حسابی باید این نوار را به عنوان مستند حرف خودش به همه ارائه کند. شما که کتاب "استاد عشق" آقای ایرج حسابی را با حرفهای ماسینی تطبیق دهید و بعد این نکته را هم بررسی کنید که آیا ماسینی خودش آن زمان در پرینستون بوده است. آیا خود ماسینی هم دروغ نگفته است؟
شما مدعایتان دقیقاً این است که دکتر حسابی و اینشتین با هم تعاملی نداشتند؟
بله. دکتر حسابی هیچ وقت دانشجوی اینشتین نبود. اینشتین در سال های آخر عمرش، یعنی حدود سی سال پس از انتشار نظریه نسبیت، استاد پیری در پرینستون بوده و در اتاقش به روی همه باز بوده است. دکتر حسابی هم زمانی که در پرینستون بوده، رفته با او حرف زده است. اما این به معنای تعامل نیست. هزاران نفر دیگر هم در این حد با اینشتین صحبت کرده اند.
ولی آقای ایرج حسابی می گفت خود دکتر حسابی در تک مصاحبه تلویزیونی اش از لطف و توجه اینشتین به خودش حرف زده است.
این لطف و توجه به چه معنی است؟
ی
عنی یک رابطه ویژه بین دکتر حسابی و آلبرت اینشتین.
چطور می توان این مدعا را ثابت کرد؟
یعنی شما می خواهید بگویید خود دکتر حسابی هم دروغ گفته است؟
از کجا معلوم که دکتر حسابی چنین حرفی به پسرش زده است؟
فقط به پسرشان که نگفته اند؛ ظاهراً در تلویزیون ایران این حرفها را گفته اند.
من تا سندی نبینم، این حرفها را باور نمی کنم. من هر حرفی بخصوص از پسر دکتر حسابی بشنوم، فرضم بر نادرست بودن آن حرف است! از بس که ایشان در این زمینه غلو کرده است! من با خانواده دکتر حسابی حشر و نشر داشتم و خیلی هم به آنها کمک کردم.
من در دهه 60 کمک کردم تا دستگاه شیردوشی که دکتر حسابی ساخته است، مورد توجه دانشگاهها واقع شود. بعد از آن هم تا مدتی به آقای ایرج حسابی کمک کردم تا کارهای تجاری اش را پیش ببرد. اما پس از مدتی متوجه شدم ایشان راه دیگری دارد می رود و به همین دلیل دیگر به او کمکی نکردم.
آقای ایرج حسابی تا دو سه سال پیش، همه ساله روز تولد بچه های من، که خود من گاهی فراموشم می شد، ساعت 10 شب می آمد دم منزل ما و برای بچه های من شیرینی می آورد. الان دو سه سالی است دیگر این کار را نمی کند!
این حُسن ایرج حسابی بود یا عیبش؟
حسن او بود. من واقعا ایشان را تحسین می کنم که این قدر پیگیر هستند!
چرا فرض شما درباره آدمی که این قدر با خانواده شما مهربان بوده، این است که او غلو می کند؟
برای اینکه آدم وقتی این همه غلو را می بینید، با خودش فکر می کند که شاید مهربانی این آدم هم نوعی رشوه دادن به دیگران است.
ایرج حسابی می گوید در کتاب "استاد عشق" این ادعا را مطرح کرده است که دکتر حسابی سفره هفت سین انداخته و اینشتین و یکی دو نفر دیگر هم مهمان او بودند. چرا این حرف از نظر شما غیر قابل باور است؟آن کسانی که ایشان نام برده، در آن زمان در دانشگاه پرینستون نبودند.
شما از کجا می دانید که آن اشخاص در آن سال در پرینستون نبودند؟
برای اینکه سال حضور آنها در پرینستون معلوم است. این قصه ها به مذاق ما خیلی خوشایند است اما شما باید از کسی که چنین ادعایی کرده، سند بخواهید.
ما علی القاعده، حرف دیگران را باید حمل بر صحت کنیم مگر اینکه خلافش ثابت شود. دکتر حسابی و اینشتین قطعاً در پریسنتون دیدار داشته اند اما این اصلاً چیز مهمی نیست؛ هزاران نفر دیگر هم با اینشتین دیدار داشته اند. افسانه سازی حول وحوش این دیدار، دیگر حرف راست نیست؛ دروغ است.
حالا چرا این حرف غیر قابل باور است که دکتر حسابی در ماه مارس، که مصادف با نوروز ماست، اینشتین را به آزمایشگاه دعوت کرده باشد تا او در مراسم مختصر عید نوروز، شرکت کند؟آقای ایرج حسابی در کتابش نوشته است اینشتین به خانه دکتر حسابی رفته.
ولی به من گفتند سفره هفت سین و مراسم عید نوروز را در آزمایشگاه دانشگاه پرینستون برپا کرده اند. در کتابشان گفته اند مراسم در منزل دکتر حسابی بوده.
سوال اصلی من این است که حضور اینشتین در مراسم نوروزی مختصر دکتر حسابی، منطقاً غیر قابل پذیرش است؟
نه، اصلاً چیز غریبی نیست. ولی اینکه بگوییم دکتر حسابی چه تئوری مهمی داشته که اینشتین و فرمی و شرودینگر همزمان به خانه او می رفتند، ادعایی کاذب است. شما باید اجزای این قصه را کنار هم بگذارید.
بعضی ها می گویند اینشتین و دکتر حسابی اصلا در یک زمان در دانشگاه پرینستون نبودند؛ ولی مدعای شما این نیست.
نه، همزمان در پرینستون بودند. اینشتین سال ها در پرینستون بوده و دکتر حسابی هم چند سالی آن جا بوده و با اینشتین صحبت کرده است. این بدیهی است.
حالا اگر بپذیریم که بخشی از این حرفها غلوآمیز است، شما انگیزه این غلوها را چه می دانید؟
چند انگیزه می تواند داشته باشد. یکی، سوءاستفاده شخصی است. انگیزه دوم می تواند این باشد که پسری می خواهد پدرش را بزرگ کند. اینکه فرزندی بخواهد پدرش را محترم تر از حد واقعی نشان دهد، اشکالی ندارد. مشکل از جایی آغاز می شود که این فرزند بخواهد سوءاستفاده علمی، سیاسی و تجاری کند. سوءاستفاده سیاسی و تجاری به من ربطی ندارد ولی من حق دارم نسبت به سوءاستفاده علمی هشدار بدهم.
سوءاستفاده سیاسی دقیقاً یعنی چه؟یعنی کسی از محترم بودن پدرش برای امتیاز گرفتن از دولت و نمایندگان مجلس و سایر نهادها استفاده کند.
می توانید مصداقا درباره یکی از این امتیازها توضیح بدهید؟ بله، همین که وام می گیرند.
اما وام مورد اشاره شما، ظاهراً برای پیشبرد کارهای "بنیاد دکتر حسابی" دریافت شده است.
بنیاد دکتر حسابی، نهاد علمی نیست و هیچ کار علمی ای نمی کند. این نهاد مجوز علمی ندارد. مجوز علمی را وزارت علوم باید صادر کند و این بنیاد چنین مجوزی ندارد.
پس کدام نهاد مجوز تاسیس بنیاد دکتر حسابی را صادر کرده است؟نمی دانم. فقط می دانم که وزارت علوم چنین مجوزی صادر نکرده است.
حالا چرا می فرمایید این بنیاد یک نهاد علمی نیست؟ مگر آن جا کار علمی انجام نمی شود؟
قطعا کار علمی انجام نمی شود.
پس چه کار می کنند؟هیچ! اصلاً بنیاد دکتر حسابی محققی ندارد. رسانه های ما ساده لوحانه فکر می کنند چون اسم آن جا "بنیاد پروفسور حسابی" است، پس لابد آن جا تحقیقات علمی هم صورت می گیرد.
بالاخره نفرمودید دقیقا چه کار می کنند آن جا!هیچ. کتاب هایی مثل "استاد عشق" می نویسند! حرف من فقط این است که این بنیاد یک مرکز علمی نیست.
یعنی خروجی علمی نداشته؟نه، اصلاً نداشته. نمی تواند هم داشته باشد؛ چون هیچ محققی آن جا ندارند.
ممکن است خروجی علمی داشته باشد و شما بی خبر باشید؟
نه، من از این موضوع مطمئن هستم.
فارغ از این بحث، شما انگار معتقدید ما ایرانی ها گرفتار یک خطای جمعی بزرگ درباره دکتر حسابی هستیم.
بله؛ بخش غیرعلمی جامعه ایران، مرتکب چنین خطایی شده است.
آقای ایرج حسابی می گویند پدرشان نقش زیادی در انتخاب شما به عنوان رئیس انجمن فیزیک ایران داشتند.
دکتر حسابی هیچ کمترین نقشی در این موضوع نداشتند و زمانی که ما انجمن فیزیک را پس از انقلاب تاسیس کردیم، دکتر حسابی اصلاً از این موضوع خبر نداشتند. من تمام اطلاعات مربوط به جامعه فیزیک ایران را از مرحوم دکتر آزاد گرفتم. اسناد مربوط به دوران قبل از انقلاب را مرحوم دکتر آزاد داشت و دکتر حسابی اصلاً خبری از کار ما نداشتند.
پس اینکه ایرج حسابی می گوید دکتر حسابی به سایر فیزیکدانان ایران توصیه کردند که به شما رای بدهند، صحت ندارد.
آقای ایرج حسابی اصلاً از چگونگی انتخاب من به عنوان رئیس انجمن فیزیک ایران خبر ندارد؛ چون دکتر حسابی اصلاً در جلسات ما حضور نداشتند. تنها کسی که با ایشان رفت و آمد داشت، خود من بودم و دکتر کاشی و دکتر توسلی. آن چند صد نفری که در آن رای گیری حضور داشتند، هیچ مراوده ای با دکتر حسابی نداشتند.
چطور ممکن است دکتر حسابی که پدر علم فیزیک در ایران بود، این همه از تحولات علم فیزیک در ایران و حتی از تاسیس انجمن فیزیک ایران بی خبر بوده باشد؟برای اینکه ایشان قبل از انقلاب بازنشسته شده بودند و با کسی رفت و آمدی نداشتند و پس از انقلاب هم اصلاً تحولات انقلاب را درک نمی کردند. راه اندازی انجمن فیزیک ایران، از مرکز نشر دانشگاهی آغاز شد و من مسئول کمیته فیزیک مرکز نشر دانشگاهی بودم. دکتر حسابی هیچ ارتباطی با مرکز نشر دانشگاهی نداشتند.
ولی آقای ایرج حسابی می گویند شما با توصیه دکتر حسابی وارد مرکز نشر دانشگاهی شدید.
آقای دکتر حسابی چه کاری ممکن است نکرده باشد؟! شاید دکتر حسابی در ورود من به ایران هم نقش داشته اند! نکند مرکز نشر دانشگاهی را هم دکتر حسابی تاسیس کرده است؟
ایرج حسابی می گوید شما مدعی شده اید که به اتفاق دوستانتان، یک مساله ریاضی یا فیزیک را همزمان به دکتر حسابی و چند دانش آموز دبیرستانی می دادید و دانش آموزان آن مساله را حل می کردند و دکتر حسابی نمی توانست مساله را حل کند و بعد شما و دوستانتان به دکتر حسابی می خندیدید!این حرف را از قول من گفته اند؟
بله. واقعاً کارکرد مخیله ایرج حسابی بی نظیر است! من واقعاً تعجب می کنم مردم و رسانه های ما چطور این حرفها را گوش می کنند و لذت هم می برند.
من هم برای اینکه حقیقت این قصه روشن شود، مشغول مصاحبه با شما هستم.
آخر بعضی چیزها اصلاً نیازی به روشن شدن ندارند! واقعاً یعنی مردم ما این قدر ساده لوح اند که این حرفها را گوش می دهند؟
ولی ایرج حسابی می گوید شما این داستان را برای تحقیر دکتر حسابی، نزد وزرا و ومعاونین وزرا تعریف می کردید. مطابق ادعای ایشان، این حرفهای شما، شاهدانی هم دارد.
شما می توانید یک نفر را پیدا کنید که این داستان را تایید کند؟ گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، می گفت دروغ هر چه بزرگتر باشد، مردم آن را راحت تر باور می کنند. این حرفهای خیلی مسخره و شرم آور است و حتی شنیدنش هم برای خسته کننده است. من بیشتر نگران رسانه ها هستم که مبادا چنین حرفهایی را باور کنند.
من از آقای ایرج حسابی پرسیدم که غلوهای مربوط به دکتر حسابی از کجا نشات گرفته است. ایشان هم گفتند این غلوها کار جنابعالی و دوستانتان است و شما هدفی جز تخریب شخصیت دکتر حسابی نداشته اید. چرا کسانی که در رسانه ها هستند، حرف یک آدم عامی معمولی را با حرف انجمن فیزیک ایران یکسان می دانند؟ شما باید از جامعه علمی ایران بپرسید که دکتر حسابی چه جایگاهی در علم فیزیک داشت. ایرج حسابی اصلاً صلاحیت اظهار نظر در این زمینه را ندارد. حرف او درباره جایگاه پدرش در علم فیزیک، هر چه باشد، در حد یک شوخی است نه بیشتر.
آخر این جا بحث علمی در میان نیست. بحث غلو و دروغگویی مطرح است. آقای ایرج حسابی، چند سال پیش مقاله ای در روزنامه شرق منتشر کرد و در آن مقاله، عکس گودل و اینشتین را به عنوان عکس دکتر حسابی و اینشتین به خورد خوانندگان شرق داد. اصلاً این بحث که آن عکس عکس دکتر حسابی نیست، پس از انتشار مقاله ایرج حسابی در روزنامه شرق، مطرح شد. حالا این آقا می گوید غلو و دروغگویی در تجلیل از دکتر حسابی، زیر سر من است؟! واقعاً خجالت دارد. باند من که در روزنامه شرق به نام ایرج حسابی مقاله منتشر نکرده است!
یعنی ایرج حسابی در آن مقاله، مدعی شد آن عکس گودل، عکس دکتر حسابی است؟
بله. بحث های مربوط به آن عکس، پس از انتشار آن مقاله ایرج حسابی مطرح شد.
ایرج حسابی این را هم گفت که شما در انتهای ویکیپدیا، در صفحه معرفی دکتر حسابی، نوشته اید دکتر حسابی به آلینوش طریان بورس تحصیلات تکمیلی نداد و به او گفت تو یک زن هستی و تا همین جا هم، یعنی تا مقطع لیسانس، زیادی درس خوانده ای.(خنده) من در عمرم یک کلمه در ویکیپدیا ننوشته ام. این ادعاهای ایشان خیلی مضحک است. ایشان چطور می تواند اثبات کند که من آن جملات را در ویکیپدیا نوشته ام؟ من درباره خودم هم چیزی در ویکیپدیا ننوشته ام.
حالا شما از صحت و سقم روایت مربوط به آلینوش طریان اطلاعی دارید؟
نه. من تنها چیزی که می دانم این است که دکتر حسابی قبل از انقلاب در گروه فیزیک دانشگاه تهران، به مرحوم دکتر خمسوی میدان نمی داد. دلیلش هم این بود که خمسوی فیزیکدان بسیار برجسته ای بود. در سطح جهانی برجسته بود. ولی در ایران نتوانست چنانکه باید و شاید شکوفا شود و یکی از علل این امر، نحوه برخورد دکتر حسابی با او بود.
چرا می فرمایید دکتر خمسوی فیزیکدان برجسته ای در سطح جهانی بود؟
مقالات ایشان گواه این امر است. دکتر خمسوی در حوالی سال 1940 دو مقاله در مجله نیچر منتشر کرد. ما هنوز هم نمی توانیم مقالاتی بنویسیم که نامزد انتشار در مجله نیچر باشند ولی دکتر خمسوی در هفتاد سال قبل، دو مقاله در مجله نیچر منتشر کرد.
دکتر حسابی چرا به خمسوی میدان نمی داد؟این را باید از دیگرانی بپرسید که در آن سال ها در کنار این دو نفر بودند. ظاهراً حسابی از خمسوی خوشش نمی آمد. اما خمسوی قطعاً یک فیزیکدان برجسته بین المللی بود.
خمسوی مگر شاگرد دکتر حسابی نبود؟نه.
ولی ایرج حسابی می گفت خمسوی جز اولین شاگردان دکتر حسابی در دانشگاه تهران بوده.
به این معنا بله. یعنی در دوره لیسانس شاگرد دکتر حسابی بود. ولی وقتی می گوییم فلان فیزیکدان شاگرد فلانی است، منظور این است که در دوره تحقیقات عالی اش شاگرد آن استاد بوده باشد. تحقیقات خمسوی در اروپا و آمریکا انجام شد. خمسوی در ایران آدم بسیار تلخی شده بود. البته این امر علل متعددی داشت ولی یکی از علل آن، میدان ندادن دکتر حسابی به او در گروه فیزیک دانشگاه تهران بود. ما در تاریخ علم فیزیک در ایران، کسی شبیه دکتر خمسوی را نداشته ایم.
پسر دکتر حسابی می گفت شما با حضور مکرر در خانه آنها و بردن هدایای گوناگون مثل فرش و ... برای دکتر حسابی، موفق شدید رئیس انجمن فیزیک شوید.
چنین حرفهایی خیلی گفته می شود؛ ولی همه کسانی که مرا از نزدیک می شناسند، می دانند که من در آن سال ها، آن قدر وضع مالی ام خراب بود که در طول هفته حتی یک کوکاکولا هم برای فرزندم نمی توانستم بخرم چه برسد به اینکه بخواهم فرش برای کسی کادو ببرم. تنها هدیه ای که من به دکتر حسابی دادم، قاب عکسی است که انجمن فیزیک به مناسبت شصت سالگی این نهاد تهیه کرد.
این ادعا را هم علیه شما مطرح کردند که شما برای مراسم عروسی تان می خواستید برخی از مقامات سیاسی را دعوت کنید ولی دکتر حسابی و بخصوص خود ایرج حسابی، آدرس این مقامات را به شما نداده اند و همین مبنای دشمنی شما با دکتر حسابی شده است. این حرفها واقعاً مسخره است . عروسی من در سال 1372 برگزار شد و دکتر حسابی سال 1371 فوت شد. چطور من می توانستم یک سال پس از مرگ دکتر حسابی به سراغ او بروم تا آدرس رجل سیاسی را از او بگیرم برای دعوت کردن آنها در مراسم عروسی ام؟! این حرفهای مبتذل، در بهترین حالت، شوخی است.
فارغ از این حرفها، شما در مجموع معتقدید که دکتر حسابی ...
من همان زمان که در مطبوعات ایران اعلام شد دکتر حسابی مرد علمی سال 1990 در رشته فیزیک شده است مقاله ای در این باره نوشتم و گفتم که با این حرفهای دروغ، وجهه دکتر حسابی را مخدوش نکنید.
البته ایرج حسابی می گوید کسب عنوان مرد علمی سال 1990، ادعای آنها نیست و در موزه دکتر حسابی هم نشانی از این ادعا وجود ندارد. نه، این ها ادعاهایی است که مطرح شده و پس از اثبات دروغ بودنشان، پس گرفته شده است. دکتر حسابی انسان بسیار خدمتگزاری بود. من در سال 65 در دانشگاه شیراز، در تجلیل از خدمات دکتر حسابی سخنرانی کردم و در عین حال، در همان سخنرانی گفتم که دکتر حسابی، سناتور انتصابی زمان شاه بوده است. مرا تهدید کردند که مبادا از دکتر حسابی تجلیل کنی. چونکه دکتر حسابی آن موقع محبوب حکومت نبود. بعد از مراسم سال 1365 در دانشگاه شیراز، به تدریج دکتر حسابی برای رسانه ها شناخته شد. خلاصه در خدمات دکتر حسابی به علم فیزیک تردیدی نیست.
کسی که دانشمند نباشد، چطور می تواند به علم فیزیک خدمت کند؟
دانشمندان در سطوح گوناگونی قرار دارند. این همه عضو هیات علمی در دانشگاههای کشور هستند و به علم فیزیک هم خدمت می کنند. بعضی از آنها سالی ده تا مقاله بین المللی هم می نویسند. دکتر حسابی در طول عمرش ده تا مقاله هم ننوشت. ولی این فیزیکدان های عضو هیات علمی این یا آن دانشگاه، در حد نیوتن و اینشتین و ابن سینا که نیستند.
در واقع شما می فرمایید خدمات دکتر حسابی، بیشتر جنبه عملی داشته است.
بله، راه اندازی رشته فیزیک در ایران، نشان می دهد که حسابی علم فیزیک را می شناخت اما این دال بر نظریه پرداز بودن او در علم فیزیک نیست.
در جامعه ایران این تصویر از دکتر حسابی وجود دارد که او فیزیکدانی بوده که شیمی را هم خوب می شناخت و پزشک و ادیب و موزیسین بود و در حوزه های گوناگون مهندسی نیز تخصص داشت. این تصویر تا چه حد مطابق با واقع است؟ این سوال را به این دلیل می پرسم که شما دکتر حسابی را از نزدیک می شناختید. چنین تصویری اصلاً واقعیت ندارد. خود دکتر حسابی هم چنین ادعایی نمی کرد. دکتر حسابی فیزیکدان بود نه ادیب. البته به زبان فارسی و واژه گزینی علاقه داشت ولی واژه هایی که ایشان انتخاب کرد، در زبان فارسی چندان جا نیفتاد. به هر حال دکتر حسابی در حوزه واژه گزینی قطعاً زحمت کشید و ما الان بعضی از واژه های او را به کار می بریم. اما دکتر حسابی پزشک نبود، راهساز نبود ...
راهساز نبودند؟ عکس هایی از ایشان در حین راهسازی وجود دارد. البته اگر آن عکس ها مثل عکس با آلبرت اینشتین نباشد!آن عکس مربوط به راهسازی احتمالاً درست است ولی توجه کنید در آن زمانی که دکتر حسابی وارد ایران شد، واقعاً قحطا الرجال بود و هر کس هر کاری که در هر زمینه ای از دستش برمی آمد انجام می داد.
دکتر حسابی مهندس نبود؟درس های مهندسی هم در حین تحصیلش گذرانده بود ولی اینکه مدرک مهندسی گرفته باشد، من جداً در این امر تردید دارم. من هیچ وقت چنین چیزی ندیدم و خودش هم هیچ وقت چنین ادعایی نداشت. در تمام مدتی که من به خانه دکتر حسابی رفت و آمد می کردم، او درباره فیزیک بویژه مبحث اپتیک و زبان فارسی به ویژه مبحث واژه گزینی حرف می زد. حوزه علائقش این ها بود.
دکتر حسابی شخصاً چطور آدمی بود؟انسانی متین و موقر و اشرافزاده بود. یعنی سبک زندگی اش اشرافی بود. البته واژه "اشرافی" را صرفاً برای توصیف به کار می برم نه برای داوری. من تا همین اواخر، با وجود همه حرفهای ایرج حسابی، هیچ تردیدی در صداقت علمی خود دکتر حسابی نداشتم. اما دو سال پیش برای اولین بار عکسی از دکتر حسابی در یکی از روزنامه های سال 1332 دیدم که تیترش این بود: "مردی که اینیشتین هم حرفهای او را نمی فهمید."
این عکس مرا کمی دچار تردید کرد که نکند خود دکتر حسابی وانمود کرده که اینشتین هم برخی حرفهای او را نمی فهمید. یعنی ممکن است خود دکتر حسابی حرفی شبیه تیتر آن روزنامه را بیان کرده که آن روزنامه چنان تیتری زده است. البته این فقط یک تردید است ولی به هر حال تیتر آن روزنامه موجب شد که من با خودم بگویم که شاید غلو در خود دکتر حسابی هم تا حدی بوده است.
منهای این تردید جزئی، دکتر حسابی از نظر شما، در مجموع آدم شریف و سلیم النفسی بود؟
بله، کاملاً. من به هیچ وجه دکتر حسابی را با پسرش یکی نمی گیرم.
یه زمانی شنیدم نظریه دکتر حسابی در مورد بی نهایت بودن ذره از لحاظ تقسیم پذیری است در حالیکه اگه این باشه امروزه ثابت شده که ذرات در کوچکترین بخش به ذرات بنیادی مثل کوارک، گراویتون و ... تقسیم میشن و از اون پایینتر نمیشه رفت
نه دکتر حسابی رو میشناسم نه منصوری رو ولی از حرفای منصوری پیداست از نظر علمی و شخصیتی در حد خیلی پایینی هست
در پایین بودن سطح علمی آقای منصوری همین بس که فکر میکنند یه استاد باید هزار تا مقاله داشته باشه.تو خود MIT هم بهترین استاداش فقط چند تا مقاله ولی جهانی دارند نه مثل ایران که هر دانشجوی لیسانس به مدد ctrl+c و ctrl+v 10 تا مقاله داره
اگر کسی چیزی را نیافت نمیتواند ادعا کند که وجود هم ندارد... این حرف به لحاظ منطقی غلط است
یا به عبارت دیگه دست پیش رو گرفته که پس نیافته
ما اصلا بزرگ مرد نداشتیم..این چیزیکه بچه ها در سالهای اینده یاد میگیرند
تازه ...
گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تو را چه حاصل؟
البته نا گفته نماند که ما ایرانیا تو غلو ید طولایی داریم! عصر ایران قبلا در این مورد یه مقاله هم نوشته بود که شعر سعدی رو سر در سازکان ملل هم توش بود
البته با اين شيوه بيان دكتر منصوري هم زياد موافق نيستم.
http://www.nature.com/search/executeSearch?sp-advanced=true&sp-m=0&siteCode=default&sp-q=&sp-p=all&sp-q-2=khamsavi&sp-p-2=all&sp-q-3=&sp-p-3=all&sp-q-4=&sp-q-5=&sp-q-6=&sp-q-10=&sp-q-11=&sp-q-12=&sp-start-month=&sp-start-year=&sp-end-month=&sp-end-year=&sp-date-range=0&sp-q-8=&sp-s=&sp-c=25
بنده به عنوان عضو کوچکی از جامعه علمی ایران خواهش می کنم که با گنجینه های علمی خودمان این گونه برخورد نکنیم و نقایص این بزرگواران را رسانه ای نکنیم، جامعه جهانی به شدت به دنبال تضعیف ایران در هر زمینه مخصوصا زمینه علمی است، چرا آب به آسیاب آنها می ریزیم.
به هر حال پرفسور حسابی گنجینه ای بدون انکار است و این که کسی آمده است با یا بدون غرض از ایشان غلو می کند و احیانا مطالب نادرستی می گوید باید با ایشان برخورد شود نه با شخصیتی که هر 200 سال در ایران نمونه ای از آنان نمی توانیم بیابیم. جناب آقای دکتر منصوری، دیگران ندارند و میگویند داریم حال ما چه داریم میکنیم با اعتبار های علمی خودمان...خواهش می کنم این صحبت ها را رسانه ای نکنید و غلوگویان را به گونه ای دیگر از کار بیاندازید...
ممنونم
ذبح حقیقت به بهانه مصلحت در همه شئون ما ریشه کرده و باید به این موضوع حساس باشیم
و بحث ورای حسابی و منصوری است
خیلی خوب فرمودید.
بسیار واژه زیبایی است و کاملا هم جا افتاده است.
البته لزوما نمیشه گفت تناقض داره ، ممکنه احتمالات دیگه ای مطرح باشه که بهتره روشن شه
- نه، همزمان در پرینستون بودند. اینشتین سال ها در پرینستون بوده و دکتر حسابی هم چند سالی آن جا بوده و با اینشتین صحبت کرده است. این بدیهی است.
...!!!!
ادبیات آقای منصوری را در مورد دکتر حسابی توجیه نمی کند.
خصوصا در مصاحبه چند سال پیش که دکتر حسابی را از محاسبه یک حجم ساده عاجز می داند. ایشان به جای این همه آسمان ریسمان بافتن بهتر است ادب داشته باشند.
امیدوارم آقای منصوری هم نظر ما رو مطالعه کنن.
آقا حیا بفرمایید
زیر سوال بردن منصوری موضوع بحث نیست
به دانشگاه صنعتي شريف هم توصيه ميكنم سريعا ايشان را بازنشسته كنند تا جلوي افكار تخريبي ايشان گرفته شود
برای اینکه آدم وقتی این همه غلو را می بینید، با خودش فکر می کند که شاید مهربانی این آدم هم نوعی رشوه دادن به دیگران است.
می گویند: خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند یعنی همین!!!!!!!
فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه
خداوند او را خوار و ذلیل می گرداند.
این شیوه تخریب همدیگه در دانشگاههای ایران کاملا مد شده و به وفور دیده میشه.
باعث تأسف که آتیشش داره ذامن مردگان رو هم میگیره!
چند وقت دیگه هم سعدی و حافظ رو از قبر میکشن بیرون.
اما به لحاظ منطقی اگر کسی در مثلا هفت هشت سال پایانی زندگی دکتر با ایشان دمخور بوده و چیزی در مورد نظریه او نشنیده میتواند ادعا کند آن موضوع هم وجود نداشته؟؟؟؟!!!
این حرف به لحاظ منطقی غلط است
مثل این است که کسی بعد از 80 سال زندگی بگوید من فلان موجود نادر را ندیدم... آیا ندیدن او میتواند دلیل بر نبودنش باشد؟؟؟؟
امان از حسادت که بین عالمان و دانشمندان بیداد میکند
" معرفت در گرانی است به هرکس ندهندش پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهندش "
theory of infinitely extended particles
که رستم یلی بود در سیستان/ منش کردم ان رستم داستان
شما چی میگین؟ کی گفته رستم نبوده!؟؟؟؟ رستم بوده ولی اغراق شده بعدش رستم نماد قهرمانان هستش
جنابعالی کج نگاه میکنین و تصور میفرمایین همه چیز کجه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
فردوسی گفت: تو این را دروغ و فسانه مدان!
منظور علی منصوری اینه که ما داشته هامون رو پست میدونیم و داشته های سایر ملل رو متاع. داشته های خودمون رو دور میریزیم و اقدام به ستایش داشته های سایر ممالک میکنیم.
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
ياد مناظره هاي انتخابات قبل افتادم!!!!
بنده به عنوان بک دانشجوی دکتری رشته مهندسی مکانیک عرض میکنم که یکی از واژه هایی که مرحوم دکتر حسابی به زبان پارسی تقدیم کرده اند، واژه "تنش" با معادل لاتین "Stress" است که به جرات میتوان گفت که از دیرباز تا به امروز جزو معدود واژه هایی است که توسط همه جامعه مهندسی ایران بکار میرود.
خبرنگار جانب دارانه مصاجبه کرده چندین بار لغت غلو را تکرار کرده
فرزند دکتر نهایت تواضع وصبز را از حود نشان دادند
دکتر حسابی افتحار ایران وایرانی استا الکوی بسیار خوبی برای جوانان با استعداد ما می باشند
کدا منصب یا کمک مالی به فرزند دکتر داده شده
شاید تنها گناه او سناتور بودن اوست مگر خواجه نصیر الدین طوسی وزیر هلاکو خان مغول نبوده
من کار شناس باز نشسته مرکز تست ماشینها یکشاورزی وزارت جهاد کشورزی هستم.
در زمانی که اینجانب در مرکز تست ماشینهای شیردوش را تست می کردم پسر اقای دکتر حسابی یکدستگاه شیر دوش برای تست اوردند که درمراحل اولیه اشکالاتی داشت.در مجموع برداشت من با توجه به مصاحبه های تلویزیونی پسر اقای دکتر حسابی و ارتباط مختصر کاری.سخنان اقای دکتر منصوری بر دلم نشست
"من در دهه 60 کمک کردم تا دستگاه شیردوشی که دکتر حسابی ساخته است، مورد توجه دانشگاهها واقع شود"
اي كاش كمك نمي كرد . شايد دستگاه درست كار مي كرد. شما هم خودت رو زياد ناراحت نكن. دكتر منصوري يه دستگاه شير دوشي ديگه براي شما درست مي كنه كه درست كار كنه و به دل شما هم بنشينه.
ماهواره های روسیه و شوروی هم چندین سال در حین خروج از جو سرنگون میشدن.
اولین خودرو از الاغ هم آروم تر راه میرفت.
هیچوقت نمونه اولیه ملاک نیست.
حتی امروز اختراعاتی به عنوان طرح مفهومی ثبت میشن که اصلا" وجود خارجی ندارن و فقط اشاره به ظاهر دارن.
شما فقط ماشینهای کشاورزی رو تست کردین و اتفاقا" به هر دلیلی شیر دوش درست کار نکرده، همین.
قبلا هم گفتم كه اين مبحث نه يك جدال ژورناليستي كه يك تحقيق تاريخ علم است و جايش در نشست ها و حلقه هاي دانشمندان و تاريخ نگاران. اما جاي يك هشدار جدي وجود دارد:
با سرخوردگي و خود كم بيني جوانان كم و بيش سرگردان و حيران در دوران امروز كه در پشت كتابهاي درسيشان دكتر جسابي را به آنها دانشمند بزرگ و فيزيكدان برجسته معرفي كرده ايم چه كنيم؟ بگوييم همه چيز دروغ بوده چون آقاي منصوري از دكتر حسابي خوشش نمي آمده و يا بگوئيم اينها خالي بندي است چون ايرج خان شيفته "پول و يا پدرش" بوده.؟
لعنت بر مقاله و نيچر و مردسال و ISI و هر عنوان و اسباب بازي علمي كه بخواهد ما را از درون تهي كند.
شما را بخدا بس كنيد اين تيشه زني دانشمندنمايانه و بي خردانه به ريشه هاي هويت و افتخارات و هرآنچه داريم را.
هر انسان دانا و باخرد معمولي كه در راه اعتلاي دانش و پژوهش و تمدن در تاريخ اين مرز و بوم و جهان حتي در حد كارگري بيلي به زمين و يا پتكي بر آهن و يا قلمي بر كاغذ رانده باشد، امروز سزاوار بزرگداشت و تحسين و افتخار ماست چه برسد بزرگمرداني چون دكترحسابي.
يه چندساليه كه در ايران مد شده هر كي مقاله فلان و بهمان نداره، دانشمند نيست.
بعد ميرن مقالات مجلات مختلف رو ترجمه مي كنن و بهم مي چسبونن و براي خودشون مقاله نويس مي شن.
به نظر من هر كسي كه تنها معيار مقايسه علمي آدم ها رو در تعداد مقالات و ... مي دونه، مفهوم واقعي علم رو نفهميده. مگه مخترعان بزرگ جهان، مقاله علمي در فلان نشريه داشتند؟
مثلاً مخترع، موتور بخار، هواپيما، تلفن و ... در كدام مجلاتي كه شما گفتيد مقاله داشتند؟
يا مثلاً امثال شما كه چندتا مقاله بين المللي داشتيد چه خدمتي به بشريت و ... كرديد؟
علمي كه قابل استفاده نباشه، به چه دردي مي خوره، اگر انيشتين و نيوتون و ... حرفي براي گفتن دارند، به اين خاطر هست كه علم آن ها در دنياي واقعي سبب ايجاد تحولات بسيار بزرگي شد. بسياري از محاسبات مهندسي مديون علم آن هاست و اگر نظريه هاي آن ها مطرح نمي شد، بسياري از اختراعات امروز بشر به اين شكل وجود نداشت. مقالات شما كجاي دنيا رو تغيير داده؟
حالا به جاي 2 تا 10 تا مقاله هم داشته باشيد، نتيجش چي شد؟
1- همین که یک دانشمند به جایگاهی برسد که بتواند تئوری ارایه دهد بسیار مهم و با ارزش است. چه، صحت آن تئوری اثبات بشود یا خیر. و شاید اثبات آن تئوری در زمان ارایه اش ممکن نباشد و با پیشرفت علم سالها بعد بتوان آن را ثابت یا رد کرد. همانطوریکه می دانید سال قبل بود که مرکز سرن با شبیه سازی آزمایش بیگ بنگ توانست تئوری تبدیل ماده به انرژی را بعد از سال ها اثبات کند.
2- آقای منصوری، چطور می توانند ادعا کنند که ایشان در زمینه راهسازی اطلاعاتی نداشتند در حالیکه ایشان در راه آهن ملی فرانسه مشغول بکار بودند و لیسانس Civil Engineering از فرانسه داشتند. بهتر نیست از چیزی که اینقدر واضح است اطلاعی ندارند در بقیه موارد نیز سکوت کنند؟ آقای دکتر منصوری درست یا غلط شما الان چندین پست دارید و استاد دانشگاه نیز هستید می دانید اگر کار اشتباهی از شما سر بزند خیلی ها را به اشتباه خواهد انداخت؟ می دانید با چنین اشتباهاتی زمینه گسترش اتهام زنی به شخصیت های علمی یمان بازتر می شود (متاسفانه در ایران امروز ما راحتترین کار ممکن برای پیشرفت، اتهام زدن به افراد و بخصوص کسانی است که تریبونی در اختیار ندارند حتی کسانی که در قید حیات نیستند).
3- اینکه دکتر خمسوی انسان بزرگی بودند باعث افتخار همه ما هستند ولی دلیلی ندارد که مقایسه ای صورت گیرد.
4- گذشته از هر نظر و عقیده ای، ما در صد سال اخیر کمتر کسی را داشته ایم که به داشتنش افتخار کنیم. چه لزومی دارد معدود افرادی که مورد تائید مجامع علمی بین المللی هستند را زیر سوال ببریم؟
http://arxiv.org/abs/1106.2863
http://demo1.ask.com/wiki/Mahmoud_Hessaby?qsrc=3044
5- عصر ایران بنظر من بهتر بود اصلا" به این موضوع نمی پرداختید چون تابوی اتهام زدن به بزرگان علمی یمان می شکند حال که شما به این مساله پرداختید بهتر نیست به جز ایرج حسابی و منصوری با کسانی که از نزدیک با پروفسور در ارتباط بوده اند مصاحبه کنید؟ شاید همان کسانی که بعنوان شاگردانشان اسم برده شده اند.
عصرایران لطفا این مساله را درست کنید. مصاحبه هایی انجام دادید که شخصیت بزرگی چون دکتر حسابی را که در قید حیات هم نیستند و نمی توانند از خود دفاع کنند را خدشه دار کرده. لطفا به نظر اکثریت توجه کنید.
2-در مورد نکته اولشون هم حرف درستی به شرط اینکه در مبانی نظریه با بقیه مشکل داشته باشه، اما وقتی محاسبات غلط باشه تا قیامت هم صبر کنی تغییری حاصل نمیشه
3-دوستان لازم نیست هی بنویسند که دکتر یا استاد هستند تا بر وجه منطقی قضیه اضافه کنند
اینطور نیست
من دانشجوی ایشان بودم دانش ندارند
ادعا ادعا ادعا
در جواب کسانی هم که می گویند ما نباید مفاخر علمی را زیر سوال ببریم باید گفت بحث بر سر کسانی است که بدون اطلاع از علم فیزیک ایشان را نطریه پرداز می دانند و این را به کودکان و جامعه القا می کنند.این اشتباه است.فرض کنید یک ایرانی در خارج از کشور به یک دانشمند فیزیک بگه ما یک دانشمند بزرگ فیزیک جهانی در کشورمون ایران داریم که همه به او افتخار می کنیم و تو کتابهای درسیمون اومده و اسم خیلی از مدارس رو هم روش گذاشتیم.به نظر شما اون دانشمند چه حسی بهش دست میده؟نمیگه بیچاره ملت ایران که دانشمند فیزیکش کسی هست که هیچ نظریه ای در فیزیک نداره.به ما نمی خنده.؟به نظر شما بهتر نیست از این همه فیزیکدان در کشور که دکتر منصوری یکی از بهترینهاست سوال شود آیا دکتر حسابی دانشمند فیزیک هست یا نه؟
کاملا موافقم باید ایشان را از نزدیک بشناسید تا قضاوت کنید
آدم بی سوادی که از تخریب دیگران پله می سازد برای صعود
کاملا مشخص است تمام تفکر و حرفهای ایشان از اختلاف و بغض شخصی با پسر پرفسور حسابی ریشه گرفته است .
ظاهرا این روزها خراب کردن بزرگان و اسطوره ها تنها در سیاست و ورزش کفاف نداده است و به مقامات علمی هم رسیده است.
این تازه به دوران رسیده ها یادشان باشد که احترام پیشکوست واجب است
2 تا نه، فقط یکیش رو اسم ببر
جامه کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم
ایشان سوادشان در حدی نیست که در خصوص دکتر حسابی صحبت کنند. از عصر ایران انتظار چاپ چنین مصاحبه ای نداشتیم. ... بسیاری از ابعاد پروفسور حسابی هنوز شناخته شده نیست.
اگه برگردین سرنوشتی بهتر از دکتر حسابی نخواهید داشت!
به قول خود دکتر حسابی،
جهان سوم جائیه که اگه بخوای کشورت رو درست کنی خونت خراب میشه،و اگه بخوای خونت رو درست کنی کشورت خراب میشه!
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را میشود از حافظه اب گرفت؟
دکتر حسابی در گنجینه ارزشهای معنوی این ملت جاودانه است.
وتو نمی توانی از این نمد کلاهی برای خودت ببافی.
http://arxiv.org/abs/1106.2863
تو جاهايي كه نقدي از منصوري صورت گرفته و يا زيادي به دكتر حسابي بها داده شه يه ناشناس بهش پاسخ وارونه داده
همش فكر مي كنم نكنه اين كامنتاي پاسخ كارا يه عده خاص باشه
دل هر ايراني كه براي ايران نمي تپد
بهتر است نتپد
هیچ ایرانی وطن پرستی از این بحث به ظاهر روشنگر انه خوشنود نمی شود. خواهش می کنم ادامه ندهید.
پیشنهاد می کنم فیلم مصاحبه جناب حسابی را حتما ملاحظه بفرمائید
http://www.hessaby.com/
تدوین قانــون ملی شدن نفت و اولین رییس هیات مدیره شرکت ملی نفت ایران
بنیـان گــذاری رآکتــور اتمی و پـایه گــذاری سـازمان انــــرژی اتمـی کشـور
ایجاد انجمن زبان فارسـی و بنیان گــذاری فرهنگستـان زبــــان ایـــران
اولین نقشه برداری مدرن فنی در ایـــران (بندر لنـــگه - بوشـهر)
پایه گذاری اولین کارگاه ســـاخت قطعات اتومبیل در کشور
ساخــت و راه انــدازی اولین آنتــن فرستنده کشــــور
ایجــــــاد اولین ایستگاه هواشناســــــی در ایران
ساخت اولین آزمایشگاه علــــــــــــــوم پایه
ساخت اولین دستگاه خورشیـــــــــدی
ساخت اولین هولوگـــــرام در کشور
پایهگذاری انجمن فیزیک ایــــــــران
پایه گذاری دارالمعلمین عالـــی
پایه گذاری دانشسـرای عالی
ساخت راه تهران - شمشک
تعیین ســــــــــــــاعت ایران
اولین استاد ممتاز دانشگاه
راهاندازی اولین لیـــــزر ایران
پایهگذاری مؤسسه ژئـوفیزیک
پایهگذاری رصدخانه نوین ایــــران
ساخت اولین ژنراتور آبی (آسیابی)
پایه گذاری مدارس عشـــــایری کشـــور
بنیانگذاری مرکز عدســی سازی کشــــــور
بنیانگذاری بخش اپتیـــک دانشکده علـــــــــوم
راه اندازی اولین مرکز زلزله شناســــــــــــــی ایـران
پایهگذاری بخش آکوستیـک دانشــــکده علــــــــــــــــوم
پایه گذاری مرکز مـــدرن تعقیب مـــــــــــــــــــــاهواره - شیراز
خرید زمیــــــــــــن در کره مریخ (به عنوان سومین کشور در جهان)
اولین نماینده دائمی ایــــــــران در سازمان بین المللی هسته یی (اتمــی)
فعالیت در 3 نسل کار فرهنگی، علمی، پژوهشی و آموزش 7 نسل استاد و دانشجو
پایه گذاری اداره اوزان و مقیاس ها و تدوین قانون استاندارد و تأسیس مؤسسه ا ستـــاندارد
اندازه گیری فواصل و محاسبه گام های موسیقی ایران و بنیان گذاری انجمن موسیقــی کشــــــــــور
اولین نماینـــده دائمی ایــــران در کمیته بین المللی فضا و یازده سال ریاســت گروه ممالک جــهان ســــــــوم
پایه گذاری واحدهای تحقیقاتی فیاورن خان و مان و سغدایی (برای پژوهشهای اپتیک فیزیک سیستمهای هـوش مصنوعی–
مکانیـــک- هیدرودینامیـــک- انرژی های نو با بیش از 50 مـــــورد نوآوری از دست آوردهـــــای نویــن استــاد برای نیـــل به خودپـــــــــــایی کشـــور)
منبع
http://www.hessaby.com/mard_e_nakostinha.htm
این چه طرز حرف زدن یه استاد دانشگاه مسلمان پشت سر یک مرده هست که نمیتونه از خودش دفاع کنه.حالا هرچی بوده دیگه همه چیو بخاطر دعوای شخصی پسر حسابی با این آقا که به رذالت نمیکشن.بغیر از غیبت چیزی در این مصاحبه نبود.آقای استاد شما که اینطور اخلاق رو ترویج میدیدن دیگه از بقیه چه انتظاری هست؟
آقای منصوری،ایرادی به شما وارد نیست.ازکوزه برون همان تراود که در اوست..ظرفیت شما در همین اندازه است که تا تکیه بر جای بزرگان زدی تیغ عداوت بر دست رفاقت بکشی و پشت پا به کرسی شاگرد و استادی بزنی.
مهم نیست تاریخ قضاوت خواهد کرد.هم عملکرد پروفسورحسابی را و هم کژگفتاری شمارا.فراموش نکنید،این کرسی به هیچ احدی وفا نکرده و مالکیت بر آن هرگز دائمی نبوده است.
معروفیت ، همیشه شیرین است.اینکه هرازچندگاهی صحبتهائی از شما در سایت و روزنامه ای پخش شود و متملقان را به "به به و چه چه " وادارد و مایه خرسندی شماو نزدیکانتان را فراهم آورد میتواند به زعم خودتان دلیل خوبی باشد برای این گفتار.اما به چه قیمت؟
تخریب شخصیتی به والائی و ارجمندی استاد حسابی؟؟
نمیترسید از اینکه اگر جایگاه به حق استاد بزرگوار را خالی کنید و عرصه علم فیزیک ایران را از وجود قهرمانی مانند استاد حسابی خالی کنید (هرچند که هرگز در آن حد نیستید) آنوقت چه کسی را بجای او خواهید گذاشت؟
عاقل باشید .گاهی کنارآمدن با عقده های سرکوب شده بسیار بهتر است از سرکوب شخصیت های ارزشمند و بزرگ ! اگر از لحاظ علمی نمیتوانید به گرد پای ایشان برسید،لااقل با تجلیل از مقام استاد ، خود را در حد نزدیکان و دوستان و دوستداران او نشان دهید.
امید که خداوند متعال همه را به راه راست هدایت نماید.آمین
جوری در مورد پروفسور حسابی حرف میزنه که انگار ایشون یه فرد بیسواد ، جاهل و موذی بودن که هم خودشون و هم پسرشون دارن سر ملت کلاه میذارن ! علت این برداشت من هم اینه که مثلا یه جا میگه ایشون انسان بزرگی هستن ولی 10 جای دیگه میگه دکتر حسابی کار خاصی نکرده بود و استاد برجسته ای نبود و از این حرفا !
اصلا مگه آقای ایرج حسابی نگفته نوار حرفهای پروفسور ماسینی درباره پروفسور حسابی در دانشگاه امیرکبیر موجوده؟ مگه نمیگید نوار حرفهای خود پرفسور درباره ارتباطش با اینشتن در صدا و سیما هست؟
خوب یه همت کنید پیگیری کنید تا افکار عمومی و البته آقای منصوری روشن بشه !
این دو تا رو توی یه برنامه تلویزیونی رو در رو کنند!!
بزرگش نخوانند اهل خرد
كسي كو نام بزرگان به زشتي برد
مقاله ايشان در كتابخانه دانشگاه cornell در سال ٢٠١١ باز نشر شده
http://arxiv.org/abs/1106.2863
كه ضاهرا متن كامل ان هم باز است
گزينه pdf را انتخاب كنيد يا به اين لينك نگاه كنيد
http://arxiv.org/pdf/1106.2863v1.pdf
فكر مي كنم جا دارد دانشمندان ما بار ديگر اين مقاله را باز خواني كنند
اقاي منصوري، بوي خصومت شخصي مياد!!!
اما اشتباه ایشون مقایسه علم پروفسور با دانش مدرن امروزه. اگه بنا بر این باشه که انیشتین هم اشتباهاتی داشت.
مهم اینه که در اون روزگار انسانهایی مثل دکتر در کشور وجود نداشته اند و دکتر در خیلی از علوم در کشور نفر اول و پیش قراول بوده اند.
به این آقا توصیه می کنم احترام بزرگتر از خودشون رو نگه دارن تا احترام خودشون هم حفظ بشه
شما که سن و سالت به آقای دکتر حسابی نمیخوره.
زمان اول انقلاب هم که 30 سالت بیشتر نبوده.
شما بگو دکتر چه خدماتی کرده؟
این که بین این همه آدم وزیر دولت مصدق شده کم چیزیه؟
این که آن زمان کسی دکترا نمیگرفت و ایشان آمد و به مردم کشور خدمت کرد کم چیزیه؟
با کوبیدن پسردکتر حسابی از خدمات ایشان چیزی کم نمیشه
دیگرام که معرفی نشده اند کم کاری کرده اید و شما باید تاوان کم معرفی کردن و تقدیر از بزرگان را به این مردم بدهید
گزارشگر: ولی آقای ایرج حسابی می گفت خود دکتر حسابی در تک مصاحبه تلویزیونی اش از لطف و توجه اینشتین به خودش حرف زده است.
دكتر منصوري: این لطف و توجه به چه معنی است؟
گزارشگر: یعنی یک رابطه ویژه بین دکتر حسابی و آلبرت اینشتین.
دكتر منصوري:چطور می توان این مدعا را ثابت کرد؟
گزارشگر:یعنی شما می خواهید بگویید خود دکتر حسابی هم دروغ گفته است؟
دكتر منصوري:از کجا معلوم که دکتر حسابی چنین حرفی به پسرش زده است؟
همانطور كه مي بينيد آقاي دكتر در مورد لطف اينيشتن به خود در مصاحبه تلويزيوني صحبت كرده است و نه با پسر خودش به صورت خصوصي كه آقاي دكتر آنرا دروغ مي دانند. به عبارت ديگر ايشان نه تنها پسر ايشان را دروغگو خطاب مي كنند بلكه دكتر حسابي و ماسيني و.....همه را دروغگو مي پندارند. از قديم گفته اند" كافر همه را به كيش خود پندارد."
چقدر طرز تفکر بچگانه !
ضمنا" اگر در اين رابطه با ساير اساتيد با تجربه و برجسته فيزيك ايران مصاحبه نماييد فكر كنم خيلي از مسائل بيشتر روشن خواهد شد
شاید برخی از گفته های آقای منصوری درست باشد ( البته بعد از تحقیق مشخص میشود ) ولی ایشان با چنان بغض و حسدی آنها را بیان کردند که شنونده حکم به عدم صحت آنها میدهد مخصوصا آنهایی که ایشان و روحیه خودخواهانه و مغرضانه و قدرت طلبانه ایشان را میشناسند که حتما از گفته هایشان متنفر میشوند . آقای منصوری چرا در بین این همه محقق و دانشمند ایرانی فقط یکی را که به گفته ایشان با دکتر حسابی مشکل داشته را نام میبردد و از علم و سوادش میگوید ، چرا آنهایی را که دکتر حسابی پله ترقیشان بوده را نام نمیبرید تا ببینیم آنها در چه سطحی هستند و آیا آنها هم مثل شما خدمات دکتر را بخاطر منافع غرض شخصی از یاد برده اند یا نه . باید به آقای منصوری توصیه نمود که بیش از این خودش را خراب نکند و به این فکر کند که خود راه افترا و توهین را به آیندگان نشان میدهد و آیندگان نیز در مورد او با این نگاه و این لحن نظر خواهند داد . است
در تمام دوران اخیر، تنها کسی که از ایران ، از جانب "انجمن زیست نگاری یونسکو" ، به عنوان "مرد علمی سال" انتخاب شده ، مرحوم پروفسور حسابی است. ضمناً ماجرای همراهی و همدمی و شاگردی و دوستی و مراد و مریدی ایشان و انیشتین و ملاقات های ان مرحوم با بزرگان یادشده در پرینستون امریکا، را "پروفسور عبدالسّلام" از پاکستان (یکی دیگر از شاگران و همراهان انیشتن و دومین مرد علمی سال از آسیا و از برندگان جایزه نوبل فیزیک) در مجموعه خاطرات 12 جلدی اش، بارها تعریف و تأکید کرده است.
بنده هم با این سخت کیهان عزیز موافقم که:
"از اين سخنان اقاي منصوري بوي خصومت شخصي مياد-ديگران دارند دانشمندان مارا لگد کوب مي کنند -ولي وقتي خودمان با خودمان اين چنين مي کنيم چه نيازي به اجنبي؟"
"هر چه بگندد نمكش ميزنند واي به روزي كه بگندد نمك"
دعواهاي فوتبالي و استاديومي كشيده شده به دانشگا هها، بد بخت اون دانشجو و محصلي كه مجبوره اين مسائل رو تحمل كنه