عصر ایران؛ هومان دوراندیش - مناظره دیشب حبیب الله عسگراولادی و حسین شریعتمداری، آب پاکی را روی دست اصلاح طلبان ریخت و به آنها ثابت کرد که برای خروج از انفعال فعلی، نمی توانند به اصولگرایانی چون حبیب الله عسگراولادی امیدوار باشند.
در حالی که در یکی دو هفته گذشته، محمد خاتمی و سعید حجاریان و هاشمی رفسنجانی موضع گیری اخیر عسگراولادی در قبال میرحسین موسوی و مهدی کروبی را ستوده بودند و حتی برخی از اصلاح طلبان باب نامه نگاری با عسگراولادی را باز کرده بودند، پیر حزب موتلفه در مناظره دیشبش با مدیر روزنامه کیهان، عقب نشینی آشکاری کرد که از دید ناظران سیاسی مخفی نماند.
عسگراولادی پیش از مناظره دیشب، صراحتاً گفته بود: " من به عنوان یک شهروند اظهارنظر کردم و به عنوان یک عضو هیات منصفه میگویم که من موسوی و کروبی را در فتنه 88 مجرم نمیشناسم." با این حال او دیشب، در مواجهه رو در رو با "حسین شریعتمداری"، در چرخشی آشکار گفت: "من هرگز نمی گویم سران فتنه مجرم نیستند."
کسانی که در دو هفته اخیر سخنان عسگراولادی درباره دو کاندیدای محصور انتخابات 88 را دنبال کرده اند، به خوبی متوجه عقب نشینی این سیاستمدار کهنه کار اصولگرا در مناظره تلویزیونی دیشب شدند.
عقب نشینی حبیب الله عسگراولادی در برابر حسین شریعتمداری، یک پیام آشکار داشت و آن اینکه، اصلاح طلبان باید قید حضور در انتخابات ریاست جمهوری را بزنند. وقتی عسگراولادی عقب نشینی می کند، خاتمی هم قطعاً باید عقب بنشیند!
در همان انتقادات تند و تیز شریعتمداری از خاتمی نیز چنین پیامی به گوش می رسید. حسین شریعتمداری دیشب برای چندمین بار در طول سه سال گذشته، اتهامات تند و تیزی را متوجه محمد خاتمی کرد.
فارغ از درستی یا نادرستی اتهامات شریعتمداری علیه خاتمی، همین که چهار ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، شریعتمداری می تواند در تلویزیون ایران چنین سخنانی علیه خاتمی بگوید ولی او حتی حق ندارد در تلویزیون به اتهامات شریعتمداری پاسخ دهد، به خوبی نشان می دهد که اصلاح طلبان شاید بتوانند ریاست جمهوری خاتمی را به خواب ببینند ولی این رویای شیرین آنها در بیداری محقق نخواهد شد.
خاتمی که حتی آن قدر "محرم" نیست که اجازه دفاع از حیثیت سیاسی خودش در تلویزیون کشور را داشته باشد، چگونه می تواند برای
ریاست جمهوری در ایران امروز "محرم" قلمداد شود؟
از کنار هم نهادن این مقدمات، احتمالاً این نتیجه حاصل می شود که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری آینده، سه راه خردپسند در پیش رو دارند:
1- باقی ماندن در موضع انفعال، همچون انتخابات مجلس نهم
2- مجاب کردن هاشمی رفسنجانی برای پوشیدن ردای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری
3- قناعت کردن به کاندیدای مد نظر هاشمی که احتمالاً کسی جز حسن روحانی نخواهد بود.
البته برای اصلاح طلبان منطقاً دو راه یگر نیز متصور است:
1- کاندیداتوری خاتمی در انتخابات آتی، بی توجه به اراده نظام.
2- به خط شدن اصلاح طلبان پشت سر چهره های درجه دومی چون محمدرضا عارف.
راه اول نه با مشی سیاسی خاتمی سازگار است نه با اهداف استراتژیک اصلاح طلبان همسویی دارد؛ چرا که کاندیداتوری خاتمی در چنین فضایی، معنایی جز "بحران آفرینی" که به کار مخالفان اصل نظام بیاید ندارد و البته چنین وضعی با هدف اصلی اصلاح طلبان که حفظ نظام را اوجب واجبات می دانند، سازگاری و همسویی ندارد.
رفتن از راه دوم نیز معنایی جز خرج شدن اعتبار سیاسی اصلاح طلبان برای چهره ای بی جاذبه و از پیش باخته ندارد.
حمایت از عارف تکرار اشتباه حمایت از مصطفی معین است. اصلاح طلبان اگر چه نمی خواهند به نظام لطمه ای بزنند ولی قصد حضور در رقابتی از پیش باخته را هم ندارند. یاران خاتمی نیک می دانند عارف درِ دولت را به روی آنها نخواهد گشود.
پیام روشن مناظره عسگراولادی و شریعتمداری برای اصلاح طلبان، با توجه به عقب نشینی آشکار عسگراولادی، باقی ماندن اصلاح طلبان در موضع انفعال است. اما اگر اصلاح طلبان بخواهند این پیام را نشنیده بگیرند، به نظر می رسد حمایت از هاشمی یا کاندیدای هاشمی در انتخابات آتی، راههای بخردانه تر اصلاح طلبان برای خروج از انفعال است.