*با توجه به اینکه کسانی از آن سر طیف اصولگرایان تا این سر آمدهاند و اتفاقا با هم مشکلات اساسی هم دارند و برخی هم صریح گفته اند که ائتلاف غیر ممکن است، آیا این اتفاق خواهد افتاد؟ هر کدام از آنها گفته اند که مستقل آمده ایم و تا آخر هم ایستاده ایم و با احدی ائتلاف نمیکنیم. آیا رسیدن به کاندیدای واحد شدنی است و شما برای این امر چه اقدامی کردهاید؟-معتقدم خیلی به این شدت و حدتی که شما میگوئید نیست. ممکن است برخی گفته باشند. اما به این شدت نیست. نکته دوم اینکه از خصوصیت اصولگرایی یعنی تعهد به یکسری اصول.
یکی از نکات مربوط به این جناح تعهد به روحانیت و نمودهای روحانی است که تقریبا درصد بالایی که در صحنه هستند قولا و فعلا گفته اند که اگر نتوانیم به یک نظر واحدی برسیم، نظر جامعتین را قبول میکنیم.
اکثریت در این فضا هستند. آقای ولایتی، حداد، قالیباف، بنده و مجموعه ما پنج نفر و جمع دیگری از دوستان تقریبا با بیان و گفتار اعلام کرده ایم که روحانیت فصل الخطاب ما است.
البته در جریان اصولگرایی جریان دیگری هم هست که آنها آنطور که ما فکر میکنیم فکر نمیکنند. ضمن اینکه از اصولگرایان و از برادران خوب و انقلابی ما نیز هستند. ولی ذهنیت برداشت آنها این است که آنگونه که ما فکر میکنیم صحنه انتخابات 3 ضلعی یا چهار ضلعی متشکل از اصولگرایان، اصلاح طلبان، طرفداران دولت و مستقلها است؛ آنها این قبول ندارند.
جبهه پایداری معتقد نیست که رقیب اصولگراها در انتخابات، دو گروه اصلاح طلبان و حامیان دولت هستند و تصورشان این است که جریان غالب در خود اصولگراها است و لذا آنها خودشان در معرض خطری نیستند. البته و با آنها خیلی مشکل نداریم.
آیت الله مصباح فرمودند که اگر دیدیم خطر دیگران مطرح است آن موقع تجدید نظر می کنیم. لذا بر این اساس احتمال رسیدن به نظر واحد را بسیار بالا میبینم.
آیت الله مکارم فرمودند که هر گونه کمک به تشتت مغایر با تقوا بوده و حرام است و باقی بزرگان نیز نگرانی خود را از موضوع اعلام کرده اند و نظرم این است که نهایاتاً به نظر واحدی میرسیم.
بنده از روز اول به دنبال تحقق این وحدت بودم. معتقدم بهتر است که همگی دور هم جمع شویم و لذا بر این اساس پیشنهاد دادم که عنوان ائتلاف اکثریت اصولگرایان به نام " ائتلاف اکثریت اصولگرایان باز" تبدیل شود.
ما به دنبال ائتلاف با 1+2 و جبهه پایداری هستیم. و بعید هم نمیبینم و دست کم تلاشم این است که این اتفاق شکل بگیرد.
*در برخی رسانه ها مطرح شده که این تعداد خیلی زیاد فقط برای گرم کردن انتخابات آمدهاند؟-اصلا این عنوان گرم کردن عنوان قشنگی نیست یعنی شأن انتخابات خیلی بالاتر از این حرفهاست.
الحمدلله ملت ما ملت فهمیدهای هستند و قطعا به موقع حضور خواهند داشت و قبلا هم گفته ام که ان شاالله انتخابات گرم، با شکوه و با حضور حداکثری خواهیم داشت. اما چون مسئله ارزیابی و بازبینی و بازنگری مطرح است لازمه بررسی دوره گذشته از زوایای مختلف، برای دیدن راهکارهای آینده از اهمیت بالایی برخوردار است.
*آیا امید دارید که گزینه نهایی شما باشید؟-اگر امید نداشتم که وارد صحنه نمیشدم. اگر بر اساس مکانیزمی که مورد قبول همه باشد و بر اساس نظر سنجی صحیح و سپس مصلحت سنجی بزرگان به این نتیجه برسیم حتما همه همکاری خواهند کرد. من هم البته که همراهی میکنم. من با هر عزیزی از مجموعه نظام که انتخاب شود حتما همکاری میکنم.
ببینید همه آنها که در صحنه هستند شهرت را دارند اما مقبولیت بستگی به مردم و رایی که داده می شود دارد. هرچه زودتر باید تصمیم بگیریم.
خیلی از کاندیداها تازه شروع کرده اند و هنوز به سفر استانی نرفته اند و هنوز مردم آنها نمیشناسند. نظرسنجی اصلا الان ملاک نیست.
سایتها در نظرسنجی ها نتایجی را اعلام میکنند اما هنوز نمیتوان آنها را ملاک قرار داد.
*سبد رای خود را در چه پایگاه اجتماعی میبینید؟ به نظر می رسد بر اساس تحلیل برخی رسانه ها شما برای جذب رای جوانان دچار چالش خواهید بود. با اینکه شما عضو موتلفه هستید اما به نظر میرسد برای جذب رای جوانان حزب اللهی هم مشکلاتی دارید. راهکاری برای آن اندیشیده اید؟-معتقدم تهدید عمده ما از بیرون حوزه اقتصاد است و مشخص است که درگیر یک جنگ اقتصادی هستیم و چه در حوزه های خرد و چه در حوزه های کلان دغدغه های امروز ما در حوزه اقتصاد است. نابسامانیهایی که در سلامت اشتغال ارزی، وضعیت سرمایه گذاری و شاخصهای مختلف اقتصادی در خرد کلانش باید هر چه زودتر حل شوند.
اهداف عمده نظام مانند اول شدن در سطح منطقه، رشد هشت درصدی، الگو بودن برای جهان اسلام، بیداری اسلامی به مقدار زیادی به اقتصاد برمی گردد.
ناهنجاری های حوزه های فرهنگی، مسائل مربوط به جوانان، ازدواج، طلاق، اعتیاد، فسادها و ناهنجاری های عمومی نیز می بینیم که ریشه هایی از آنها نیز در حوزه اقتصادی است.
در دوره آتی نیروی پیش برنده را باید در حوزه اقتصاد پیگیری کرد و باید پرچم اصلی با محوریت اقتصاد باشد.
حوزه اقتصاد حوزهای نیست که با خواندن دو جلد کتاب و حتی فارغ التحصیل شدن در این رشته بتوان آن را مدیریت کرد.
حوزه اقتصاد اقتضائات خاص خودش را دارد. ما داریم درباره حوزه اجرا صحبت میکنیم. باید کسی بر این کار سوار شود که مفهوم این حوزه را بداند و اگر گفت فلان چیز ممنوع؛ بداند که تاثیرات آن چه خواهد بود و اگر اعلام کرد آزاد؛ یعنی چه. اگر گفت جهت گیری اقتصادی؛ باید بداند که تبعات آن چیست. در مجموع باید این مفاهیم را با پوست استخوانش درک کرده باشد. یک علت مهمی که باعث شد من به این عرصه قدم بگذارم تجربه 30 ساله ام در این حوزه به علاوه سوابق تحصیلی ام بوده است.
همین الان وضعیت معیشت مردم و مسکن و آموزش و پرورش و سلامت، بهداشت و بیکاری و نوع تکفل نشان دارد که کلیه مخاطبان من مردم هستند. با این خصوصیات فکر می کنم که مخاطب اصلی من خود مردم هستند.
در حوزه اقتصاد نیز روشهای مختلف اعم از اقتصاد صد در صد دولتی و اقتصاد سرمایهداری و اقتصاد مختلط وجود دارد که الان در بین نخبگان یک فکر غالبی که بتواند این وضعیت را ساماندهی کند لازم است که به میدان بیاید. اقتضائات روز خط وسطی است که از 30 سال قبل من به دنبال آن بوده ام.
چه اقتصاد دولتی و چه اقتصاد سرمایهداری هر دو با مشکلاتی برخورد کردند. آنچه ما از 30 سال قبل می گفتیم این بود که ما معتقد به اقتصاد دولت - ملت هستیم. اقتصادی نه صد در صد دولتی و نه صد در صد آزاد. اتفاقا دنیا برای حل مشکلات امروز به همین تئوری رسیده است.
لذا به نظر من مخاطبان من هم نخبگانند، هم خبرگانند ، هم اهالی حوزه اقتصاد و هم مردم عادی. منتهی من در حوزه نخبگان مشکل خاصی برای شناساندن خودم ندارم اما در حوزه مردمی باید تلاش بیشتری کنم.
*رهبر انقلاب دهه جاری را دهه "پیشرفت و عدالت" نامگذاری کردهاند و به نظر می رسد که گفتمان غالب در این انتخابات گفتمان پیشرفت باشد. اما طبق تحلیل کارشناسان خرده گفتمانهای عدالت، پیشرفت و آزادی که در همان سه ضلعی که اشاره کردید در این انتخابات نمایندگی میشوند. لطفا تفکرات خودتان را در ذیل این گفتمان ها تعریف کرده و بفرمائید گرایش غالب شما به کدام سمت است؟-سوال خوبی کردید. معمولا لغت توسعه به پیشرفت تعریف میشود و در ادبیات رایج اقتصاد این توسعه است که مطرح است. رهبری هوشمندانه بین توسعه و پیشرفت تفاوت قائل هستند. ضمن اینکه ایشان عنوان کرده اند که پیشرفت و عدالت ضروری است و با صراحت نیز اعلام کرده اند که ما توسعه بدون عدالت را نمیخواهیم و باید گفت که عدالت بدون توسعه نیز امکانپذیر نیست. البته دیگر اقتصاد دانان نیز به این مفهوم رسیده اند اما با عبارات دیگری همچون توسعه متوازن و یا توسعه پایدار. ما در جمهوری اسلامی ایران در همه حوزه های سیاسی، اجتماعی و بینالمللی بنابر اعتقادات و اصولی که به آنها پایبند هستیم به نوعی دچار چالش هایی هستیم. ما داری یک حکومت دارای اهداف آرمانی هستیم. تفاوت ما با ترکیه، مالزی و اندونزی این است.
ما رفاه را میخواهیم به شرطی که با موازین دینی ما مغایرت نداشته باشد. ما توسعهای که شکاف بین غنی و فقیر را ایجاد کند را قبول نداریم و بر عکس توسعهای را میخواهیم که این شکاف را پر کند.
اگر ما تمام شاخصه های جهانی توسعه را داشته باشیم اما جمعی در جامعه ما فقیر باشند و برخی غنی، ما این را نمیپذیریم. ما اقتصاد سرمایه داری را بالذات قبول نداریم.
یک مدتی مدل ما شرقی شد. مانند مدل الجزایر و پیمان ورشو. یک مدت دیگری همه شاخصهای غربی اتخاذ کردیم. ما تمام این طرحها را تجربه کرده و تبعات این سیستم ها را هم دیدیم. من معتقدم که الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت یک حقیقت است و واقعیتی عملی به شمار میآید. وقتی ما میگوییم جمهوری اسلامی نه یک حرف کم و نه یک حرف زیاد، یعنی جمهوری اسلامی که درآن مبانی خاص خودش وجود دارد.
ما در مبانی دینی مان برای برنامه ریزی حکومتی مان اصول روشن خود را داریم. به عنوان مثال معتقدیم که اگر مردم شهر و روستا تقوا را مراعات کنند برکات زمین و آسمان به آنها میرسد. یک وقت است که ما این مفاهیم را در بحث اخلاقیات داریم و یک زمانی است که این گونه مسائل را در حکومت داری مورد بررسی قرار میدهیم.
وقتی صحبت از الگوی ایرانی - اسلامی میشود آن مدیر و مجری خود باید به آن معتقد باشد. ممکن است او اهل مبانی دینی باشد. ولی مبانی ذهنی اش از بانک جهانی گرفته شده و از این مباحث استقبالی نمیکند. هنوز این مسائل عملیاتی نشده است و راه آن این است که مدیران دو خصوصیت داشته باشند یکی اینکه از نظر حرفهای کار را بشناسند و دیگری اینکه از لحاظ فکری و آرمانی این نظر و عقیده را باور داشته باشند. اینجاست که مسئولیت رسانه ها بسیار مهم دیده می شود.
*شما جایی اظهار داشتید که وضعیت امروز و مشکلات حال حاضر کشور نتیجه سیاستهای غلطی اجرا شده در دوره آقای هاشمی رفسنجانی و آقای احمدی نژاد است. شما عضو کابینه هاشمی بودید. حال چگونه است که اینک مخالفت خود را با آن سیاستها اعلام میکنید.-من به خاطر این اظهار نظرم از هر دو طیف مورد اعتراض جدی قرار گرفتم. هم از سوی اطرافیان دولت هاشمی و هم از سوی دولت آقای احمدی نژاد. اما واقعیت این است که این بحث مربوط به امسال و پارسال نیست بلکه مربوط به 30 سال پیش است. ببینید من شخص به این دو عزیز کاری ندارم. آنچه مورد نقد است، نگاه و بینش است.
اقتصاد ما دوشاخه اصلی داریم؛ یکی درآمدی یکی هزینه ای. بینش دولت سازندگی پرداختن به شاخه درآمدی بود و سازندگی بازسازی دوره جنگ و حمایت از تولید ضرورت این دوره بود.
همت دولت سازندگی استفاده حداکثر امکانات در حوزه تولید و سرمایه گذاری بود. مثلا 70 الی 80 درصد واردات آن زمان مواد اولیه و کالاهای واسطهای بود و کالای مصرفی تنها حدود 20 درصد را به خود اختصاص داده بود. یعنی اداره نیازهای عمومی کشور با بیست درصد. نتیجه این برخورد این شد که به قسمتهای اجتماعی جامعه و نیازهای طبقاتی و رفاه اجتماعی کمتر توجه شد.
خاتمی در اقتصاد دنبالهروی جریان آقای هاشمی و مرحوم نوربخش بود.
زمانی که آقای احمدی نژاد دولت نهم را تشکیل داد فاصله طبقاتی بسیار زیاد شده بود و ایشان این مسئله را مطرح کردند که چگونه این درآمدها را به صورت عادلانه بین طبقات محروم توزیع کنیم. لذا ایشان شاخه توزیعی اقتصاد را انتخاب کردند و تمام منابعی که بود که البته خوش روزی هم بودن حدود 500 الی 600 میلیارد دلار را به عناوین مختلف بین مردم تقسیم کرد. از این زاویه خیلی آرمانی و خیلی خوب است اما به تولید کمترین توجه را کرد. به عنوان مثال بودجه های عمرانی امسال کشور تنها 18 درصد خواهد بود و نتیجهاش بیکاری، خالص شغلی صفر و تورم خواهد بود. البته در حسن نیت ایشان شکی نیست اما احمدی نژاد 45 هزار تومان به مردم داد اما یک تورم 90هزار تومانی را تحمیل کرد. لذا مجبور شد که بازهم جبرانی پرداخت کند و اخیرا هم که از 5 برابر شدن یارانهها شنیدیم. مسئله این است که اقتصاد تک بعدی نیست و برآیند حوزه های مختلف است و جمع آن میشود اثر مطلوب.
بر این اساس بود که من این بحث را بیان کردم. البته من همان زمان که وزیر بودم نیز با این سیاستها مخالف بودم چراکه در زمان مسئولیتم متولی تامین زندگی مردم در تورم 45 درصدی بودم.
من در دولت هاشمی گفتم که چه ضرورتی دارد که این سازندگی را ما حتما در 4 سال انجام دهیم. گفتند حرف شما صحیح است اما ما نگرانیم که با گذشت زمان این درآمدهای دولت به سوی شاخه هزینه ای کشیده شده و طرح های عمرانی باز بماند. حرفم این است که دولت هاشمی نیز از آن سو کاملا حسن نیت داشت. به نظر من نیازهای عمومی مردم باید در حداقل نوسانات باشد.
ما باید به یک مدل اقتصادی میانی برسیم و حل سریع مشکلات حساس کشور را نیز سریعا پیگیری کنیم.
*آیا شما به این بحث که در حال حاضر اقتصاد کشور از چند جای مختلف مدیریت میشود اعتقاد دارید؟ آیا بر لزوم اینکه این اختیارات باید در یک نقطه متمرکز شود اعتقاددارید؟-وحدت فرماندهی در هر اجتماع و مجموعه ای لازم است و اگر قرار باشد هرکسی با توجه به تفکر خودش عمل کند حتما ائتلاف سرمایه صورت خواهد گرفت.
کشور باید در تمام حوزههای سیاسی اقتصاد از یک مدل متوازن و یکسان استفاده کند که لازمهاش وحدت فرماندهی است. البته این به معنای دیکتاتوری نیست. رئیس قوه مجریه مدیر عامل است نه رئیس هیات مدیره. مدیر عامل مجری مصوبات هیات مدیره است و این آئین نامهها و مصوباتی را که هیات مدیره به آن ابلاغ میکند را باید با اقتدار کامل اجرا کند.
مدیر عامل حق وضع قانون ندارد.
قوه مجریه در کشور در حد مدیر عامل مقتدر و توانا است که قوانین خود را میگیرد و به جلو می رود نه اینکه با تشخیص خودش یک قانون را اجرا کند و دیگری را نه.
در اداره امور کشور هر کسی باید جای خودش باشد. وقتی که ما تفکیک قوا را در نظام قبول کردیم باید به آن تمکین کنیم. لایحه تا قبل از قانون شدنش برای دولت جای چانه زنی دارد اما وقتی مصوب شد آن دیگر قانون است و باید اجرا شود. قانون بد بهتر از بی قانونی است.
اگر این باب شود که من تنها به قوانینی که قبول دارم عمل میکنم دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود.
*آقای باهنر گفتهاند که به احتمال قوی من از ائتلاف انتخاب خواهم شد. آیا در این خصوص از پیش صحبتهایی شده است.-این تنها یک نوع رجزخوانی سیاسی است و اینکه ما توافقی کرده باشیم با ایشان و با کس دیگری حقیقت ندارد.
*آیا برای انتخاب فرد نهایی ائتلاف، مکانیزم مشخصی را طرح ریزی کردهاید؟-پیشنهادهای متعددی رسیده است اما هنوز هیچکدام نهایی نشده است. در اصولگرایان چند بلوک وجود دارد از جمله 1+2 و ائتلاف اکثریت اصولگرایان. یک مکانیزم این است که ما بعد از مدتی بر اساس ضوابطی همچون نظرسنجی هایی به توافق برسیم بحث دیگر این است که به طور حسی در قالب یک جلسه به فرد آخر برسیم. یک نظر هم این است که الان زود است.
مدلی را من پیشنهاد داده ام بر این اساس که اقتضائات امروز کشور واقعا یک ظرفیت عظیمی از توان را میطلبد که هیچ کسی به تنهایی نمیتواند به تنهایی از پس آن بر بیاید. من در پیشنهادم عرض کرده ام که ما بیاییم و یک ظرفی را در نظر بگیریم که تمام این عزیزان در آن جای بگیرند و این دوستان به اتفاق یکدیگر هر کدام بر اساس تخصص شان بخشی از کار را بدست بگیرند. درست است که ما از نظر قانونی یک رئیس جمهور داریم اما بر اساس اصل 127 قانون اساسی دولت میتواند بخشی از اختیاراتش را به هیات دولت بدهد. پیشنهاد من این است که از همین الان مشخص کنیم که به عنوان مثال در این مجموعه ای که عرض کردم آن شخصی که متخصص امور فرهنگ است از همین الان کادر خود را مشخص کند و برنامه های خود را ارائه دهد و به همین ترتیب کسانی که تخصص های مختلفی را دارند. بر این اساس رئیسجمهور بعدی 5 معاون خواهد داشت معاون اقتصادی سیاسی امنیتی و ....
رئیسجمهور هماهنگ کننده دولت است. پیشنهاد من این است که این مجموعه اصولگرایان از همین الان مسئولیتها را تقسیم بکنند.
*آقای باهنر از احتمال اینکه از این 5 نفر یک نفر از موتلفه و از بین دونفر دیگر یک نفر و در نهایت دو نفر برای انتخابات معرفی بشوند و تاکید کردند که ما به دنبال نظر واحد هستیم و نه کاندید واحد. آیا این صحت دارد؟این نظر آقای باهنر است و این بحث هنوز در حال دم کشیدن است.
*آقای عسگراولادی اخیرا بحثهایی در خصوص سران فتنه مطرح کردند. می خواهم بدانم که نظر موتلفه و شما چیست؟ به هر حال اینها سران فتنه هستند یا خیر؟ موضع اینها در خصوص انتخابات چیست؟ نسبت آقای خاتمی با شما و فتنه گران چیست؟- می دانم که برخی سخن ها برای من هزینه دارد اما آنچه که من می فهمم را می گویم. البته اینکه نظر جمع موتلفه چیست خبر ندارم.
نظر آقای عسگراولادی را هم تا جایی که میفهمم میگویم. نظر من بر اساس فهمم از دیدگاه های خط اصلی که از زبان آقا شنیده میشود است.
متر حوزه حکومت، آقا است. ما حق نداریم یک سانتی متر جلوی آقا حرکت کنیم و همچنین حق نداریم یک سانتی متر عقب برویم.
باید سعی کنیم بفهمیم که آقا در خصوص اداره حکومت چه می فرمایند و ما عمل کنیم.
نظام بین فتنه و اصلاح طلب فرق میگذارد. نمی توانیم بگوییم همه اصلاح طلبان حکمشان با فتنه گران واحد است. همچنین نمیتوان فتنهگران را یک گونه از اصلاح طلبان دانست.
آنچه قطعی است در شاخصهای نظام و در قوه قضائیه یک جریاناتی را رسما فتنه گر نامیده اند که اینها قطعا در هیچ حوزه ای جای ندارند و هر کس بخواهد برای فتنهگران جا باز کند خلاف قانون رفتار کرده است.
اینها ضربههای جبران ناپذیری را به نظام زدند. من نه حق دارم و نه میتوانم و نه مصلحت است در این خصوص بحثی کنم. تشخیص با من نیست نظام شورای نگهبان دارد.
من راجع به آقای خاتمی گفتم که او آدمی است که نظام را قبول دارد. و محکومیتی راجع به فتنه گری ندارد و به دلیل شرایطی که امروز جامعه دارد کاندیدا شدن خاتمی انتخابات را داغ می کند. اما آمدن وی نه به مصلحت اش است نه می آید و اگر هم بیاید موفق نمی شود لذا به تشخیص من ایشان نخواهد آمد. او آدم باهوشی است و با هزینه فایده کردن به این نتیجه نخواهد رسید.
الان متاسفانه با ایجاد یک فضای خاکستری در طیفهای سیاسی ظرفیت بالایی از بدنه جامعه را از بین برده ایم.
*شما در جایی صحبت از عفو عمومی کردید. منظور شما از اینکه در صورت انتخاب شدن شما به عنوان رئیس جمهور جنین حکمی را می دهید چیست؟ و عنوان کردن این مطلب در این شرایط چه لزومی داشت؟-بنده این مطلب را همان ابتدا که منتشر شد تکذیب کردم چرا که حرف من به درستی انعکاس داده نشده بود. ببینید یکی از مشکلات نظام ما عدم استفاده از سرمایه عظیم اجتماعی است. نکته دیگر اینکه جمعی از محکومین به دلایل مختلف فرصت از دستشان گرفته شده است. مثلا کسانی به دلایل مختلفی همچون دیه، مهریه و بدهکاری در زندان هستند. ما باید به عناوین مختلف فضایی را ایجاد کنیم که کمی دامنه دایره عفو رهبری را توسعه داده شود. تا طیف خاکستری ها مخلوط در مغضوب علیه نشوند.
اینکه من بگویم عفو می دهم، من چه کارهام که عفو عمومی بدهم. اصلا عفو تنها در حوزه مقام عظمای ولایت است و رئیس جمهور تنها می تواند از قوه قضائیه تقاضا کند.
در حوزه زندانیان باز هم حقوق مردم است و آنجا هم من اشاره کرده با حفظ آرمانها و همه اعتقادات میتوان با نگاهی دوباره برای برخی از محکومین مالی تجدید نظرهایی داشت.
*درباره پیشنهاد تشکیل"دولت وحدت ملی" که اخیرا از زبان آقای هاشمی مطرح شد این شائبه وجود دارد که چون شما در دولت آقای هاشمی حضور داشتید از گزینههای ایشان برای این طرح هستید. آیا این صحت دارد؟-اولا من گزینه آقای هاشمی رفسنجانی نیستم. بعد اینکه بحث وحدت ملی را باید دید که از چه آبشخوری مطرح شده است.
من میگویم که برای اداره کشور الان نیاز به این است که تمام پتانسیل کشور به صحنه وارد شود چرا که رهبر معظم انقلاب قطعا بنا به دلایلی امسال را به عنوان سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامگذاری کردند. این حماسه یعنی چه؟ حماسه به معنای یک کار جدی است یعنی اینکه مجموعه ظرفیت موجود را با انگیزه و با نشاط به صحنه بیاوریم.
حماسه سیاسی ملزوماتی دارد. وقتی ما می گوییم برای اداره کشور باید حماسه کرد باید همه از نظر امکانات به صحنه بیایند. تمام سرمایه و ماشین آلات بیایند به صحنه. لازمه این امر یک سعه صدر است و نمی شود گفت که من اداره کشور را با 10 نفر حزب خودم اداره میکنم.
ما در شرایطی هستیم که باید از چوب آدم بتراشیم نه اینکه انسانهای مان را تبدیل به چوب کنیم. این زمانی ممکن است که با یک نگاهی وسیع و امید بخش کار کنیم.
*برای مذاکرات 1+5 و" بحث تحریم و تعلیق" اگر شما رئیس جمهور بشوید چه سیاستی را پیگیری می کنید. نسبت به سیاستهای دولت فعلی چه نظری دارید؟-ما یک تضادی بین دیپلماسی روابط خارجیمان و مسائل سیاست اقتصادی مان داریم. واقعیت این است که ما به دلایلی در خصوص دیپلماسی خارجی مان با دنیا چالشهایی داریم و برای این آرمانها ارزش قائلیم.
واقعیت این است که ما با واردات بی رویه روند وابستگیمان را به اقتصاد جهانی ادامه داده ایم.این تنها مربوط به این دولت نیست.
ما یکسری اصول و خطوط قرمز داریم که دولتهای قبل هم مجبور به رعایت آنها بودن و دولت بعدی هم باید رعایت کند و از این خطوط کسی نمیتواند عبور کند.
این خطوط بر مبانی حقوقی و قانونی و در راس آن رهبری و شورای عالی امنیت ملی آنها را مشخص می کنند و تشخیص آن بر عهده رئیس جمهور نیست. منتهای در چارچوب این سیاست ها دو گونه می توان عمل کرد. یکی با روحیه تعارضی است و دیگری روحیه تعاملی.
یکی از مشکلات اساسی کشور فضای تعارضی کشور است. از وظایف دولت آتی بهبود این فضا است. همچنین در حوزه سیاست خارجی نیز به همین صورت باید زمینه به انجام رسیدن اهداف نظام در چارچوب خیمه نظام به نتیجه برسد.
ما در چشم انداز داریم که وظایف دولت تعامل منطقی با جهان است و من حق ندارم با کشورهای منطقه دچار چالش بیهوده شوم. آنچه حضرت آقا فرمودند این است که اگر دولت آمریکا دست از دشمنی اش با ما بردارد خود ما نشان میدهیم که چگونه می توان مشکلات را برطرف کرد. این وظیفه دولت است.
*زمانی تعلیق در دولت اصلاحات انجام شد و تحریم ها هم با جایی رسید. در این خصوص نظر شما چیست؟-بحث ما با دنیا اصلا هسته ای نیست. من مدیر عاملم و تنها اجرا با من ست. و من نظرم را در هیات مدیره میگویم.
ما سه چالش اساسی در حوزه بینالملل داریم. یک امنیت هسته ای دوم امنیت بین المللی و سوم امنیت انرژی.
تمام کشورهای بزرگ دنیا می گویند که ما نگران دستیابی ایران به سلاح هسته ای هستیم. گیر اصلی این است که مطمئن شوند که ما سلاح هستهای نداشته باشیم. باقی امور و بحث هایی مانند استفاده صلح آمیز و توانایی ما در اجرای سانتریفیوزها دیگر محرز است. آنهم به دلیل فتوای رهبری گفته ایم که ما اصلا نمی خواهیم داشته باشیم و این نوع سلاح ها را حرام میدانیم.
مسئله هسته ای به نظر من 20 درصد از قضیه است. و بهانه ای است برای مسئله امنیت منطقه ای. آنچه که برای غرب و آمریکا مهم است این است که این منطقه خاور میانه که از آن به عنوان قلب جهان یاد می کنند دست هر کسی باشد حاکمیت دنیا را دارد و قلب این حقیقت جمهوری اسلامی ایران است و بالانس منطقه به دست ایران است در نتیجه نقش جمهوری اسلامی ایران برای آنها بسیار مهم شده است.
الان با شکل جدیدی که منطقه پیدا کرده است تمام دغدغه غرب این است که محوریت خاورمیانه در ایران قرار نگیرد . کما اینکه ایران تبدیل به محور بیداری اسلامی شده است و این امر اینها را به وحشت انداخته است.
الان بحث اصلی این است که در منطقه ما با تمام دنیا می توانی به یک سری اهداف و دستاوردهای مشترکی برسیم یا خیر این سوال اصلی است.
بحث دیگر بحث امنیت انرژی است که مسئله آن به عنوان مایه حیات دنیا مهم است.
آنها می دانند که درصد محدودی از تامین انرژی دنیا با ایران است اما غرب می داند که ایران می تواند کافه را به هم بزند.
عدهای می گویند که جنس ما به گونه ای است که نمی توانیم با دنیا به تعامل برسیم. می گویند ما باید فضا را داغ نگه داریم تا ظهور حضرت. عدهای دیگر در داخل معتقدند که اینگونه نیست و رشد و توسعه ما با تعامل با دنیا امکانپذیر است با حفظ مواضعمان.
ما معتقدیم که این شدنی است. یک اشارهای هم بکنم به عنوان خط مشی خودم: برای رسیدن به این تعامل. ما در رابطه با دنیا سه گزینه داریم. یا باید هضم بشویم در نظام بینالملل یا باید حذف بشویم و یا اینکه تعامل کنیم. نظام بین الملل دارای یک نظام مهندسی خاص است که هضم کشوری همچون ایران در آن غیر ممکن است. اگر ما بخواهیم در آن هضم بشویم و بگوییم یک مختصاتی به ما بدهیم برگشته ایم به زمان شاه. که به طور کل منتفی است. حذف از نظام بینالمللی ممکن نیست چرا که تمام ساختار جهانی به هم مرتبط است. آیا شما می توانید در این نظام بگوئید من هیچ ارتباطی با بانکهای بین المللی نمی خواهم داشته باشم و تنها مایل به فعالیت در چار دیواری کشور خودم را هستم. خرید، فروش، دانش، فناوری و محیط زیست را بادی چه کنیم؟ این هرگز شدنی نیست. مگر ما معتقد نیستیم که با ظهور حضرت حتما، قطعا و جزما مدیریت آتیه دنیا بر اساس نوع تفکرات ما خواهد بود؟ و این به معنای بودن در صحنه های بینالمللی است. باید ما از موضع اقتدار در نظام بین المللی باشیم. ما باید در جهان و منطقه تعامل خود را با حفظ اصول و اقتدار خودمان داشته باشیم. 30 سال مقاومت کردیم و الان به این مرحله رسیده ایم که بدون پیش شرط مذاکره را برای حل قضیه ادامه دهیم و نه مذاکره در خصوص آنچه که غرب می خواهد. مسئله این است. حضرت آقا گفتند که ما مخالف مذاکره نیستیم. علت درست بودن این مقاومت 8 سال اخیر دقیقا همین بود.
اقتصاد مقاومتی یعنی همین. و باید ادامه پیدا کند.
مذاکره از موضع ضعف که اصلا معنا ندارد. فرق این دیدگاه با دیدگاه معارضه و بکوب بکوب این است. اقتدار امروز ما به گونه ای است که ما میتوانیم مذاکرات را با حفظ منافع مان انجام شود.
*نظر خود را درباره گشت ارشاد بفرمائید.-ما دو نوع حقوق فردی و اجتماعی داریم. یکی از ضرورتهای دولت آتی رعایت حقوق فردی است. ما باید بر اساس مبانی دینی مان به حقوق فردی افراد جامعه توجه کامل داشته باشیم. به همان نسبت باید قاطعیت تمام را در حقوق اجتماعی داشته باشیم و کسی نباید حق پایمال کردن این دو حقوق را داشته باشیم.
گشت اسلامی و هر نوع برخورد در حقوق اجتماعی قطعا ضرورت دارد.
ولی کسی حق دخالت به حقوق فردی را ندارد. کسی حق ندارد به خانه مردم تعارض کند.
*نظر شما در باره عملکرد صدا و سیما چیست؟فرمایش امام (ره) بهترین پاسخ است: دانشگاه.
دانشگاهی که میتواند حوزه فرهنگ ما را، سبک زندگی ما را، نظام اجتماعی و هنجارهای ما و عادات و رفتار ما را تحت تاثیر قرار دهد. الان وضعیت آن خوب نیست چرا که فرهنگی باید در آن حاکم باشد هنوز فرهنگ اسلامی و کاملی که باید داشته با شد را ندارد. هنوز فاصله دارد. البته زحمت زیادی کشیده شده است.
ما در حوزه های فرهنگی مان از زمان تقی زاده هنوز وادادگی هایی داریم با اینکه بزرگ ترین سرمایه ما فرهنگ است. مدیریت بخش فرهنگی مشکل اصلی ما است. اگر من رئیس جمهور شوم وزیر ارشاد یکی از مهمترین وزاری من خواهد بود. یک آدمی باید باشد که این مجموعه را زیر نظر آرمان های نظام مدیریت کند. صفار هرندی یک مثال خوب برای این پست است.
*نظر شما در خصوص ساده زیستی چیست؟زهد از ضرورت های دینی ما است. ما سه نوع زهد فردی و اجتماعی و حکومتی داریم . امری که اشتباه شده این است که ما زهد حکومتی مان را با زهد فردی اشتباه گرفتهایم. در سیره امام حسن مجتبی (ع) داریم که ایشان برای حفظ برخی ملاحظات حکومتی از زیر لباس خشن می پوشیدند و از رو بهترین لباس خود.
وزیری از دوستان من بود که گفت: من در راه ماشینم پنچر شد و در راه ماندم و مجبور شدم با تاکسی بیایم. من گفتم تو خیلی کار غلطی کردی. عبث کردی. اسم این زهد نیست. وزیر جمهوری اسلامی باید چهار – پنج ماشین حسابی دور خود داشته باشد که مبادا وسط خیابان بماند. زهد برای زندگی است. حکومت زاهد نیست قلدر و قدر است و خیلی هم شیک.
مصرف کردن عطر از سنت های پیامبر است لباس باید آراسته باشد موی مسلمان باید آراسته باشد در موضع حکومت هم باید با اقتدار باشیم.
- در نهایت اگر شما رئیس جمهور بشوید؟اگر من رئیسجمهور بشوم خدار ا شاکر خواهم شد به خاطر اینکه این افتخار خدمت به مردم عزیز ایران به من داده شده است.