فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بینالملل در شرق نوشت:
در خبرهای روز پنجشنبه «شرق» خواندم که پاکستان درخواست دومیلیارددلار از ایران برای تکمیل خط لوله صلح (انتقال گاز به پاکستان و احتمالا امتداد آن به هند) کرده است. یعنی در زمانی که ایران با هزینهکردن 5/7میلیارددلار خط لوله خودش را تا پاکستان تقریبا تکمیل کرده است، همسایه گرامی به یاد آورده که اعتبار لازم برای تکمیل سهم خودش را ندارد و مطابق معمول از ایران تقاضای قرضالپسندهای برای انجام بقیه طرح در خاک خودش کرده است!
گویی این ایران است که به گاز نیاز دارد! هند هم به پیروی از منافع خودش، پس از سبک و سنگینکردن سیاسی و به ملاحظه نرنجاندن آمریکا، عجالتا رعایت دستور آمریکا را به منافع بهرهمندی از گاز ایران که به آن نیاز دارد ترجیح داده است. اما به نظر من اصل قضیه بالاتر از این حرفهاست. قضیه نگرش همسایگان به آن بهگونهای است که گویی «صاحبش ورشکسته شده و دارد مالش را آتش میزند»، هرکس سهمی از آن به تاراج میبرد، چرا ما که همسایه هستیم نبریم!
به یاد دارم بیش از 12سال پیش که فقط آمریکا تجارت خودش را با ایران محدود کرده بود، مدیر شرکتی بودم که در ارتباطی کاری با حیرت یادداشتی دریافت کردم از «حبیب بانک» پاکستان که برای نخستینبار و بهعنوان نخستین بانک اعلام کرد که با ایران معامله نمیکند! باز به یاد دارم که همین چند سال پیش با مدیر کارخانه سیمان کنگان بوشهر در مجاورت تاسیسات گاز ایران صحبت میکردم که ناچار به هزینهای چند میلیاردی برای ساخت منابع نفت کوره شده بود، که سوخت آن را به بهای افاوبی بینالمللی به پایش مینوشتند و با توجه به نرخگذاری روی سیمان در شرایط ورشکستگی قرار گرفته بود.
در حالی که مکانیابی کارخانه به دلیل مجاورت با منابع لابد ارزان گاز بود! حیرت کردم از اینکه در همان زمان از همان منطقه گاز به ترکیه صادر میشد تا به بهای ارزانتر از نفت کوره مصرفی در کارخانه ایرانی با آن در ترکیه سیمانی ارزانتر از ایران تولید کنند و بازار عراق و جاهای دیگر را در اختیار بگیرند! میخواهم به مسوولان محترم بگویم، تجارت بینالمللی تابع احساسات نیست.
یا لااقل برای کسی بمیریم که برایمان تب کند! همانطور که حبیب بانک پاکستان نخستین بانکی بود که پیش از این حرفهای اخیر ما را تحریم کرد و میدانم که از حالا خیالشان هم راحت است که هیچ وامی را هم پس نخواهند داد و فردا هم که گاز بردند بهای آن را نیز نخواهند پرداخت و وقتی فشار بیاورید بدهکار هم خواهید شد.
باز به یاد میآورم چند سال پیش که زمستانی استثنایی و سرد شد، مصرف گاز بالا رفت و دوستان ترکمن در سردترین روزهای سال ناگهان انتقال گاز به ایران را قطع کردند و ما را که در گروگان سرما بودیم به پرداخت بهایی بسیار بیشتر از آنچه از مرز دیگری به ترکیه میفروختیم ناچار کردند! با این مقدمه میخواهم بگویم که نفت و گاز و پتروشیمی و صنایع زیردستی، یا صنایع انرژیبر مانند برق، فولاد، سیمان، آلومینیم که آنها نیز به نوعی زیردستی گاز محسوب میشوند، تنها تولیداتی هستند که در آنها میتوانیم مزیت نسبی داشته باشیم! هشدار میدهم که هرگونه فروشی، به هر انگیزه و استدلالی، به همسایگان و بیگانگان، به بهایی که ارزانتر یا حتی همتراز با بهای فروش به صنایع داخلی باشد خدمت به کشور نیست! خرابکاری در شرایط رقابتی و سابوتاژ در تنها مزیت نسبی ایران است! مسوولان باید مراقب باشند، فردا نگویند نمیدانستیم و به دام چنین شرایطی نابخشودنی نیفتند!