اشاره: هوا به قدری آلوده بود که سرب معلق وجودمان را اسیر خود کرده بود، بماند که سوز سرما و ترافیکی که ساعتها ما را در خیابان ولیعصر خستگی وصف نشدنی را برایمان ایجاد کرد. ساعت 15 بود که به محل کار وی در تقاطع نیایش و خیابان ولیعصر رسیدیم. ساختمانی سفید رنگی که تمام اقلام سرمایهایاش با برچسب اموال قوه قضائیه کد گذاری شده بود.
به دفتر وی در طبقه آخر ساختمان ستاد حقوق بشر قوه قضائیه رفتیم و در بدو ورود با پذیرایی مسئول دفتر وی و در نهایت استقبال گرم شخص دکتر روبهرو شدیم و فراموش کردیم که مسیر 40 دقیقهای را در بیش از 2 ساعت طی کردهایم.
اولین پسر میرزا هاشم آملی روحانی برجسته شیعه در بدو استقبال همانند برادرش علی که در جریان رای اعتماد به وزاری کابینه روحانی برای اثبات تعامل مثبت مجلس با دولت طبع شوخ خود را نشان داد لطافت خود را به عرضه گذاشت. لطافتی که شاید عاملی شد تا گفتوگوی 30 دقیقهای ما با خواهرزاده آیتالله حسنزاده آملی و پسرخاله احمد توکلی به بیش از 3 ساعت به طول بیانجامد و دکتر صبورانه به تمام سوالات ما پاسخ دهد.
این سیاستمدار و نظریهپرداز سیاسی که در سال 1330 در نجف اشرف متولد شده یکی از شخصیتهای فکری اصولگرایان است که در دوره اصلاحات از سوی جریان حاکم به دلیل زیر سؤال بردن تام و تمام مبنای مدرنیته غرب، شاهد هجمههای سنگینی بود.
محمدجواد اردشیر لاریجانی برادر بزرگ (علی، باقر، صادق، فاضل) در حال حاضر مسئولیت معاونت بینالملل و دبیری ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، مدیریت پژوهشگاه دانشهای بنیادی را عهده دار است.
وی در دورههای دوم و چهارم و پنجم به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی فعالیت داشته و سابقه معاونت وزارت امور خارجه در دولت هاشمی را در کارنامه خود دارد. موسس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و یکی از مبدعان دکترین امالقرا و جایگاه آن در سیاست خارجی در اواخر دهه 60 است.
این دانشآموخته دکترای منطق ریاضی از دانشگاه برکلی که در جریان فتنه 88 به موضعگیری صریح علیه ابطال انتخابات پرداخت، در گفتوگویی مشروح با فارس به اظهار نظر درباره فتنه 88 و حماسه 9 دی، سابقه جریان اصلاحطلب، دلیل شکلگیری جریان انحرافی، دوران پسافتنه، انتخابات 92 و پیروزی حسن روحانی، توافقنامه ژنو، انحلال مجلس و نقد ورود زودهنگام به مباحث انتخاباتی از سوی دولتیها پرداخت و گفت: جریان اصلاحطلب جرأت نکرد به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی در انتخابات اخیر در میدان حاضر شود.
وی که سابقه تدریس در دانشگاههایی همچون تهران،اصفهان، امام صادق، دانشکده روابط بین الملل و مدرسه عالی شهید مطهری را دارد در این گفتوگو ضمن انتقاد شدید از علی مطهری درباره نطق اخیر جنجالی این نماینده تهران که باعث اعلام جرم دادستان تهران نیز شد گفت: اگر پرخاشگری احمدینژاد را عامل فتنه 88 بدانیم، یعنی قضیه را نفهمیدهایم.
این کارشناس ارشد مسائل راهبردی و استراتژیک در این گفتوگو درباره مذاکرات اخیر و سند ژنو در اظهار نظر مهمی تاکید کرد: «توافق ژنو مورد پذیرش هیچ نهادی در جمهوری اسلامی قرار ندارد» و بر همین اساس به نقد توافق ژنو و آسیبهای آن پرداخت و گفت: ایران دیگر تعهدی درباره این توافقنامه ندارد.
لاریجانی در توصیف خود از برخی شخصیتهای برجسته نظام نظرات جالبی داشت؛ وی رفسنجانی را سیاستمدار باسابقهای دانست که با لغزشهای بزرگ همراه است و درباره ناطقنوری گفت: او فرد اجرایی و فعال است، چه زمانی که وزیر کشور و چه زمانی که در مجلس بود.
لاریجانی در توصیف دکتر احمدینژاد نیز گفت: او نیروی بسیار بافکر، خوب و پرتلاشی است که به بیراهه کشیده شد که انشاءالله خداوند او را به راه راست هدایت کند تا کشور از توان او استفاده کند.
برادر بزرگتر آیتالله صادق لاریجانی درباره ویژگیهای رئیس قوه قضائیه هم گفت: ایشان نابغهای از لحاظ علمی است که در فقه اصول و فلسفه و فکر اسلامی نبوغ بسیار بالایی دارد.
محمد جواد لاریجانی پیش از آغاز مصاحبه در گپوگفتی با خبرنگاران فارس، درباره جایگاه خبرگزاری فارس در بین رسانههای کشور گفت که «خبرگزاری فارس در زمان فتنه 88 در راستای خنثی سازی اهداف دشمنان نظام نقش خوبی داشت و پیشقراول بود. خبرگزاری فارس از سایتهای خبری موفق و از رویشهای انقلاب اسلامی است.»
آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی فارس با محمدجواد لاریجانی رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه است که از نظرتان میگذرد:
پرخاشگری احمدینژاد را عامل فتنه 88 بدانیم، قضیه را نفهمیدهایم
آقای دکتر سوال اول خود را به اظهارات اخیر علی مطهری مبنی بر محاکمه علنی سران فتنه اختصاص میدهیم. با توجه به اینکه در آستانه 9 دی این سخنان مطرح شد که «بهتر است رئیس قوه قضائیه به جای شعار دادن درباره فتنه به حل آن بپردازد و حل آن نیازمند یک قوه قضائیه مستقل است. باید موسوی، کروبی، احمدینژاد به صورت علنی محاکمه شوند»، نظر شما درباره اینکه در واقع مطهری این سه نفر را متهمان اصلی فتنه 88 میداند، چیست؟جریان فتنه 88 و حماسه 9 دی در واقع حادثه مهمی است که فهم آن بارومتر(میزان) بصیرت سیاسی است. فتنه 88، ناشی از این نبوده که مثلا آقای احمدینژاد در مناظره به عدهای پرخاشگری کرد و دعوای درونی و بداخلاقی و لجبازی شد، این با نشانههای فتنه همخوانی ندارد، معنا ندارد دعوای داخلی یک جریان اینقدر مورد حمایت وسیع و بلافاصله آمریکا، انگلیس و دولتهای غربی و رژیم صهیونیستی قرار گیرد. وقتی نگاه میکنیم آنها از ماهها قبل روی این قضیه کار کردند، درگیریهای لحظهای، سیاست غرب را یکدفعه کانالیزه نمیکند، چراکه آنها میفهمند دو نفر دعوا دارند بعد با هم خوب میشوند. پس اولین نکته فهم درست این حادثه است که برخی معتقدند این حوادث یک ناراحتی داخلی، صرفا به خاطر پرخاشگری احمدینژاد بوده است، این نفهمیدن قضیه است، فتنه 88 یک تهاجم وسیع و سازماندهی شده، از پیش طراحی شده و با استفاده از امکانات فراوان آمریکا و عمده دولتهای اروپایی که من به آنها «غرب صهیونیستی» میگویم، بوده است و این تهاجم در واقع علیه تجربه تاریخی ملت ما بود که همانا بنای یک نظام مدنی سیاسی بر اساس اسلام است.
9 دی فتح الفتوح تاریخ کشور ما بودمردم و نظام در مقابل این تهاجم مقاومت کردند و 9 دی این مقاومت را به پیروزی نهایی رساند، 9 دی فتح الفتوح در تاریخ کشور ما بود. چراکه هیچ امکاناتی نبود که آنها علیه جمهوری اسلامی به کار نگرفته باشند، استفاده از تکنولوژیهای روز سایبری، استفاده از متدهای تاثیرگذاری و جنگ روانی کارشکنی اقتصادی، سابوتاژ امنیتی، کار تروریستی و تهدید نظامی، چه چیزی کم داشت؟ اما این پروژه شکست خورد، کلید شکست پروژه هم بصیرت بود، بصیرتی که با هدایت یک رهبر مومن، شجاع، تیزهوش و لبیک مردم اوج گرفت؛ حماسه 9 دی روز شکست بزرگ این توطئه بود لذا باید بعد از 4 سال این توطئه را درست بفهمیم و برای امروز و فردا عبرت بگیریم. فکری که این توطئه را در حد دعوای احمدینژاد با چند نفر دیگر تنازل میدهد شبیه همان فکری است که تخاصم دولت آمریکا با ما را به دلیل شعار مرگ بر آمریکا یا تردید در هولوکاست تنزل میدهد. در حالی که هیچکدام درست نیست. اتفاقا جریان فتنه نشان داد که تخاصم آمریکا و غرب صهیونیستی با ایران در حد گفت و گوی غیر دوستانه نیست، عبرتها این است که راهحل و مقابله با توطئهها ناظر به این باشد که چه چیزی مورد تهاجم است.
گوهر بزرگ ملت ایران مورد تهاجم استما چه گوهری داریم که غربیها به آن تهاجم میکنند؟ گوهری که ما امروز داریم، تجربه بزرگ ملت ماست، بزرگترین دستاورد انقلاب ما این بود که یک نظام مدنی سیاسی براساس فکر اسلامی تاسیس کند، این تجربهای است که ایران دستنشانده غرب و پایگاه یک دیکتاتوری سکولار فاسد و توسری خور غرب را به بزرگترین دموکراسی، پیشرفتهترین قدرت منطقه و در واقع ستاره درخشان منطقه تبدیل کرده است، این گوهر امروز مورد تعرض است. همین گوهر در فتنه مورد تعرض قرار گرفت، و البته با شکست توطئههای فتنه از یک استوانه بزرگ و قله بزرگ رونمایی شد و معلوم شد ایران کشور قدرتمندی است. امروز ایران به مراتب از روزگار فتنه هم قدرتمندتر است. باید نسل امروز بداند چرا این تعرض به گوهر ما صورت میگیرد.ببینید؛ آنها میگویند دموکراسی، ما هم که تنها دموکراسی منطقه هستیم پس چرا غربیها با ما بد هستند؟
دلیل مخالفت غربیها با تنها دموکراسی خاورمیانهدلیلش این است که وقتی غرب به منطقه نگاه میکند، برای خود در طول چندین قرن منافعی تعریف کرده است، این منافع براساس تحقیر این ملتها و دستیابی به ذخائر و معادن ملتها و نگاه مستکبرانه و سلطهطلبانه است. تمام کشورهای اطراف ما به نوعی مقهور این سیاست هستند، تنها یک کشور هست که محکم جلوی آنها ایستاده و آن هم جمهوری اسلامی است و نه تنها ایستاده بلکه پیام خود را نیز میفرستد. ما تنها خودمان مستقل و آزاد و مبتنی بر یک مکتب زنده عمل نمیکنیم بلکه پیام داریم، درس مقاومت ما را دیگران یاد میگیرند، صرف وجود جمهوری اسلامی تهدید جدی برای آمریکا و غرب صهیونیستی است. آنها نمیتوانند ما را تحمل کنند ، اینکه با ما درگیر نمیشوند به محاسبه دلیل نفع و ضرر است زیرا وقتی اندازهگیری میکنند، ضرر آن بیشتر است. میخواهم یک نتیجه مهم استراتژیک بگیریم، به عنوان استراتژی امروز جمهوری اسلامی بازدارندگی مهمترین عنصر دفاعی ماست. ما باید در همه امور بدانیم دشمن اگر نفعاش باشد و بتواند به ما تک میزند این کار را خواهد کرد، پس هر چه بازدارندهتر باشیم احتمال تهاجم دشمن کمتر میشود. منطق بازدارندگی بسیار قدیمی و از زمان «سانتسو» و 2 هزار سال پیش ایده بازدارندگی دربحث استراتژی مطرح بوده است و مبتنی بر این است که نقاط قوت درونی خود و نقاط آسیبپذیر را کشف کنیم. در حوزه دفاعی، بازدارندگی به معنای آن است که خوب از خودتان دفاع کنید.
در حوزه فکری و جنگ نرم بازدارندگی همان بصیرت استطرف میتواند به شما حمله کند ولی نمیتواند از چنگتان بیرون برود، او میتواند شروع کند ولی نمیتواند ختم کند، در حوزه فکری و جنگ نرم، بازدارندگی یعنی بصیرت، یعنی مردم آنقدر با فکر هستند که اگر طرف دهان خود را باز کند، میفهمند که او مستقل است، دلسوز ملت و انقلاب است یا مطالب، رفتار و عقاید او ساخت پاریس، ساخت انگلیس یا ساخت آمریکا است. هر حوزهای بازدارندگی خاص خود را دارد.
نباید توان داخلی را به روابط خارجی آویزان کنیمدر حوزه اقتصاد همان اقتصاد مقاومتی است. مفهوم بازدارندگی این نیست که درها را ببندیم و با دنیا پرخاشگری کنیم. معنای آن این است که اتفاقا روابط با دنیا را در خدمت توان داخلی بگذاریم نه توان داخلی را به روابط خارجی آویزان کنیم. اینکه آقا فرمودند حماسه اقتصادی بر اساس اقتصاد مقاومتی باشد، بخشی از یک استراتژی کاملا درست است، که تا امروز جمهوری اسلامی را سرپا نگه داشته است علیرغم تهاجمها. بنابراین آن برداشت که فتنه را در حد کوچکی بدانیم، شبیه برداشتی است که خصومت کور آمریکا را در حد شعار دادن و مرگ بر آمریکا بدانیم که درست نیست.
انتقاد از سادهانگاری سیاسی علی مطهریمتاسفانه برخی دوستان میگویند قوه قضائیه چرا فتنه را حل نمیکند و فلان و بهمان. این بهترین گواه بر ساده انگاری سیاسی است. فتنه را امت و ملت با رهبری شجاع نظام حل کرده اند.
قوه قضائیه به جرائم امنیتی فتنه 88 رسیدگی کرده است
قوه قضائیه به جرائم امنیتی و تشویق به آشوب و خسارات جانی و مالی ناشی از کسانی که در فتنه فعال بودهاند رسیدگی کرده و میکند. این را نمیگویند حل فتنه! این احقاق حقوق ملت و پاسداری از قانون و نظام اسلامی است. وظیفه ذاتی قوه قضائیه است. آنان که در اجرای قانون بوی استبداد به مشامشان میرسد باید بدانند که اگر فتنه سال 88 موفق میشد، یک دیکتاتوری سکولار و وابسته جایگزین نظام جمهوری اسلامی میشد. سینه چاکان دموکراسی و دشمنان استبداد باید در صف مقدم مقابله با آن فتنه میبودند. ظاهرا شامه دوستان دچار سرماخوردگی است.
نقل قول رئیس هیئت پارلمانی اروپا از من درباره آغاز روند قضایی موسوی و کروبی دقیق نبودآقای دکتر! باتوجه به اینکه رئیس هیئت پارلمانی اروپا به نقل از شما مطرح کرده بود «روند قضایی موسوی و کروبی به زودی آغاز میشود» آیا این اتفاق میخواهد رخ دهد یا خیر؟به نظرم نقل قول ایشان دقیق نبود، آن چیزی که ما صحبت کردیم این بود که چرا غرب پرونده کسانی که در فتنه بودند را این همه دنبال میکند. پیگیری مسائل افرادی که در فتنه بودند نشان میدهد غرب امیدی به زنده شدن شبیه آن با فرم دیگری در آینده دارد.
حصر کروبی و موسوی هم مبنای تامینی دارد و هم قضایی
نکته دوم این است که حصر کروبی و موسوی هم مبنای تامینی دارد و هم قضایی؛ طبیعتا روند خود را طی میکند.
اطاله رسیدگی به پرونده سران فتنه از باب تسامح است نه تردید اگر در بخش قضایی اطالهای پیدا شده و مقداری طول کشیده و به آن زمان دادهاند، از باب تسامحی بود که نظام با آنها به خاطر سوابقشان میخواست داشته باشد نه تردید در خطای آنها، اینها دو مسئله متفاوت است بنابراین نظام با درایت کار خود را پیش میبرد، و در این زمینه ابهامی وجود ندارد.
اما آقای دکتر، اصلاحطلبان تندرو از این رویکرد نظام سوء استفاده میکنند و میگویند فتنه 88 سوء تفاهم بوده است و به روحانی نامه نوشتند و گفتهاند اگر موسوی و کروبی متهم بودند باید دادگاهشان برگزار میشد و تکلیف احکام افرادی که در حصر هستند باید مشخص شود. اگر این نکته را تشریح کنید و علت حصر آنها را دوباره تبیین کنید، مانع از سوء استفاده میشود چون القاء میکنند دست نظام خالی است و آنها را در حصر قرار داده است.
خروج علیه حکومت مشروع اتهام سنگین سران فتنه استهمانطور که اشاره کردم حصر آنها مبنای تأمینی و قضایی دارد. درباره اتهامات آنها باید بگویم اثبات اتهام با دادگاه است منتهی آنچه علیه این افراد وجود دارد،اتهامات بسیار سنگینی است، شامل قیام و خروج علیه حکومت مشروع، زیر پا گذاشتن قواعد انتخاباتی است که آن را امضا کرده و خود را ملزم به رعایت آن معرفی کردند، کسانی که از فضای انتخابات استفاده میکنند، یک مسیر قانونی دارد و یک فضای اجتماعی است.زیرا انتخابات ایجاد تحرک میکند اما آنها این تحرک را علیه خود نظام گرفتند و این شبیه یک کودتاست.
دعوت به شورشی که انجام دادند و خشونتی که پیامد این شورش بود، باعث شد حداقل بیش از 12 نفر از نیروی امنیتی و 10- 8 نفر از نیروهای معمولی و بومی مردم شهید شدند و خسارات مالی و جانی داشت و به امنیت کشور صدمه زدند، این بخشی از لیست اتهامات آنهاست، بعید میدانم که سیاسیون این اتهامات را ندانند یا کم بدانند.
برخی فتنهگران فتنه 88 را سوءتفاهم میدانند یا حجاریان گفته سال 88 تدلیس بود یا رضا خاتمی مدعی شده است که اصلاحطلبان از طلب خود گذشتهاند! این واژههای سوءتفاهم، تدلیس و گذشتن از طلب 88 را چطور و چرا مطرح میکنند؟لازم است که جریان اصلاحطلب را تشریح کنیم و بدانید چرا این قضایا اتفاق افتاده و چرا این حرفها زده میشود. اصلاحات در کشور ما یک جریان سیاسی محترمی بود و عمدتا حول محور شخصیت مرحوم حاج احمد آقا شکل گرفت و آنها از مدیران حضرت امام (ره) و در انقلاب بودند،
اصلاحطلبان توان مقابله و تشخیص انحراف را ندارند منتهی این جریان چند ضعف اساسی داشت. اولین ضعف، ضعف فکری بود یعنی دارای نظم و پایه فکری خاص نبود، دوم از لحاظ سازماندهی، قدرت و توان مقابله و تشخیص انحراف را ندارند.
جریان اصلاحات توسط یک جریان سکولار به گروگان گرفته شدلذا جریان اصلاحات بعد رحلت امام در دوم خرداد 76 توسط یک نحلهای در جریان اصلاحات که طرفدار نظام سکولار بود به گروگان گرفته شد. وقتی که دولت اصلاحات سر کار آمد موج عظیمی از مقالات و تفکرات آنها تبلیغ این فکر بودند که اسلام مربوط به حوزه خصوصی است و حوزه عمومی که شامل دولت است باید سکولار باشد. جریان اصلاحاتی که مرحوم حاج احمد آقا موسس آن بود این طور نبود و آنها طرفدار ولایت مطلقه فقیه بوده و اما چرا به اینجا رسید؟ به خاطر ضعف نظری آنها بود که این گروه آمدند و این جریان دولت را به دست گرفت.
حالا از اینجا انحراف شروع میشود یک چرخهای کلی وجود دارد و انحراف نفاق فکری مورد خود را به نفاق عملی تبدیل میکند و نفاق عملی منجر به خروج میشود. این در تمام موارد هست.
علقه جناح اصلاحات به امام (ره) کاریزماتیک بوداین انحراف از چه مقطعی شروع شد؟ لطفا اشارهای تاریخی به این موضوع داشته باشید.این اشکال از اینجا بود که علقه و جناح اصلاحات به امام (ره) کاریزماتیک بود یعنی امام را دوست داشتند نه بر اساس یک تعهد شرعی البته امام شخصیت بسیار جذابی بود و در این تردیدی نیست اما انسان به چهرهای جذاب گاهی علاقه شخصی دارد و گاهی علاقه فکری دارد که ولایت و پیروی بر اساس مکتب است لذا تفاوت جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی از همین جاست جریان اصولگرا معتقد به بنای یک نظام مدنی سیاسی بر اساس فکر اسلامی است چرا که معتقد است اسلام اولا دین زنده است و حلال و حرام اسلام تا روز قیامت پابرجاست. ثانیا معتقد است که اسلام یک دین جامع برای بخش خصوصی و عمومی زندگی است و شامل حکومت و فراتر از حکومت است و بخش خصوصی آن نیز عمومی است. یعنی خصوصیترین بخش زندگی علاقه و حب است. در اسلام همین حب باید فیالله باشد سوم اینکه اسلام دین جهان شمول است یعنی ایرانی و عربی و سیاه و سفید ندارد.
این سه ویژگی تلقی اهلبیت (ع) از اسلام است جریانات اصولگرا بر این اساس عمل میکنند و لذا علقه آنها به ولایت فقیه بر مبنای همین ویژگی برنامه اسلام برای حکومت است که برای حکومت حرف دارد و مشروعیت حکومتی آن نیز ولایت فقیه است. اگر امام رحلت کند کسی دیگری که مصداق ولی فقیه باشد همان تولی را از طرف اصولگرایان دریافت میکند.
اصولگرایان به دلیل مبنای فکری قوی انحراف را تشخیص دادندمنتهی جریانی که به امام به عنوان کاریزما نگاه میکرد بعد از رحلت امام گفت حالا که امام رفت دیگر دوران ولایت فقیه گذشته است ما باید نظام سکولار ایجاد کنیم. این سبب شد جناح اصلاحات نتواند این انحراف را در خود حل کند. انحراف در همه جریانات وارد میشود در جناح اصولگرا نیز انحراف پیدا شد اما چون مبنای فکری این جناح قوی بود انحراف را تشخیص دادند آن را دوره کردند و بیرون انداختند و پایه اصلی اصولگرایی حفظ شد. سپس مرحله نفاق در عمل است ما اگر فرض کنیم حکومت اسلامی را قبول نداریم اما وقتی در رقابت انتخاباتی وارد شدیم باید قوانین انتخابات را رعایت کنیم، نمیتوانیم به داخل رقابت بیاییم و با سوء استفاده از قوانین بخواهیم نظام را تغییر دهیم و رسما بگوییم میخواهیم نظام سکولار بگذاریم.
در روزنامههای خود این مسائل را مطرح کردند که اسلام دین خشن و قدیمی است همین پزهای روشنفکری که اسلام دین عصری است و پیغمبر متعلق به عصر خود بود و این مسائل را به اسم نوگرایی مطرح کردند در واقع نشخوار هزار بار جویده شده غربی بود که رنگ و لعاب خدا و پیغمبر به آن داده بودند.
خانهنشینی 11 روزه احمدینژاد خروج بودانحراف فکری به نفاق در عمل منجر شد. در انتخابات 88 گروهی به عنوان کاندیدای انتخاباتی در داخل نظام آمدند و آخرش گفتند خودمان برنده هستیم یعنی نفاق منجر به خروج میشود. و همیشه همین طور است درباره آقای احمدینژاد یک چشمه از آن را دیدیدم ایشان وقتی تفکر انحرافیاش منجر شد به اینکه معتقد باشد دیگر دوران پیاده کردن اسلام نیست در مقابل ولایت فقیه ایستاد و 11 روز در خانه نشست که نوعی خروج بود اما چون اصولگرایان از لحاظ فکر جناح قوی است او را دوره کردند و نگذاشتند این انحراف پا بگیرد و اجازه پروبال دادن به آن ندادند. جریان اصلاحات باید خود را اصلاح کند و یک جریان داخل نظام اسلامی باشد و بگویند حرف حسابشان چیست اگر جریان سیاسی حرف حساب نداشته باشد حرفهای حاشیهای میزند. اگر در داخل جریان اسلامی است باید معلوم شود که در این جریان اصول را حفظ کرده است و نظام اسلامی ما مبتنی بر این است که حکومت باید اسلامی باشد.
مجلس از یک تحرک خوب دیپلماسی پارلمانی برخوردار است
پیرو ادعای هیئت پارلمانی اروپا، مطرح شده بود که آنها میخواستند با کروبی و موسوی هم دیدار کنند که نهایتا تلفنی با خانواده آنها گفتوگو کردند این ارتباط به چه صورت بوده است؟ آیا دخالت نبود؟چند مطلب در اینجا وجود دارد. مجلس شورای اسلامی یک تحرک خوب دیپلماسی پارلمانی دارد که در دورههای سابق مجلس کمنظیر و قابل تقدیر است و سعی دارند روابط پارلمانی را با دنیا بسط دهند پارلمانی اروپا هم آمدنشان به ایران و دعوت از آنها مثبت بود البته پارلمان اروپا یک نهاد تقریبا تشریفاتی است و در کشورهای اروپا نقش عمدهای ندارد و بیشتر اعتبار بالقوه یعنی زمانی که اروپا متحد کامل شود دارد و بناست در اروپای آینده یکپارچه جای پارلمانهای لوکال را بگیرد و یا بخش مهمی از وظایف آنان را بعهده بگیرد.
حرکت پارلمان اروپا بیادبی و گستاخی بودنکته دیگر این است که آنها وقتی وارد ایران شدند اگر درخواست با ملاقات با هر کسی داشتند باید با مهماندار خود یعنی مجلس در میان میگذاشتند و این کمترین ادبی است که از یک مهمان انتظار میرود اما غربیها مثل همیشه افراد بیادب و گستاخی هستند و حرکت آنها توهین به ملت ایران و پارلمان ما بوده دهنکجی به نظام ما بود آنها رفتار بسیار کریه و زشتی داشتند در ملاقاتی که با من داشتند بخش عمدهایی از این مسائل را به آنها تذکر دادم البته گفتم نه شما چندان مهم هستید و نه ملاقاتهای دزدانهای که انجام دادهاید مهم هستند لذا نظام عکسالعمل تندی با شما نداشت.
ملاقات با ستوده و پناهی و اهدای جایزه یا ملاقاتی که با آقای خاتمی داشتند چطور؟
فرق ندارد میخواهم بگویم با هر کسی میخواهند ملاقات داشته باشند باید از طریق متداول تشریفات عمل کنند و نه خودسرانه. زمانی یکی از نمایندگان سازمان ملل به تهران آمد و گفت میخواهم با چند زندانی شما ملاقات کنم لذا تقاضای خود را رسما نوشت و نهادهای امنیتی و قضایی موافقت کردند و داخل زندان رفت و دیدار کرد حتی گفت من میخواهم جایی بروم که آنها احساس نکنند صدایشان ضبط شده منتهی یک بحث این است که آنها تقاضا کنند تا مسئولان نظام در حوزههای مختلف ارزیابی و این نظر را تائید کنند یک وقت هم بدون توجه به مهمان بودن خود با گستاخی ارتباط برقرار کنند به نظرم این دنباله رفتار کریه غرب در خود بزرگبینی است و باید در مواردی که هیئتهای دیگری به ایران میآیند بسیار هوشیارتر باشیم.
از این ملاقاتها چه هدفی داشتند؟
غربیها به دنبال این هستند که به اصحاب فتنه دلگرمی بدهند.
جایزه ساخاروف سند پشتیبانی وسیع غرب از تروریسم استاهدای جایزه چطور؟این جایزه منحوس است یعنی جایزه دادن به کسی که متهم به همکاری با تندر پژاک و منافقین هست کجایش حقوق بشری است؟ حقوق بشری که با تروریسم تبلیغ میشود که حقوق بشر نیست.در واقع این جایزه سند پشتیبانی وسیع غرب از تروریسم است. اصطلاح «مدافعان حقوق بشری» جعلی است چراکه در اسناد سازمان ملل چنین اصطلاحی وجود ندارد که تعریف شود آنها به هر کسی که علیه نظام اسلامی کار کند یک برچسب مدافعان حقوق بشر میزنند و کارهای تروریستی را نیز همینطور . کسانی که به دلیل اقدامات تروریستی در نظام اسلامی محکوم شدهاند اروپاییها در کشور ما به آنها جایزه دادهاند اولا این برای اروپا نهایت خفت است. اروپا سقوط کرده است، اروپا که برای پیشبرد مقاصد خود دست به دامن تندرویی و منافقین شده، اروپا نیست، منهدم است و آیندهای ندارد. ثانیا اقدام آنها گستاخی به ما و نظام قضایی ما بود که احتیاج به برخورد جدی دارد.
دست کسی که در امورمان دخالت کند را قطع میکنیم
دیدار با خاتمی یا تماس تلفنی خانواده کروبی و موسوی چطور اتفاق میافتد. در کشور مقتدری که فتنه 88 را مدیریت کرد متولی و مقصر اصلی انجام این دیدارها چه کسی است؟ البته برخی معتقدند که چون در سفارت یونان بوده و در خاک جمهوری اسلامی صورت نگرفته دخالت محسوب نمیشود. نظر شما چیست؟آنها کوچکتر از آن هستند که در امور ما دخالت کنند، ما دست کسی که در امورمان دخالت کند را قطع میکنیم، کار آنها جسارت بوده است. جسارت به ملت، نظام اسلامی، مجلس و قوه قضائیه ما بوده است، اینکه در سفارت یونان باشد یا جایی دیگر تفاوتی ندارد و در خاک مقدس جمهوری اسلامی بوده است، آنها از حسن نیت مجلس ما سوءاستفاده کردند، مجلس در بسط روابط پارلمانی کار خوبی انجام داد و براساس سنت ایرانی ما با مهمان برخورد خوبی داشت ولی مهماننوازی با کسانی که معنای حیا و ادب را نمیدانند، کار مشکلی است. آنها از تسامح مهماننوازانه ما سوءاستفاده کردند. طبیعتا در آینده تشکیلات ما قویتر با این مساله برخورد میکند. چراکه توانمندی ایران فراتر از این حرفهاست. صحبت سر این نیست که کسی تقاضای تلفنی کند و ما به آنها جواب رد بدهیم، اگر تقاضا میکردند، نهادهای مسئول ارزیابی میکردند و تصمیم میگرفتند حرف در جسارت آنهاست.
دشمن میخواهد اذناب فتنه 88 را به هم ببافد
این نشان میدهد سیاستی که غرب در فتنه پیش گرفت و در 9 دی تودهنی خورد، هنوز ناامید نشده است. هنوز میخواهد این اذناب را به هم ببافد. میخواست به این نیروها پیغام دهد که ما در غرب پشت شما ایستادهایم. یعنی شما دلتنگ نباشید ما هوایتان را در پاریس و واشنگتن و تلآویو داریم. این هم پیام بیاساسی است هیچ نیرویی حتی آنهایی که در داخل، در فتنه بودند نباید به این حرکات سمبلیک دل خوش کنند.
ممنوعالخروجی آقای خاتمی صحت دارد؟بحث قضائی آن را سخنگوی محترم قوه قضائیه توضیح داده و اگر لازم باشد تبیین خواهند کرد و البته به نحو کلی سابق و فعلی است که وجود دارد و در هر مورد، کسانی از مسئولان سیاسی که میخواهند به خارج کشور بروند، طبیعتا هماهنگی کلی انجام میشود. مگر اینکه کسی برای امور خصوصی و شخصی برود. در غیر این صورت وزارت خارجه، وزارت اطلاعات و نهادی مختلف بررسی میکنند که این سفر چیست با توجه به جهات سیاسی مناسب است یا نه؟
خط فتنه به خط سابوتاژ اقتصادی تبدیل شده است
با توجه به بحثی که درباره ناامید نبودن غرب از اصحاب فتنه داشتید، اخیراً برخی مسئولان نسبت به بازسازی عقبه و ریشههای فتنه هشدار دادهاند و بر لزوم هوشیاری تذکر میدهند، به نظر شما اقدامات آنها برای بازسازی فتنه به چه شکل است؟برای آمریکا و دول غربی ( غرب صهیونی) فتنه اصل نبود بلکه مختل کردن و تضعیف و ساقط کردن نظام اسلامی ایران هدف بود و هست و لذا غرب در دو مسیر برای مقاصدی که فتنه متوجه آن بوده است، کار میکند، اول اینکه روی اصحاب فتنه زیاد سرمایهگذاری نمیکنند چراکه میدانند بازسازی آنها بسیار پرهزینه است و بعید است به جایی برسد. اما برای اختلال در نظام به ویژه اختلال اقتصادی بیشتر سرمایهگذاری کردهاند یعنی در حال حاضر خط فتنه به خط سابوتاژ اقتصادی تبدیل شده است.
سابوتاژ اقتصادی ایران برای دشمن کلیدی استآنها میخواستند انتخابات 92 را خراب کنند که نشد، حماسه سیاسی بخشی از توطئه آنها را خاموش کرد، اصلا باطلالسحر شد. این همه علیه دموکراسی و انتخابات ایران گفتند اما دیدند نشد. لذا سابوتاژ اقتصادی برای آنها کلیدی است و باید کاری کنند که اقتصاد ایران از هم بپاشد. برای این منظور اگر اقتصاد ایران روی پای خود بایستد و مقاومتی باشد نمیتوانند کاری کنند لذا باید شکلات بدهند تا اقتصاد ما از روی پای خود ایستادن به سمت ارز آزاد شده خودمان وابسته شود و بعد به کمک شل کن سفت کن آن، اقتصاد ما را تنبل و از مدار خارج کنند. این توطئه امروز آنهاست و مذاکرات هستهای نشان داده است که آنها کاملا در این مسیر حرکت میکنند و بنابراین امروز کور کردن خط توطئه، به این است که اقتصاد خود را مقاومتی کنیم و از سابوتاژ آن را مصون نگاه داریم.
توافقنامه ژنو قدم اول از پروژه مهم دولت در بازسازی روابط خارجی است
به بحث توافقنامه اشاره داشتید، شما گفته بودید این توافقنامه با قانون اساسی ما تطابق ندارد، اخویتان نیز گفته بودند به عنوان یک مجتهد که انگلیسی خواندهام گویا محضر رهبری گفته بودند، مشخص است وادادگی است، شما هم نامهای به رهبری نوشته و به توافقنامه اشاره داشتید. تشریح کنید که چه مسائلی در این توافقنامه وجود دارد که نباید نسبت به آن خوشبین باشیم.توافقنامه ژنو یک قدم اول از پروژه مهم دولت در بازسازی روابط خارجی است، اگر بخواهیم این پروژه را ارزیابی کنیم، باید ببینم اهداف آن چیست و استراتژی نیل به آن اهداف چگونه است و بعد عملکرد آن چیست، یعنی این سه را باید بررسی کرد، گاهی تاسف میخورم که در صحنه سیاسی کمکاری می شود، صحبت این نیست که برادران عزیزی که رحمت میکشند تخطئه کنیم.
شما میدانید که من برای جناب آقای دکتر روحانی احترام زیادی قائل هستم و سالهای متمادی توفیق همکاری و مصاحبت با ایشان را در حضر و سفر داشتهام و برادران وزارت خارجه را از نزدیک میشناسم و مراتب تدین و سلامت و صداقت و کاردانی آنان را تایید و تصدیق می کنم. بنابراین آنچه درباره مذاکرات ژنو میگویم حتی نقد هم نیست بلکه یک مباحثه برادرانه است و معتقدم برای پیشبرد اهداف عالی دولت در داخل و خارج مفید باشد.
همچنین باید اشاره کنم که من نظر خود را میگویم و آن را به موضع رهبر معظم به هیچ وجه نسبت نمیدهم. حتی به مواضع ریاست محترم قوه قضائیه که از مفاخر علمی و فقهای برجسته شیعه هستند هم مستند نمیکنم. آراء آن بزرگواران را باید از طرق مناسب هریک جستجو نمائید.
بلکه بحث کارشناسی خوب لازم است؛ در سه موضوع اگر بخواهیم خوب تحلیل شود، باید ببینیم دولت در این پروژه دیپلماتیکی که در پیش گرفته چه استراتژی دارد و عملکردش چیست که این بحث مستوفی میطلبد اما در بحث عملکرد دولت چند نکته وجود دارد؛ تاکید دارم که حمایت ما از دولت دکتر روحانی به شرط توفیق در این مذاکرات نیست. این مذاکرات دو طرف دارد.
مذاکرات ژنو از ابتدا یک پایه لق داشتیک طرف متخاصم، بدجنس، بیوفایی مثل آمریکا دارد که به عهدی وفا ندارد و یک طرف مثل ایران که مورد ظلم های متعدد طرف های غربی است دارد. این مذاکرات موفق شود یا خیر، دولت روحانی را دولت خود میدانیم و حمایت میکنیم و حمایت ما از دولت روحانی به شرط چاقو نیست که حتما مذاکرات ژنو باید به جایی برسد. اکنون یک بررسی کوتاه را عرضه میکنم و از تفصیل خودداری مینمایم. در واقع گزینشی بحث میکنم. اما این مذاکرات به نظر بنده از ابتدا یک پایه لق داشت، آن هم این بود که برخی صحبتها شد مبنی بر اینکه چرخهای سانتریفیوژ ما که میچرخد، چرخهای صنعت ما هم باید بچرخد. غربیها این را گرفتند و گفتند سانتریفیوژها ظاهرا زیاد چرخیده است و باید کند شود تا چرخهای صنعت تند شود. این معادله خطرناک است. این نقطه آسیبپذیر ماست. یعنی چرخهای صنعت ما به خاطر سانتریفیوژها نیست که کند شده است...
یعنی معتقدید که گره زدن مسائل اقتصادی به بحث هستهای غلط است؟بله کاملا نادرست است. درست است که آنها الان تحریمها را به بهانه فعالیت هستهای گذاشته و حتی بهانه را بالاتر برده و صنایع موشکی و تروریسم را در آن گذاشته و حقوق بشر را هم در آن میگذارند لذا این خبط بزرگی است، از سوی دیگر توانمندی اتمی برای ما قدرت بالایی ایجاد کرده است و این توانمندی بازدارندگی بالایی دارد، مسیر مذاکرات مطابق آن چیزی که در اسناد آمده است دارای اشکالات فراوانی است.
هیچ توافق قانونی پایه برنامه اقدام ژنو نیستبررسی این اشکالات به یک بحث طلبگی فارغ از مرده باد و زنده باد نیاز دارد. مثلا در این توافقنامه به بحث برنامه اقدام اشاره شده است. در حالی که برنامه اقدام باید مبتنی بر یک توافقنامهای باشد که پایه عمل و مورد تائید قانون باشد. در حالی که هیچ توافق قانونی پایه این برنامه اقدام نیست و پشتیبانی قانونی ندارد. این سند پایگاه قانونی ندارد اما در عین حال بیاعتبار هم نیست و تنها پایه اعتبار آن تعهد طرفین به اصل وفای به عهد است. که این به راحتی قابل شکستن است و هر طرف احساس کند طرف دیگر وفای به عهد نکرده است با توجه به اینکه واحد داوری وجود ندارد خودش تصمیم میگیرد. لذا از لحاظ قانونی این سند جایگاه محکمی ندارد.
تئوری برد برد مربوط به توافق ژنو نیست/ ایران در همان جمله اول توافق ژنو بدهکار شده است نکته دوم این است که در توجیه روش مذاکرات دوستان ما تئوری برد- برد را مطرح کرده اند. این تئوری به مناسب این مذاکرات نیست؛ تئوری برد- برد متعلق به زمانی است که دو طرف مثلا در تجارتی با هم مناقشه دارند و یک مقدار کوتاه میآیند اما در اینجا دزدی به خانه ما آمده و اموالمان را گرفته است. ما چه معامله برد- بردی میتوانیم انجام دهیم از این رو استراتژی ما باید دفع تجاوز باشد. شما وقتی این سند را میخوانید در همان جمله اول ایران بدهکار است یعنی میگوید هدف از این مذاکرات این است که ایران به دنیا ثابت کند که در فعالیت هستهای خود تخلف ندارد. این چگونه سندی است؟ حداقل باید اهداف این مذاکرات این باشد که هم ایران شفافسازی کند و غرب هم دست از خصومت بردارد. دست از خصومت بردارد. اما ما تا آخر این توافقنامه بدهکار و متهم هستیم.
متاسفانه در سند ژنو قطعنامههای شورای امنیت پذیرفته شده استیک نکته دیگر که در این توافقنامه وجود دارد این است که در این سند تمام قطعنامههای شورای امنیت پذیرفته شده است و این امر مخالف نظر نظام و مجلس است. ببینید ما قطعنامههای تحریم شورای امنیت را نباید به هیچ وجه بپذیریم زیرا آنها ما را متهم کردهاند که فراتر از هستهای رفتهایم.
توافق ژنو مورد پذیرش هیچ نهادی در جمهوری اسلامی قرار نداردلطفا درباره این چرایی و اینکه علت پذیرش این محتوا از سوی تیم ایرانی چه بوده است، توضیح دهید. آیا این اقدام ناشی از وادادگی است؟ من به برادرانم در وزرات خارجه جسارت نمیکنم به هر حال این یک خطای بسیار بزرگی است و نمیتواند مورد پذیرش هیچ نهادی در جمهوری اسلامی قرار گیرد.
علت این اتفاق چیست. آیا آنها کار بلد نبودند؟
به نظر بنده تیم ایرانی افراد واردی هستند اما شاید تحت فشار بودند که در بازه زمانی محدودی عمل کنند. به هر حال نکته قابل قبول نیست.
البته آنها میگویند که رهبری کلیت این توافقنامه را تائید کرده است. آقای خرم مشاور آقای ظریف نیز صحبت کرده و گفته بند بند این توافقنامه به تائید مقام معظم رهبری رسیده است.من این نکته را نمیدانم اما آنچه که از صحبتهای رهبری متوجه شدهام این است که ایشان چارچوبها را مشخص کردند و تاکید داشتند همواره در این چارچوب کار شود؛ ما باید تلاش کنیم که درست بفهمیم و نقادی کنیم. وظیفه ما در نظام این نیست که چشمهای خود را ببندیم و متن را نخوانیم؛ ما باید بخوانیم و حلاجی کنیم لذا رهبری اگر ببینند مردم، رسانهها و روشنفکران حساس بوده و مو را از ماست میکشند، خدا را شکر خواهد کرد که مردم بصیرتشان بالا است از این رو چنین دقتهایی سرمایه نظام است. ما نباید مردم را دعوت کنیم که شما بروید و بخوابید چرا که یک گروه دیگر بیدار است. همان مردمی که 9 دی آمدند صاحب این کشور و نظام هستند. ضمن اینکه نمیدانم حرف آقای خرم تا چه حد درست است، برداشتم نیز از صحبتهای رهبری این نیست.
البته خود رهبری تاکید داشتند که بنده وارد جزئیات نمیشوم.
این مسئله را دفتر رهبری میتوانند برای مردم توضیح دهند ولی فکر میکنم این متن جلوی ماست و باید آن را نقد و حلاجی کنیم. نکته دیگر که درباره این توافقنامه وجود دارد این است که در این سند 4 دوره اقدامی تعریف شده است؛ دوره اولیه 6 ماه و قابل تمدید است. دوره نهایی که میتواند 10 یا 20 سال یا بیشتر طول بکشد و خود آمریکاییها ظاهرا به دنبال 20 سال هستند و یک دوره وسط وجود دارد که در آن قطعنامهها را جاسازی کردهاند و دوره چهارم بعد از دوره مثلا 20 سال است. به علاوه در ضمن دوره جامع نهایی ضمن یک بندی تعهد کردهایم برای مدت جدیدی که باید تعیین شود و میتواند 50 سال باشد، ایران تعهد کرده است هر گونه برنامهریزی برای توسعه صنعت غنیسازی خود را باید ببرد تا دولتهای 1+5 ببینند آیا ما به آن نیاز داریم یا خیر و کجا باید غنیسازی و دپو شود. مثلا برای 50 سال هرگونه توسعه پروژه اتمی ما منوط به تائید غرب شده است که این مخالف قانون اساسی است و ناسازگاری آشکاری با اصول مربوط به استقلال کشور دارد و با اصل نفی سبیل هم معارض است.
در واقع از NPT نیز سختتر است.ای کاش NPT بود ما دیگر به NPT چه نیازی داریم. در واقع NPT دیگر به MPT یعنی خالی تبدیل شده است و مسلما NPT چنین چیزی را ندارد. به هرحال این خلاف قانون اساسی است که ما پروژههای توسعه انرژی هستهای خود را که در چارچوب NPT است، را منوط به تصویب دولتهای دیگر به مدت طولانی نمائیم؛ از این رو این سند قابل قبول نیست و جالب اینکه آمریکا و اروپا همین سند غیرقابل قبول را هم عمل نکردند.
با توجه به عدم پایبندی طرف غربی به توافقنامه رویکرد دولت در برخورد با غرب باید چگونه باشد؟در این سند آمده که در دوره 6 ماه هیچ تحریم جدیدی علیه ایران نباید اعمال شود. تحریم جدید هم شامل عنوان است هم مصداق. عنوان این است که مثلا بگویند تمام صنایعی که پنیر تولید میکنند مشمول تحریم میشوند و مصداق هم این است که بگویند که آقای X و Y نیز تحریم میشوند. بنابراین وقتی گفته میشود که تحریم جدید نداریم، شامل عنوانی و مصداقی است. لذا موضع وزارت خارجه را بنده قبول ندارم. چرا که اعلام کردند تحریمهای جدید با روح قرارداد مخالف است نه متن آن. بنده یک استدلال دقیقی دارم که آنها باید این تحریمها را قبول نکنند. این یک استدلال دقیق است. فرض کنیم حرف وزارت خارجه ما درست باشد و تحریمهای جدید فقط با روح تحریمهای جدید مخالف است اما لغت به کار رفته دو معنا دارد یکی میگوید مصادیق جدید مصداق تحریم است و دیگری می گوید عناوین جدید مصداق تحریم است؛ هر کدام با روح توافقنامه موافق است را باید بپذیریم و مصداق جدید که با روح توافقنامه مخالف است ما نباید قبول کنیم و لذا بنظر من آن تحریمها مصداق شکستن عهد است باید بسیار قوی به آنها اعتراض کنیم و هر گونه تعهد به این توافقنامه را از دوش خود برداریم.
دولت جمهوری اسلامی هیچ تعهدی برای پایبندی به سند ژنو نداردبا توجه به اینکه تعهد جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل بسیار مهم است و توافق اخیر نیز یک سند شده، در آینده چه اتفاقی میافتد. آیا ایران باید به این توافقنامه پایبند باشد؟این سند باید مبتنی بر یک توافقنامه شود و در مجلس به تصویب برسد. چون دولت ما در سند ژنو تعهد به آن کرده است طبیعتا ما اول طرفی نیستیم که آن را نقض میکنیم و این بر اساس وفای ما به عهد است. اما این سند همین الان نقض شده است. بنابراین معتقدم دولت جمهوری اسلامی هیچ تعهدی برای پایبندی به این سند ندارد زیرا این سند هم از طرف آمریکا و هم از طرف اروپا نقض شده است. آنهم نقض صریح سند صورت گرفته است. حتی تهدیدهایی هم که علیه ایران مطرح میکنند نقض سند است زیرا قرار بود بر اساس حسن نیت با یکدیگر مذاکره کنیم. اروپا نیز برخلاف عهد خود عمل کردند آنها گفتند ما تحریمها را پس از ژانویه و بعد از اینکه آژانس تائید کرد که ما وظایف خود را انجام دادیم... اینکه در سند نیست. از این رو نه اعضای اروپایی 1+5 و نه آمریکا به سند ژنو پایبند نبودند لذا از این به بعد جمهوری اسلامی هم هیچ تعهدی به این سند نباید داشته باشد.
علت عدم حضور لاریجانی در نشست حقوق بشر سازمان مللگویا امسال از حضور شما در نشست حقوق بشر سازمان ملل ممانعت به عمل آمد هر چند که تجربیات و سوابق شما در زمینه مشخص است چرا دولت مخالفت کرد؟آنچه که من میتوانم روی آن تکیه کنم این است که در سال گذشته و امسال هم دولت آمریکا به هیأت ما ویزا نداده است. نکته دوم این است که حقوق بشر یک موضوعی است که مربوط به یک نهاد در نظام ما نیست. تهاجمات حقوق بشری در نظام ما عمدتا مربوط به تشکیلات قضایی، نیروهای امنیتی و ماهیت اسلامی نظام است. از این رو قوه قضائیه از زمان آیتالله یزدی از تشکیلات حقوق بشری برخوردار است و من از آن زمان همکاریام با قوه قضائیه شروع شد.در زمان آیتالله شاهرودی ستاد حقوق بشر در داخل قوه قضائیه و معاونت بینالملل تشکیل شد و در زمان آخر دوره آقای شاهرودی این ستاد طبق مصوبهای در شورای عالی امنیت ملی به تائید مقام معظم رهبری رسید، ارتقا پیدا کرد و در آن نهادهای مختلف و همچنین 5 وزیر در آن عضو شدند. فرمانده نیروی انتظامی در آن عضو شد و مقام معظم رهبری در بندی ستاد را به عنوان یک مرجع رسمی برای هماهنگی نظارت و پیشبرد سیاستهای نظام در امر حقوق بشر قرار دادند که تا امروز انجام کار میکنند و مدیریت فعلی قوه، حضرت آیت الله آملی نیز با توجه ویژه و حمایت وسیع مسائل حقوق بشری را دنبال می کند بخصوص به مبانی نظری آن تمرکز خاصی دارند. حقوق بشر ابعاد مختلفی دارد. مثلا قوه قضائیه در زمان آیتالله شاهرودی قانونی را در مجلس تصویب کرده که دفاع از حقوق شهروندی است و بسیار قانونی مترقی است و مبتنی بر آن ما در قوه قضائیه تشکیلاتی داریم که در هر استان شعبه ای دارد برای حقوق شهروندی تا مردمی که احساس میکنند حقوق شهروندی آنها مورد خدشه قرار گرفته به آنجا رجوع میکنند و تا این لحظه بیش از هزار پرونده داشتهایم. بنابراین قوه قضائیه در امر حقوق شهروندی تشکیلات بسیار وسیعی دارد.
در بخش نظری باید بگویم، اسناد حقوق بشر بر اساس تفکرات سکولار لیبرال نوشته شده و جای تفکر اسلامی در آنجا خالی است از این رو ما قویا معتقدیم باید در این زمینه جای تفکر اسلامی را باز کنیم. هر چند که قوه قضائیه و وزارت خارجه در این زمینه قدمهای بسیار خوبی برداشته اند ولی جای فعالیت وسیعی خالی است
بنابراین در این بحث حفوق بشر مخالفت دولت با سفر شما منتفی است؟همکاری قوه قضائیه با نهادهای دولتی بخصوص وزارت خارجه و نهادهای امنیتی و فرهنگی در امر حقوق بشر یک همکاری بسیار وسیعی است و جلسات هماهنگی که ما در ستاد حقوق بشر داریم، از همه وزارتخانههای مربوطه شرکت میکنند و این روحیه مثبت و همکاری ضروری پیشبرد اهداف حقوق بشری نظام است و تقابلی من نمیبینم و فضای صمیمیت و اعتماد و احترام حاکم است.
نظر شما درباره بحث تفکیک برای اینکه ستاد حقوق بشری مستقل و تحت نظر دولت قرار گیرد، چیست؟دولت هماکنون واحد حقوق بشر دارد و وزارت خارجه دارای اداره کل حقوق بشر است که کارشناسان خوبی هم دارد و نهادهای دیگر کشور هم دارای واحدهای حقوق بشری هستند. وزارت کشور NGO ها را تصویب میکند و ما تعداد زیادی NGO داریم که کار آنها حقوق بشر است. اینکه در نهادهای مختلف حکومتی واحدهایی برای حقوق بشر درست شود امر مبارکی است حقوق بشر در سه مسیر در نظامات سیاسی دنیا پیگیری میشود؛ یکی لایه عمومی و مردمی است که در ایران حدود 800 NGO وجود دارد که در بحث حقوق بشر فعالیت میکند، یک لایه کاملا دولتی است که گاهی وزیر و گاهی سفیر حقوق بشر دارد اما در جمهوری اسلامی ما ستاد حقوق بشر داریم که راس آن رئیس قوه قضائیه و شامل 5 وزیر است و این قسمت حکومتی حقوق بشر است اما یک بخش دیگر ذوحیاتین و مردمی حکومتی است و آن نهاد ملی حقوق بشر است که براساس کنوانسیون پاریس تشکیل میشود و ما در حال حاضر پیش طرح آن را تهیه کردهایم و بزودی برای مجلس طی لایحهای ارسال میشود و امیدواریم تا آخر امسال نهاد ملی حقوق بشر را در مجلس مطرح کند.
احمد شهید به یک هنرپیشه رسانهای تبدیل شده است
آقای دکتر مشکل احمد شهید گزارشگر حقوق بشر چیست؟ اخیر نیز گزارشی با عنوان 1000 اقدام ایران نوشته و اقدام کرده گزارش خود را از رسانههای داخلی تهیه کرده است. هدف این سبک گزارش ها چیست؟احمد شهید یک مهرهای است که با سوءاستفاده از نظام بینالمللی برای موجه کردن تهاجمات حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی اقدام می کند منتهی ما همیشه با احمد شهید برخورد حرفهای داشتهایم. ما با گزارشگری در حوزه حقوق بشر به هیچ عنوان مشکل نداریم چراکه به خود اطمینان داشته و به مبانی عمل خود افتخار میکنیم اما کار احمد شهید از لحاظ حرفهای دارای مشکل است. اولا کسی که مسئول گزارشنویسی میشود نباید در سیستم تبلیغات، علیه کشوری که باید برای آن گزارش تهیه کند عمل کند هرچند ما معتقدیم نصب گزارشگر ویژه برای ایران خلاف است اما این بحث جداست؛ از روزی که احمد شهید منصوب شد و زمانی که جوهر مرکب حکم وی خشک نشده بود در برنامه های تلویزیونی شرکت میکرد و از تخلفات ایران سخن میگفت؛ متاسفانه احمد شهید اکنون به یک هنرپیشه رسانه ای تبدیل شده برای رسانههایی که علیه جمهوری اسلامی تبلیغ میکنند برنامه اجرا می کند در حالی که این برخلاف پروتکلهای مصوبه است. احمد شهید وقتی که میخواهد گزارش ها علیه ایران را جمعآوری کند باید به این نکته توجه کند که یک گزارش زمانی قابل توجه است که آثاری از صدق داشته باشد اما احمد شهید هرچه اتهام علیه ایران است را سرهم میکند درحالی که این اصلا کاری ندارد و برای هر کشوری که شما بگویید من میتوانم چندین جلد کتاب جمعآوری کنم. من گزارشهای او را یکبار احصا کردم و دیدم بالغ بر 2500 اتهام به جمهوری اسلامی وارد کرده و میگوید که آنها را جواب دهید. این راه درست نیست و او باید نشان دهد که چرا هر اتهامی علیه ایران را میپذیرد وقتی به او میگوییم چرا این اتهامات را قبول کردهاید میگوید من نمیتوانم دلیل را به شما بگویم. ما هم میگوییم ما نمیتوانیم با هم همکاری کنیم. نکته سوم این است که احمد شهید بطور وسیعی از تروریسم حمایت میکند. مثلا نام چهار نفر را به ما داده که ایران میخواهد آنها را بخاطر فعالیت حقوق بشری اعدام کند در حالی که آن چهار نفر به خاطر عضویت در گروه پژاک که آدمکشی کرده و خانهشان انبار اسلحه بوده، محکوم به اعدام یا مجازات های دیگر شدهاند. این برای گزارشگر حقوق بشر ننگ است که به تروریستها برچسب مدافعان حقوق بشر بزند.
احمد شهید علیه ایران پروندسازی میکند مثلا به لندن میرود و اعلام میکند من یک هفته در لندن هستم و همه کسانی که علیه ایران حرفی دارند میتوانند به لندن بیایند و هزینه سفر آنها تامین خواهد شد؛ به این کار پروندهسازی میگویند. چراکه رپورت به معنای این است که ببینیم حقیقت چیست نه اینکه اگهی کنیم چه کسی چه حرفی علیه جمهوری اسلامی دارد.
کانادا ناظران حقوق بشر را اخراج کرد
آیا علیه کشور دیگر نیز چنین اقدامی انجام دادهاند؟سابقه نداشته است. حضرات به کانادا رفته بودند تا تجاوز به حقوق بومیها را ارزیابی کنند بومیهای کانادا نسل کشی شدهاند اما وقتی روی دم دولت کانادا پا گذاشتند آنها را بیرون کردند درحالی که دولت کانادا در حال مقطوعالنسل کردن بومیهای این کشور است. حالا آقای احمد شهید به دیگران پول میدهد و به آنها میگوید علیه ایران به من گزارش بدهید. از همه آنها کریهتر این است که آقای احمد شهید جای علما نشسته و برای ما فتوا صادر میکند.
احمد شهید را در تهیه گزارش صاحب صلاحیت نمیدانیم
درباره بحث حقوق بشر اسلامی که مطرح شد توضیح دهید.احمد شهید گفته به نظر من قوانینی که شما بر اساس حدود اسلام دارید خشن و بربریت است که باید لغو شود همچون بحث قصاص و در عین حال گفته سبّ نبی چیز مهمی نیست؛ او برای ما فتوا صادر کرده است. دعوای ما با احمد شهید به هیچ عنوان تبلیغاتی نیست و کاملا حرفهای است؛ بنابراین ما احمد شهید را در تهیه گزارش صاحب صلاحیت نمیدانیم.
لطفا در خصوص بحث حقوق بشر اسلامی و سابقه حقوق بشر در غرب توضیح بفرمایید.
تاریخچه حقوق بشری که امروز در دنیا مطرح است مربوط به جنگ دوم جهانی است وقتی جنگ دوم جهانی تمام شد غربیها احساس کردند که باید دنیا را یکپارچه اداره کنند البته نظام مارکسیستی برای آنها چالش سنگینی بود و فکر نمیکردند شوروی 70 سال دوام بیاورد بنابراین حقوق بشر سازمان ملل که توسط متفکران سکولار لیبرال نوشته شد مانیفستی دینی است که باید در خدمت اداره دنیا توسط دولتهای غربی باشد؛ آنها این مانیفست را نوشتند و گفتند در هرجا که بخواهیم سیطره خود را ببریم باید مرامی ارائه دهیم؛ طبیعتا نحوه زندگی براساس تفکر سکولار در بخش دنیا تجربه میشود اما حق ملتهاست که سبک زندگی خود را بر اساس مبنای تفکر خود انتخاب کنند اما غرب این را نمیخواهد و میگوید فقط یک نوع روش زندگی معقول وجود دارد که آن هم سبک زندگی سکولار لیبرال است و بقیه بربریت بوده و باید تغییر کند؛ از این رو حقوق بشر اسلامی یعنی ما بتوانیم و این حق را داشته باشیم که رفتار خود را در زندگی جمعی براساس عقلانیت اسلامی استوار کنیم و این حق مسلم ماست.
ما در بحث سیاست داخلی هم چند سوال داریم؛ با توجه به اینکه شما سابقه چندین دور نمایندگی دارید، آقای حجاریان اخیرا سخنی را مطرح کردهاند که دولت از این اختیار برخوردار شود که مجلس را منحل کند. این تفکر ناظر به چه فضایی است و تبعات آن چه خواهد بود؟احتمالا ناظر به مدلهایی است که در حکومتهای دموکراسی لیبرال وجود دارد اما در داخل نظام اسلامی ما طرح نامتناسبی است قانون اساسی ما بسیار سرزنده و بزرگترین مدافع دموکراسی است؛ نوع دموکراسی ما نیز نمایندهای است.
تحول در سیستم سیاسی مادامی که در چارچوب اصول نظام باشد چیز بدی نیست مانند اینکه در زمان احمدینژاد بحث دولت پارلمانی مطرح شد. لذا به نظرم این ایده مهم نیست.
کسانی که سنگ دموکراسی را به سینه میزنند سابقهای در تماس با روشهای دموکراتیک ندارند
با توجه به اینکه این جریان در سال 88 به دنبال ابطال انتخابات و در حال حاضر به دنبال انحلال مجلس هستند به نظر میرسد هرجا که به نفعشان نباشد میخواهند این مانع را برطرف کنند.این ناشی از روحیه افراطیگری است دوستان ما در جریان اصلاحات در دهه اول انقلاب افراطیون بسیار تندرو بودند یعنی بر روی دست مردان آستین کوتاه رنگ میپاشیدند یا اگر کسی میگفت ولایت فقیه دو نوع ارشادی و امری است آن افراد چنین تفکری را ضد ولایت فقیه میدانستند. حالا از آن فضا به این فاز وارد شدند که هیچ کدامش را باور ندارند در حالی که روحیه افراطی هنر زندگی مدنی نیست. ما در ایران بیش از 30 سال است که یک نظام مدنی را تجربه میکنیم این هنرمندی میخواهد. در تفکر اسلامی جای تئوریپردازیهای زیادی وجود دارد. نکته دوم مسئله آرای عمومی و دموکراسی است کسانی که سنگ دموکراسی را به سینه میزنند ظاهرا سابقهای در تماس با روشهای دموکراتیک ندارند. اگر ما نظرسنجی را مبنا قرار دهیم به آن دموکراسی خیابانی میگویند و این غیر از دموکراسی است یعنی اگر ما بخواهیم درباره هر مسئلهای نظرسنجی بکنیم و اگر دیدیم نظرسنجی به آن سمتی که ما میخواهیم رفت بگوییم این قانون است.
لشکرکشی خیابانی انهدام دموکراسی استدموکراسی تاثیر آرا را در صندوقهای رای میپذیرد. توجه به نظرسنجی ها برای سیاستمداران خوب است اما مشی قانونی پایه دموکراسی است دموکراسی چارچوب است. از این رو لشکرکشی خیابانی انهدام دموکراسی است. اینکه شخصی در تلویزیون بگوید که با گزارشهای رسیده عموم مردم به من رای دادند و لذا من رئیس جمهور هستم تیر خلاص به دموکراسی است لذا کار بزرگی که مقام معظم رهبری در جریان فتنه انجام دادند گذشته از حفظ نظام حفظ دموکراسی بود اگر این فتنه موفق میشد اولین چیزی که سر بریده می شد دموکراسی بود. بنابراین کسانی که زندگی مدنی پیشرفته را دوست دارند باید هنرمندی کنند نه بیهنری.
بنده مخالف هرگونه افراطگری در جریان توسعه مدنی هستم و باید قدر این نعمت را بدانیم زیرا امروز مجرای رشد مدنی در کشور وجود دارد و نهادینه است. اینکه ما این را کنار بگذاریم و به سراغ تفکرات غربی و مدل های وصله-پینه ای برویم هنر نیست.
فعال شدن ناطق نوری در عرصه سیاسی کار بسیار خوبی است
برخی معتقدند برای بحث ریاست مجلس دهم آقای ناطقنوری باید به عرصه سیاسی ورود کند و اصلاحطلبان نیز معتقد به عبور از علی لاریجانی هستند. نظر شما چیست؟البته صحبت کردن درباره سوال اول برای من راحتتر است! آقای ناطق نوری از نیروهای بسیار با ارزش نظام است که سوابق انقلابی خیلی خوبی دارد اما در جریان انتخابات سال 88 بدون هیچ دلیلی به ایشان توهین شد و این توهین او را خیلی آزرده کرد لذا حیف است که آقای ناطق نوری در گردونه سیاسی کشور نباشد و معتقدم فعال شدن ایشان کار بسیار خوبی است مانعی ندارد جناحهای مختلف بخواهند به او نزدیک شوند ما آقای ناطق را آقای ناطق میدانیم. علاقه او به نظام، انقلاب اسلامی، ولی فقیه و امام ثابت شده است بنابراین بازگشت ایشان به حوزه فعالیت سیاسی بیشتر، که البته ایشان هیچگاه کنار هم نبوده است، چیز خوبی است.
مدیریت دکتر علی لاریجانی بر مجلس مدیریت جالب و موفقی استاما در خصوص سوال دوم شما بنده در صحبت کردن محذوریت دارم اما قطع نظر از آن باید نظرم را صریح بگویم و هرکس میتواند هر تلقی داشته باشد؛ مدیریت دکتر علی لاریجانی بر مجلس مدیریت جالب و موفقی است، با توجه به اینکه بنده سال ها در مجلس بودهام میدانم اداره مجلس غیر از اداره یک نهاد دولتی است و نمایندگان مجلس در واقع دانههای یک شانه هستند و هیچ یک بر دیگری برتری ندارد منتها رسیدن به یک نظر جمعی درست کار مهمی است و به نظر بنده ایشان مجلس را بسیار خوب و آرام مدیریت میکند. او دیپلماسی پارلمانی را فعال کرده و این خیلی خوب است و اکنون مجلس در نظر مردم جایگاه موجهی دارد و در هر صورت او چه رئیس مجلس باشد یا خیر یک شخصیت مهم سیاسی کشور محسوب میشود. انشاءالله مجلس آینده بسیار خوب و در خط رهبری و انقلاب خواهد بود و من در این زمینه نگرانی ندارم.
اخیرا برخی از چهرههای دولتی نظیر آقای یونسی و شریعتمداری صحبتهای انتخاباتی داشته و بر روی تشکیل ستادهای انتخاباتی دولت برای انتخابات مجلس تاکید داشتند. آیا فکر نمیکنید این برخلاف تحقق حماسه اقتصادی و ورود زود هنگام به انتخابات است؟اینکه گروههای سیاسی از الان به فکر انتخابات باشند چیز بدی نیست منتها باید ساز و کار منطقی داشته باشد؛ اولین ساز و کار منطقی این است که اگر این احزاب فعلی مورد قبول است همان احزاب فعال شود یا اگر لازم است حزب جدیدی تشکیل شود ستادهای انتخاباتی نمیتوانند پایه انتخابات بعدی باشند؛ این اشکال قانونی دارد اما تشکیل احزاب سیاسی که هدفشان تاثیرگذاری در انتخابات بعدی باشد منجر به نشاط سیاسی خواهد شد.
دولت هیچ مسئولیتی در قبال مجلس آینده جز برگزاری آن نداردسوال این است که آیا مشکل مردم انتخابات مجلس است یا مشکلات اقتصادی. در واقع دولت باید کدام را اولویت دهد.طبیعتا دولت هیچ مسئولیتی در قبال مجلس آینده جز برگزاری آن ندارد؛ وظایف دولت در قانون تشریح شده است دولت در حد وظایف قانونیاش باید شرایط کشور را بهبود ببخشد. بنابراین مسئله انتخابات مجلس ربطی وظیفه ای به دولت ندارد و گروههای سیاسی که بخواهند از نزدیکی خود به دولت برای پیشبرد اهداف انتخاباتی خود استفاده کنند مشی جالبی نیست البته این در کشور ما سابقه دارد؛ آقای هاشمی حزب کارگزاران را تشکیل داد آقای خاتمی حزب مشارکت را اما احزاب دولتساخته موفق نیستند و باید بدون اتکا به دولت تاسیس شوند و در انتخابات موفق شوند افراد به مجلس بفرستند یا برنده ریاست جمهوری شوند؛ آقای احمدینژاد هم شاید فرصت نکرد که حزبی ایجاد کند.
البته احمدینژاد دانشگاه ایرانیان را تاسیس کرد. به نظرم ایدههای این کار در ذهن او نیز وجود داشت فکر میکرد آقای مشایی رئیس جمهور میشود و در دوره بعد این زمینه برای او فراهم میشود. من با کلمه فراگیر رابطه خوبی ندارم یاد حرفهای کمونیست ها میافتم. حزب جایی است که نیروها پرورش پیدا میکنند و بسیار شفاف کار میکنند نه اینکه با اتوبوس بیایند و با قطار بروند. ما نیروی سیاسی پرورش نمیدهیم و آنهایی را هم که پرورش دادهایم نگه نمیداریم و این به خاطر نبودن حزب است. اگر کسانی که میخواهند در انتخابات مجلس آینده حضور داشته و فعال باشند راهش ایجاد تشکل قانونی است که باعث نشاط و قدرت نظام خواهد شد.
قصد تشکیل حزب ندارم اما از احزاب اصولگرا دفاع میکنم
با توجه به توضیحاتی که داشتید آیا خودتان قصد ندارید تشکل یا حزبی را راهاندازی کنید؟من قصد تشکیل حزب ندارم اما طبیعتا به گرایش اصولگرایی نزدیک هستم؛ وظیفه خود میدانم که به تمام احزاب اصولگرا کمک و حمایت کنم لذا معتقدم که احزاب اصولگرا باید جمعتر و فعالتر شده و نسل جدید را پرورش دهند و از حالت اداره ریشسفیدانه به اداره سیستماتیک و ارگانیک منتقل کنند. باید مفهوم دموکراسی حزبی را تجربه کنند تا وقتی روی کار آمدند دیکتاتور نشوند. هنر زندگی مدنی این است که بلد باشیم حرف درست را کسب و آن را در مسیر قانونی مصوب کنیم؛ یکی از ایراداتی که بنده به برادرم آقای احمدینژاد داشتم این بود که ایدههای خوب خود را تصمیم میگرفت اما تصمیم نمیساخت. دموکراسی یعنی ایده خوب را کشف کردن و آن را با احترام به بقیه توجیه کردن لذا بنده از تحرک حزبی در چارچوب قانون حمایت میکنم؛ احزابی که دنبال نظام سکولار هستند حق قانونی ندارند.
نظرتان در خصوص سفر جک استراو به تهران که با دعوت مجلس صورت گرفته است، چیست؟بنده از این سفر اطلاع زیادی ندارم که آیا مجلس دعوت کرده یا وزارت امور خارجه اما بهرحال مردم ما درباره دولت انگلیس نظر خوبی ندارند بخصوص درباره جک استراو و مواضع او در مذاکرات سابق که نقاط بسیار کوری دارد و خاطره بدی برای مسئولان ما دارد لذا سیاست دولت جدید این است که ما باب مذاکرات را با غرب که با ما تخاصم زیادی دارد باز کنیم تا شاید بخشی از تخاصم آنها را خنثی کند لذا این کار به نظرم ایده بدی نیست و می توان روی آن کار کرد اما از این سفر اطلاع دقیقی ندارم.
چرخه انحراف در احمدینژادبا توجه به اشارهای که به بحث احمدینژاد داشتیم برخی معتقدند جریان انحرافی که در دولت آقای احمدینژاد شکل گرفت ریشه و سبقه در جریان فتنه داشت؛ نظر شما در این خصوص چیست؟تحلیل من این است که چرخه انحراف در فکر، نفاق در عمل و خروج از مدار اتفاق افتاد و ما این چرخه را در رفتار آقای احمدینژاد میبینیم چراکه ابتدا در او یک انحراف فکری ایجاد شد که من آن را از نحله غلات میدانم؛ مرحوم شیخ مفید روی این نحله خیلی تحقیق کرد، آنها یک شخصیت دینی را میگیرند و مقدم بر شرع قرار میدهند و در تشیع این موضوع درباره امام زمان(عج) اتفاق افتاده است یعنی علاقه ما به امام زمان از باب اقامه دین است و حب و بغض ما باید براساس اقامه دین باشد اما اگر حضرت را مقدم بر دین قرار دهیم این آغاز انحراف است دومین ویژگی نحله غلات این است که لزوم اجرای احکام شرع را بخصوص در حوزه های عمومی شل میگیرند؛
احمدینژاد به علائم مرض انحرافی مبتلا بودسوم ادعای ارتباط ویژه با امام زمان است؛ این سه علامت از علائم مرض انحرافی است که آقای احمدینژاد به آن مبتلا شد. این انحراف آرام آرام خود را به یک زبان منافقانه تبدیل کرد یعنی اسم ولایت بود اما مقصود ولایت فقیه نبود بلکه منظورشان این بود که برخی به طور مستقیم اتصالاتی دارند و میگفتند آقا باید راضی باشد؛ در حالیکه ما موظف هستیم در اموری که حتی خودمان قبول نداریم اما حوزه اختیارات ولی فقیه است، مطابق نظرشان عمل کنیم لازم نیست ما حرف ولایت فقیه را مو به مو قبول داشته باشیم تا عمل کنیم زیرا بشر هستیم و اختلاف در فهم طبیعی است اما شرعا موظف هستیم که به نظر ایشان عمل کنیم اما اگر بگوییم که نه ما راه دیگری را داریم آن راه حجیت ندارد و سوءاستفاده از کلمات است. این فتنه به سرعت محدود شد زیرا جناح اصولگرایی از لحاظ ایدئولوژی بسیار حساس است و از مبنای فکری قوی، علما و متفکران برخوردار است. ما غالبا از آغاز کار از او طرفداری کردهایم اما وقتی انحراف دیده شد در مقابل او ایستادیم. این سبب شد این فتنه از سر نظام سیاسی برطرف شود اما باز هم خطر انحراف داریم زیرا انحراف امر طبیعی در زندگی بشر است لذا نظامهای سیاسی باید این حساسیت را داشته باشند که علائم را تشخیص دهند و از ایجاد خسارت جلوگیری کند.
سبد کالایی دولت اقتصاد ما را صدقهای میکنداگر بخواهیم با توجه به عملکرد دولتهای قبلی آسیبشناسی داشته باشیم توصیه شما به دولت روحانی چه خواهد بود.ما باید دستاوردهای دولتهای قبلی را بگیریم و آن را یک قدم جلو ببریم هرکس بگوید کشور نابود است و من میخواهم آن را نجات دهم قبول نداریم. این حرف را آقای خاتمی زد و آقای احمدینژاد نیز در دوره دوم این حرف را تکرار کرد. ما اصلا منجی به این معنی نمیخواهیم ما فردی را میخواهیم که عاقل باشد و براساس شرح وظایف خود عمل کند. نکته دوم این است که باید دیگران را به حساب بیاوریم؛ نکته سوم غلط بودن اقتصاد کمیته امدادی یا اقتصاد صدقهای است اقتصاد باید بر مبنای کار، تولید و فعالیت معنادار باشد البته بحث یارانهها بحث جدایی است و قرار نیست که برای همیشه به مردم پول داده شود. بنا بود ما یارانهها را هدفمند کنیم و تا یک مقطعی خاصی به مردم کمک شود اما اخیرا دیدم که دولت میخواهد به مردم سبد کالا بدهد. این همان روش آقای احمدینژاد است که به مردم در ماه 40 تومان پول میداد لذا این سبد کالاها اقتصاد ما را صدقهای میکند، میتوانستیم کل این پول را به بهزیستی و کمیته امداد بدهیم.
سخن آخرم درباره اقتصاد مقاومتی است؛ این یک تز اقتصاد سیاسی است و هم در تولید حرف دارد و هم در توزیع و مصرف؛ مثلا در حال حاضر برای تامین هزینه ها، صدا و سیما ناچار به پخش تبلیغات شده است و مردم را تشویق به خرید یک کالا میکنند. در حالی که این اقتصاد مقاومتی نیست؛ تئوری مصرف وسیع برای تولید وسیع تئوری اقتصاد مقاومتی نیست چراکه در این اقتصاد باید پول ما جایی برود که برای مقاومت اساسی است همانند گندم، سوخت و ماشین.
چرا برخی در داخل سعی دارند که توان نظامی کشور را به چالش بکشند و آقای ظریف اخیرا مطالبی را درباره توان نظامی کشورمان مطرح کرد.البته آقای ظریف این موضوع را رد کرد و من هم این نکته را قبول دارم و میدانم که او نیز به توان ملی کشورمان بسیار پایبند است. از طرف دیگر توانمندی ما احتیاج به تحلیل ندارد زیرا دشمن هرکاری بتواند درباره ما انجام میدهد و تاثیرات جمهوری اسلامی در منطقه بسیار فراتر از این مباحث و توان آمریکا نیز پایینتر از این حرفها است.