به گزارش ایسنا، پایگاه خبری درنگ در ادامه نوشت: کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» نوشته دارون عجم اغلو و جیمز.ای. رابینسون، توسط محسن میردامادی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و محمدحسین نعیمیپور ترجمه شده و ویراستاری آن نیز بر عهده علیرضا بهشتی شیرازی بوده است.
مشکلات اقتصاد در بازار سیاست رقم میخورد
علی رضاقلی یکی از سخنرانان مراسم رونمایی از کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» به نقل از مرحوم دکتر حسین عظیمی گفت: مشکل اقتصادی ایران غیر اقتصادی است، یعنی اینکه مشکلات اقتصاد در بازار سیاست رقم میخورد، یعنی آنها حقوق مالیات را به گونهای تعریف میکنند و رانتها را طوری تنظیم میکنند، که سازندگی به گروه خاصی محدود میشود و بساط رقابت جمع میشود.
رضاقلی ادامه داد: نهادگراها میگویند وقتی که سپاه وارد اقتصاد میشود، رقابت را نظامی و غارتی میکنند. در واقع میخواهند با قوه قهریه اقتصاد و بازار را پیش ببرند.
این پژوهشگر اجتماعی و سیاسی اشاره کرد که کتاب ««چرا ملتها شکست میخورند؟» با مفروضات مشخص جلو نرفته است و نقطه ضعفی دارد که جغرافیا را نادیده میگیرد و به فرهنگ تاریخی نگاه نمیکند.
نویسنده کتاب «جامعهشناسی نخبهکشی» در ادامه به تفاوتهای جغرافیایی تاکید کرد و گفت: شما در امریکا و اروپا نمیتوانید یک شهر را پیدا کنید که حیاتش کاریزی باشد، یعنی اگر قناتها نباشند، شهر هم وجود نداشته باشد، اما در ایران حداقل ۴۰ تا ۵۰ شهر کاریزی وجود دارد. تمدن فلات ایران، تمدن قنانی است.
حلقه تنگ فرادستان
عباس شاکری یکی دیگر از سخنرانان مراسم رونمایی از کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» البته در پاسخ به صحبتهای رضاقلی گفت که عجم اغلو در کتابهای دیگر، بحث فرهنگ، جغرافیا، شانس و نهادها را مطرح کرده است، آنجا شواهد آماری را ارائه میهد؛ او بیشتر روی نهادها تاکید میکند اما نمیگوید که جغرافیا و فرهنگ تاثیر ندارد. میگوید که مرز مکزیک و امریکا در واقع شهری بوده است که نیمهای از آن در امریکا قرار گرفته است و نیمی دیگر در مکزیک، مردم آنجا فرهنگ تمدنی یکسانی داشتند، در حالی که درآمد سرانه مردم آنهایی که در بخش آمریکایی قرار دارند، ۵ برابر بخش مکزیکی است.
با این حال شاکری اشاره کرد که فرادستان حلقهای را تشکیل دادهاند که اجازه نمیدهند فرودستان در موقعیت رقابت قرار گیرند، بنابراین برای آنکه از همه امتیازات استفاده کنند، این حلقه را تنگ میکنند.
درهمتنیدگی تمام عیار اقتصاد و سیاست
فرشاد مومنی نیز سخنران دیگر مراسم رونمایی از کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» بود. او با اشاره به تغییرات گسترده در نظریات توسعه گفت: تقریبا تمام مطالعات مهمی که روی مسئله توسعه انجام شده است، بر دو ویژگی پیچیدگی بسیار زیاد و استثنایی بودن مسئله توسعه تاکید دارند و بر این اساس گفته میشود میزان تغییراتی که در رویکردهای نظری در حوزه توسعه در سه ربع قرن اخیر اتفاق افتاده، قابل مقایسه با تغییرات نظری در هیچ رشته علمی دیگر نیست.
مومنی ادامه داد: کسانی که این مسئله را از موضع روششناختی مورد مطالعه قرار دادند، تغییرات بسیار زیاد را ناظر به سه نقص اساسی در مطالعات توسعه میدانند؛ اول آنکه بخش بزرگی از تلاشها برای مسئله توسعه و توسعهنیافتگی تبیینهای تکساحتی و تکعلتی را محور قرار داده است. دوم آنکه بخش بزرگی از کوششهای نظری در مسئله توسعه، در زمان شاخصسازی، سعی میکردند با تکشاخصها تمام ماجرای توسعه را تبیین کنند. سوم اینکه بخش بزرگی از نظریههای کلاسیک توسعه، این پدیده را یک مسئله خطی در نظر میگرفتند. در واقع نهادگراها تلاش میکنند که آن نقایص روششناختی بنیادی را برطرف کنند و به طور نسبی هم توفیق بیشتری داشتند. مثلا یکی از این توفیقات برجسته کردنِ درهمتنیدگی تمام عیار اقتصاد و سیاست است و حتی میگویند که با تقدم امر سیاسی روبرو هستیم.
مومنی که خودش به اقتصاد نهادگرا معتقد است درباره کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» و انتقادات رضاقلی گفت: بیشترین نقدهایی که به کارهای عجم اغلو در حوزه توسعه میشود اتفاقا این است که او بیش از حد به نقش جغرافیا در عملکرد اقتصادی بلندمدت تاکید کرده است. اما اغلو در حالی که بحثهای مبسوط در مورد جایگاه تعیینکننده جغرافیا پیرامون توسعه مطرح میکند، میگوید که به دام «توضیح تمام مباحث توسعه از دریچه جغرافیا» نیفتیم.
مومنی در ادامه گفت: همانطور که آقای دکتر شاکری مطرح کردند، نویسنده کتاب مثالهای نقضی میآورد که مثلا اگر جغرافیا قرار بود همه موضوع توسعه را تبیین کند، باید بین کرهشمالی و کرهجنوبی در عملکرد اقتصادی تفاوت محسوسی وجود نمیداشت. من به آقای رضاقلی میگویم که ما برای تبیین عملکرد اقتصادی ایران هم باید حواسمان باشد که در همین جغرافیای واحد لااقل از دوره صفویه تا حال با نوسانات عملکرد مواجه بودیم. در اینکه هزینههای تبدیل و هزینههای مبادله به اعتبار شرایط خاص جغرافیایی ایران به طور نسبی از بسیاری از کشورها بالاتر است، مناقشهای نیست اما جایی محل بحث است که بخواهیم تمام مشکلات را از خاستگاه جغرافیا تبیین کنیم.
او همچنین اظهار داشت: کتاب دیگری از این نویسنده وجود دارد به نام ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی، وقتی که این کتاب را با دقت میخوانیم، متوجه میشویم تفکیکهایی که بین فرهنگ و اقتصاد و سیاست و اجتماع داریم، در ذات خودش تفکیکی اعتباری برای شناخت بهتر است. از رهگذر آن میتوان مثلا دید که چرا از دل دولت آقای خاتمی، دولت احمدینژاد بر میآید. وقتی که من برخی از سمتگیریهای دولت یازدهم را نقد میکنم، نگرانی از همین مسئله است.
مومنی در پایان گفت: نکته دیگر آنکه به نظر من شاهبیت بحث این کتاب از نظر نهادی، این است که میگوید در آخرین مرحله، سرنوشت توسعه را نحوه ارتباط دولت و ملت رقم میزند.
علی رضاقلی هم با توجه به پایان یافتن زمان سخنرانی گفت که من نقدهایم را مینویسم و میآورم، شما هم بنویسید و بیاورید.
جای خالی نقد سلطه
«درنگ» بررسی کتاب «چرا ملتها شکست میخورند؟» را به زمان دیگری موکول میکند با این حال باید به این نکته توجه داشت که نویسندگان کتاب با تکیه بر نهادها و کیفیت آنها، سرنوشت اقتصادی هر کشوری را به وضعیت نهادهای سیاسی آن نسبت میدهند و در این مسیر مثالهای متعددی از شمال و جنوب میآورند که به زعم خودشان نقض دیدگاههای متکی بر وضعیت جغرافیایی است، در حالی که شاید رویکردهای سلطهجویانه و استعماری قدرتهای شمال به واسطه موقعیت جغرافیایی و رشد و توانمندی آنها را نادیده میگیرند یا به سادگی از آن عبور میکنند.
بدون شک رویکردهای جزمی توسعهمحور نهادگرا، به شکلی تلویحی راه را بر عقیم کردن سیاست مردمی از یک سو، و جلوگیری از نقد سیاستهای سلطهجویانه کشورهای شمال باز میکند. نظریههای توسعه و رشدی که اوغلو دنبال میکند، مدعی تکیه بر آزادسازی ظرفیتهای فردی جهت پیشرفت و سرمایهگذاری است که این مسئله به زعم او، از رهگذر نهادهایی عبور میکند که با وضع قوانین حمایتی چنین شرایطی را برای هر شهروند فراهم میکند، غافل از آنکه در سطحی کلان، توسعه ملی هر کشور از جغرافیا و فرهنگ –در داخل- و سیاستهای سلطهجویانه قدرتها با انگیزههای توسعهطلبی آنها –در خارج- جدا نیست.